صید در لغت و به تبع در کلمات فقها به معنای شکار حیوان وحشی و نیز خود حیوان وحشی آمده است. مراد از شکار اعم از گرفتن، به دام افکندن و کشتن است. [۱] [۲]
بریدن
بریدن به معنای جدا کردن با آلتى برنده همچون چاقو است.از این عنوان در باب هایى نظیر طهارت، حج، جهاد، صلح، صید و ذباحه، حدود، قصاص و دیات سخن رفته است.
شرایط
شرط امری محتمل الوقوع در آینده که طرفین حدوث اثر حقوقی را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع مینمایند. شرط در علم اصول به معنای هر امری که وجود آن برای تحقق امر دیگری لازم است و در اصطلاح حقوق و فقه به معنی مطلق تعهد است اعم از اینکه در ضمن عقد باشد یا مستقل از عقد. به طور کلی در تعریف شرط به معنای حقوقی و نه معنای منطقی و اصولی در فقه چنین آمده است " الشرط امر زاید علی الثمن و المثمن علی وجه التزام دون التعلیق.... " [۱]
کفایت
کفو به معنی نظیر میباشد و کفائت به فتح کاف مصدر است یعنی نظیر و مانند بودن. [۱]و در اینجا غرض از کفائت تساوی زوجین و مانند بودن آن دو میباشد و به عبارت دیگر «الکفاءة هو کون الزوج نظیر اللزوجة» [۲]
صدق
یکى از نام ها و صفات قرآن صدق است ودر جاهای مختلف قرآن به آن اشاره شده است.
ذبح
ذَبْح بریدن رگهای چهارگانه گردن است. بنابر مشهور، ذبح با بریدن تمامی رگهای چهارگانه (معروف به اوداج اربعه) یعنی مری، حلقوم و دو شاه رگ گردن که بنابر مشهور به حلقوم و بنابر قول برخی به مری احاطه دارد، محقق میشود و بریدن بعض رگها در صورت امکان بریدن همه آنها، کفایت نمیکند.