خدا برای رسانیدن پیام خویش، پیامبرانی را از بین مردم برگزیده است و در هر زمان این شخص برگزیده دارای بالاترین فضائل اخلاقی است و بین مردم زمان خویش عالمترین و با کمالترین و شایسته ترین انسان برای رساندن پیام الهی و به دست گرفتن این مسئولیت بزرگ میباشد. وی بین مردم به تقوا و علم معروف میباشد و شایستگی لازم را برای دریافت وحی و به دوش گرفتن بار مسئولیت الهی دارد. طبق نص صریح قرآن بین پیامبر و مردم هیچ تفاوتی از جهت انسان بودن نیست. (قل انما أنا بشر مثلکم؛[کهف/110] ای پیامبر ما، به مردم بگو: من انسانی همانند شما هستم). پس پیامبر، هیچ تفاوتی با انسانهای دیگر در انسان بودن ندارد، مثلاً پیامبر گرامی اسلام (ص) بسان سایر انسانها دارای زندگی عادی و طبیعی بود که در عین زندگی عادی، با مجاهدت و کوشش فراوان، بندگی خود را به اثبات رساند. وقتی با چله نشینی در غار حرا و عبادت خدا و محمد امین شدن بین مردم و ترک گناه، شایستگی خود را ثابت کرد و از هر جهت آماده دریافت وحی و پیام خداوند شد در چهل سالگی به پیامبری مبعوث شد. قبل از آن با الهام الهی و ارتباط قلبی با خدا، عمر میگذراند. مقاماتی که پیامبر بدانها رسید، اکتسابی بود، نه این که مجبور باشد گناه نکند، بلکه با کمال اختیار، در مسیر الهی گام مینهاد، و از دیگر سو، طبق آیه قرآن: (الله یعلم حیث یجعل رسالته؛[انعام/124] خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد!) خداوند این مقام را در جایی قرار میدهد که شایستگی لازم فراهم آمده باشد حال در زمان ما دیگر پیامبری مبعوث نمیشود، چرا که دین پیامبر خاتم ادیان است. راه وحی تشریعی بسته شده اما راه دل و ضمیر خداشناسی باز است و اگر انسان بتواند با خودسازی، هرگونه گناه و پلیدی را از خود دور نماید، بدان جا میرسد که میتواند کاری پیامبر گونه انجام دهد و به مقامی عظیم برسد. برای هر انسانی امکان آن است که به مقام عصمت نایل گردد و عقلاً هیچ محذوری ندارد و عصمت چیزی نیست که به کسی تفویض شده باشد، بلکه هر کسی میتواند شایستگی رسیدن به این مقام را در سایه علم و عمل داشته باشد و به آن دست یابد. از دیگر سو، میزان مسئوولیت با مقام، ارتباط مستقیم دارد و هر چه مقام بالا رود، مسئولیت سنگین تر میشود و تلاش و مجاهدت بسیار میطلبد. این گونه نیست که این مقام را به کسی بدهند و او دیگر خیالش راحت و آسوده باشد، بلکه هر چه مقام بالاتر رود، مسئولیتها بیش تر، تکالیف سنگین تر، وسوسههای شیطانی بیشتر و تلاش و سختی و مصیبت و امتحان افزایش مییابد، بلکه تنها با گذراندن سختیها و تلاشها و امتحانها میتواند به آن مقام دست یابد، مانند داستان امتحان های سنگین حضرت ابراهیم (ع) که تا آخر عمر ایشان نیز ادامه داشت.
خدا برای رسانیدن پیام خویش، پیامبرانی را از بین مردم برگزیده است و در هر زمان این شخص برگزیده دارای بالاترین فضائل اخلاقی است و بین مردم زمان خویش عالمترین و با کمالترین و شایسته ترین انسان برای رساندن پیام الهی و به دست گرفتن این مسئولیت بزرگ میباشد. وی بین مردم به تقوا و علم معروف میباشد و شایستگی لازم را برای دریافت وحی و به دوش گرفتن بار مسئولیت الهی دارد. طبق نص صریح قرآن بین پیامبر و مردم هیچ تفاوتی از جهت انسان بودن نیست.
(قل انما أنا بشر مثلکم؛[کهف/110] ای پیامبر ما، به مردم بگو: من انسانی همانند شما هستم).
پس پیامبر، هیچ تفاوتی با انسانهای دیگر در انسان بودن ندارد، مثلاً پیامبر گرامی اسلام (ص) بسان سایر انسانها دارای زندگی عادی و طبیعی بود که در عین زندگی عادی، با مجاهدت و کوشش فراوان، بندگی خود را به اثبات رساند.
وقتی با چله نشینی در غار حرا و عبادت خدا و محمد امین شدن بین مردم و ترک گناه، شایستگی خود را ثابت کرد و از هر جهت آماده دریافت وحی و پیام خداوند شد در چهل سالگی به پیامبری مبعوث شد. قبل از آن با الهام الهی و ارتباط قلبی با خدا، عمر میگذراند. مقاماتی که پیامبر بدانها رسید، اکتسابی بود، نه این که مجبور باشد گناه نکند، بلکه با کمال اختیار، در مسیر الهی گام مینهاد، و از دیگر سو، طبق آیه قرآن:
(الله یعلم حیث یجعل رسالته؛[انعام/124] خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد!)
خداوند این مقام را در جایی قرار میدهد که شایستگی لازم فراهم آمده باشد حال در زمان ما دیگر پیامبری مبعوث نمیشود، چرا که دین پیامبر خاتم ادیان است. راه وحی تشریعی بسته شده اما راه دل و ضمیر خداشناسی باز است و اگر انسان بتواند با خودسازی، هرگونه گناه و پلیدی را از خود دور نماید، بدان جا میرسد که میتواند کاری پیامبر گونه انجام دهد و به مقامی عظیم برسد. برای هر انسانی امکان آن است که به مقام عصمت نایل گردد و عقلاً هیچ محذوری ندارد و عصمت چیزی نیست که به کسی تفویض شده باشد، بلکه هر کسی میتواند شایستگی رسیدن به این مقام را در سایه علم و عمل داشته باشد و به آن دست یابد.
از دیگر سو، میزان مسئوولیت با مقام، ارتباط مستقیم دارد و هر چه مقام بالا رود، مسئولیت سنگین تر میشود و تلاش و مجاهدت بسیار میطلبد. این گونه نیست که این مقام را به کسی بدهند و او دیگر خیالش راحت و آسوده باشد، بلکه هر چه مقام بالاتر رود، مسئولیتها بیش تر، تکالیف سنگین تر، وسوسههای شیطانی بیشتر و تلاش و سختی و مصیبت و امتحان افزایش مییابد، بلکه تنها با گذراندن سختیها و تلاشها و امتحانها میتواند به آن مقام دست یابد، مانند داستان امتحان های سنگین حضرت ابراهیم (ع) که تا آخر عمر ایشان نیز ادامه داشت.
- [سایر] چه کسانی در کودکی به پیامبری مبعوث شدهاند؟
- [سایر] چرا قبل از پیامبر(ص) برای تبلیغ و تعلیم شریعت اسلام همچون پیامبری مبعوث نشده است؟
- [سایر] آیا در اروپا هم پیامبرانی به پیامبری مبعوث شدند، اگر شدند چه کسانی بودند؟
- [سایر] پیامبر خدا در غار حرا مبعوث شد یا در شهر مکه؟ و اگر در غار چرا؟
- [سایر] آیا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر جنیان نیز مبعوث شده است؟
- [سایر] آیا در اروپا هم پیامبرانی به پیامبری مبعوث شدند، اگر شدند چه کسانی بودند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در فرض قبل، اگر در مرحله بالاتر به تعداد مشخص و محدودی نیاز باشد، و این فرد حق دیگری را از بین ببرد، چه حکمی دارد؟
- [سایر] ریشه به وجود آمدن ادیان مختلف چیست؟چرا پیامبران مختص به دورهای خاص بودهاند و با وجود این همه ظلم هیچ پیامبری مبعوث نمی شود؟
- [سایر] اولین جمله حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) در هنگامی که به پیامبری مبعوث شدند چه بود؟
- [سایر] ریشه به وجود آمدن ادیان مختلف چیست؟چرا پیامبران مختص به دورهای خاص بودهاند و با وجود این همه ظلم هیچ پیامبری مبعوث نمی شود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] جنس هایی را که با وزن و پیمانه نمی فروشند بلکه با عدد و متر می فروشند مانند تخم مرغ و پارچه و بسیاری از ظروف و یا با مشاهده می فروشند مانند بسیاری از حیوانات، اگر تعداد کمتر را به تعداد بیشتر بفروشند اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] جنس هایی را که با وزن و پیمانه نمی فروشند بلکه با عدد و متر می فروشند مانند تخم مرغ و پارچه و بسیاری از ظروف و یا با مشاهده می فروشند مانند بسیاری از حیوانات، اگر تعداد کمتر را به تعداد بیشتر بفروشند اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] کسی که چند نماز از او قضا شده و تعداد آنها را نمیداند، مثلاً نمیداند چهار تا بوده یا پنج تا، چنانچه مقدار کمتر را بخواند کافی است.
- [آیت الله اردبیلی] عاریه یک چیز به چند شخص معیّن صحیح است، ولی عاریه دادن آن به جماعتی که تعداد آنها معلوم نیست، اشکال دارد.
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند ملک خود را بدون این که وقف کند، برای استفاده اشخاص یا انجام کارهای خیریّه یا عبادت (حبس) نماید، یعنی استفاده و انتفاع از آن را منحصر در کارهای خیریّه و عبادات یا اشخاص نماید؛ پس چنانچه آن را عملاً برای استفاده این گونه امور قرار دهد، (حبس) محقّق شده و نمیتواند آن را به هم بزند، ولی اگر برای مدّت محدودی مثلاً ده سال حبس کرده باشد، پس از انقضای آن مدّت، به ملکیّت او یا کسانی که هنگام مرگ، وارث او بودهاند باز میگردد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر زنی که عادت عددیّه دارد بیشتر از شماره عادت خود خون ببیند و از ده روز نیز بیشتر شود، چنانچه همه خونهایی که دیده مثل هم باشند،باید برای تعیین روز شروع حیض، به وقت شروع عادت خویشان خود مراجعه کند و از آن وقت به تعداد روزهای عادت خود را حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد و اگر خویشاوندی نداشت و یا وقت شروع عادت آنان یکسان نبود، باید از هنگام دیدن خون، به تعداد روزهای عادت خود را حیض قرار دهد و اگر همه خونهایی که دیده یک جور نباشند بلکه چند روز از آن نشانه حیض و چند روز دیگر نشانه استحاضه را داشته باشد، اگر روزهایی که خون نشانه حیض را دارد با شماره روزهای عادت او یک اندازه باشد، باید همان روزها را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد و اگر تعداد روزهایی که خون نشانه حیض را دارد از تعداد روزهای عادت او بیشتر باشد، فقط به اندازه روزهای عادت خود را حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد و اگر تعداد روزهایی که خون نشانه حیض را دارد از تعداد روزهای عادت او کمتر باشد، باید آن روزها را با چند روز دیگر که روی هم به اندازه روزهای عادت او میشوند، حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد.
- [آیت الله سبحانی] مسافرخانه و هتل هایی که معلوم نیست انسان در آن چقدر می ماند اگر قرار بگذارند که مثلاً شبی صد تومان بدهند و صاحب خانه راضی شود، استفاده از آن خانه اشکال ندارد. ولی چون مدت اجاره را معلوم نکرده اند اجاره صحیح نیست و صاحب خانه هر وقت بخواهد می تواند آنانرا بیرون کند ولی اگر تعداد شب ها را معین کند حق دارد تا آخر مدت بماند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که ایستاده نماز می خواند اگر موقع خواندن نماز احتیاط از ایستادن عاجز شود و مجبور شود نشسته نماز بخواند باید طبق آنچه در مسأله قبل آمده به تعداد رکعاتی که باید ایستاده بخواند نشسته بخواند.
- [آیت الله سبحانی] در مورد بوته خربزه و خیار و مانند آن اگر قرارداد روشنی بگذارند و تعداد چیدن و سهم هر کدام را مشخص کنند صحیح است. هر چند مساقات نامیده نمی شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسلمانی که منکر خدا یا یگانگی خداوند یا رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شود مرتدّ میشود و انکار حکم ضروری دین (یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه) با اعتراف به توحید و رسالت سبب ارتداد نیست، هر چند ضروری بودن آن را بداند، ولی در مسأله 1107 اشاره شد که کسی که یکی از ضروریات دین را انکار میکند و شبههای در حق وی نباشد و شک داریم که به دو اصل توحید و رسالت ایمان قلبی دارد، شرعاً کافر بشمار میآید، هر چند ضروری بودن آن حکم را نداند.