خدا کجاست که این همه بدبختی را نمی بیند؟
در پاسخ به این مساله باید به چند نکته توجه کرد: 1- بدبختی چیست؟ اکثرا ما نقص در زندگی مادی و دنیایی مان را بدبختی می دانیم. حال آنکه اگر کسی مومن باشد، به دلیل ایمان به عالم غیب و دیدن امتداد زندگی انسان در عرصه ای بسیار گسترده تر، نگاهش این گونه نیست. و کسی که دنیا را مزرعه آخرت می داند، میفهمد که سختی های این دنیا، به دلیل نتایجی که در پی دارد، می تواند بسیار پربرکت باشد. به عنوان مثال اگر یک نفر که در زیر سایه درختی نشسته و مشغول خوردن غذای لذیذ است را با کسی مقایسه کنیم که زیر آفتاب داغ در حال دویدن است، در نگاه اول، دومی را در موقعیت نامطلوب می بینیم. اما اگر توجه کنیم که این دو نفر شرکت کنندگان در مسابقه دو میدانی هستند، اولی را در موقعیت نامطلوب می بینیم که به زودی جایزه را از دست خواهد داد. بنابراین نوع نگاه ما به هستی، تعیین کننده مصداق بدبختی است و کسی که هستی شناسی اش اشکال دارد، بدبختی را هم درست متوجه نمی شود. عَسی‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی‌ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (216 بقره) . چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا می‌داند، و شما نمی‌ دانید.   2- با توجه به نکته اول، کسانی که توقع دارند خدا در مواقع بدبختی دخالت کند، دچار تعارض فکری هستند. چون نمی توان در یک طرف معادله ، خدا را ندید، و در طرف دیگر توقع دخالت او را داشت. به هر حال اگر شخص به خدا اعتقادی ندارد و او را نمی بیند، چگونه می خواهد موجودی که نیست، کاری انجام دهد؟ بنابراین کفاری که این سخنان را می گویند، بی فکری خودشان را به نمایش می گذارند، و مومنانی که چنین فکر می کنند نیز باید در ایمانشان بیشتر تامل کنند.   3- باید دقت داشت که فرافکنی مشکلی را حل نمی کند اگر انسان مسئولیت های خودش در دنیا را انجام نمی دهد یا از اختیارش سوء استفاده می کند، حداقل باید این قدر شهامت داشته باشد که نتیجه عملکرد خودش را بپذیرد و به گردن دیگران نیندازد. در مقابل مظلومیت یک نفر، باید ظالم و دیگرانی که به کمک مظلوم نشتافته اند، مواخذه شوند. نه خدایی که انسان را مختار آفریده و به اقتضای این اختیار باید اجازه دهد، هر کس مطابق شیوه ای که انتخاب کرده، عمل کند. اگر قرار باشد خدا به محض آنکه کسی می خواهد ظلم کند، مانع ظلم او شود، اختیاری وجود نخواهد داشت و بشر دو راهی ای برای انتخاب نخواهد داشت. ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ  (41 روم) فساد، در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام داده ‌اند آشکار شده است.
عنوان سوال:

خدا کجاست که این همه بدبختی را نمی بیند؟


پاسخ:

در پاسخ به این مساله باید به چند نکته توجه کرد:

1- بدبختی چیست؟ اکثرا ما نقص در زندگی مادی و دنیایی مان را بدبختی می دانیم. حال آنکه اگر کسی مومن باشد، به دلیل ایمان به عالم غیب و دیدن امتداد زندگی انسان در عرصه ای بسیار گسترده تر، نگاهش این گونه نیست. و کسی که دنیا را مزرعه آخرت می داند، میفهمد که سختی های این دنیا، به دلیل نتایجی که در پی دارد، می تواند بسیار پربرکت باشد. به عنوان مثال اگر یک نفر که در زیر سایه درختی نشسته و مشغول خوردن غذای لذیذ است را با کسی مقایسه کنیم که زیر آفتاب داغ در حال دویدن است، در نگاه اول، دومی را در موقعیت نامطلوب می بینیم. اما اگر توجه کنیم که این دو نفر شرکت کنندگان در مسابقه دو میدانی هستند، اولی را در موقعیت نامطلوب می بینیم که به زودی جایزه را از دست خواهد داد. بنابراین نوع نگاه ما به هستی، تعیین کننده مصداق بدبختی است و کسی که هستی شناسی اش اشکال دارد، بدبختی را هم درست متوجه نمی شود.

عَسی‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی‌ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (216 بقره) . چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا می‌داند، و شما نمی‌ دانید.
 
2- با توجه به نکته اول، کسانی که توقع دارند خدا در مواقع بدبختی دخالت کند، دچار تعارض فکری هستند. چون نمی توان در یک طرف معادله ، خدا را ندید، و در طرف دیگر توقع دخالت او را داشت. به هر حال اگر شخص به خدا اعتقادی ندارد و او را نمی بیند، چگونه می خواهد موجودی که نیست، کاری انجام دهد؟ بنابراین کفاری که این سخنان را می گویند، بی فکری خودشان را به نمایش می گذارند، و مومنانی که چنین فکر می کنند نیز باید در ایمانشان بیشتر تامل کنند.
 
3- باید دقت داشت که فرافکنی مشکلی را حل نمی کند اگر انسان مسئولیت های خودش در دنیا را انجام نمی دهد یا از اختیارش سوء استفاده می کند، حداقل باید این قدر شهامت داشته باشد که نتیجه عملکرد خودش را بپذیرد و به گردن دیگران نیندازد. در مقابل مظلومیت یک نفر، باید ظالم و دیگرانی که به کمک مظلوم نشتافته اند، مواخذه شوند. نه خدایی که انسان را مختار آفریده و به اقتضای این اختیار باید اجازه دهد، هر کس مطابق شیوه ای که انتخاب کرده، عمل کند. اگر قرار باشد خدا به محض آنکه کسی می خواهد ظلم کند، مانع ظلم او شود، اختیاری وجود نخواهد داشت و بشر دو راهی ای برای انتخاب نخواهد داشت.

ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ  (41 روم) فساد، در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام داده ‌اند آشکار شده است.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین