ایا می شود قبل از شوط چهارم طواف را بدون عذر بهم زد و ان را کان لم یکن دانست و یا مانند نماز قطع کردن ان جایز نیست

نماز (واژه‌ای فارسی و معادل کلمه عربی «صَلاة») عملی عبادی است که پنج بار در اوقات معینی از شبانه روز واجب است. در این عبادت، نمازگزار رو به قبله می‌ایستد و ذکرهای ویژه‌ای را خوانده و اعمال ویژه‌ای مانند رکوع و سجده را به جا می‌آورد. نماز به دو شکل فردی (فُرادا) و جماعت خوانده می‌شود.

طَواف به معنای هفت بار چرخیدن به دور کعبه، یکی از اعمال واجب حج و عمره است. هر دور از این چرخیدن «شَوط» نام دارد. تمام اقسام حج و عمره دارای دو طواف زیارت و طواف نساء هستند به جز عمره تمتع که طواف نساء ندارد. در غیر حالت احرام نیز می‌توان طواف مستحبی انجام داد. پس از هر طواف، دو رکعت نماز طواف پشت مقام ابراهیم خوانده می‌شود.

شوط اصطلاحی است که در باب حج و به هر دور چرخیدن دور خانه کعبه گفته می شود

اخْفارْ به معنی پیمان شکنی و عذر آمده است،

قطع، اعتقاد جازم نسبت به یک چیز است.

اشكال دارد، نمی‌توان به آن فتوی داد. (مقلد می‌تواند در اين مسأله به مجتهد بعد مراجعه كند).

جاهل قاصر به معنی جاهل غیر قادر بر جست و جوی از تکلیف ، یا باقی بر جهل بعد از جست و جو است.

جاهل مقصر به معنی جاهل قادر بر تحصیل حکم شرعی است.

كافی است (ساقط كننده‌ی تكليف است).

اِبْتِداء، مصدرِ باب افتعال از ریشۀ بدأ می باشد.

استثناء ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: علوم قرآنی• استثناء (قرآن)، به معنای گفتن «إن شاء اللّه» برای معلق ساختن کارها بر مشیت الهی فقه و اصول• استثناء (فقه)، مصدر باب "إستفعال" از ماده‌ی "ثنی" و در لغت به معنای بازداشتن و کنار زدن و دارای کاربرد در فقه• استثناء (اصول)، مصدر باب "إستفعال" از ماده‌ی "ثنی" و در لغت به معنای بازداشتن و کنار زدن و دارای کاربرد در اصول فقه• استثناء در اقرار، استثناء مواردی توسط اقرار کننده در مورد یا موارد اقرار کاربردهای دیگر• استثناء (نحو)، مصدر باب "إستفعال" از ماده‌ی "ثنی" و در لغت به معنای بازداشتن و کنار زدن و دارای کاربرد در نحو• ادات استثناء، کلماتی برای اخراج چیزی از یک حکم کلی

ــ اعاده در دو معنا به کار رفته است:۱. انجام دوبارۀ عمل۲. بازگرداندن چیزی به جای اول آن.از اعاده به معنای نخست، در باب‌های طهارت، صلات، زکات و حج سخن رفته است. ــ اعاده، انجام دوباره عمل عبادی در وقت مخصوص آن است.

حج، عملی عبادی در اسلام، به معنای سفر به شهر مکه در عربستان و زیارت خانه کعبه و انجام دادن اعمال عبادی مخصوص آن است. حج افزون بر بُعد عبادی دارای ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز هست و از مهم‌ترین شعائر اسلام به شمار می‌رود.

طَواف به معنای هفت بار چرخیدن به دور کعبه، یکی از اعمال واجب حج و عمره است. هر دور از این چرخیدن «شَوط» نام دارد. تمام اقسام حج و عمره دارای دو طواف زیارت و طواف نساء هستند به جز عمره تمتع که طواف نساء ندارد. در غیر حالت احرام نیز می‌توان طواف مستحبی انجام داد. پس از هر طواف، دو رکعت نماز طواف پشت مقام ابراهیم خوانده می‌شود.

واژه باقی ممکن است اسم برای اشخاص ذیل بوده و یا در معانی ذیل به کار رفته باشد: • الباقی، از اسمای خداوند• بقایا، در متون کهن و متأخر به معنای بدهی مالیاتی مردم • محمود عبدالباقی، یکی از شعرای ترک• نظام‌الدین عبدالباقی، از بزرگان خاندان نعمت اللّهی و وزیر شاه اسماعیل صفوی• باقی بالله، از مشایخ بزرگ نقشبندیه و از مروّجان این طریقه در هندوستان• ‌میرعبدالباقی تبریزی، ملقب به «دانشمند»، شاعر صوفی مشرب و خوشنویس آذربایجانی (متوفی ۱۰۳۹)

به کسی که نسبت به یک مطلبی علم و آگاهی نداشته باشد جاهل می گویند و از آنجا که علم از شرایط عمومی تکلیف است؛ جاهل در ادبیات دینی تعریف خاصی پیدا میکند.

رجوع کنيد به: جاهل

 رجوع کنيد به: جاهل

عملی كه در ادای تكليف كافی است.

صحت ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • سلامتی، به معنای سلامتی از بیماری• صحیح و فاسد، به معنای صحیح در مقابل فاسد و اشتباه

قطع، اعتقاد جازم نسبت به یک چیز است.

آن (دم- وقت)، یکی از مباحث فلسفه می‌باشد.