هر انسانی از فطرت الهی بهره برده که با آن بد و خوب را تشخیص می دهد و می فهمد که باید از بدی ها پرهیز کند: (وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا[سوره شمس آیات 7 الی10] و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفریده و) منظّم ساخته، سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است، که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است!) پس در جایی که شخص متوجه بدی عمل هست، هیچ توجیهی برای ارتکاب زشتی وجود ندارد. البته برای این اشخاص نیز، غالبا عوامل دیگری به فطرت الهی آنها کمک می کند مثلا در زندگی این اشخاص ممکن است مقاطعی به وجود بیاید که در آن مقطع حق برایشان روشن شود و در صورت پشت نکردن به حق در آن مقطع، از ظلمت خارج شده و به نور می رسد و آن هنگام، همه چیز برایش روشن خواهد بود: (یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدیهِمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ [مائده/16] خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راههای سلامت، هدایت میکند و به فرمان خود، از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد و آنها را به سوی راه راست، رهبری مینماید.) و اگر هم فرض کنیم که شخصی به هیچ عنوان قادر به تشخیص خوبی و بدی نبوده، تکلیف او به گونه دیگری توسط خدای تعالی روشن می شود. مثلا دیوانگان و مجانین که بهره عقلی اندکی دارند و شاید نتوانند متوجه حق و باطل شوند، خدای تعالی آزمایش و امتحان دیگری برای، در عالم دیگر تدارک می بیند: امام باقر علیه السّلام فرمود: چون روز رستاخیز آید خداوند بر هفت گروه حجّت آورد: 1- کودکان که پیش از بلوغ از دنیا رفتهاند. 2- کسانی که در زمان فترت یعنی میان دو رسول بوده و از دنیا رفتهاند. 3- پیران سالخورده که پیغمبر را درک کرده ولی عقل خود را از دست داده بودهاند. 4- بیخردان یا عقب افتادگان روانی. 5- دیوانگان که دارای عقل نبودهاند. 6- کران که حسّ شنوائی نداشتهاند. 7- گنگها و لالهای مادر زاد، هر کدام از این طوائف با خداوند عزّ و جلّ احتجاج نماید، فرمود: آنگاه خداوند عزّ و جلّ فرستادهای بسوی آنان گسیل دارد و آتشی برای امتحان ایشان برافروزد پس بآنان فرمان دهد و گوید: پروردگار شما امر فرموده که خود را در این آتش افکنید، پس هر کس در آتش جست آن آتش بر وی سرد و سلامت شود، و هر کس نافرمانی نمود بسوی آتش دوزخ رهسپارش کنند.[من لا یحضره الفقیه، ج3، ص: 492]
آیا کسانی که در محیط فاسد و کافرانه هستند، نسبت به ارتکاب اعمال رایج در آن محیط، بی گناه هستند؟
هر انسانی از فطرت الهی بهره برده که با آن بد و خوب را تشخیص می دهد و می فهمد که باید از بدی ها پرهیز کند:
(وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا[سوره شمس آیات 7 الی10] و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفریده و) منظّم ساخته، سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است، که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است!)
پس در جایی که شخص متوجه بدی عمل هست، هیچ توجیهی برای ارتکاب زشتی وجود ندارد.
البته برای این اشخاص نیز، غالبا عوامل دیگری به فطرت الهی آنها کمک می کند مثلا در زندگی این اشخاص ممکن است مقاطعی به وجود بیاید که در آن مقطع حق برایشان روشن شود و در صورت پشت نکردن به حق در آن مقطع، از ظلمت خارج شده و به نور می رسد و آن هنگام، همه چیز برایش روشن خواهد بود:
(یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدیهِمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ [مائده/16] خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راههای سلامت، هدایت میکند و به فرمان خود، از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد و آنها را به سوی راه راست، رهبری مینماید.)
و اگر هم فرض کنیم که شخصی به هیچ عنوان قادر به تشخیص خوبی و بدی نبوده، تکلیف او به گونه دیگری توسط خدای تعالی روشن می شود.
مثلا دیوانگان و مجانین که بهره عقلی اندکی دارند و شاید نتوانند متوجه حق و باطل شوند، خدای تعالی آزمایش و امتحان دیگری برای، در عالم دیگر تدارک می بیند:
امام باقر علیه السّلام فرمود: چون روز رستاخیز آید خداوند بر هفت گروه حجّت آورد:
1- کودکان که پیش از بلوغ از دنیا رفتهاند.
2- کسانی که در زمان فترت یعنی میان دو رسول بوده و از دنیا رفتهاند.
3- پیران سالخورده که پیغمبر را درک کرده ولی عقل خود را از دست داده بودهاند.
4- بیخردان یا عقب افتادگان روانی.
5- دیوانگان که دارای عقل نبودهاند.
6- کران که حسّ شنوائی نداشتهاند.
7- گنگها و لالهای مادر زاد، هر کدام از این طوائف با خداوند عزّ و جلّ احتجاج نماید، فرمود: آنگاه خداوند عزّ و جلّ فرستادهای بسوی آنان گسیل دارد و آتشی برای امتحان ایشان برافروزد پس بآنان فرمان دهد و گوید: پروردگار شما امر فرموده که خود را در این آتش افکنید، پس هر کس در آتش جست آن آتش بر وی سرد و سلامت شود، و هر کس نافرمانی نمود بسوی آتش دوزخ رهسپارش کنند.[من لا یحضره الفقیه، ج3، ص: 492]
- [آیت الله خامنه ای] اگر یکی از اقوام انسان مبادرت به ارتکاب معصیت کند و نسبت به آن لاابالی باشد، تکلیف ما نسبت به رابطه با او چیست؟
- [سایر] از ارتکاب گناه بدتر چیست؟
- [آیت الله سبحانی] راه جبران ارتکاب گناهان و تخلف های قانونی چیست؟
- [سایر] تعالی و کمال انسان از شاهراه سختیها، بلایا، فقر، نعمت و محیط فاسد میگذرد حال آن که در حکومت حضرت از این مسائل نشانهای نیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر مردی اقدام به تقبیل، یا اعمال مشابه، نسبت به زوجه خود در انظار عمومی نماید، آیا این عمل گناه و موجب تعزیر است؟
- [سایر] چگونه وسواس نسبت به محیط (کثیفی و پاکی) را از بین ببریم؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا برای آموزگار یا مسئولین آموزشگاه جایز است دانشآموز را به جهت ارتکاب گناه و خلاف شرع تنبیه بدنی نمایند؟
- [سایر] چه کنیم با شنیدن یا خواندن در مورد عذابهای آخرت، بترسیم تا این ترس مانع ارتکاب گناه از ما شود؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] چگونه از هر گناهی، خود را حفظ کنم و خودم را از ارتکاب گناه مصون نگاه دارم؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر در قبال ارتکاب گناهی نذر روزه داشته باشد و چندین بار مرتکب آن گناه شود اما تعداد آن را نداند باید چند بار روزه بگیرد ؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر جلوگیری از معصیت با گرفتن دست گناهکار یا حائل شدن بین او و گناه یا خارج کردن او از محل ارتکاب معصیت یا گرفتن ابزار گناه ممکن باشد، واجب است بدان عمل شود.
- [آیت الله مظاهری] محرماتی که گفته شد گرچه ارتکاب آنها گناه است ولی اعتکاف را باطل نمیکند مگر جماع و استمناء اگر در روز واقع شود.
- [آیت الله مظاهری] در امر به معروف و نهی از منکر ارتکاب معصیت مثل فحش و دروغ و اهانت جایز نیست مگر آنکه آن معروف یا منکر اهم از آن معصیت باشد نظیر ترک نماز و تجاوز به عرض یا ناموس کسی.
- [آیت الله اردبیلی] برای جلوگیری از معصیت، ارتکاب معصیت دیگر، مثل فحش و دروغ و اهانت جایز نیست، مگر آن که معصیت، از چیزهایی باشد که مورد اهتمام شارع مقدس باشد و به هیچ وجه به آن راضی نباشد؛ مثل قتل نفس محترمه که در این صورت باید به هر نحو ممکن از آن جلوگیری نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] جایز نیست برای جلوگیری از معصیت، ارتکاب معصیت مثل فحش و دروغ و اهانت، مگر آنکه معصیت، از چیزهایی باشد که مورد اهتمام شارع مقدس باشد و به آن راضی نباشد، مثل قتل نفس محترمه، در این صورت باید جلوگیری کند به هر نحو که ممکن است.
- [آیت الله علوی گرگانی] برای جلوگیری از گناه ارتکاب گناه دیگر جایز نیست; اما اگر گناه از مواردی باشد که مورد اهتمام شارع مقدس است وبههیچ وجه بهآن راضی نیست مثل قتل نفس محترمه باید به هرشکل ممکن با رعایت درجاتی که گفته شد از آن جلوگیری شود.
- [آیت الله نوری همدانی] مرتبة اوّل آنکه با شخص معصیت کار طوری عمل شود که بفهمد برای ارتکاب او به معصیت این نحو عمل با او شده است ، مثل اینکه از او رو برگرداند ، یا با چهرة عبوس با او ملاقات کند ، یا ترک مراوده با او کند واز او اعراض کند به نحوی که معلوم شود این امور برای آن است که او ترک معصیت کند .
- [آیت الله نوری همدانی] جایز نیست برای جلوگیری از معصیت ، ارتکاب معصیت مثل فحش ودروغ واهانت ، مگر آنکه معصیت ، از چیزهائی باشد که مورد اهتمام شارع مقدّس باشد وراضی نباشد به آن به هیچ وجه، قتل نفس محترمه ، در این صورت باید جلوگیری کند به هر نحو ممکن است .
- [امام خمینی] جایز نیست برای جلوگیری از معصیت، ارتکاب معصیت مثل فحش و دروغ و اهانت، مگر آن که معصیت، از چیزهایی باشد که مورد اهتمام شارع مقدس باشد و راضی نباشد به آن به هیچ وجه، مثل قتل نفس محترمه، در این صورت باید جلوگیری کند به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله سبحانی] عدالت یک حالت خداترسی باطنی در انسان است که او را از ارتکاب گناهان کبیره و اصرار بر صغیره باز می دارد و اگر هم گناهی از او سر زد فوراً نادم شده و استغفار می کند.