آیا دستور قرآن برای قطع گردن کفار، مثله کردن نیست؟
(فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ؛[محمد/4] و هنگامی که با کافران (جنایت ‌پیشه) در میدان جنگ رو به رو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این کار را هم چنان ادامه دهید) تا به اندازه کافی دشمن را در هم بکوبید.) بدیهی است گردن زدن کنایه از قتل است، بنا براین ضرورتی ندارد که جنگجویان کوشش خود را برای انجام خصوص این امر به کار برند، هدف این است که دشمن از پای درآید، ولی چون گردن زدن روشنترین مصداق قتل بوده روی آن تکیه شده است. بنابراین این آیه در صدد بیان اصل وجوب کشتن کفار محارب با اسلام است و ربطی به مثله کردن ندارد. و تعبیر اسراف در قتل که در آیات از آن نهی شده، مربوط به حکم مثله کردن می باشد و قرآن نهی از مثله کردن را با این تعبیر بیان کرده است: (وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی‌ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً؛[اسراء/33] و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است.) اسحاق بن عمار از امام رضا(ع) درباره معنای اسراف در قتل می پرسد که امام(ع) می فرمایند: منظور کشتن شخصی غیر از قاتل و یا مثله کردن قاتل است.[1] همچنین در قرآن از هر گونه تعدی نهی شده است: (وَ قَاتِلُواْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَ لَا تَعْتَدُواْ  إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛[بقره/190] و در راه خدا، با کسانی که با شما می‌ جنگند، نبرد کنید! و از حدّ تجاوز نکنید، که خدا تعدّی‌ کنندگان را دوست نمی ‌دارد!) انسانی که جان دیگر انسان ها برایش ارزش دارد و تنها در جایی که چاره ای برایش نمانده و ضرورتها ایجاب کرده است که دندان پوسیده ای را بکشد، عملش از روی حکمت و منطق است و جایی برای واکنش های غضب آلود غیر منطقی ندارد و هر گونه فراتر عمل کردن از ضرورت ها نوعی تعدی برایش به شمار می آید که طبق نهی قرآنی باید از آن پرهیز کند. [1]. تفسیر نور الثقلین، ج‌3، ص: 162.
عنوان سوال:

آیا دستور قرآن برای قطع گردن کفار، مثله کردن نیست؟


پاسخ:

(فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ؛[محمد/4] و هنگامی که با کافران (جنایت ‌پیشه) در میدان جنگ رو به رو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این کار را هم چنان ادامه دهید) تا به اندازه کافی دشمن را در هم بکوبید.)
بدیهی است گردن زدن کنایه از قتل است، بنا براین ضرورتی ندارد که جنگجویان کوشش خود را برای انجام خصوص این امر به کار برند، هدف این است که دشمن از پای درآید، ولی چون گردن زدن روشنترین مصداق قتل بوده روی آن تکیه شده است. بنابراین این آیه در صدد بیان اصل وجوب کشتن کفار محارب با اسلام است و ربطی به مثله کردن ندارد.

و تعبیر اسراف در قتل که در آیات از آن نهی شده، مربوط به حکم مثله کردن می باشد و قرآن نهی از مثله کردن را با این تعبیر بیان کرده است:
(وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی‌ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً؛[اسراء/33] و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است.)

اسحاق بن عمار از امام رضا(ع) درباره معنای اسراف در قتل می پرسد که امام(ع) می فرمایند: منظور کشتن شخصی غیر از قاتل و یا مثله کردن قاتل است.[1]

همچنین در قرآن از هر گونه تعدی نهی شده است:
(وَ قَاتِلُواْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَ لَا تَعْتَدُواْ  إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛[بقره/190] و در راه خدا، با کسانی که با شما می‌ جنگند، نبرد کنید! و از حدّ تجاوز نکنید، که خدا تعدّی‌ کنندگان را دوست نمی ‌دارد!)

انسانی که جان دیگر انسان ها برایش ارزش دارد و تنها در جایی که چاره ای برایش نمانده و ضرورتها ایجاب کرده است که دندان پوسیده ای را بکشد، عملش از روی حکمت و منطق است و جایی برای واکنش های غضب آلود غیر منطقی ندارد و هر گونه فراتر عمل کردن از ضرورت ها نوعی تعدی برایش به شمار می آید که طبق نهی قرآنی باید از آن پرهیز کند.

[1]. تفسیر نور الثقلین، ج‌3، ص: 162.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین