خواهر گرامی سلامنگاه ما انسانها در بسیاری از مواقع به امور زمینه های متفاوتی را ایجاد می کند. در مورد ازدواج هم این گونه است. ازدواج را چه میبینیم . اسایش جسم یا ارامش روح. راحتی زندگی یا پرواز و کمال معنوی. البته در ازدواج هم روح ملاک است وهم جسم. بله زندگی مادی مهم است هم نیاز عاطفی. هم بلوغ اندیشه ها است هم برطرف شدن نیازهای جنسی. اگر به صورت کامل به این مقوله دقت شود نوع انتخاب ها و شرایط هم متفاوت می شود. تک بعدی نگری افت است. اگر هرکدام از این گزینه ها را به صورت تنها ببینیم ان وقت بررسی ها هم دگرگون می شود. بله بایستی در این مورد کمی جامع تر بیندیشید. ما انسانها هیچ کداممان کامل نیستیم. هر کداممان نقاط ضعف وقوتی داریم اما مهم این است که برای رشد وتعالی باید نزدیک ترین ها را انتخاب کنیم .پس در انتخابتان باید بدانید هیچ وقت کامل ترین و بهترین را به دست نمی اورید بلکه نگاه باید نسبی باشد. در برابر شرایط ما گزینه ها چگونه جلوه می کنند. امال و ارزوها همیشه تمام و کمال بدست نمی ایند. متفاوت تر از این حالتان بیندیشی
با سلام <br />من تصمیم به ازدواج دارم درحالی که تا الان بسیاری از افرادی که سر راهم بوده رو رد کردم . <br />کیس هایی که تا به الان از من درخواست ازدواج کردند اصلا برام جذاب و قابل اعتماد نبودند! آیا مشکل از ظرز فکر بنده هست؟<br />(با توجه به اینکه دارم وارد 26 سالگی میشم و مطمئنا از خواستگاران من کم خواهند شد، من باید چه بکنم؟)<br />با تشکر
خواهر گرامی سلامنگاه ما انسانها در بسیاری از مواقع به امور زمینه های متفاوتی را ایجاد می کند. در مورد ازدواج هم این گونه است. ازدواج را چه میبینیم . اسایش جسم یا ارامش روح. راحتی زندگی یا پرواز و کمال معنوی. البته در ازدواج هم روح ملاک است وهم جسم. بله زندگی مادی مهم است هم نیاز عاطفی. هم بلوغ اندیشه ها است هم برطرف شدن نیازهای جنسی. اگر به صورت کامل به این مقوله دقت شود نوع انتخاب ها و شرایط هم متفاوت می شود. تک بعدی نگری افت است. اگر هرکدام از این گزینه ها را به صورت تنها ببینیم ان وقت بررسی ها هم دگرگون می شود. بله بایستی در این مورد کمی جامع تر بیندیشید. ما انسانها هیچ کداممان کامل نیستیم. هر کداممان نقاط ضعف وقوتی داریم اما مهم این است که برای رشد وتعالی باید نزدیک ترین ها را انتخاب کنیم .پس در انتخابتان باید بدانید هیچ وقت کامل ترین و بهترین را به دست نمی اورید بلکه نگاه باید نسبی باشد. در برابر شرایط ما گزینه ها چگونه جلوه می کنند. امال و ارزوها همیشه تمام و کمال بدست نمی ایند. متفاوت تر از این حالتان بیندیشی
- [سایر] سلام. خسته نباشید<br />بنده در حال سپری کردن دوران پس از شکست عشقی هستم.<br />حدود 3-4 ماه میگذره. وابستگیم کم شده. دیگه حس چندانی وجود نداره. تمایل و امید منطقی به بازگشتش ندارم. چون همه راه ها رو امتحان کردم. و حتی به یادش که می افتم حس تنفر بهم دست میده.<br />اما خب, شدیدا نیاز به یه جایگزین واسه مسائل عاطفی رو حس میکنم.<br />نیاز به یه همراه. و کسی که بودنش مانع بشه حسرت گذشته رو بخورم. میترسم واسه ازدواج اقدام کنم. از این که نتونم کاملا گذشته رو پشت سر بذارم. یا اینکه بعد از مدتی 2باره حسی نسبت به اون درونم زنده بشه...<br />از طرفی تنهایی هم بهم فشار میاره.( رابطه در حد آشنایی "پنهانی"واسه ازدواج بود. مدت 2.5 سال. و تا حد زیادی عاطفی.)<br />ممنون میشم در این مورد راهنمایی کنید.
- [سایر] سلام <br />وقت بخیر <br />من اصن حالم خوب نیست همیشه نگرانم دلشوره دارم به همه چیز بد که از بچگی تا حالا برام افتاده فکر میکنم قلبم تند تند میزنه همه ماهای سال سرمامیخورم همیشه سردرد دارم معدم درد میکنه استخون درد دارم اصن اشتها ندارم روزها میشه لب به غذا نمیزنم همدم فقط شده سیگار استرس و نگرانی داره از پا درم میاره وزنم شده50 کیلو کمتر پیش میاد که حالم خوب باشه.وقتی به وضعیت جسمی و روحی خودم فکر میکنم بیشتر عصبی و نگران میشم. وضعیت کارم نامشخص تو محیط کار مشکل دارم گاهی فک میکنم بخاطر اونه و باید از سرکار دربیام ولی فکر و نگرانی بیکاری بازم بهمم میریزه.کلن ادم نگرانی شدم حتی گاهی از نگرانی نمیتونم موبایلمو جواب بدم<br />از شما خواهش میکنم بهم کمک کنید.حداقل بهم بگید پیش چه دکتری باید برم.خواهش میکنم چون من واقعا به سلامتی نیاز دارم خیلی باخودم مبارزه میکنم و به خودم روحیه میدم ولی دیگه کلافه شدم.باتشکر<br /><br />ایران-گیلان-تالش/تو مغازه پسرخالم که به اصطلاح دفتر ارائه اینترنت کار میکنم و همه مشکلات مشتریا گردن منه و همه فقط منو میشناسن ینی ی مشکل پیش بیاد فقط به من زنگ میزنن/مجرد/افراد خانواده: مادرم من خواهرم برادرم/وضعیت اقتصادی فرهنگی اجتماعی متوسط /پدرم حدود ده سالی میشه فوت شده مادرم سرپرست خانوادست<br /><br />
- [سایر] سلام و خسته نباشید.<br />بنده قصد ازدواج با دختری هم سن و سال خود را دارم. حدود 7 ماه است که با هم صحبت می کنیم و خانواده ام موضوع را می دانند.<br />مشکل من اینست که بنده به ایشان درخواست تحقیق درباره خانواده، محل کار و ... را سوال کردم، اما وی مخالف است و میگوید نیازی به تحقیق نیست. آیا واقعا نیاز به تحقیق است در شرایطی که یکدیگر را پسندیده ایم؟ چگونه این موضوع را با وی مطرح کنم که به نتیجه برسم. لازم به ذکر است که اینها مستاجر هستند و به تازگی نیز منزل خود را جابجا کرده اند. یعنی مدت زیادی از سکونتشان در محله ها نمی گذرد.<br />ممنون از شما.
- [سایر] <p>سلام من به تازگی وارد 27 سالگی شدم الان تعداد زیادی موی سفید دارم درواقع اکثر این موهای سفید در نیمه دوم 26 سالگی من به وجود امده هست قبلا مقدار کمی موی سفید داشتم ولی خیلی مشخص نبود اما الان زیاد شده ایا امکان برگشتن به حالت قبلی وجود دارد سال قبل شرایطی به وجود امد که تقریبا در حالت شدید استرس وناراحتی بودم چطور میتوام جلوی سفید شدن زود هنگام موهایم را بگیریم الان در بین دوستان واشنایان افرادی هستند که چند سال از من هم بزرگتر هستند ولی موی سفید ندارد الان من از نظر سنی خیلی بالاتر از انها نشان میدهم<br />ایا داروی گیاهی یا شیمایی خاصی میتواند اثر خوبی داشته باشد باتشکر</p>
- [سایر] با سلام <div> دختری 26 ساله هستم که در آخرین بار پریودی که یک ماه و نیم قبل اتفاق افتاد به فاصله دو هفته دو بار پریود شدم و تا کنون اثری از پریودی یا نشانه های آن ندارم. در چند ماه اخیر تحت تاثیر استرس زیاد و کم تحرکی بوده ام و لاغر اندام میباشم و در ماه رمضان پارسال که ضعیف شده بودم هم پریودم به مدت سه هفته به تاخیر افتاد و در شرایط عادی پریود منظمی دارم. دو روز است که مصرف دمنوش رازیانه را شروع کرده ام. از خدمتتان دو سوال دارم: 1. آیا با توجه به شرایط ذکر شده مصرف رازیانه را ادامه داده و اگر نتیجه ای حاصل نشد به دکتر مراجعه کنم و یا مشکل حادی دارم و تاخیر جایز نیست؟</div> <div>2. با توجه به صفراوی بودنم، هشدار داده اند که رازیانه را با سکنجبین بخورم، ولی سکنجبینی که از بازار تهیه کرده ام دارای نعناع است، مصرف همزمان این دو مشکلی ایجاد نمیکند؟ میزان مصرف را نیز بگویید ممنون میشوم.</div> <div>با تشکر<br /><br /></div>
- [سایر] سلام <div>احتمالا درخواست مشاوره من تنها شامل ازدواج نباشه بلکه با اون همپوشانی داشته باشه. از این لحاظ ببخشید</div> <div>کار میکنم حدود 7 ماهی است در یک شرکت خصوصی با حقوق نسبتا خوب ...</div> <div>صحبت از ازدواج است ولی سنگ بزرگی که جلومه ... ترسه. ترس به خاطر اینکه اصلا نمیدونم از این زندگی چی میخوام. خوشبختانه یا بدبختانه به هیچ وجه دیدگاه سنتی رو نسبت به دنیا ندارم و تقریبا اعتقادی به خدا ندارم، حداقل اگر داشته باشم تنها در جهت فرضی ساختگی میدونمش که بشر برای خودش درستش کرده تا از این شروع و پایان زندگی و مشکلاتش راحت بگذره. </div> <div>از جهتی تنهایی من باعث شده که به فکر همدمی بیفتم ... ولی خودم هم نمیدونم برای چی دارم زندگی میکنم؟ قراره به کجا برسم؟ ... خیلی روزها و سالها در این حیرانی بودم! ... نمیدونم کسی که تکلیفش با خودش معلوم نیست میتونه زندگی ای بسازه (مشترکا) که در اون شادی باشه... زمانهایی که بی کار بودم این مسائل به حد زیادی افسردم میکرد ... دیگه نمیتونم افکارم رو به عقب برگردونم . همینم .... فکر هم نمیکنم با گذشت زمان چیزی از دودلی و تردیدهام کم بشه. عمرم با سرعت دو سه برابر حالت عادی داره جلو میره و روز به روز به تنهایی که خیلی ازش میترسم، اضافه میشه. اعتماد به نفسم کم شده. از دنیای بیرون میترسم... به دنبال راهی میگردم که خودم کارفرمای خودم باشم ( ولی چجوری؟)... </div> <div>انتخابهام هم دارن کمتر میشن، سخت گیرتر میشم، موقعیتها هم برای آشنایی دارن کمتر میشن</div> <div>==============</div> <div>تا اونجایی که تونستم حس و حالم رو بیان کردم، و سانسور نکردم</div> <div>از شنیدن نصیحت بدم نمیاد ولی تنها به دنبال راه حلم. شما راهنمایی دارین؟</div> <div>با تشکر</div> <div></div>
- [سایر] با سلام <div></div> <div>من یک مشکلی دارم که واقعا نمیدونم چطوری باید حل کنم! اونم اینکه همسر من علاقه شدیدی به فیلمهای خارجی داره و تمام روزش رو با دیدن فیلمهای خارجی در سر کار میگذرونه در صورتی که من فوق العاده از اینکه اونها لباسهای مناسبی ندارن ناراحت میشم و هرچقدر هم که به همسرم گفتم من راضی نیستم این فیلمهارو میبینید فایده ای نداشته و ایشون میگن منکه بخاطر خانومهاشون این فیلمهارو نگاه نمیکنم من بخاطر محتوا و سرگرمی و اصل فیلم، این فیلمهارو نگاه میکنم من از اول دبیرستان این فیلمهارو نگاه کردم و علاقه شدید هم به دیدن این فیلمها دارم و نمیتونم نگاه نکنم الان 30 سالمه بچه که نیستم اینها روی من تاثیر بزاره بعدشم میگن خب شما نگاه نکن من خودم تنهایی نگاه میکنم </div> <div></div> <div>ما اصلا نمیتونیم با هم یک فیلم نگاه کنیم چون اول یا وسط فیلم من با دیدن لباسهای اونها ناراحت و عصبانی میشم و باز دعوامون میشه</div> <div>در صورتی که من قبل از ازدواج هم گفته بودم و ایشون قول داده بودن که از این فیلمها نگاه نکنن ولی میگن شما زیادی حساسین و کلی فحش میدن به کسایی که روی طرز فکر من تاثیر گذاشته اند!!!</div> <div></div> <div>مشکل دیگه اینه که ایشون وقتی پیش من هستن اصلا نماز نمیخونن و همش در خوندن نماز تنبلی میکنن و اخر میگن فراموش کردم هر چقدرهم قول دادن که بخونن فایده ای نداشته </div> <div></div> <div>من خیلی از این موارد زجر میکشم ایا واقعا من زیادی حساسم؟ بنظر شما باید چکار کنم؟</div> <div></div>
- [سایر] سلام<br />ایران آذربایجان شرقی شهرستان مراغه زندگی میکنم.پسرم لیسانس کشاورزی دارم .پدرم دبیر بازنشسته فیزیکه مادرم سیکل خونده و خانه دار 5 خواهر و برادریم 2 خواهر بزگتربعد اونا یک برادر بزرگتر خودم و کوچکتر از من خواهر کوچکترمه همشون ازدواج کردن خواهر بزرگم متولد50دبیر دبیرستان زیستشناسی همسرش معلم مقطع راهنمایی کوچیکتر از اون متولد52همسرش دندانپزشک خودش مامایی خونده خانه دار وبرادرم فوق ژئوفیزیک همسرش فوق علوم آزمایشگاه و خودم لیسانس کشاورزی مدیر نمایندگی بیمه و خواهر کوچیکمم یه نمایندگی داره و همسرش هم مهندس کشاورزیه .<br />تصمیم بر ازدواج دارم (تشکر میکنم):D<br />وضعیت اقتصادی پدرم و خودم بد نیست یه ماشین دارم2 تا ارمند دفترمم هم اجاره ای خونه پدرم زندگی می کنم .<br />مشکلی که میخواستم مشورت کنم اینه که خودم یه دوست دختر دارم که خودش انتخابم کرده یعنی پسندیده و دوست شدیم و با اسکایپ در ارتباطیم سنش 14 سال از من کمتره میشناسمش هم خودشو و هم خانوادشو می دونید یخورده بچس تازه دیپلم گرفته . در عین حال از طرف خانواده هم مواردی پیشنهاد میشه که خوبن .موندم کدومو انتخاب کنم واسه مذاکره رسمی هر کدوم مزیتهای خودشونو دارن. موندم کلاً<br />این که خیلی منو دوست داره خوب ادامه تحصیل نمیده کتاب نمیخونه همش تو خونه میخابه کارش فقط گیر دادنه ولی خوب خانواده خوب و مرفهی دارن از نظر قیافه هم مورد تایید من هست ولی قدش 30سانت از من کوچیکتره.<br />اونایی که از طرف خانواده معرفی میشن استاد دانشگاه هست ،لیسانسیه هست،میترسم دوستمو انتخاب کنم بعد به مشکل بخورم از طرفی واسه صحبت بریم یه جوری که می ترسم تو رو در وایسی بمونم مجبور بشم بگیریم. خوب درکم کنین فقط یکی می خوام بیگیرم 2 تا که نخواهد بود ...<br />متشکرم
- [سایر] سلام آقای مرادی واقعا بهتون خسته نباشید میگم و خوشحالم در جمهوری اسلامی افرادی مثل شما پیدا میشن که به فکر مشکلات جوونا هستن. می بخشین من بی مقدمه می رم سر سوال و مشکلم. راستش این سوال یا مشکل ذهن منو خیلی به خودش مشغول کرده و گاهی وقتا میمونم چه جور جوابی بهش بدم و خودم رو راحت کنم. خصوصی.--- (... شرح مفصل که حذف شد...) به نظرشما با توجه به عرایض بالا و شرایط بنده . من چیکار کنم بهتره . ممنون میشم اگه جواب سوالم رو مفصل بدین . باز هم ازتون تشکر میکنم . .
- [سایر] سلام پسری هستم که وارد سن 24 سالگی شدم یکبار در سن 21 سالگی متاهل شدم و بنا بدلایلی جدا شدم )در زمان عقد بود و اصلا رابطه ای هم نبوده در کار( الان دو سال گذشته و تصمیم گرفتم ازدواج کنم . برای ازدواجم هم شرایطشو دارم ونه دارم ماشین دارم .شغل دولتی با سابقه 4.5سال دارم و از لحاظ بلوغ فکری و سیاسی هم به حد مطلوب رسیدم مشکل اقتصادی هم ندارم و خداروشکر میتونم خرج زندگی رو بدم. من دانشجو هستم در کنار کارم و یکسال دیگه مونده از تحصیلم و .... اما مشکل اساسی بنده همین جا که اول خانواده میگن زوده و دلیلشونم همین دانشجو بودن من هست و میگن درستو تمام کردی بعد ... اما منه جوون که تمام شرایط رو دارم و تنها درس یکم مشغله شده برام آیا مجاز هست که بیشتر از این صبر کنم ؟ اصلا امکان به گناه افتادن من زیاد نیست؟ وقتی یکی شرایطشو نداره خب به طبع فکر ازدواجم نیست اما منی که همه چیشو دارم بایستی بخاطر درس با افکار خودم کلنجار برم؟ اما بحث دیگه اینه که من از دختری خوشم میاد که البته ایشون دختر بسیار خوبی هستن و مادرم هم تا حالا زبونی بعد از طلاقم ابراز رضایت کرده از ایشون و خانواده دخار طوری هست که بدرقم میخوان دخترشون سر و سامون بگیره و ترم آخر دانشجوی پزشکی هستن و بعدش با اولین گزینه خوب .... بنظرتون من به خانواده بگم که میخوام ازدواج کنم یا به نظرشون احترام بزارم و صبور باشم ؟ با این فرض بگیرید صبوری منو که اگه یکسال صبر کنم احتمال 50% دیگه دختری که ازش اسم بردم نتونم ..... مشکل اساسی من همینه که نمیتونم به خانواده بگم و روم نمیشه. ممنون میشم فن و راهی جلوم بزارید که برم به خانواده بگم که من نیاز به ازدواج دارم و .... بنوعی چجوری سر صحبتو باز کنم باتشکر