من خودم به واسطه سهم الارث واجب الحج شده بودم اما پول خود را صرف خرید خانه کردم .دو سال پیش به نیابت از خواهرم که فوت شده اند ثبت نام حج کردم. آیا این حج صحیح است و میتوانم به نیابت از ایشان بروم یا خیر؟ در حا ل حاضر برای ثبت نام خودم موجودی ندارم.
حج بر شما در اولین فرصت واجب است ولی با این حال نیابت از دیگری صحیح است و برای او محسوب می شود نه برای شما.
وسیله و علّت ثبوت چیزی برای چیز دیگر را واسطه گویند.
خانه
به محل سکونت خانه میگویند و از احکام مرتبط با عنوان خانه در بابهاى طهارت، صلات، زکات، خمس، حج، جهاد، تجارت، دین، صلح، اجاره، نکاح، اطعمه و اشربه و دیات سخن گفتهاند.
خرید
«معاملات» عبارت از احکام شرعی متعلق به امور دنیاست به اعتبار بقای شخص؛ مانند بیع، رهن، اجاره، نکاح و جز آنها... و بالجمله آنچه مقصود اهم از آن دنیا باشد، معامله است. [۱]
صرف
واژه صرف ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • علم صرف، یکی از شاخههای ادبیات عرب• صرف (فقه)، بیع طلا به طلا و نقره به نقره یا بیع یکی از آنها به دیگری
پول
واحد ارزش و رایجترین واسطۀ داد و ستد و وسیلۀ پرداخت است در جوامع ابتدایی به جای استفاده از پول در معاملات، داد و ستد به صورت پایاپای (تهاتری) انجام میگرفت اما به تدریج پول کالایی و پول کالایی فلزی، بویژه طلا و نقره، رایج شد در نهایت پول کاغذی یا سکههایی جز طلا و نقره و پول اعتباری به وجود آمد سخن در این مقاله دربارۀ پول اعتباری است اینکه پول اعتباری از نظر فقهی چه ماهیّتی دارد؟ مثلی یا قیمی بودن آن و همچنین احکام کاهش ارزش پول (تورم) مورد بحث قرار میگیرد.
ثبت
ثبت اسناد و املاک چنانکه از نام آن برمیآید، مربوط به ثبت نوشتههایی است که باید رسماً توسط مأموران ثبت صورت گیرد و هدف از آن، مستند کردن اسناد مربوط است و ثبت احوال یعنی ثبت وقایع چهارگانۀ تولد، وفات، ازدواج و طلاق (جعفری، مبسوط، ذیل ثبت احوال).بدین اعتبار ادارات ثبت اسناد و املاک، امر اول، و ادارات ثبت احوال، امر دوم را عهدهدار هستند.
سال
سال به سال قمری و شمسی تقسیم میشود و سال شرعی که احکام مرتبط با زمان بر اساس آن تنظیم شده، سال قمری است که دوازده ماه میباشد. از عنوان سال در بابهاى طهارت، صلات، زکات، خمس، حجر، وصیت، نکاح و طلاق سخن گفتهاند.
سهم
واژه سهم ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اسم برای اشخاص ذیل باشد: معانی• سهم (فقه)، بخشی از چیزى نامعین و به کار رفته در باب وصیت اعلام و اشخاص• سهم بن غالب، از خوارج و از دشمنان بنیامیه
فوت
فوت در دو معنای مردن ( مرگ ) و سپری شدن وقت عبادت دارای وقت، همچون نماز و روزه (قضاء شدن) به کار میرود؛ واژه فوت کردن یعنی دمیدن.