قبل از هر چیز باید به این دقت کنیم که ما بهره بسیار اندکی از علم برده ایم. و نباید توقع داشته باشیم که در هر مساله ای، همه رموز را کشف کنیم: وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً؛(اسراء/85) آنچه از علم به شما روزی شده بسیار اندک است. و آنچه که ما در این مساله می توانیم بفهمیم، نکات زیر است: 1- عمر به دست خداست. و هیچ کس میزان مشخصی از خدای تعالی طلبکار نیست که مرگ در سن جوانی را، ظلم از خدا بدانیم. 2- در بعضی موارد مرگ در سن کودکی یا نوجوانی، بزرگترین نعمت برای همان شخص است که از دنیا رفته است. فرض کنید اگر آن شخص زنده می ماند و گناهان بسیاری را مرتکب می شد و جهنم را برای خود مهیا می کرد، مرگ برایش، نعمت نبوده است؟ ما از نظر قرآنی می توانیم در این جا مانند حضرت موسی (ع) دانسته شویم که در مقابل خضر اعتراض می کند. موسی (ع) حکمت های اعمال خضر را نمی دانست و به همین دلیل به او اعتراض می کرد. وقتی خضر کودکی را (به اذن الهی) کشت، حضرت موسی (ع) به او اعتراض کرد. اما بعدا که حضرت خضر حکمت عمل خویش را بیان کرد، روشن شد که او کار اشتباهی نکرده بود، خضر وسیله ای بود تا خدای تعالی، فرزندی بهتر نصیب آن پدر و مادر کند: فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً؛(کهف/81) پس خواستیم پروردگارشان پاکتر و مهربانتر از او را به آنان عوض دهد. 3- مسائل دنیا در هم تنیده است. مرگ شخص می تواند برای بسیاری از افراد دیگر، زمینه امتحان و آزمایش را فراهم کند. 4- اگر این مصیبت توسط افرادی شرور به وجود آمده، باید دانست که این لازمه نظام دنیاست. افراد شرور باید، توانایی انجام شرارت داشته باشند. و الا اختیار داشتن انسان بی معنا می شود. پس اگر فردی در اثر جنایت دیگری آسیب می بیند، این از لوازم دنیاست. و برای فرد آسیب دیده نیز، خدای تعالی در دنیای دیگر جبران می کند و تقاص او را از ظالمان می گیرد. به هر حال ما با برهان و دلیل قطعی یافته ایم که خدای تعالی عادل است و ظلم نمی کند. یا اینکه او حکیم است و کار لغو انجام نمی دهد. پس در موارد خاص که مساله برایمان حل نشده، باید همین قاعده کلی (که از قبل یافته ایم) را جاری کنیم و فعل خدا را عادلانه و حکیمانه بدانیم. و متوجه باشیم که با اطلاع بسیار اندک ما، توانایی قضاوت در موارد خاص را نداریم.
قبل از هر چیز باید به این دقت کنیم که ما بهره بسیار اندکی از علم برده ایم. و نباید توقع داشته باشیم که در هر مساله ای، همه رموز را کشف کنیم:
وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً؛(اسراء/85) آنچه از علم به شما روزی شده بسیار اندک است.
و آنچه که ما در این مساله می توانیم بفهمیم، نکات زیر است:
1- عمر به دست خداست. و هیچ کس میزان مشخصی از خدای تعالی طلبکار نیست که مرگ در سن جوانی را، ظلم از خدا بدانیم.
2- در بعضی موارد مرگ در سن کودکی یا نوجوانی، بزرگترین نعمت برای همان شخص است که از دنیا رفته است. فرض کنید اگر آن شخص زنده می ماند و گناهان بسیاری را مرتکب می شد و جهنم را برای خود مهیا می کرد، مرگ برایش، نعمت نبوده است؟
ما از نظر قرآنی می توانیم در این جا مانند حضرت موسی (ع) دانسته شویم که در مقابل خضر اعتراض می کند. موسی (ع) حکمت های اعمال خضر را نمی دانست و به همین دلیل به او اعتراض می کرد. وقتی خضر کودکی را (به اذن الهی) کشت، حضرت موسی (ع) به او اعتراض کرد. اما بعدا که حضرت خضر حکمت عمل خویش را بیان کرد، روشن شد که او کار اشتباهی نکرده بود، خضر وسیله ای بود تا خدای تعالی، فرزندی بهتر نصیب آن پدر و مادر کند:
فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً؛(کهف/81) پس خواستیم پروردگارشان پاکتر و مهربانتر از او را به آنان عوض دهد.
3- مسائل دنیا در هم تنیده است. مرگ شخص می تواند برای بسیاری از افراد دیگر، زمینه امتحان و آزمایش را فراهم کند.
4- اگر این مصیبت توسط افرادی شرور به وجود آمده، باید دانست که این لازمه نظام دنیاست. افراد شرور باید، توانایی انجام شرارت داشته باشند. و الا اختیار داشتن انسان بی معنا می شود. پس اگر فردی در اثر جنایت دیگری آسیب می بیند، این از لوازم دنیاست. و برای فرد آسیب دیده نیز، خدای تعالی در دنیای دیگر جبران می کند و تقاص او را از ظالمان می گیرد.
به هر حال ما با برهان و دلیل قطعی یافته ایم که خدای تعالی عادل است و ظلم نمی کند. یا اینکه او حکیم است و کار لغو انجام نمی دهد. پس در موارد خاص که مساله برایمان حل نشده، باید همین قاعده کلی (که از قبل یافته ایم) را جاری کنیم و فعل خدا را عادلانه و حکیمانه بدانیم. و متوجه باشیم که با اطلاع بسیار اندک ما، توانایی قضاوت در موارد خاص را نداریم.
- [سایر] حکمت کیفیت وضو چیست؟ شستشوی ناقص سر و پا در وضو چه فائده ای می تواند داشته باشد؟
- [سایر] مردن دانشمند چگونه مصیبتی است؟
- [سایر] آیا هر سختی و مصیبتی در دنیا عقوبت گناهی است؟
- [سایر] اگر همواره امر بر اساس حکمت خداوند محقق می گردند پس فلسفه دعا غیر از اینکه باعث قرب خداوند می گردد چیست؟ و آیا فایده ای غیر از این دارد؟
- [سایر] آیا غایت حکمت نظری همان حکمت عملی است؟
- [سایر] آیا غایت حکمت نظری همان حکمت عملی است؟
- [سایر] چرا حکمت مشّاء حقایق اشیاء را متباین ولی حکمت متعالیه حقایق اشیاء را تشکیکی می داند؟
- [سایر] بین علم و حکمت چه تفاوتی وجود دارد؟ راهکارهای دستیابی به حکمت چیست؟
- [سایر] وقتی کسی می میرد چه اتفاقاتی برایش می افتد؟
- [سایر] حکمت چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] جایز نیست چیزی که فایده حلال و حرام هر دو دارد به قصد فایده حرام عاریه بدهند.
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا جائز است که بانک این فائده را بگیرد؟ ظاهراً بلکه قطعاً گرفتن این فائده جائز نیست برای این که فائدهای است برای قرض و آن ربا است ولی بنابر آنچه در اول مسائل بانکی گفته شد چنانچه به یکی از آن عناوین شرعی تطبیق کند، مانعی ندارد بلکه میتوان گفت که گرفتن این فائده صحیح باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . خرجهایی را که انسان برای به دستآوردن فایده میکند، مانند دلالی و حمالی -که عینش یا عوضش باقی نمیماند- جزء مخارج کسب است که اگر به خود آن خرجها خمس تعلق نگرفته، از فایده کسب میتوان جای آن گذاشت، و آن مقدار را جزء فایده محسوب نکرد.
- [آیت الله سبحانی] کسی که از کسب و تجارت فائده ای برده، اگر مال دیگری هم دارد که خمس آن واجب نیست، می تواند مخارج سال خود را فقط از فائده کسب بردارد و به مصرف برساند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که از کسب و تجارت فایده ای برده اگر مال دیگری هم دارد که خمس آن واجب نیست می تواند مخارج سال خود را فقط از فایده کسب حساب کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که از کسب و تجارت فایده ای برده اگر مال دیگری هم دارد که خمس ان واجب نیست می تواند مخارج سال خود را فقط از فایده کسبش حساب کند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که از کسب و تجارت فائده ای برده؛ اگر مال دیگری هم دارد که خمس آن واجب نیست؛ می تواند مخارج سال خود را فقط از فائده کسبش صرف کند.
- [امام خمینی] کسی که از کسب و تجارت فایده ای برده، اگر مال دیگری هم دارد که خمس آن واجب نیست، می تواند مخارج سال خود را فقط از فایده کسب حساب کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] خرجهایی را که انسان برای به دست آوردن فائده میکند، مانند دلاّلی و حمّالی میتواند جز مخارج سالیانه حساب نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی برای فرار از خمس منفعت سال خود را ببخشد فایده ندارد و باید خمس آن را بدهد.