مدت سه ساله که اضطراب اجتماعی گرفتم و با مشاوره های کوتاه هم درمان نشده. اضطراب اجتماعی واقعا کلافم کرده. ترس از جمع های غریبه، ترس از مکان های نا آشنا و همینطور صحبت با غیر خانواده به شدت منو رنج میده....لطفا راهنماییم کنید. آیا با دارو میتونم درمان شوم؟
درمان اضطراب اجتماعی در بخش وسیعی به عملکردهای شما بستگی دارد . البته دارو ها در مواقعی که علائم اضطرابی زیاد است و مانع جدی برای تمرین هاست می تواند یک مسیر درمانی مفید باشد . اما باید در نظر داشته باشید که این اضطراب با تمرین های گام به گام و مواجه شدن با موقعیت ها رفع می گردد. مسلما از ابتدا از شما انتظار نمی رود در جمع چند صد نفری سخنرانی کنید اما لازم است از ارتباطات اندک و گروه های کوچک شروع کنید و به مرور تمرین را گسترده تر کنید . انزوا و گوشه نشینی و دوری از جمع و تنهایی ضربات بزرگی به شما زده و اضطراب شما را تشدید کرده ووضعیت به جایی می رسد که دیگر توانی برای در اجتماع بودن و حتی ارتباط با خانواده نخواهید داشت . مواردی از موقعیت های اضطراب اور را برای خود مشخص کرده و براساس میزان اضطراب ایجاد کننده آن ها را اولویت بندی کنید.برای هر گام زمانی را تعیین کنید تا در این دامنه زمانی بتوانید با تمرین خود را رشد دهید . در این زمان باید اهسته اهسته از موارد خفیف شروع کرده و توان خود را افزایش دهید . در برخی موارد لازم است ابتدا به صورت ذهنی خود را با موقعیت مواجه کنید تا در ذهن ارامش را به دست اورید و سپس به صورت واقعی با ان روبرو شوید . فرض کنید در اولین گام خارج شدن از منزل برای شما اضطراب زاست . و برای هر تمرین یک هفته را تعیین کرده اید . در روز اول سعی کنید از درب واحد یک قدم فراتر بگذارید و برای ده دقیقه در یک مکان عمومی قرار بگیرید . در روز های بعد فاصله زمان ماندگاری را از خانه بیشتر کنید و سعی کنید حتی برای خرید یک شی کوچک اقدام کنید .در هفته بعد علاوه بر این تمرین روزانه یک گام جلوتر بروید .ترس و استرس خود را چندان مورد اهمی قرار ندهید .در ظاهر خود را با اعتماد به نفس و ارام نشان دهید .بجز مواقع تمرین به موقعیت های اضطراب اور فکر نکنید .هر روز یک بار تمرین ریلکسیشن داشته باشید .در طول تمرین تنفس های عمیق و شل نمودن عضلات را فراموش نکنید .به خود لقب خجالتی و مضطرب ندهید .خود را بری از خطا ندانید و از اشتباه کردن و یا کمبودن مهارت های خود نترسید .افکار منفی را که مانع پیشرفت شما می شوند بشناسید و به منفی بودنشان ایمان بیاورید و از گسترش انها در ذهن جلوگیری کنید .مانند :خواندن افکار دیگران: فرض میکنید شما میدانید دیگران چه فکری میکنند و آنها همان دید منفی که شما در ذهنتان دارید به شما دارند.پیش بینی آینده : درحالی که شما هیج نمیدانید در آینده چه رخ خواهد داد پیش بینی شما این است که اتفاقات آینده به بدترین نحو پیش خواهد رفتبزرگ بینی اتفاقات : اتفاقات بد را خیلی بزرگتر از آنچه که هست میپندارند. به طور مثال اگر جلوی مردم استرس داشته باشند در حالی که افراد دیگر تنها تصورشان این است که او استرس گرفته ولی خود بیمار این دید را دارد که دیگران فکر میکنند او دست پا چلفتی و بی کفایت و ترحم بر انگیز است.توجه بیش اندازه به رفتار دیگران : بیماران فکر میکنند که دیگران رفتار آنها را زیر نظر دارند و با خود فکر میکنند این مردم در جستجوی چه چیزی در من هستند.رای اینکه از توجه به خودتان بکاهید به جای اینکه به خود و نشانه های بیماری توجه کنید سعی کنید توجهتان را به اطراف معطوف کنید و ببینید چه اتفاقاتی دورو بر شما می افتد :به جای اینکه سرتان پایین باشد به محیط و اطرافتان نگاهی بیندازیدبه جای تفکر غلط در مورد اینکه مردم در باره شما چی میگویند حرف های آنها را بشنوید و متوجه خواهید شد که آنها در مورد شما حرف نمیزنندشما مسئول این نیستید که صحبت ادامه پیدا کند سکوت هم عمل مناسبی است طرف دیگر شما بحث را ادامه خواهد دادممکن است هنگامی که می خواهید دست به کاری بزنید فکر کنید که بقیه افراد می فهمند که شما مضطرب شده اید، اما به خاطر داشته باشید که افراد به درستی از حالات درونی یکدیگر مطلع نیستند و نمی دانند که درون فرد مقابل چه می گذرد.
عنوان سوال:

مدت سه ساله که اضطراب اجتماعی گرفتم و با مشاوره های کوتاه هم درمان نشده. اضطراب اجتماعی واقعا کلافم کرده. ترس از جمع های غریبه، ترس از مکان های نا آشنا و همینطور صحبت با غیر خانواده به شدت منو رنج میده....لطفا راهنماییم کنید. آیا با دارو میتونم درمان شوم؟


پاسخ:

درمان اضطراب اجتماعی در بخش وسیعی به عملکردهای شما بستگی دارد . البته دارو ها در مواقعی که علائم اضطرابی زیاد است و مانع جدی برای تمرین هاست می تواند یک مسیر درمانی مفید باشد . اما باید در نظر داشته باشید که این اضطراب با تمرین های گام به گام و مواجه شدن با موقعیت ها رفع می گردد. مسلما از ابتدا از شما انتظار نمی رود در جمع چند صد نفری سخنرانی کنید اما لازم است از ارتباطات اندک و گروه های کوچک شروع کنید و به مرور تمرین را گسترده تر کنید . انزوا و گوشه نشینی و دوری از جمع و تنهایی ضربات بزرگی به شما زده و اضطراب شما را تشدید کرده ووضعیت به جایی می رسد که دیگر توانی برای در اجتماع بودن و حتی ارتباط با خانواده نخواهید داشت . مواردی از موقعیت های اضطراب اور را برای خود مشخص کرده و براساس میزان اضطراب ایجاد کننده آن ها را اولویت بندی کنید.برای هر گام زمانی را تعیین کنید تا در این دامنه زمانی بتوانید با تمرین خود را رشد دهید . در این زمان باید اهسته اهسته از موارد خفیف شروع کرده و توان خود را افزایش دهید . در برخی موارد لازم است ابتدا به صورت ذهنی خود را با موقعیت مواجه کنید تا در ذهن ارامش را به دست اورید و سپس به صورت واقعی با ان روبرو شوید . فرض کنید در اولین گام خارج شدن از منزل برای شما اضطراب زاست . و برای هر تمرین یک هفته را تعیین کرده اید . در روز اول سعی کنید از درب واحد یک قدم فراتر بگذارید و برای ده دقیقه در یک مکان عمومی قرار بگیرید . در روز های بعد فاصله زمان ماندگاری را از خانه بیشتر کنید و سعی کنید حتی برای خرید یک شی کوچک اقدام کنید .در هفته بعد علاوه بر این تمرین روزانه یک گام جلوتر بروید .ترس و استرس خود را چندان مورد اهمی قرار ندهید .در ظاهر خود را با اعتماد به نفس و ارام نشان دهید .بجز مواقع تمرین به موقعیت های اضطراب اور فکر نکنید .هر روز یک بار تمرین ریلکسیشن داشته باشید .در طول تمرین تنفس های عمیق و شل نمودن عضلات را فراموش نکنید .به خود لقب خجالتی و مضطرب ندهید .خود را بری از خطا ندانید و از اشتباه کردن و یا کمبودن مهارت های خود نترسید .افکار منفی را که مانع پیشرفت شما می شوند بشناسید و به منفی بودنشان ایمان بیاورید و از گسترش انها در ذهن جلوگیری کنید .مانند :خواندن افکار دیگران: فرض میکنید شما میدانید دیگران چه فکری میکنند و آنها همان دید منفی که شما در ذهنتان دارید به شما دارند.پیش بینی آینده : درحالی که شما هیج نمیدانید در آینده چه رخ خواهد داد پیش بینی شما این است که اتفاقات آینده به بدترین نحو پیش خواهد رفتبزرگ بینی اتفاقات : اتفاقات بد را خیلی بزرگتر از آنچه که هست میپندارند. به طور مثال اگر جلوی مردم استرس داشته باشند در حالی که افراد دیگر تنها تصورشان این است که او استرس گرفته ولی خود بیمار این دید را دارد که دیگران فکر میکنند او دست پا چلفتی و بی کفایت و ترحم بر انگیز است.توجه بیش اندازه به رفتار دیگران : بیماران فکر میکنند که دیگران رفتار آنها را زیر نظر دارند و با خود فکر میکنند این مردم در جستجوی چه چیزی در من هستند.رای اینکه از توجه به خودتان بکاهید به جای اینکه به خود و نشانه های بیماری توجه کنید سعی کنید توجهتان را به اطراف معطوف کنید و ببینید چه اتفاقاتی دورو بر شما می افتد :به جای اینکه سرتان پایین باشد به محیط و اطرافتان نگاهی بیندازیدبه جای تفکر غلط در مورد اینکه مردم در باره شما چی میگویند حرف های آنها را بشنوید و متوجه خواهید شد که آنها در مورد شما حرف نمیزنندشما مسئول این نیستید که صحبت ادامه پیدا کند سکوت هم عمل مناسبی است طرف دیگر شما بحث را ادامه خواهد دادممکن است هنگامی که می خواهید دست به کاری بزنید فکر کنید که بقیه افراد می فهمند که شما مضطرب شده اید، اما به خاطر داشته باشید که افراد به درستی از حالات درونی یکدیگر مطلع نیستند و نمی دانند که درون فرد مقابل چه می گذرد.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین