امام باقر (ع) فرمودند: خداوند مردم را بر سه طبقه آفرید و آنها را در سه درجه قرار داد، و در کتاب خود به این موضوع تصریح فرمود: و گفت: فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ مَا أَصحْابُ الْمَیْمَنَةِ* وَ أَصحْابُ المْشْمَةِ مَا أَصحْابُ المْشْمَةِ* وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ* أُوْلَئکَ الْمُقَرَّبُونَ؛[واقعه، آیات 8 الی11] اول" اصحاب میمنه" و تو چه میدانی که اصحاب میمنه چه شان عظیمی دارند* دوم" اصحاب مشئمه" (شامت و نحوست) و تو چه میدانی اصحاب مشئمه چه شقاوتی عظیم دارند* سوم آنهایی که در دنیا به سوی خیرات و در آخرت به سوی مغفرت و رحمت سبقت میگیرند* سابقین همان مقربین درگاه خدایند. سابقون اما سابقون آنها پیامبران مرسل و غیر مرسل میباشند که در آنها پنج روح قرار دارد: روح القدس، روح ایمان، روح قوت، روح شهوت، و روح بدن و در قرآن مجید این را بیان کرده و فرموده: تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُس؛[بقره/ 253] بعضی از این پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم. خدا با بعضی سخن گفت و بعضی را به درجاتی برافراشت. و به عیسی بن مریم معجزهها دادیم و او را به روح القدس یاری کردیم. و در باره همه آنها گفته: (وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ). با روح قدسی آنها به عنوان پیامبر مبعوث شدند، و با روح قدسی همه چیز را فرا گرفتند و با روح ایمان خداوند را عبادت کردند و برای او شریک و همتائی نیاوردند، با روح قوت با دشمنان جنگ کردند و با روح شهوت لذت غذاها را چشیدند و زنان را نکاح کردند و با روح بدن حرکت کردند و به گردش پرداختند. اصحاب یمین اما اصحاب دست راست، آنها مؤمنان واقعی هستند، که در آنها چهار روح قرار دارد: روح ایمان، روح قوت، روح شهوت و روح بدن، و بندگان همواره در تکمیل این ارواح چهارگانه هستند تا آنگاه که مرتکب معصیت نشدهاند. هنگامی که تصمیم به گناه و معصیت میگیرد روح شهوت موضوع را در نظرش زیبا جلوه میدهد و روح قوت او را وادار بکار میکند، و روح بدن او را بطرف مقصود و عمل میبرد تا آن گناه را مرتکب گردد، هر گاه گناه را انجام داد از ایمانش کاسته میگردد، و اگر توبه کرد خداوند هم گناه او را مورد عفو قرار میدهد. گاهی برای بندگان لغزشهائی پیش میآید که بعضی از این ارواح چهارگانه نقصان پیدا میکند و خداوند در این مورد فرموده : (وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً؛[حج 5] و بعضی از شما به پستترین دوران عمر برسند، و آن دوران پیری است که پس از سالها دانستن، چیزی نداند.) در این جا روح قوت نقصان پیدا میکند و توانائی جنگ با دشمن را پیدا نمیکند او روح شهوت را هم از دست میدهد و نمیتواند به زنان توجه نماید و شهوت براند.در این جا فقط برای او روح ایمان و روح بدن باقی میماند، بوسیله روح ایمان خداوند را عبادت میکند، و به وسیله روح بدن راه میرود و گردش میکند، تا آن گاه که فرشته مرگ بیاید و او را قبض روح کند. اصحاب شمال اما یاران طرف چپ آنها اهل کتاب هستند،(با توضیح بیان شده روشن می شود که منظور هر کسی هست که حق را بشناسد و با لجاجت و عناد آن را نپذیرد) خداوند در باره آنها فرمود: (الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ* الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ؛ [بقره، آیات 146و147] اهل کتاب هم چنان که فرزندان خود را میشناسند او را میشناسند، ولی گروهی از ایشان در عین آگاهی حقیقت را پنهان میدارند.* آنچه از جانب خدا بر تو نازل شده، حقّ همان است تردید مکن.) آنها رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله را شناختند و به وصی او معرفت پیدا کردند، ولی از روی حسد و ستم حق را منکر شدند و خداوند هم روح ایمان را از آنها سلب کرد، و سه روح را که عبارت باشند از روح قوت، و شهوت و بدن در آنها باقی گذاشت. بعد از این آن جماعت را بعنوان چهارپا معرفی کرد و گفت: أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛[179 اعراف] آنها مانند چهارپایان بلکه گمراهتر از آنها میباشند. زیرا حیوان چهارپا فقط با روح قوت بار میکشد، و با روح شهوت علف میخورد و با روح بدن راه میرود.[بحار الأنوار، ج66، ص: 199]
امام باقر (ع) فرمودند: خداوند مردم را بر سه طبقه آفرید و آنها را در سه درجه قرار داد، و در کتاب خود به این موضوع تصریح فرمود: و گفت:
فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ مَا أَصحْابُ الْمَیْمَنَةِ* وَ أَصحْابُ المْشْمَةِ مَا أَصحْابُ المْشْمَةِ* وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ* أُوْلَئکَ الْمُقَرَّبُونَ؛[واقعه، آیات 8 الی11] اول" اصحاب میمنه" و تو چه میدانی که اصحاب میمنه چه شان عظیمی دارند* دوم" اصحاب مشئمه" (شامت و نحوست) و تو چه میدانی اصحاب مشئمه چه شقاوتی عظیم دارند* سوم آنهایی که در دنیا به سوی خیرات و در آخرت به سوی مغفرت و رحمت سبقت میگیرند* سابقین همان مقربین درگاه خدایند.
سابقون
اما سابقون آنها پیامبران مرسل و غیر مرسل میباشند که در آنها پنج روح قرار دارد: روح القدس، روح ایمان، روح قوت، روح شهوت، و روح بدن و در قرآن مجید این را بیان کرده و فرموده:
تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُس؛[بقره/ 253] بعضی از این پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم. خدا با بعضی سخن گفت و بعضی را به درجاتی برافراشت. و به عیسی بن مریم معجزهها دادیم و او را به روح القدس یاری کردیم.
و در باره همه آنها گفته:
(وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ). با روح قدسی آنها به عنوان پیامبر مبعوث شدند، و با روح قدسی همه چیز را فرا گرفتند و با روح ایمان خداوند را عبادت کردند و برای او شریک و همتائی نیاوردند، با روح قوت با دشمنان جنگ کردند و با روح شهوت لذت غذاها را چشیدند و زنان را نکاح کردند و با روح بدن حرکت کردند و به گردش پرداختند.
اصحاب یمین
اما اصحاب دست راست، آنها مؤمنان واقعی هستند، که در آنها چهار روح قرار دارد: روح ایمان، روح قوت، روح شهوت و روح بدن، و بندگان همواره در تکمیل این ارواح چهارگانه هستند تا آنگاه که مرتکب معصیت نشدهاند. هنگامی که تصمیم به گناه و معصیت میگیرد روح شهوت موضوع را در نظرش زیبا جلوه میدهد و روح قوت او را وادار بکار میکند، و روح بدن او را بطرف مقصود و عمل میبرد تا آن گناه را مرتکب گردد، هر گاه گناه را انجام داد از ایمانش کاسته میگردد، و اگر توبه کرد خداوند هم گناه او را مورد عفو قرار میدهد. گاهی برای بندگان لغزشهائی پیش میآید که بعضی از این ارواح چهارگانه نقصان پیدا میکند
و خداوند در این مورد فرموده :
(وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً؛[حج 5] و بعضی از شما به پستترین دوران عمر برسند، و آن دوران پیری است که پس از سالها دانستن، چیزی نداند.)
در این جا روح قوت نقصان پیدا میکند و توانائی جنگ با دشمن را پیدا نمیکند او روح شهوت را هم از دست میدهد و نمیتواند به زنان توجه نماید و شهوت براند.در این جا فقط برای او روح ایمان و روح بدن باقی میماند، بوسیله روح ایمان خداوند را عبادت میکند، و به وسیله روح بدن راه میرود و گردش میکند، تا آن گاه که فرشته مرگ بیاید و او را قبض روح کند.
اصحاب شمال
اما یاران طرف چپ آنها اهل کتاب هستند،(با توضیح بیان شده روشن می شود که منظور هر کسی هست که حق را بشناسد و با لجاجت و عناد آن را نپذیرد) خداوند در باره آنها فرمود:
(الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ* الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ؛ [بقره، آیات 146و147] اهل کتاب هم چنان که فرزندان خود را میشناسند او را میشناسند، ولی گروهی از ایشان در عین آگاهی حقیقت را پنهان میدارند.* آنچه از جانب خدا بر تو نازل شده، حقّ همان است تردید مکن.)
آنها رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله را شناختند و به وصی او معرفت پیدا کردند، ولی از روی حسد و ستم حق را منکر شدند و خداوند هم روح ایمان را از آنها سلب کرد، و سه روح را که عبارت باشند از روح قوت، و شهوت و بدن در آنها باقی گذاشت.
بعد از این آن جماعت را بعنوان چهارپا معرفی کرد و گفت:
أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛[179 اعراف] آنها مانند چهارپایان بلکه گمراهتر از آنها میباشند.
زیرا حیوان چهارپا فقط با روح قوت بار میکشد، و با روح شهوت علف میخورد و با روح بدن راه میرود.[بحار الأنوار، ج66، ص: 199]
- [سایر] اسماعیلیه به چند گروه تقسیم شدند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر فقط یک نفر از گروه اول موجود باشد ارث چگونه تقسیم می شود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر چند پسر و چند دختر از گروه اول موجود باشد ارث چگونه تقسیم می گردد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر فقط پدر و مادر از گروه اول ارث موجود باشد ارث چگونه تقسیم می شود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر فقط پدر و مادر از گروه اول ارث موجود باشد ارث چگونه تقسیم می شود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با توجه به مساله 2352 رساله تا یک نفر از گروه دوم موجود باشد افراد گروه سوم ارث نمی برند. حال سوال اینجاست آیا اگر این نفر فقط مادری باشد باز مانع ارث برای گروه سوم خواهد بود؟ مثلاً اگر وارث زید متوفی یک خواهرزاده مادری باشد، از طرف دیگر سه تن از عموزادگان او در قید حیاتند، ارث زید چگونه تقسیم می شود؟
- [سایر] کدام گروه از مسلمانان، (مؤمنین) هستند که چندین جا در قرآن ذکر شدهاند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با توجه به مساله 2352 رساله تا یک نفر از گروه دوم موجود باشد افراد گروه سوم ارث نمی برند. حال سوال اینجاست آیا اگر این نفر فقط مادری باشد باز مانع ارث برای گروه سوم خواهد بود؟ مثلاً اگر وارث زید متوفی یک خواهرزاده مادری باشد، از طرف دیگر سه تن از عموزادگان او در قید حیاتند، ارث زید چگونه تقسیم می شود؟
- [سایر] آیا قرآن کتابی است که برای گروه خاصی نازل شده و یا اینکه اختصاص به همه مردم جهان دارد؟
- [سایر] داستانهای قرآن را به چند دسته میتوان تقسیم کرد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر وارث میّت یک یا چند دایی یا خاله (همه دایی یا همه خاله یا برخی دایی و برخی خاله) به همراه یک یا چند عمو یا عمّه باشند، سهم داییها یا خالهها 13 و بقیّه سهم عموها یا عمّهها میباشد، شیوه تقسیم مال بین هر گروه در مسائل آینده توضیح داده میشود.
- [آیت الله سیستانی] اگر وارث میّت یک یا چند دائی ، یا یک یا چند خاله ، یا دائی و خاله ، و یک یا چند عمو ، یا یک یا چند عمه ، یا عمو و عمه باشد ، مال را سه قسمت میکنند : یک قسمت را دائی یا خاله یا هر دو ، و بقیه را عمو یا عمه یا هر دو میبرند . و کیفیت تقسیم بین هر گروه گذشت .
- [آیت الله مکارم شیرازی] گروه دوم از کسانی که به واسطه خویشاوندی ارث می برند (پدر بزرگ) و (مادر بزرگ) و (برادر) و (خواهر) میت است و اگر برادر و خواهر نداشته باشد اولادشان به جای آنها ارث می برند، این گروه در صورتی ارث می برند، که هیچ کس از گروه اول وجود نداشته باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر پسر بزرگ میّت بیش از یکی باشد مثلاً از دو زن او در یک زمان دو پسر به دنیا آمده باشد باید لباس و قرآن و انگشتر و شمشیر میّت را به طور مساوی بین خودشان تقسیم کنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ملکی که مقداری از آن وقف است و مقداری از آن وقف نیست اگر تقسیم نشده باشد، مجتهد جامع الشرائط یا متولی وقف می تواند با نظر خبره سهم وقف را جدا کند.
- [امام خمینی] ملکی که مقداری از آن وقف است و مقداری از آن وقف نیست اگر تقسیم نشده باشد، حاکم شرع یا متولی وقف میتواند با نظر خبره سهم وقف را جدا کند.
- [آیت الله بروجردی] ملکی که مقداری از آن وقف است و مقداری از آن وقف نیست، اگر تقسیم نشده باشد، حاکم شرع یا متولی وقف، میتواند با نظر خبره سهم وقف را جدا کند.
- [آیت الله خوئی] ملکی که مقداری از آن وقف است و مقداری از آن وقف نیست اگر تقسیم نشده باشد، حاکم شرع یا متولی وقف میتواند با نظر خبره سهم وقف را جدا کند.
- [آیت الله اردبیلی] ملکی که مقداری از آن به نحو مشاع وقف است و مقداری از آن وقف نیست، اگر تقسیم نشده باشد، حاکم شرع یا متولّی وقف میتواند با نظر خبره سهم وقف را جدا کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] ملکی که مقداری از آن وقف است ومقداری از آن وقف نیست اگر تقسیم نشده باشد، حاکم شرع یا متولّی وقف میتواند با نظر خبره، سهم وقف را جدا کند.