باسلامدوست گرامی البته روشهای ریلکسیشن به شما می تواند کمک کند اما اصل درمان رفع فشارهای محیطی است. توجه کنید بهتر این است که به اتفاق والدین تان نزد مشاوره کودک و نوجوان مراجعه کنید. عمدتا نقص در روشهای فرزند پروری و ایجاد فشارهای کاذب به فرزندان برای کسب موفقیتهایی که شاید ضرورتی نداشته باشد و یا ان قدرها هم مهم نیست، باعث ایجاد این وضعیت در نوجوانان می شود. در حالی که اگر افراد احساس ارامش بکنند و خودشان امکان انتخاب داشته باشند امکان موفقیت شان دو صد چندان می شود .در هر حال توصیه می کنم حتما یک مراجعه حضوری به اتفاق والدین تان داشته باشید. مشاورخود می داند که چگونه منشا مشکلات اضطرابی را پیدا کند و والدین تان راراهنمایی کند تا فشار و اجبار کمتری به شما وارد اورند.البته توصیه می کنم حتما خودتان با مادرتان صحبت کنید و برایش شرح دهید که این طرزبرخوردشان تا چه حد شما را نگران کرده و استرس زیادی به شما وارد می اورد. اگر والدین تان شرایط شما رادرک کنند قطعا از رفتار خود دست بر می دارند.در ضمن برای اینکه میزان استرس تان به حداقل برسد حتما هر روز ورزش داشته باشید.یک پیاده روی نیم ساعته مثلا از منزل تا مدرسه توصیه می شود. هفته ای یک بار به استخر بروید و در ضمن پارکهای ابی هم بسیار توصیه میشود.برنامه ریزی تحصیلی را هم فراموش نکنید. کلا برنامه ریزی دقیق در هرکاری باعث ایجاد ارامش جدی در افراد می شود چون هر اقدام و حرکتی از قبل برنامه ریزی شده و ازشدت اضطرابها می کاهد.با تشکر از تماس شما
باعرض سلام و خسته نباشید<br />یک سوال ضروری داشتم،من کلاس ششم ابتدایی درس می خونم قصد دارم که به مدرسه تیزهوشان برم و فشارو استرس خیلی زیادی روی من هست می خواستم بدونم چطوری میتونم این استرس رو کم کنم؟ آخه یه مسئله دیگه هم هست این که این استرس بیش تر از طرف پدر و مادرمه
باسلامدوست گرامی البته روشهای ریلکسیشن به شما می تواند کمک کند اما اصل درمان رفع فشارهای محیطی است. توجه کنید بهتر این است که به اتفاق والدین تان نزد مشاوره کودک و نوجوان مراجعه کنید. عمدتا نقص در روشهای فرزند پروری و ایجاد فشارهای کاذب به فرزندان برای کسب موفقیتهایی که شاید ضرورتی نداشته باشد و یا ان قدرها هم مهم نیست، باعث ایجاد این وضعیت در نوجوانان می شود. در حالی که اگر افراد احساس ارامش بکنند و خودشان امکان انتخاب داشته باشند امکان موفقیت شان دو صد چندان می شود .در هر حال توصیه می کنم حتما یک مراجعه حضوری به اتفاق والدین تان داشته باشید. مشاورخود می داند که چگونه منشا مشکلات اضطرابی را پیدا کند و والدین تان راراهنمایی کند تا فشار و اجبار کمتری به شما وارد اورند.البته توصیه می کنم حتما خودتان با مادرتان صحبت کنید و برایش شرح دهید که این طرزبرخوردشان تا چه حد شما را نگران کرده و استرس زیادی به شما وارد می اورد. اگر والدین تان شرایط شما رادرک کنند قطعا از رفتار خود دست بر می دارند.در ضمن برای اینکه میزان استرس تان به حداقل برسد حتما هر روز ورزش داشته باشید.یک پیاده روی نیم ساعته مثلا از منزل تا مدرسه توصیه می شود. هفته ای یک بار به استخر بروید و در ضمن پارکهای ابی هم بسیار توصیه میشود.برنامه ریزی تحصیلی را هم فراموش نکنید. کلا برنامه ریزی دقیق در هرکاری باعث ایجاد ارامش جدی در افراد می شود چون هر اقدام و حرکتی از قبل برنامه ریزی شده و ازشدت اضطرابها می کاهد.با تشکر از تماس شما
- [سایر] خانم هاشمی <br />با سلام و خسته نباشید ؛<br /><br />دختر 33 ساله مجرد ،نزدیک به 4 سال مبتلا به تنبلی تخمدان ، از داروهای هورمونی مثل دزوسپتیو مصرف کردم <br /><br /> به دلایل مختلف مثل تحریمها علیه کشور و پیدا نشدن داروی مناسب و همچنین عوارض مختلفی که داروها برام داشت دیگه نتونستم استفاده کنم <br /><br />در حال حاضر سوالم اینه که چطور میتونم با طب سنتی بیماری خودمو تحت کنترل در بیارم ؟<br /><br />صمیمانه از راهنمایی شما سپاسگزاری میکنم <br />
- [سایر] <p>سلام و خسته نباشید<br /> سوال من اینه که برای رفع یبوست افراد بلغمی مزاج چه چیزی خوب هست؟(غیر از روغن زیتون)<br /> دیدم یه جا نوشته اسفرزه ولی این طبع سرد و تر داره. میخوام که طبع گرم و خشک داشته باشه<br /> و هم چنین با اینکه بلغمی هستم ولی خیلی لاغرم. تمام علائم دیگه بلغمی ها رو دارم.. حالا برای چاق شدن چیکار کنم؟</p> <p>ممنونم</p>
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما<br />من یه دختری رو میشناسم چند وقت پیش فهمید سرطان خون داره دکترا جوابش کردن 4ماه دیگه زندش با شیمی درمانی بیشتر زنده میمونه<br /><br />پلاکت خونش خون نمیگیره دقیقا نمیدونم چیه ولی مربوط هست به پلاکت خونش که نمیشه خونشو تعویض کرد<br />حالا اگه راه حلی هست بگید خیلی خیلی ممنون میشم از شما من خودم روحیشو قوی کردم الان روحیش خوبه به نظرم <br /><br />باارزوی موفقیت برای شما<br />تشکر فراوان از کمکای شما.
- [سایر] سلام و عرض ادب<br /> امیدوارم خوب و سلامت باشید<br /> ببخشید میخواستم اگه میشه بهم در ممورد مسئله ای کمک کنید<br /> <br /> من یک دوست دارم که دوسال از خودم بزرگتره(23سال دارن و هر دو هم دختریم) و حدود سه چهار روز در هفته تو دانشگاه میبینمش.علاوه بر اون به خاطر کار نشریه نویسی و... خیلی با هم ارتباط داریم به صورت تلفنی و پیامکی<br /> ایشون حدود 40 روز پیش پدر بزرگشون فوت کردند و خب چند روزی تو شوک بودند و حتی جواب تلفن نمیدادند و... و متاسفانه حدود دو هفته پیش یکی از دایی هاشون که میانسال هم بود بر اثر تصادف به رحمت خدا میره اما این دفعه با اینکه خیلی ناراحت شدند و... مثل قبل تو شوک نرفتند.من بعد این اتفاقات و حخصوصا طی چند روزه اخیر متوجه شدم ایشون سر مسائل کاری و حتی گاها بی دلیل استرس نسبتا زیادی دارند ایشون کارهایی که قراره اون روز یا فرداش را انجام بدن مینویسن و میگن که یادم میره که من فکر میکنم عوارض ناشی از استرسه<br /> حتی گاها کاری که قراره تا چند دقیقه دیگه را انجام بدن یادشون میره و در مواردی هم اسم افراد را در بار اول دوم اشتباه میگن<br /> <br /> راستی تا جایی هم که اطلاع دارم مشکل خانوادگی هم ندارن و اینطور که خودشون اظهار میکنن علت استرسشون را نمیدونن و دست خودشون نیست...<br /> <br /> حالا چندتا سوال دارم<br /> برای درمان استرسشون باید چی کار کنند و مهمتر از اون من چه کاری میتونم بکنم(مطمئنم به این راحتی پیش روانشناس هم نمیرن)<br /> این حد از استرس چه عواقب جسمی میتونه داشته باشه؟<br /> آیا خواب نامنظم و دیروقت (معمولا 12 به بعد) در تشدید استرسشون موثره؟<br /> <br /> منتظر پاسختون هستم<br /> <br /> التماس دعا
- [سایر] سلام. خسته نباشید<br />بنده در حال سپری کردن دوران پس از شکست عشقی هستم.<br />حدود 3-4 ماه میگذره. وابستگیم کم شده. دیگه حس چندانی وجود نداره. تمایل و امید منطقی به بازگشتش ندارم. چون همه راه ها رو امتحان کردم. و حتی به یادش که می افتم حس تنفر بهم دست میده.<br />اما خب, شدیدا نیاز به یه جایگزین واسه مسائل عاطفی رو حس میکنم.<br />نیاز به یه همراه. و کسی که بودنش مانع بشه حسرت گذشته رو بخورم. میترسم واسه ازدواج اقدام کنم. از این که نتونم کاملا گذشته رو پشت سر بذارم. یا اینکه بعد از مدتی 2باره حسی نسبت به اون درونم زنده بشه...<br />از طرفی تنهایی هم بهم فشار میاره.( رابطه در حد آشنایی "پنهانی"واسه ازدواج بود. مدت 2.5 سال. و تا حد زیادی عاطفی.)<br />ممنون میشم در این مورد راهنمایی کنید.
- [سایر] <sub>سلام خسته نباشید </sub> <div><sub>من 34 سالمه مجرد.. چند سالی میشه که مبتلا به پر مویی و موهای زائد شدم و پریود نامنظمی داشتم.. با آزمایشهای مختلف گفتن به خاطر مشکل پلی کیستیک منه... 6 ماه سیپروتروند کامپاند خوردم خوب شد..... 2 سالی هم هست که قرص اسپیرونولاکتون 25 میخورم احساس میکنم دیگه رو بدن من تاثیری نداره چون روی کم کردن پرمویی و موهای زائد من تاثیری نذاشته...2 ماه پیش باز نامنظم شدم یک ماهه که سیپروترون کامپاند میخورم... میخواستم بدونم من میتونم به جای اسپیرونولاکتون از ویتاگنوس استفاده کنم و در کنارش اگه سیپروترون کامپاند بخورم مشکلی داره یا نه؟</sub></div> <div><sub>با تشکر از توجه شما</sub></div>
- [سایر] با سلام خدمت خانم عطاریان<br /> <br /> قبلا مشکل من این بود که روی کوچک ترین اتفاقات حساس و وسواسی میشدم ، مثلا از مسواک یکی از اقوام استفاده کرده بودم و فکر میکردم ایدز گرفتم یا روی کوچکترین اتفاقات بیشترین تمرکزم رو میزاشتم ، اما با کمک و پیشنهاد شما پیش روانپزشک رفتم و الان چند تا قرص از جمله فلوکستین داده که مصرف کنم و وضعمم خدا رو شکر خوبه اول خواستم بابت کمکتون تشکر کنم و دوم هم یه سوال داشتم میخواستم بدونم آیا افکار منفی و استرس روی سیستم ایمنی بدن تاثیر دارن ؟ و اینکه از نظر روانشناسی قانون جذب حقیقت داره یا خیر ؟
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید<br />بنده 8 ساله که ازدواج کرده ام و صاحب یک فرزند پسر 7ساله کلاس اول ابتدایی می باشم لازم به ذکر است که بنده یک طلبه پایه هشتم حوزه می باشم اهل مازندارن و ساکن قم <br />من با یک خانمی از ساکنان مازندران یعنی از همشهریانم می باشد ازدواج کردم <br />مشکلات. بنده چند سال گذشته ملبس به لباس روحانیت شده ام و در چند سال اول ایشان با این موضوع هیچ مشکلی نداشته و با من همه جا می آمدند چه در شمال و چه در قم اما چند وقتی است که ایشان به هیج وجه رازی به پوشیدن لباس (لباس مخصوص روحانیت) نمی باشد و می گوید یا با هم نمی رویم و اگر برویم باید بدونه لباس باشی حتی اگر حرم و یا جمکران هم بخواهم با لباس بروم ایشان رازی نیستند.<br />واز ایشان علت را پرسیدم می گوید مردم به من نگاه می کنند و معذب هستم<br /><br /><br />مشکل بعدی.... خیلی سخت به منزل مادرم در شهرستان می آید و اگر من تنها می روم هم ناراحت می شود می گوید اگر به شهرستان می رویم باید به منزل مادرم برویم و اگر فرصت شد(یعنی منزل برادر خواهر خاله عمه اش) برویم بعد منزل مادرم می گویم چرا می گوید من منزل مادرت راحت نیستم در حالی که ما 4برادر خواهر هستیم که همه ازدواج کردند و پدرم نیز فوت کرده <br />شما بفرمائید من چه کنم
- [سایر] سلام و خسته نباشید.<br />بنده قصد ازدواج با دختری هم سن و سال خود را دارم. حدود 7 ماه است که با هم صحبت می کنیم و خانواده ام موضوع را می دانند.<br />مشکل من اینست که بنده به ایشان درخواست تحقیق درباره خانواده، محل کار و ... را سوال کردم، اما وی مخالف است و میگوید نیازی به تحقیق نیست. آیا واقعا نیاز به تحقیق است در شرایطی که یکدیگر را پسندیده ایم؟ چگونه این موضوع را با وی مطرح کنم که به نتیجه برسم. لازم به ذکر است که اینها مستاجر هستند و به تازگی نیز منزل خود را جابجا کرده اند. یعنی مدت زیادی از سکونتشان در محله ها نمی گذرد.<br />ممنون از شما.
- [سایر] <h1 class="ConsultationQuestion"><sub> سلام خانم دکتر من با کد مشاوره 1146775 یه بار از شما سوال کرده بودم وشما را اشتباها آقای دکتر خطاب کرده بودم لطفابه من کمک کنید من مطالب مربوط به شناسایی مزاج را مطالعه کردم ولی آخرش نفهمیدم چه نوع مزاجی دارم من از بچگی چاق بودم وبیشتر به غذاها ومیوه های که دارای طبعی گرم هستند حساس بودم تا غذاهایی و میوه هایی که طبع سرد دارند مثلا هروقت خورشت بادمجان می خوردم دهنم زخم می شد یا خربزه می خوردم بدنم دچار خارش می شد یا گردو یا غذاهای گرم می خوردم صورت وبدنم جوش می زد ولی مثلا غذاهایی که طبع سرد دارند را می خوردم مشکلی برایم پیش نمی آمد در ضمن گوشهام هم تو تابستان داغ می کنه پوستم زرد مایل به سفید و به شدت حساس است،بیشتر وقت ها بدنم خسته و کسل است موهام نازکه و کم پشته پوست بدنم هم نرم و لطیفه بدنی کم مو دارم دهانم صبح ها بی مزه است بعضی وقت ها اگر چیزی نخورم اصلا احساس گرسنگی نمی کنم ولی بعضی وقت ها هم گرسنگی کاذب پیدا می کنم و هرچی می خورم سیر نمی شم. و باعرض پوزش نبست به غذایی که می خورم دفعم کم است یعنی کلا یک بار در روز اونهم به مقدار کم دفع دارم . باتشکر<br /></sub></h1>