زوجین در اصل عقد اتفاق دارند. امّا زوج می گوید عقد منقطع است و زوجه ادعای دائم بودن عقد را دارد، قول کدامیک مسموع است؟
قول مدعی دوام با خوردن سوگند مقدم است.
عقد زناشویی در مدّتی معیّن را ازدواج موقّت گویند. از ازدواج موقّت به نکاح متعه و نکاح منقطع نیز تعبیر شده و از آن در باب نکاح سخن رفته است.
اتفاق
اتفاق ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • بخت، مبحثی در فلسفه اسلامی، به معنای اتفاق• توافق، وحدت نظر دو یا چند نفر بر امری، همچنین هموِفق بودن دو یا چند عدد با یکدیگر• اجماع، اصطلاحی اصولی و یکی از ادلّه اربعه• اتفاق (منطق)، مصاحبت مقدم و تالى بدون بودن از روى لزوم و ضرورت
منقطع
حدیث منقطع از اقسام خبر واحد میباشد.
مسموع
پذيرفته، قابل قبول
زوجه
پیوند برآمده از عقد نکاح که بین زن و شوهر ایجاد میشود را زوجیّت گویند. از احکام آن به تفصیل در باب نکاح و به مناسبت در دیگر بابها همچون طهارت، صوم، حج، تجارت، هبه، طلاق، یمین، نذر، ارث و قضاء سخن گفتهاند.
اصل
اَصل ، اصطلاحی در علم حدیث است. برخی از کسانی که مستقیم و بیواسطه از معصومین (ع) روایت شنیدهاند، متن شنیده شده را به صورت نوشتاری ثبت کردهاند. به هر یک از این نوشتهها اصل میگویند. چهارصد اصل روایی موسوم به اصول اربعمائه ، از مهمترین زیربناهای شکل گیری جوامع حدیثی بعدی است.
زوج
پیوند برآمده از عقد نکاح که بین زن و شوهر ایجاد میشود را زوجیّت گویند. از احکام آن به تفصیل در باب نکاح و به مناسبت در دیگر بابها همچون طهارت، صوم، حج، تجارت، هبه، طلاق، یمین، نذر، ارث و قضاء سخن گفتهاند.
عقد
پيمان، عهد. صيغه ايجاب و قبول در معاملات (خصوصاً در ازدواج)
عقد بيع: قرارداد خريد و فروش
عقد دائم: قرارداد ازدواج دائم، پيمان ازدواج دائم
عقد غير دائم: قرارداد ازدواج موقت، پيمان ازدواج موقت
خوردن
يکي از موضوعاتي که در فقه از احکام آن صحبت شده ،خوردن مي باشد.
سوگند
یَمین به معنی قَسم و سوگند است که در جمیع ابواب منازعات و در کتاب قضاء و شهادات و هم چنین در کتاب أیمان در مورد کسی که چیزی را بواسطه قسم خوردن بر خود واجب یا حرام میکند از آن بحث میشود.
دوام
دوام ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • دوام (منطق)، از اصطلاحات علم منطق، به معنای معنی استمرار ثبوت محمول براى موضوع يا سلب محمول از موضوع• دوام (فقه)، به معنای محدود نبودن به وقتی خاص و دارای کاربرد در ابواب مختلف فقهی
مدعی
دعوا ادّعای شخصی علیه شخصی دیگر نزد حاکم است. به اقامه کننده دعوا «مدّعی» یا «خواهان»، به طرف مقابل که دعوا علیه او اقامه شده «مدّعیٰ علیه» یا «خوانده» (جاحد) و به حقّ مورد ادعا «مدّعیٰ به» یا «خواسته» گویند که از عنوان یاد شده در باب قضاء بحث کردهاند.
مقدم
شرط ( جمله شرطیه )، بخشی از جمله شرطیه، دارای ادات شرط است.