الف. در مواردی که بر اساس دستور شارع مقدس، بهبود جراحت یا نقص عضو، میزان دیه را تغییر می دهد، مخارج و هزینههای درمان به عهده جانی است یا مجنی علیه؟ ب. چنانچه به عهده مجنی علیه باشد در مواردی که هزینههای درمان بیش از مقدار دیه مأخوذه است، آیا راهی برای جبران خسارات زاید بر مقدار دیه وجود دارد یا خیر(در این گونه موارد چه بسا هزینه های درمان بیش از مقدار دیه مقرره باشد)؟
الف و ب. اگر هزینهها بیش از مقدار دیه باشد زاید بر آن بر عهده جانی است.
عنوان سوال:
الف. در مواردی که بر اساس دستورشارع مقدس، بهبودجراحت یا نقص عضو، میزاندیه را تغییر می دهد، مخارج و هزینههای درمان به عهدهجانی است یا مجنی علیه؟ ب. چنانچه به عهده مجنی علیه باشد در مواردی که هزینههای درمان بیش از مقدار دیه مأخوذه است، آیا راهی برای جبران خسارات زاید بر مقدار دیه وجود دارد یا خیر(در این گونه موارد چه بسا هزینه های درمان بیش از مقدار دیه مقرره باشد)؟
پاسخ:
الف و ب. اگر هزینهها بیش از مقدار دیه باشد زاید بر آن بر عهدهجانی است.
ــ به وضع کننده قوانین شرعی شارع میگویند که در اصطلاح به خداوند و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اطلاق می شود. ــ مراد واضع قانون ؛ خدا و پیامبر است.
میزان
وسیله سنجش و وزن کردن اشیاء را میزان گویند. میزان هر شیء متناسب با خود آن شیء میباشد.
بهبود
بهبود به معنای بازیافت سلامت، پس از بیماری است. از آن به مناسبت در بابهای طهارت، صوم، ارث، حدود، قصاص و دیات سخن گفته شده است.
تغییر
تبدیل یعنی تغییر دادن و عوض کردن یک چیز با چیز دیگر.
جبران
جبران و تدارک کردن را تلافی گویند و از آن در باب صلات سخن گفته شده است.
جراحت
زخمهای ایجاد شده در بدن بوسیله آلات جرح و مانند آن را جراحت می گویند که عمده احکام جراحتها در باب قصاص و دیات مطرح شده، لیکن در بابهاى طهارت، جهاد و شهادت نیز از آن سخن رفته است.
درمان
مداواي بیماری را درمان مي گويند.
دستور
امر (انشا) به واداشتن کسی به انجام کاری از طریق دستور اطلاق میشود.
جانی
جنايتكار، آنكه مرتكب جنايت شده است.
عهده
عُهده به معنای ظرف مسئوليتها و تعهدات است.
شارع
ــ به وضع کننده قوانین شرعی شارع میگویند که در اصطلاح به خداوند و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اطلاق می شود. ــ مراد واضع قانون ؛ خدا و پیامبر است.
نقص
کم شدن ارزش مالي (بخودي خود يا بواسطه يک چيز ديگر)
عضو
عضو به جزئی از بدن انسان گفته می شود.
الف
اَلِف (آ، ا)، نخستین حرف از حروف الفبای زبان فارسی .
دیه
دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.
جانی
جنايتكار، آنكه مرتكب جنايت شده است.
عهده
عُهده به معنای ظرف مسئوليتها و تعهدات است.
الف
اَلِف (آ، ا)، نخستین حرف از حروف الفبای زبان فارسی .
دیه
دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.