در پاسخ به این سوال باید یک خلط و اشتباه را توضیح دهیم. و آن خلط بین شرافت انسانی و احکام حقوقی است که تصور شده تساوی در شرافت انسانی باید تساوی در احکام حقوقی را به دنبال بیاورد. از منظر اسلام تمام انسان ها، در فضیلت انسانی با یکدیگر برابر و مساوی هستند: (یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ[حجرات/13] ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است.) مطابق این آیه تمام انسان ها، از پدر و مادر واحدی هستند و تفاوت قبیله ها و نژادها هیچ اثری در شرافت و منزلت آنها ندارد. اما باید توجه کرد که علیرغم شرافت مساوی اولیه انسان ها، تفاوت هایی بین انسان ها وجود دارد که در احکام حقوقی اثر می گذارد و در نظر نگرفتن آن ظلم هایی را به دنبال خواهد داشت. و به همین خاطر اگر چه از منظر اسلام، انسان ها ذاتا شرافتی مساوی دارند، اما در احکام حقوقی هرگز مساوات ملاک قرار نمی گیرد. بلکه اصل و اساس بر عدالت بنا می شود. و مطابق عدالت، تساوی باید به شکل تساوی در حقوق و وظایف باشد. تا هر کس به تناسب وظایفی که دارد، از حقوقی بهره مند شود. و فرق ها نیز مد نظر قرار گیرند. به عنوان مثال تفاوت های ذاتی فراوانی بین زن و مرد وجود دارد با اینکه فضیلت و شرافت انسانی آنها مساوی است پس عدالت و حکمت ایجاب می کند، احکام حقوقی زن و مرد متفاوت شود. و هیچ عاقلی نمی تواند به انکار این مساله بپردازد. همچنین یکی از عوامل تفاوت ها و در نتیجه آن تغییر احکام حقوقی عملکرد خود افراد است. دقت در آیه ذکر شده نشان می دهد که تساوی انسان ها حکم ابتدایی است و همانطور که از ادامه آیه روشن می شود، انسان می تواند با اعمال خود، جایگاهش را مشخص کند. یک انسان ممکن است با اعمال و رویه نادرست به پست ترین موجودات تبدیل شود: (إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ[انفال/22] بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالی هستند که اندیشه نمی کنند.) انسانی که از امتیازات ذاتی خود چون عقل استفاده نمی کند، قطعا از تمام موجودات پست تر است، و می بینیم که انسان های فاسد، می توانند چنان تباهی و فسادی ایجاد کنند که هیچ موجودی آنچنان نکرده است. این تفاوت ها نیز از منظر هر عاقلی سبب تغییر در احکام حقوقی می شود. و در هیچ اجتماعی نمی تواند دزدان و قاتلان را انسانی معرفی کرد که باید از آزادی کامل برقرار باشد! کما اینکه نمی توان ادعا کرد، برای رعایت حقوق انسان ها، باید به هر داوطلبی مجوز تاسیس مطب داد اگر چه هیچ تخصصی نداشته باشد! بنابراین تساوی انسان ها در شرافت، حکمی اولیه است که با اعمال و رفتار افراد می تواند تغییراتی بکند. علاوه بر اینکه حتی در موارد تساوی در شرافت نیز نباید در احکام حقوقی ملاک را بر مساوات قرار داد. بلکه معیار و ملاک باید بر محور عدالت قرار گیرد و تفاوت های ذاتی افراد در احکام حقوقی مد نظر قرار گیرد.
در پاسخ به این سوال باید یک خلط و اشتباه را توضیح دهیم. و آن خلط بین شرافت انسانی و احکام حقوقی است که تصور شده تساوی در شرافت انسانی باید تساوی در احکام حقوقی را به دنبال بیاورد.
از منظر اسلام تمام انسان ها، در فضیلت انسانی با یکدیگر برابر و مساوی هستند:
(یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ[حجرات/13] ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است.)
مطابق این آیه تمام انسان ها، از پدر و مادر واحدی هستند و تفاوت قبیله ها و نژادها هیچ اثری در شرافت و منزلت آنها ندارد.
اما باید توجه کرد که علیرغم شرافت مساوی اولیه انسان ها، تفاوت هایی بین انسان ها وجود دارد که در احکام حقوقی اثر می گذارد و در نظر نگرفتن آن ظلم هایی را به دنبال خواهد داشت. و به همین خاطر اگر چه از منظر اسلام، انسان ها ذاتا شرافتی مساوی دارند، اما در احکام حقوقی هرگز مساوات ملاک قرار نمی گیرد. بلکه اصل و اساس بر عدالت بنا می شود. و مطابق عدالت، تساوی باید به شکل تساوی در حقوق و وظایف باشد. تا هر کس به تناسب وظایفی که دارد، از حقوقی بهره مند شود. و فرق ها نیز مد نظر قرار گیرند.
به عنوان مثال تفاوت های ذاتی فراوانی بین زن و مرد وجود دارد با اینکه فضیلت و شرافت انسانی آنها مساوی است پس عدالت و حکمت ایجاب می کند، احکام حقوقی زن و مرد متفاوت شود. و هیچ عاقلی نمی تواند به انکار این مساله بپردازد.
همچنین یکی از عوامل تفاوت ها و در نتیجه آن تغییر احکام حقوقی عملکرد خود افراد است. دقت در آیه ذکر شده نشان می دهد که تساوی انسان ها حکم ابتدایی است و همانطور که از ادامه آیه روشن می شود، انسان می تواند با اعمال خود، جایگاهش را مشخص کند. یک انسان ممکن است با اعمال و رویه نادرست به پست ترین موجودات تبدیل شود:
(إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ[انفال/22] بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالی هستند که اندیشه نمی کنند.)
انسانی که از امتیازات ذاتی خود چون عقل استفاده نمی کند، قطعا از تمام موجودات پست تر است، و می بینیم که انسان های فاسد، می توانند چنان تباهی و فسادی ایجاد کنند که هیچ موجودی آنچنان نکرده است.
این تفاوت ها نیز از منظر هر عاقلی سبب تغییر در احکام حقوقی می شود. و در هیچ اجتماعی نمی تواند دزدان و قاتلان را انسانی معرفی کرد که باید از آزادی کامل برقرار باشد! کما اینکه نمی توان ادعا کرد، برای رعایت حقوق انسان ها، باید به هر داوطلبی مجوز تاسیس مطب داد اگر چه هیچ تخصصی نداشته باشد!
بنابراین تساوی انسان ها در شرافت، حکمی اولیه است که با اعمال و رفتار افراد می تواند تغییراتی بکند. علاوه بر اینکه حتی در موارد تساوی در شرافت نیز نباید در احکام حقوقی ملاک را بر مساوات قرار داد. بلکه معیار و ملاک باید بر محور عدالت قرار گیرد و تفاوت های ذاتی افراد در احکام حقوقی مد نظر قرار گیرد.
- [آیت الله اردبیلی] تبعیض در تقلید یعنی چه و آیا حضرتعالی در احکام رساله عملیه تان جائز می دانید؟
- [سایر] آیا احکام شرعی اسلام مغایر با خوشی های انسان است یا خیر؟ چرا؟
- [سایر] چرا باید بدون دلیل علمی احکام اسلام را بپذیریم؟
- [آیت الله سبحانی] آیا مساجد تمام گروههای مسلمان در احکام مسجد مشترک اند؟
- [سایر] شبهه: در زمان حاضر، احکام و قوانین اسلام کاربرد و کارآیی صدر اسلام را ندارد.
- [سایر] شبهه: در زمان حاضر، احکام و قوانین صدر اسلام کاربرد و کارآیی صدر اسلام را ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] آیا تمسّک به مقاصد شریعت اسلام، در استنباط احکام شرعی ممکن است؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] آیا جایز است با کسانی که نماز و روزه و احکام شرعی اسلام را بجا نمیآورند معاشرت کرد یا خیر؟
- [سایر] آیا تجاوز به زنان کافر از منظر اسلام جایز است؟
- [سایر] آیا در حال حاضر احکام و قوانین صدر اسلام کاربرد و کارآیی صدر اسلام را داراست یا خیر؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، چنانچه سابقاً کافر بوده، نجس است و چنانچه سابقاً مسلمان بوده پاک است و سایر احکام مسلمان را داراست و چنانچه حالت سابقه او معلوم نباشد، پاک میباشد ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود، مگر آن که در سرزمین اسلام باشد که ظاهراً تمام احکام مسلمان شامل او نیز میشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر به هر لغتی شهادتین بگوید مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن احکام اسلام بر او بار میشود گرچه ندانیم قلباً مسلمان شده یا نه، ولی اگر بدانیم قلباً مسلمان نشده است مسلمان نیست و احکام اسلام را ندارد و همچنین است هرگاه شهادتین نگوید ولی قلباً به معنای او ایمان داشته باشد. 8 - تبعیّت
- [آیت الله بروجردی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بر مسلمانان لازم است که حقوق و روابط اجتماعی خود را طبق احکام اسلام، مرتب و منظم کنند و از بدع و سنت های بیگانگان، جداً پرهیز نمایند.
- [آیت الله وحید خراسانی] بریدن عضوی از بدن مرده کافری که تشریح ان جایز است و یا کسی که مسلمان یا ذمی بودن او مشکوک است به منظور پیوند زدن ان به بدن شخص مسلمان جایز است و پس از ان که جزء بدن مسلمان شد احکام بدن مسلمان بر ان جاری است و همچنین پیوند زدن عضوی از اعضای حیوان نجس العین به بدن شخص مسلمان جایز است و پس از ان که جزء بدن مسلمان گشت احکام بدن مسلمان بر ان عضو جاری است
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر میت کافر باشد الف: اگر تمام ورثه او هم کافر باشند ورثه طبق احکام ارث از او ارث می برند. ب: اگر بعضی از ورثه او مسلمان باشند و بعضی کافر فقط ورثه مسلمان او ارث میبرند و به ورثه کافر ارث نمیرسد. ج: اگر همه ورثه او مسلمان باشند همه آنها طبق احکام ارث از او ارث میبرند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [آیت الله علوی گرگانی] جائز است بریدن عضوی از بدن مرده کافر و یا مشکوک الاسلام، به منظور پیوند زدن آن به بدن شخص مسلمان وپس از پیوند زدن، چون جزو بدن مسلمان میشود، احکام بدن مسلمان بر او جاری است وهمینطور جائز است عضوی از اعضأ بدن حیوان نجس العین را به بدن شخص مسلمان پیوند زدن وچون پس از پیوند زدن جزو بدن مسلمان میگردد، احکام بدن مسلمان بر آن عضو جاری است ونماز خواندن با آن عضو نیز جائز است.