مردی دو یا سه زن را به قتل می رساند. اولیای دم خواهان قصاص اند. آیا باید اضافه ی دیه را ردّ کنند؟

دعوا ادّعای شخصی علیه شخصی دیگر نزد حاکم است. به اقامه کننده دعوا «مدّعی» یا «خواهان»، به طرف مقابل که دعوا علیه او اقامه شده «مدّعیٰ علیه» یا «خوانده» (جاحد) و به حقّ مورد ادعا «مدّعیٰ به» یا «خواسته» گویند که از عنوان یاد شده در باب قضاء بحث کرده‌اند.

واژه اضافه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اضافه (منطق)، اصطلاحی‌ منطقی‌ - فلسفی‌، از مقولات‌ دهگانه ارسطویی‌ و از اعراض‌ نسبی‌• اضافه (ادبیات عرب)، اصطلاحی در ادبیات عرب به معنای نسبت‌ دادن‌ یک‌ اسم‌ به‌ اسمی‌ دیگر• اضافه (ادبیات فارسی)، اصطلاحى‌ در دستور زبان‌ به معنای نسبت‌ دادن‌ اسمی‌ به‌ اسم‌ دیگر

قصاص در لغت، به معنی هر نوع دنباله روی و پی جویی نمودن- کین کشی به مثل کشنده را کشتن- مجازات- عقاب- سزا- جبران- تلافی آمده است. [۱] [۲] [۳] [۴]قصاص از نظر اصطلاحی، به معنای تلافی و استیفای عینی جنایتی که در قتل عمدی، قطع عضو و جرح عمدی بر مجنی علیه وارد شده است می‌باشد به شکلی که اثر به جای مانده از جنایت عیناً روی جانی اجرا شده و به دست آید. [۵] قصاص در جنایت قتل عمدی را قصاص النفس می‌گویند و قصاص در جنایات قطع عضو و جرح را قصاص عضو گویند.

كشتن

دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.

رَدّ در معانی بازگرداندن، برگرداندن، نپذیرفتن، باطل کردن، پاسخ دادن، دادن ارثِ مازاد بر سهام مفروض به فرض بران به کار رفته است.از احکام رد به معناى نخست در بابهاى جهاد، تجارت و دیگر ابواب عقود، غصب، قضاء و قصاص سخن گفته‌اند.از رد به معناى دوم در بابهاى تجارت، وصیت و شهادات سخن گفته‌اند.از رد به معناى سوم در ابواب عقود سخن رفته است.احکام رد به معناى چهارم در باب صلات آمده است.از احکام رد به معناى پنجم در باب ارث سخن گفته‌اند.

زن مقابل مرد است.

دَم به خون یا حیوان، جهت قربانی یا کفّاره در حج گفته می شود .

واژه اضافه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اضافه (منطق)، اصطلاحی‌ منطقی‌ - فلسفی‌، از مقولات‌ دهگانه ارسطویی‌ و از اعراض‌ نسبی‌• اضافه (ادبیات عرب)، اصطلاحی در ادبیات عرب به معنای نسبت‌ دادن‌ یک‌ اسم‌ به‌ اسمی‌ دیگر• اضافه (ادبیات فارسی)، اصطلاحى‌ در دستور زبان‌ به معنای نسبت‌ دادن‌ اسمی‌ به‌ اسم‌ دیگر

ـــ حقیقت، به معنای کارگیرى لفظ در معناى وضع شده براى آن گفته می شود. از آن در علم اصول فقه سخن گفته‌اند. ـــ حقیقت به استعمال لفظ در معنای حقیقی آن اطلاق می‌شود.

كشتن

دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.

رَدّ در معانی بازگرداندن، برگرداندن، نپذیرفتن، باطل کردن، پاسخ دادن، دادن ارثِ مازاد بر سهام مفروض به فرض بران به کار رفته است.از احکام رد به معناى نخست در بابهاى جهاد، تجارت و دیگر ابواب عقود، غصب، قضاء و قصاص سخن گفته‌اند.از رد به معناى دوم در بابهاى تجارت، وصیت و شهادات سخن گفته‌اند.از رد به معناى سوم در ابواب عقود سخن رفته است.احکام رد به معناى چهارم در باب صلات آمده است.از احکام رد به معناى پنجم در باب ارث سخن گفته‌اند.

زن مقابل مرد است.