دوست عزیز سلامروشی را به شما آموزش می دهم که ضمن این که سرعت مطالعه شما را افزایش می دهد باعث می شود مطالب بهتر در ذهنتان بماند و دیرتر فراموش شود :1.یک مداد قرمز تهیه کنید2.قبل از شروع مطالعه کتاب ابتدا از خود بپرسید به چه دلیل این کتاب را می خوانید؟3.نگاهی کوتاه به فهرست کتاب بیندازید تا متوجه شوید محتوا چه می باشد؟4.شروع به مطالعه کنید و صفحه اول فصل را بخوانید.5.با مداد قرمز دور کلمات اصلی صفحه را خط بکشید،مثلا موضوعی که می خوانید جغرافیاست و در مورد سلسله جبال البرز می باشد، کلمات کلیدی آن شامل : البرز ، ارتفاع ، موقعیت مکانی و...6.حالا نگاهی به کلمات کلیدی بیندازید و کتاب را ببندید و سعی کنید کلماتی که دور آن خط کشیدید را به ترتیب به یاد آورید، به طور ناخودآگاه ضمن این که هر کلمه کلیدی را به یاد می آورید مطالب مرتبط با آن در ذهنتان نقش می بندد .شما با این روش هر صفحه را در کوتاه ترین زمان ممکن می خوانید و مرور می کنید.
من یک دختر اول دبیرستانی هستم چون تازه به این مقطع پا گذاشته ام روش درس خواندن را نمی دانم از مشاور مدرسه ام کمک گرفتم و ایشان به من گفتند که از روش پس ختام استفاده کنم ولی من وقت کم اوردم و فقط یکی از درس هایم را به این روش خواندم لطفا من را راهنمایی کنید که چگونه درس بخوانم.
ممنون
دوست عزیز سلامروشی را به شما آموزش می دهم که ضمن این که سرعت مطالعه شما را افزایش می دهد باعث می شود مطالب بهتر در ذهنتان بماند و دیرتر فراموش شود :1.یک مداد قرمز تهیه کنید2.قبل از شروع مطالعه کتاب ابتدا از خود بپرسید به چه دلیل این کتاب را می خوانید؟3.نگاهی کوتاه به فهرست کتاب بیندازید تا متوجه شوید محتوا چه می باشد؟4.شروع به مطالعه کنید و صفحه اول فصل را بخوانید.5.با مداد قرمز دور کلمات اصلی صفحه را خط بکشید،مثلا موضوعی که می خوانید جغرافیاست و در مورد سلسله جبال البرز می باشد، کلمات کلیدی آن شامل : البرز ، ارتفاع ، موقعیت مکانی و...6.حالا نگاهی به کلمات کلیدی بیندازید و کتاب را ببندید و سعی کنید کلماتی که دور آن خط کشیدید را به ترتیب به یاد آورید، به طور ناخودآگاه ضمن این که هر کلمه کلیدی را به یاد می آورید مطالب مرتبط با آن در ذهنتان نقش می بندد .شما با این روش هر صفحه را در کوتاه ترین زمان ممکن می خوانید و مرور می کنید.
- [سایر] سلام.بنده دانشجو هستم و علاقه زیادی به درس خواندن در حوزه علمیه دارم نمیدانم درسم را ادامه ندهم و وارد حوزه علمیه شوم یا ادامه دهم فرزند تهران هستم و دوست دارم که در حوزه های تهران درس بخوانم و نمیدانم که کدام مدرسه علمیه بروم که برای درس خواندن بهتر باشد اکنون من 23 سال دارم از شما میخواهم که من را راهنمایی کنید. باتشکر
- [سایر] سلام و خدا قوت.من علاقه مند به رشته ژنتیک میباشم ولی هر وقت که شروع به خواندن می کنم انگیزه ای ندارم و زیاد نمی توانم بنشینم و درس بخوانم. کاملاً سر در گم شده ام.از شما خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید.
- [سایر] نزدیک به 6 ساله که ازدواج کردم و حاصل ازدواجم یه دختر 3 ساله هست. همیشه سر مسائل پیش پا افتاده و بی ارزش با خانمم دعوا می کنم دیگه از دعوا خسته شدم و نمی تونم این وضع رو تحمل کنم حتی یک ماه پیش هم رفت به منزل باباش. من با تلاش برگرداندمش ولی متاسفانه باز هم دیروز دعوایمان شد و نمیدانم کجا رفته. دیگر نمی دانم چکارکنم من را کمک و راهنمایی کنید. امیدوارم هرچه سریعتر جواب سوالاتم را به ایمیل من بفرستید. خدانگهدار
- [سایر] باسلام من کلاس دوم راهنمایی هستم و وضعیت درسی من درحد عالی است. اما مشکلی در رابطه بادرس خواندن دارم که به نظرم حل نشدنی است.هر وقت که میخواهم برای امتحان درس بخوانم اضطراب امتحان به سراغم میاید که بعضی مواقع حتی مرا به گریه دچار میکند هرچه قدر هم تلاش میکنم تابه چیز دیگری به غیر از درسم فکر نکنم نمیشود. وقتی یک سوال رادو سه بار می خوانم ومطمئن میشوم که ان سوال رابلدم کتاب را میبندم وان سوال رااز خودم میپرسم اما باز هم جواب دادن به همان سوال برایم مشکل است.
- [سایر] با سلام و خسته نباشید مادری هستم که یک پسر و دختر دوقلو 7 ساله دارم. پسرم فوق العاده خجالتی و در مکانهای عمومی نظیر مهمانی، عروسی، محیط مدرسه و... دچار اظطراب و استرس شده تا حدی که به اسفراغ می افتد. از سن 4 سالگی که آنها را به مهد کودک فرستادم در اثر استفراغهای مکرر و بی دلیل اش متوجه موضوع استرس و نگرانی در پسرم شدم. البته دخترم نیز شخصیت کم رویی است اما از لحاظ روانی بسیار آرام است و بدون استرس در مکانهای عمومی ظاهر می شود. مشکل پسرم همین طور ادامه داشت تا زمانیکه سال گذشته پا به مدرسه گذاشت(در مقطع پیش دبستانی) حدوداً تا یکماه این مشکل را داشت و به محض ورود به مدرسه استفراغ می کرد و خودش از این مشکل بیشتر از همه عذاب می کشید تا جائیکه به خاطر اینکه مدام جلوی بچه های دیگر این مشکل را پیدا می کردمی ترسید که به مدرسه برود در حالیکه به معلمش عشق می ورزید و تکالیف اش را با اشتیاق فراوان انجام می داد. اما هر صبح نیم ساعت قبل از رفتن به مدرسه دچار اظطراب می شد تا جائیکه دست و پایش سرد می شد و می لرزید. خوشبختانه معلمش خیلی کمک کرد و با دادن مسئولیتهای مختلف به این بچه اعتماد به نفس اش را بالا برد و بعد از یکماه مشکل این بچه برطرف شد و به راحتی با محیط مدرسه ارتباط برقرار کرد قابل ذکر است در مقطع پیش دبستانی پسرم با خواهرش در یک کلاس و کنار هم بودند.بعد از تمام شدن مدرسه به پیشنهاد معلم اش پسرم را در یک کلاس تابستانی که مورد علاقه خودش بود (ژیمناستیک) ثبت نام کردم تا محیط خارج از خانه را به تنهایی و بدون حضور خواهرش تجربه کند اما متاسفانه اولین جلسه کلاس با وجود علاقه فراوان با همان مشکل اظطراب بالا و استفراغ شروع شد تا جائیکه این بچه با ناراحتی و خجالت فراوان کلاس را به پایان رساند. در حال حاضر با تمام علاقه ای که به این ورزش دارد اما ترس از اینکه دوباره سر کلاس با چنین مشکلی روبرو شود او را برای رفتن به این کلاس دچار عذاب و سردرگمی کرده. آیا پسرم نیاز به مشاوره و مصرف داروهای ضد استرس دارد. لطفاً مرا راهنمایی کنید چون برای مدرسه این بچه بسیار نگرانم. همچنین با توجه به اینکه من در شهر بندر انزلی زندگی می کنم در صورت نیاز به مشاوره و یا روانپزشک در صورتیکه جایی را در این شهر یا شهر رشت معرفی نمائید ممنون می شوم. با سپاس فراوان.
- [سایر] با سلام خدمت مشاور عزیز،من از شهر شیراز، دانشجوی سال آخر رشته کتابداری و اطلاع رسانی، مجرد، در خانواده ای 5 نفره که 2 خواهر بزرگتر دارم که اولی ازدواج کرده و دومی هم پزشک است و مجرد.از نظر وضعیت اقتصادی متوسط ، و خانواده ای مذهبی هستیم. من همیشه برای کوچکترین کاری که می خواهم انجام بدهم اضطراب و استرس دارم و همچنین از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستم؛ که البته شرایط خانواده بی تاثیر در این اضطراب و عدم اعتماد به نفس نبوده است؛ به طوری که پدر و مادرم به خاطر کوچکترین و ساده ترین کاری که می خواهند انجام بدهند اضطراب و استرس دارند و همیشه بدترین حالت ممکن را در هر مسئله ای در نظر می گیرند. من هر وقت که می خواهم درس بخوانم (با توجه به اینکه از استعداد خوبی برخوردارم) همیشه فکر می کنم که من این درس را یاد نمی گیرم و نمی فهمم، در نتیجه خواندن درس را رها می کنم و این موضوع باعث می شود که همیشه شب امتحان مجبور شوم که حجم سنگینی از درس ها را با استرس بالا بخوانم. مشکل دیگر من در عدم اعتماد به نفس و اضطراب این است که مواقعی که مهمان داشته باشیم یا وقتی که به مهمانی برویم موقع حرف زدن با افراد یا موقع تعارف کردن یا برداشتن چیزی ناخودآگاه دستم می لرزد و این مسئله من را خیلی اذیت می کند.همچنین وقتی که می خواهم با افراد صحبت کنم ناخودآگاه ضربان قلبم تند می شود و اضطراب پیدا می کنم.از شما خواهش می کنم که در صورت امکان من را راهنمایی کنید.متشکرم
- [سایر] با سلام من مریم،20 ساله و دانشجوی رشته زیست عمومی هستم.امسال 20 سالم تمام می شود و فکر می کنم تا امروز بیش از هر چیز به درس خواندن فکر کرده ام. خیلی ناراحتم از این که احساس می کنم در مورد قرآن و شناخت امامان کوتاهی کرده ام و باید بیشتر بخوانم و بیشتر بدانم تا انشاا... بتوانم راه درستی به سمت خدا پیش گیرم و حالا در مورد قرآن منابع خوبی مثل کتاب های شهید مطهری و تفسیر المیزان و تفسیر نمونه دارم.اما در مورد امامان دنبال کتاب هایی هستم که هم درسطح من باشند و هم جامع باشند از شما خواهش می کنم اگر کتاب های خوبی را می شناسید به من معرفی کنید. خیلی وقت است که روحم با بسیاری از سوالات پیرامون زندگی و هدف زندگی و به قول معروف \"از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنم\" درگیر است و از هرکس که کمک می-خواهم به من می گوید کتاب بخوان ولی وقتی سراغ کتاب ها می روم،حتی کتاب های شهید مطهری چون همیشه این جور کتاب های فلسفی از انکار شروع می شود یا مثلاً نظرهای متضاد را هم ذکر می کند، از نظر روحی به هم می ریزم و گاهی شب ها نیز نمی توانم بخوابم و دائم نگرانم ، این روزها آنقدر نگرانم که حتی از نظر جسمی نیز روی من تأثیر گذاشته است و وقتی دیگران به من می گویند چرا این طور شدی نمی دانم که به آنها چه بگویم ، نگرانم در مورد آینده و نمی دانم چه راهی مرا به سمت خدا می برد ،نگران گمراهی هستم و دائم می گویم نکند من فکر میکنم راهم درست است اما بعد خسران زده شوم و اگر می شود پیرامون این موضوع هم مرا راهنمایی کنید ، ببخشید بسیار طولانی شد،اگر مجال بود بیشتر در مورد حال بدم برایتان می گفتم. من واقعاً نمی دانم برای درمان این دردهایم و این نگرانی هایم باید چه کنم و از این که وقت شما را هم می گیرم بسیار شرمنده ام و از شما ممنونم.
- [سایر] با سلام لطفا تا انتها بخوانید پیشاپیش متشکرم از اینکه به حرف هایم گوش می کنید من یک دانشجوی رشته مهندسی هستم متاسفانه من هیچ کنترلی روی وقتم ندارم تا به حال برای چندین بار سعی کرده ام کمی به نحوه زندگی خودم سامان ببخشم اما متاسفانه این امر که میسر نشد هیچ حتی باعث از دست رفتن اعتماد به نفسم هم شد تا جایی که حتی چندین ترم را در دانشگاه بی هیچ موقفیتی سپری کردم تا جایی که خودم فهمیدم ایراد بزرگ من عدم آشنایی با نحوه برنامه ریزی است (البته این را هم اضافه کنم من در درس خواندن هم این ایراد را دارم و هر وقت که شروع به درس خوادن می کنم چندین ساعت را بی هوده تلف می کنم بی آنکه چیزی فهمیده باشم البته به کار دیگری نمی پردازم بلکه با خواندن کتاب و جزوه وقتم سپری می شود بی آنکه به مقصود نهایی که فهمیدن درس باشد ، رسیده باشم ) این موضوع برایم بسیار از نظر روانی مشکل آفرین شده چند سال از وقتم سپری شده بی آنکه توفیقی در امورم به دست آورده باشم بسیار علاقه مند به مطالعه غیر درسی در زمینه دینی هستم ، همچنین زبان انگلیسی و عربی ولی متاسفانه به خاطراینکه به هیچ کار درسی دیگر نمی رسم امکان یادگیری آن ها برایم فراهم نشده (البته همانطور که عرض کردم وقت زیادی برای درس صرف می کنم ولی توفیقی برایم حاصل نمی شود در حالی که دوستانم با صرف وقتی به مراتب کمتر نه تنها به درس که به کارهای جانبی خود هم می رسند) این موضوع برایم بسیار رنج آور شده و پایه بسیاری از اعتقادات دینی من را هم متزلزل کرده . می دونید این چند سال وقتی که هدر دادم مثل یک کوه الماس بود که من حتی سعی نکردم یک دونه از اون رو هم برای خودم ور دارم (از اون بدتر اینه که حس می کنم این همان توشه ادامه راهم بوده که من بر نداشتم و امروز...) لطفا من را راهنمایی کنید
- [سایر] با سلام و تبریک تآثیرگذاری سخنانتون بر مردم. درخواستی داشتم . من مادر سه فرزند هستم که خداوند مرحمت فرمود با هم اعطایمان کرد. متاسفانه از وقتی بچه ها به دنیا آمده اند جرات بیرون رفتن از خانه را ندارم. از بس که با برخوردهای هیجانی دوست و آشنا و غریبه مواجه می شوم .باور کنید در مراسم هفته مادر دوستم شرکت کردم و مراسم از عزاداری به سوال در مورد بچه های من تبدیل شد. حتی برای دیدن نوزاد یکی دو روز به دنیا آمده رفته بودم که همه توجه ها به من بود و اینکه بچه هایم چگونه اند. نمی دانم با این همه هیجان اطرافیان چگونه برخورد کنم . از بس در هرجا با یچه ها ظاهر شوم فوری عکس می گیرندو نگاه می کنند. طوری شده که مجبورم هر بار یکی از آنها را بیرون ببرم. در 7 ماه گذشته حتی کسانی که نمی شناخته ایم برای دیدن بچه هایم به دیدنمان آمده اند گاهی فکر می کنم بچه های من حکم سینما یا دور از ادب است بگویم(سیرک یا باغ وحش) را دارند.ازطرفی هر روز مهمان داریم مهمان هایی که به جز به هم ریختن خواب و استراحت بچه ها و من و همسرم کمک دیگری نمی کنند.به حدی که دوست دارم منزل مان را عوض کنیم و جایی دور از دسترس اقوانم و آشنایان باشیم. از لطف خداوند منان متشکرم اما از رفتار اطرافیان ناراحت. گفتم شاید با عنوان این مطلب . شما در گفتگوهای خود در سیما موضوع را طوری عنوان کنید که کسانی هم که مشکل مرا در مواردی مشابه دارند راهنمایی شوند و آنهایی که با هیجان برخورد می کنند هم مورد راهنمایی قرار گیرند. شاید اگر بچه هایم ناقص یا بیمار بودند راه زندگی را هم بر خود بسته بودم. البته به لطف پروردگار هر سه سالم و در نهایت زیبایی هستند اما باز هم حس می کنم که رفتار هیجانی مردم نسبت به ما بسیار دور از ادب است و حتی دور از پندار توانایی نسبت به توان و قدرت خداوند. ممنون و موفق باشید
- [سایر] سلام پسری دارم 12 ساله.فرزند دوم خانواده است.(یک دختر هم دارم) مشکل من با فرزندم این است که بسیار نامرتب است.بعنوان مثال: -ازمدرسه که می آید تا مدتها لباسش را عوض نمی کند بعد با تذکر من لباسها را درآورده و کف اطاقش می اندازد. -کتابهایش معمولا"روی زمین ولو هستند.برگه های امتحانیش لابلای کتابها یا زیر تختش رها شده اند. -معمولا"لباسهای کثیف و تمیزش را یکجا رها می کند و صبح برای رفتن به مدرسه از روی زمین لباس نسبتا"تمیزی را پیدا کرده می پوشد! در نوشتن مشق و درسش هم نامرتب است .اصولا"انگار حوصله اینکه برای کاری وقت بگذارد را ندارد.روزنگارش را بسیار بدخط می نویسد و مدام از طرف مشاور تذکر زیر آن نوشته می شود!ولی او اهمیتی نمی دهد! البته از زمان کودکی هم اینطور بوده و هر کاری کردم نتوانستم این بهم ریختگی و بی حوصلگی در انجام کارها را در او اصلاح کنم.به تازگی تصمیم گرفتم لباسهایش را تا در سبد لباسهای چرک نگذاشته نشویم و به خودش هم گفتم.در صورت ضرورت زیاد و اگر لباسی نداشته باشد یک لباس را درسبد می گذارد.(من اصلا"آدم منظم افراطی نیستم) اصولا"در حداقل نیازش به کارها رسیدگی می کند.احساس می کنم اگر نظمش بیشتر شود در درسهایش هم بهتر پیشرفت می کند.البته الان درسش نسبتا"خوب است ولی می دانم در سالهای آینده که نیاز به درس خواندن بیشتر و تمرکز بیشتر دارد به مشکل بر می خورد.الان به اتکای یادگیری سر کلاس و هوش خودش نسبتا"خوب پیش می رود.لطفا"راهنمائیم کنید . ممنون از راهنمائیتون