در صورتی که اولیای دم مدّعی قتل عمد و متّهم منکر آن باشد و حجّتی بر قتل عمد نباشد، نوع قتل را مشخص فرمایید.
قتل خطا یا شبه عمد ثابت است که متهم اقرار به آن دارد و حاکم در این مورد که جای لوث است، اجرای قسامه می کند.
عنوان سوال:
در صورتی که اولیای دم مدّعی قتل عمد و متّهم منکر آن باشد و حجّتی بر قتل عمد نباشد، نوع قتل را مشخص فرمایید.
به متهم كردن ديگرى اتّهام گفته میشود که از آن به تهمت نیز تعبیر میشود.
مدعی
دعوا ادّعای شخصی علیه شخصی دیگر نزد حاکم است. به اقامه کننده دعوا «مدّعی» یا «خواهان»، به طرف مقابل که دعوا علیه او اقامه شده «مدّعیٰ علیه» یا «خوانده» (جاحد) و به حقّ مورد ادعا «مدّعیٰ به» یا «خواسته» گویند که از عنوان یاد شده در باب قضاء بحث کردهاند.
منکر
دعوا ادّعای شخصی علیه شخصی دیگر نزد حاکم است. به اقامه کننده دعوا «مدّعی» یا «خواهان»، به طرف مقابل که دعوا علیه او اقامه شده «مدّعیٰ علیه» یا «خوانده» (جاحد) و به حقّ مورد ادعا «مدّعیٰ به» یا «خواسته» گویند که از عنوان یاد شده در باب قضاء بحث کردهاند.
قتل
كشتن
عمد
عمد، انجام دادن یا ترک عملی از روی اختیار و قصد، و در مقابل سهو میباشد.
دم
دَم به خون یا حیوان، جهت قربانی یا کفّاره در حج گفته می شود .
شبه عمد
شبه عمد از جمله الفاظی است که در فقه بکار رفته است.
قسامه
از جمله موضوعاتی که در قانون مجازات اسلامی آمده و در زمره قواعد فقهی منصوص(روایی) محسوب میشود قاعده لوث و قسامه است؛ فقهای شیعه عقیده دارند که قسامه هم رفع اتهام و هم اثبات جنایت میکند .
اقرار
اعتراف به حقّی ثابت بر ضرر خود یا نفی حقّی برای خود از ذمّه دیگری را اقرار میگویند. [۱] [۲]عنوان اقرار، از بابهای فقهی است که مباحث مربوط به آن به تفصیل در این باب آمده است. افزون بر این، از آن به مناسبت در دیگر بابها، مانند تجارت، نکاح، قضاء، حدود و تعزیرات نیز سخن گفتهاند.اِقرار به معنای اخبار قطعی به نفی حقی از خود یا ثبوت حقی برای غیر میباشد.
ثابت
ثابِت، اصطلاحی است در کلام معتزله که بحثهای مختلفی را در فلسفه و کلام به همراه داشته، و در شکلگیری نظریات عرفانی مؤثر بوده است.
حاکم
حاکم، اصطلاحی با معانی مختلف در فقه، حقوق و اصول فقه. این کلمه در لغت به معانی قاضی، داور، فرمانروا، اجراکننده حکم و متصدی اداره یک ایالت یا بخش از جانب حکومت است. کاربرد «حاکم» در منابع فقهی و متون حقوقی به معنای لغوی و غیراصطلاحی رایج است. با وجود این، به سبب قیود و شروطی که برای برخی مصادیق آن، به ویژه در فقه امامی، ذکر شده، به یک اصطلاح تبدیل شده است، همچنان که در اصول فقه نیز معانی اصطلاحی خاصی دارد.
متهم
به متهم كردن ديگرى اتّهام گفته میشود که از آن به تهمت نیز تعبیر میشود.
قتل
كشتن
خطا
خطا در دو معنا استعمال شده است. از احکام خطا در بابهای بسیاری نظیر اجتهاد و تقلید، طهارت، صلات، صوم، حج، صید و ذباحه، قضاء، شهادات و دیات سخن گفتهاند.
لوث
در قتل و جرح هرگاه دلیلی مبنی براینکه شخص معینی، مرتکب قتل یا جرح شده وجود نداشته باشد، ولی در قتل موضع تهمت و لوث محقق شود یعنی قاضی به ارتکاب قتل یا جرح از سوی متهم خاصی ظن پیدا کند، مدعی میتواند «قتل» را به وسیله قسامه اثبات کند.
عمد
عمد، انجام دادن یا ترک عملی از روی اختیار و قصد، و در مقابل سهو میباشد.