تامل در رمز نیازمندی به وحی الهی، جواب این سوال را روشن می سازد. انسان جهل های بسیاری دارد. بعضی از این جهل ها، به تدریج برطرف شده و جای خود را به علم می دهند. اما بعضی از جهل ها، هرگز با ابزار طبیعی بشری برطرف نخواهند شد. به عنوان مثال ما می توانیم دریابیم که عوالم دیگری در کنار عالم مادی وجود دارند. اما هرگز نمی توانیم با عقل خود، جزئیات آن عوالم را دریابیم. ما با استدلال های عقلی در می یابیم که مرگ پایان کار بشر نیست، بلکه روح انسان پس از مرگ باقی خواهد بود و مرگ نوعی انتقال است، اما نمی توانیم درک کنیم که روح انسان پس از مرگ چه خواهد کرد و چه اتفاقاتی در انتظار اوست. این در حالی است که احتمال می دهیم، آنچه پس از مرگ رخ می دهد، بسیار مهم تر و پرارج تر از زندگی دنیایی باشد! خصوصا با توجه به اینکه در طی تاریخ، انسان هایی که در زمان خود به عنوان انسان های فرهیخته و صادق (پیامبران) مشهور بوده اند، ادعاهایی از تاثیر اعمال ما بر زندگی پس از مرگ داشته اند و آن زندگی را بسیار وسیع تر از زندگی دنیایی خوانده اند. و ما نیز هیچ راهی برای شناخت و آگاهی از آن عوالم نداریم! در حالی که گویا چگونگی آن عوالم به اعمال امروز ما وابسته است، و تنها در این دنیا می توانیم سعادت و شقاوت خود را در زندگی ای بی نهایت تعیین کنیم. با توجه به توضیحات فوق، اگر انسان صرفا احتمال حقیقی بودن زندگی پس از مرگ را بدهد، اضطرار شدیدی برای کسب اطلاع و آگاهی از آن عوالم خواهد داشت. و هیچ راهی نیز جز وحی نمی تواند دست او را بگیرد و آگاهی نصیب او کند. با این توضیح مشخص است که نیاز ما به دین، به دلیل ضعف آگاهی هایمان است. ما چون خودمان را کامل نمی شناسیم، از همه استعدادهایمان باخبر نیستیم، زندگی اخروی خود را نمی شناسیم و ... دست به دامان دین می شویم. و دین نیز راه صحیح زندگی را برای ما بیان می کند و اعمالی که سرنوشت اخروی ما را تعیین می کند، برایمان تبیین می کند. که کدام عمل سعادت آفرین و کدام عمل شقاوت آفرین است. حال ممکن است، دین بعضی از اعمال را توضیح بیشتری داده باشد که چرا آن عمل سعادت آفرین است (مثل مواردی که در کتاب علل الشرایع جمع آوری شده است.) اما این توضیح برای بعضی از اعمال بیان نشده است. هر چند ممکن است ما با عقل خود، حکمت هایی برای موارد دیگر بیابیم، اما از ابتدا گفته ایم که شناخت مان محدود است و ممکن است بسیاری از مسائل را تشخیص ندهیم. حتی در بعضی از موارد ممکن است تشخیص ما، امری خلاف دستورات دینی باشد! اما باید دقت کنیم که تشخیص نیاز به مواد اولیه و آگاهی های گسترده ای دارد و اگر بدون آگاهی کافی، به قضاوت بپردازیم، قضاوت هایمان به بیراهه خواهد رفت. خصوصا که ما از غیب بی خبریم و نمی توانیم محاسبات عوالم غیبی را در قضاوتهایمان بگنجانیم. و باید از غرور بیجا نیز بپرهیزیم و با اندک تاملی در نظراتی که جازمانه بیان می شده، اما بطلانشان در تاریخ ثبت شده است، درک کنیم که انسان در قضاوت هایش عجول است و در بعضی مواقع بدون در نظر گرفتن تمام جوانب به قضاوت پرداخته است. و اصرارش بر نظراتش، تنها به سبب تنگ نظری اش بوده است.
تامل در رمز نیازمندی به وحی الهی، جواب این سوال را روشن می سازد. انسان جهل های بسیاری دارد. بعضی از این جهل ها، به تدریج برطرف شده و جای خود را به علم می دهند. اما بعضی از جهل ها، هرگز با ابزار طبیعی بشری برطرف نخواهند شد.
به عنوان مثال ما می توانیم دریابیم که عوالم دیگری در کنار عالم مادی وجود دارند. اما هرگز نمی توانیم با عقل خود، جزئیات آن عوالم را دریابیم. ما با استدلال های عقلی در می یابیم که مرگ پایان کار بشر نیست، بلکه روح انسان پس از مرگ باقی خواهد بود و مرگ نوعی انتقال است، اما نمی توانیم درک کنیم که روح انسان پس از مرگ چه خواهد کرد و چه اتفاقاتی در انتظار اوست.
این در حالی است که احتمال می دهیم، آنچه پس از مرگ رخ می دهد، بسیار مهم تر و پرارج تر از زندگی دنیایی باشد! خصوصا با توجه به اینکه در طی تاریخ، انسان هایی که در زمان خود به عنوان انسان های فرهیخته و صادق (پیامبران) مشهور بوده اند، ادعاهایی از تاثیر اعمال ما بر زندگی پس از مرگ داشته اند و آن زندگی را بسیار وسیع تر از زندگی دنیایی خوانده اند.
و ما نیز هیچ راهی برای شناخت و آگاهی از آن عوالم نداریم! در حالی که گویا چگونگی آن عوالم به اعمال امروز ما وابسته است، و تنها در این دنیا می توانیم سعادت و شقاوت خود را در زندگی ای بی نهایت تعیین کنیم.
با توجه به توضیحات فوق، اگر انسان صرفا احتمال حقیقی بودن زندگی پس از مرگ را بدهد، اضطرار شدیدی برای کسب اطلاع و آگاهی از آن عوالم خواهد داشت. و هیچ راهی نیز جز وحی نمی تواند دست او را بگیرد و آگاهی نصیب او کند.
با این توضیح مشخص است که نیاز ما به دین، به دلیل ضعف آگاهی هایمان است. ما چون خودمان را کامل نمی شناسیم، از همه استعدادهایمان باخبر نیستیم، زندگی اخروی خود را نمی شناسیم و ... دست به دامان دین می شویم.
و دین نیز راه صحیح زندگی را برای ما بیان می کند و اعمالی که سرنوشت اخروی ما را تعیین می کند، برایمان تبیین می کند. که کدام عمل سعادت آفرین و کدام عمل شقاوت آفرین است.
حال ممکن است، دین بعضی از اعمال را توضیح بیشتری داده باشد که چرا آن عمل سعادت آفرین است (مثل مواردی که در کتاب علل الشرایع جمع آوری شده است.) اما این توضیح برای بعضی از اعمال بیان نشده است. هر چند ممکن است ما با عقل خود، حکمت هایی برای موارد دیگر بیابیم، اما از ابتدا گفته ایم که شناخت مان محدود است و ممکن است بسیاری از مسائل را تشخیص ندهیم.
حتی در بعضی از موارد ممکن است تشخیص ما، امری خلاف دستورات دینی باشد! اما باید دقت کنیم که تشخیص نیاز به مواد اولیه و آگاهی های گسترده ای دارد و اگر بدون آگاهی کافی، به قضاوت بپردازیم، قضاوت هایمان به بیراهه خواهد رفت. خصوصا که ما از غیب بی خبریم و نمی توانیم محاسبات عوالم غیبی را در قضاوتهایمان بگنجانیم.
و باید از غرور بیجا نیز بپرهیزیم و با اندک تاملی در نظراتی که جازمانه بیان می شده، اما بطلانشان در تاریخ ثبت شده است، درک کنیم که انسان در قضاوت هایش عجول است و در بعضی مواقع بدون در نظر گرفتن تمام جوانب به قضاوت پرداخته است. و اصرارش بر نظراتش، تنها به سبب تنگ نظری اش بوده است.
- [سایر] چرا باید تعبدی بودن احکام را بپذیریم؟
- [سایر] آیا فلسفه احکام در متون دینی بررسی شده است و آیا علت¬های بیان شده در کتاب علل الشرایع علمی است یا با استناد به سنت است و بدون دلایل علمی؟ اصولاً، روش¬های مطمین بررسی فلسفه احکام چیست؟
- [آیت الله سبحانی] آیا مساجد تمام گروههای مسلمان در احکام مسجد مشترک اند؟
- [سایر] شبهه: در زمان حاضر، احکام و قوانین اسلام کاربرد و کارآیی صدر اسلام را ندارد.
- [سایر] شبهه: در زمان حاضر، احکام و قوانین صدر اسلام کاربرد و کارآیی صدر اسلام را ندارد.
- [سایر] آیا احکام شرعی اسلام مغایر با خوشی های انسان است یا خیر؟ چرا؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا تمسّک به مقاصد شریعت اسلام، در استنباط احکام شرعی ممکن است؟
- [آیت الله سبحانی] آیا می توان به نظریاتی که در کتابهای علمی شما مانند (المواهب فی أحکام المکاسب)و غیره آمده است عمل کرد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] آیا جایز است با کسانی که نماز و روزه و احکام شرعی اسلام را بجا نمیآورند معاشرت کرد یا خیر؟
- [سایر] آیا در حال حاضر احکام و قوانین صدر اسلام کاربرد و کارآیی صدر اسلام را داراست یا خیر؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، چنانچه سابقاً کافر بوده، نجس است و چنانچه سابقاً مسلمان بوده پاک است و سایر احکام مسلمان را داراست و چنانچه حالت سابقه او معلوم نباشد، پاک میباشد ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود، مگر آن که در سرزمین اسلام باشد که ظاهراً تمام احکام مسلمان شامل او نیز میشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر به هر لغتی شهادتین بگوید مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن احکام اسلام بر او بار میشود گرچه ندانیم قلباً مسلمان شده یا نه، ولی اگر بدانیم قلباً مسلمان نشده است مسلمان نیست و احکام اسلام را ندارد و همچنین است هرگاه شهادتین نگوید ولی قلباً به معنای او ایمان داشته باشد. 8 - تبعیّت
- [آیت الله بروجردی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بر مسلمانان لازم است که حقوق و روابط اجتماعی خود را طبق احکام اسلام، مرتب و منظم کنند و از بدع و سنت های بیگانگان، جداً پرهیز نمایند.
- [آیت الله وحید خراسانی] بریدن عضوی از بدن مرده کافری که تشریح ان جایز است و یا کسی که مسلمان یا ذمی بودن او مشکوک است به منظور پیوند زدن ان به بدن شخص مسلمان جایز است و پس از ان که جزء بدن مسلمان شد احکام بدن مسلمان بر ان جاری است و همچنین پیوند زدن عضوی از اعضای حیوان نجس العین به بدن شخص مسلمان جایز است و پس از ان که جزء بدن مسلمان گشت احکام بدن مسلمان بر ان عضو جاری است
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر میت کافر باشد الف: اگر تمام ورثه او هم کافر باشند ورثه طبق احکام ارث از او ارث می برند. ب: اگر بعضی از ورثه او مسلمان باشند و بعضی کافر فقط ورثه مسلمان او ارث میبرند و به ورثه کافر ارث نمیرسد. ج: اگر همه ورثه او مسلمان باشند همه آنها طبق احکام ارث از او ارث میبرند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [آیت الله علوی گرگانی] جائز است بریدن عضوی از بدن مرده کافر و یا مشکوک الاسلام، به منظور پیوند زدن آن به بدن شخص مسلمان وپس از پیوند زدن، چون جزو بدن مسلمان میشود، احکام بدن مسلمان بر او جاری است وهمینطور جائز است عضوی از اعضأ بدن حیوان نجس العین را به بدن شخص مسلمان پیوند زدن وچون پس از پیوند زدن جزو بدن مسلمان میگردد، احکام بدن مسلمان بر آن عضو جاری است ونماز خواندن با آن عضو نیز جائز است.