خانواده
خانواده، اولین نهاد اجتماعی و کوچکترین واحد تشکیل دهنده جامعه است.
سلام
من با این سن کمی که دارم دچار وسواس شدم!شاید به خاطر مدرسه ای باشد که میروم که خیلی گیر میدن.تو خانواده 4 نفریم که بعضی اوقات اونها به خاطر اینکه وسواسی شده ام به من تیکه میندازن.مگه من خودم دوست دارم که اینجوری باشم؟چی کار کنم؟
با سلام.خانومی وسواس در افراد معمولا از سنین نوجوانی اغاز میشه و اگر در همین سنین بتونید جلو رفتارهای وسواسی رو بگیرین خیلی موفق تر هستید در غیر این صورت سال ها می تونه شما رو آزار بده . پس سعی کنید دقیقا علائم رفتاری خودت رو برای ما شرح بدین تا بتونیم راه های مقابله ر بهتون آموزش بدیم . به طعنه های دیگران اهمیت نده مهم اینه که شما بخوای خودت رو درمان کنی .
با سلام.خانومی وسواس در افراد معمولا از سنین نوجوانی اغاز میشه و اگر در همین سنین بتونید جلو رفتارهای وسواسی رو بگیرین خیلی موفق تر هستید در غیر این صورت سال ها می تونه شما رو آزار بده . پس سعی کنید دقیقا علائم رفتاری خودت رو برای ما شرح بدین تا بتونیم راه های مقابله ر بهتون آموزش بدیم . به طعنه های دیگران اهمیت نده مهم اینه که شما بخوای خودت رو درمان کنی .
عنوان سوال:
سلام
سلام
من با این سن کمی که دارم دچار وسواس شدم!شاید به خاطر مدرسه ای باشد که میروم که خیلی گیر میدن.تو خانواده 4 نفریم که بعضی اوقات اونها به خاطر اینکه وسواسی شده ام به من تیکه میندازن.مگه من خودم دوست دارم که اینجوری باشم؟چی کار کنم؟
پاسخ:
با سلام.خانومی وسواس در افراد معمولا از سنین نوجوانی اغاز میشه و اگر در همین سنین بتونید جلو رفتارهای وسواسی رو بگیرین خیلی موفق تر هستید در غیر این صورت سال ها می تونه شما رو آزار بده . پس سعی کنید دقیقا علائم رفتاری خودت رو برای ما شرح بدین تا بتونیم راه های مقابله ر بهتون آموزش بدیم . به طعنه های دیگران اهمیت نده مهم اینه که شما بخوای خودت رو درمان کنی .
- [سایر] سلام من یک دخترم دوست ندارم برم مدرسه نمونه دولتی نمیتونم 4سال تو یک مدرسه که هیچ علاقه ای ندارم بهش باشم.اخه مگه میشه بی علاقه درس خوند؟به هدف چی؟ادم بخواد پیشرفت کنه میتونه مساله خواستن.هر شب کارم شده گریه کردن.اخه چی کار کنم؟خسته شدم.میخوام خودم انتخاب کنم اما نمیزارن بغض گلوم گرفته دیگه به اخر خط رسیدم.کمکم کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
- [سایر] با سلام 1-من بعضی اوقات ناخن خود را میجوم و حتی پوست دور ان را هم میکنم میخواستم راهنمایی کنید که چطور از این بیماری رها شوم؟ 2-من هروقت به دستشویی میروم عادت دارم که اطراف دستشویی را بشورم و این کار به نظرم نوعی وسواس ناخود اگاه است چون اصلا به خاطر این که اگر کثیف باشد پس میشورم نیست بدون این که خودم بفهمم به خودم میایم و میبینم که اطراف خود را با اب شسته ام؟ایا این نوعی وسواس است.باید نگران این موضوع بود یا خیر؟لطفا راهنمایی کنید. با تشکر
- [سایر] با سلام شاید به نظرتون خنده دار بیاد ولی مشکلی که من دارم اینه که از هیچ پسری خوشم نمیاد حتی از اونایی که خیلی سرن به خاطر همینم نمی تونم با کسی ازدواج کنم و همه ی خواستگارامو که شاید آرزوی خیلیا باشه رو به خاطر این مورد رد می کنم در ضمن وسواس فکری هم دارم به نظرتون چی کار کنم؟
- [سایر] با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما.دختری14ساله هستم و می دانم که سن ازدواج در قدیم همین حدود هابوده است ودر همین سن به خاطر مسائلی خیلی از دختر هابا پسر ها دوست میشوند. من حرفم چیز دیگری است اگر ما در اجتماع از پسری خوشمان بیاید ولی هیچ نگوییم چون سن ازدواج عرفی نرسیده و این کار صحیح نیست تا خداوند تعیین بفرماید این کار بدی است؟ آیا با این که هیچ نگفته ایم در روح ما تاثیر منفی می گذارد؟!
- [سایر] سلام حاج آقا از اونی که فکر می کردم زودتر بهم پاسخ دادید ... ... دو مشکل دارم: 1- بعضی اوقات با شورت تو جمع دوستانه هستم خجالت می کشم چی کار کنم؟... 2- از ازدواج می ترسم در حالی تقریبا شرایط ازدواج دارم. نمی دونم چه طور این مسئله را با همسر آینده ام در میان بگذارم. من 24 سل سن دارم. کمکم کنید. ممنون
- [سایر] سلام من زنی مطلقه هستم و 28 سال سن دارم. 1 ماهه که جدا شدم.1 سال زندگی مشترک داشتم.ازدواج من در عرض 6 ماه صورت گرفت یعنی اشنایی تا ازدواج.مشکل من با همسرم 1- ساعت کاری زیاد ( ایشون مدیر دفتر هواپیمایی هستند) 2- بسیار عصبی (به علت مشکلات کاری) 3- بی توجهی به زندگی و من 4-بی احترامی به خانواده من حالا ایشون اصرار به برگشت دارند من باید چی کار کنم .ممنون.
- [سایر] سلام و خسته نباشید من پسری 21 ساله هستم که متاسفانه در سن 6 سالگی پدرم را از دست دادم. در خانواده ای زندگی کردم مدام بین آنها دعوا بوده و من چون فرزند کوچک بودم همه اینها را شاهد و زجر کشیدم. متاسافه در این سال ها دچار مشکلاتی از لحاظ روانی شده ام. در محل کار که هستم در بعضی مواقع حالم خوب است ولی پیش میاد که استرس بدی روی من غلبه می کنه. نا خودآگاه احساس لرز بهم دست میده. دست هام و کف پاهام احساس سردی و عرق دارن. احساس باد معده و دل پیچه و اسهال کل بدن من رو فرا میگیره. با این شرکت خیلی وقت است که کار می کنم ولی هنوز این مشکلات و استرس رو دارم. بعد توی جمع هم بعضی وقتها می خوام صحبت کنیم و با بچه ها گپ و گفت داریم اینجوری میشم. در ضمن خیلی عصبانی ام و کوچکترین صداها مثلا صدای دهان کسی رو بشنوم عصبانی میشم جوری که دوست دارم شدیدا باهاش برخورد کنم. مثلا شدیدا از برادرم متنفرم و اگر صدایی ازش در بیاد دوست دارم بهش حمله ور بشم. متاسافنه اینجوری شدم , البته این رو توی خانواده بیشتره , یعنی توی خیابان به مردم اینجوری نیستم. دوست دارم بیشتر توی محیط ساکت بشینم فکر کنم و داخل دستشویی پیش میاد که به خودم میام میبینم 1 ربع فقط فکر کردم. متاسفانه کار من با روانشناسی و گفتاردرمانی حل نمیشه. باید دارو مصرف کنم. اگر میشه من رو راهنمایی کنید. ممنون
- [سایر] سلام معذرت می خوام شما جایی را دارید که مشاوره خانواده داشته باشد من با همسرم به یه مشکل بزرگ برخوردیم نمی دونم اشتباه از منه یا شوهرم یا شایدم خواهرم هر چی که داره به زندگیم ضربه بزرگی می زنه تا جایی که بعضی اوقات فکرهای شیطانی به ذهنم می رسه شما رهنمائیم کنید بگید با کی و کجای سیستم برم که بتونم از مشاورین تبیان در رابطه با این موضوع کمک بگیرم مشکلم اینه که شوهرم خواهر کوچیکم که 12 سال از من و همسرم کوچکتره بیشتر دوست داره خیلی بیشتر به ابزار احساسات میکنه نمی دونم شاید من اینجوری احساس می کنم نمیدونم تورا خدا شما کمک کنید
- [سایر] سلام .لطفا سوال من عمومی باشد.من گاهی اوقات احساس میکنم اعصابم ناراحت است .به طوری که احساس میکنم حالم خیلی بداست .وفقط دوست دارم تنها باشم وازجمع دور باشم .ایا دارویی هست؟ ضمنا من 3سال است طلاق گرفته ام .به اینده وگذشته خیلی فکر میکنم وخیلی تنها هستم 0ولی بیشتر این اعصاب ناراحت اذیتم میکند واعتماد به نفس ازدست رفته ام ..داروهای خواب اور مثل الپرازولام چند بار خوردم ولی چون سر کار میروم کارم مختل می‌شود کمکم کنید خواهش میکنم
- [سایر] با سلام من تو جمع همسالام که میشینم فوبیا میگیرتم دوس دارم برم اصلا نمی تونم ارتباط اجتماعی باهاشون بر قرار کنم بلد نیستم اصلا چی بگم تو جمع همش انگار افسرده ها میشنم سرد هیچی نمیگم خیلی ضعیفم تو ارتباط به خاطر همین دوستای کمی دارم که منو ازار میده باید چی کار کنم من پدرمم همینجوریه و به خاطر همینم من اینجوری شدم وقتی یکی از اقوام یا دوستان میاد سرخ میکنم زبونم بند میاد هول میکنم باید چیکار کنم راهنمایی کنیید دارم دیوانه میشم......
مسئله مرتبط یافت نشد