وادی ‌السلام کجاست؟
(وادی‌ السلام) یکی از نام‌های بهشت برزخی است. که ارواح مومنین بعد از مرگ به آنجا می روند: (رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ‌وَ غَرْبِهَا إِلَّا حَشَرَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَلَا رُوحَهُ إِلَی وَادِی السَّلَامِ قِیلَ وَ أَیْنَ وَادِی السَّلَامِ قَالَ بَیْنَ وَادِی النَّجَفِ وَ الْکُوفَةِ کَأَنِّی بِهِمْ خَلْقٌ کَبِیرٌ قُعُودٌ یَتَحَدَّثُونَ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُور؛[1] از حضرت ابی عبد اللَّه روایت شده که فرمود: هر مؤمن که در شرق یا غرب زمین بمیرد خدای تعالی روح او را در وادی السلام محشور کند و برانگیزاند پرسیده شد وادی السلام کجاست فرمود میان نجف و کوفه گویا می‌بینم گروه فراوانی نشسته‌اند بر فراز منبرهائی از نور حدیث میکنند.) حبّه عرنی می گوید:  به همراه أمیر المؤمنین علیه السّلام به پشت کوفه رفتم، در وادی السّلام ایستاد و گویا با مردمی گفتگو میکرد، من با او ایستادم تا خسته شدم و نشستم تا خسته شدم و باز ایستادم تا مانند نخست دوباره خسته شدم باز هم نشستم تا خسته شدم باز برخاستم و ردایم را جمع کردم و گفتم: ای امیر المؤمنین من از طول ایستادن تو نگرانم ساعتی آسایش فرما، سپس رداء را انداختم تا بر آن بنشیند، بمن فرمود: ای حبّه آنچه رخ داد جز گفتگو و انس با مؤمن نیست. گفتم: ای امیر المؤمنین راستی آنها (ارواح مومنین) هم چنین‌ اند؟ فرمود: آری، و اگر پرده برایت برداشته شود بینی جوقه جوقه گرد هم زانو زده و گفتگو با هم دارند، گفتم بدن هستند یا ارواحند؟ فرمود: ارواحند، هیچ مؤمنی در هیچ جای زمین نمیرد جز بروحش گفته شود، بوادی السّلام برس که آن البته بقعه ایست از بهشت عدن.[2] اما برای فهم ربط بهشت برزخی با نقطه ای زمین مادی (میان نجف و کوفه)، می توانیم به وجود خودمان مراجعه کنیم.  با ادله روشن و قطعی اثبات شده است که فهم و درک انسان، از روح اوست. اما هر عمل روح، با قسمتی از بدن ارتباط و تناسب بیشتر دارد. مثلا کسی که با واقعه ای تلخ مواجه می شود، روح او متالم می شود. این تاثر روحی، در قلب او اثر می گذارد. به گونه ای که در بعضی موارد منجر به سکته می شود. یا استرس و اضطرابی که روح انسان با آن مواجه می شود، ضربان قلب را زیاد می کند. همچنان که خاطره ها به مغز ما مرتبط است. تا جایی که اگر ضربه ای به مغز وارد شود، ممکن است، حافظه خود را از دست بدهیم. با اینکه طبق دلایل قطعی، تمام دانسته های انسان با روح او شکل گرفته و به همین دلیل با تغییر تمام سلول های بدن نیز، آن ها ثابت می مانند. [1]. إرشاد القلوب إلی الصواب، ج‌2، ص: 441. [2]. الکافی ج 3 ص 243.
عنوان سوال:

وادی ‌السلام کجاست؟


پاسخ:

(وادی‌ السلام) یکی از نام‌های بهشت برزخی است. که ارواح مومنین بعد از مرگ به آنجا می روند:
(رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ‌وَ غَرْبِهَا إِلَّا حَشَرَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَلَا رُوحَهُ إِلَی وَادِی السَّلَامِ قِیلَ وَ أَیْنَ وَادِی السَّلَامِ قَالَ بَیْنَ وَادِی النَّجَفِ وَ الْکُوفَةِ کَأَنِّی بِهِمْ خَلْقٌ کَبِیرٌ قُعُودٌ یَتَحَدَّثُونَ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُور؛[1] از حضرت ابی عبد اللَّه روایت شده که فرمود: هر مؤمن که در شرق یا غرب زمین بمیرد خدای تعالی روح او را در وادی السلام محشور کند و برانگیزاند پرسیده شد وادی السلام کجاست فرمود میان نجف و کوفه گویا می‌بینم گروه فراوانی نشسته‌اند بر فراز منبرهائی از نور حدیث میکنند.)

حبّه عرنی می گوید:  به همراه أمیر المؤمنین علیه السّلام به پشت کوفه رفتم، در وادی السّلام ایستاد و گویا با مردمی گفتگو میکرد، من با او ایستادم تا خسته شدم و نشستم تا خسته شدم و باز ایستادم تا مانند نخست دوباره خسته شدم باز هم نشستم تا خسته شدم باز برخاستم و ردایم را جمع کردم و گفتم: ای امیر المؤمنین من از طول ایستادن تو نگرانم ساعتی آسایش فرما، سپس رداء را انداختم تا بر آن بنشیند، بمن فرمود: ای حبّه آنچه رخ داد جز گفتگو و انس با مؤمن نیست. گفتم: ای امیر المؤمنین راستی آنها (ارواح مومنین) هم چنین‌ اند؟ فرمود: آری، و اگر پرده برایت برداشته شود بینی جوقه جوقه گرد هم زانو زده و گفتگو با هم دارند، گفتم بدن هستند یا ارواحند؟ فرمود: ارواحند، هیچ مؤمنی در هیچ جای زمین نمیرد جز بروحش گفته شود، بوادی السّلام برس که آن البته بقعه ایست از بهشت عدن.[2]
اما برای فهم ربط بهشت برزخی با نقطه ای زمین مادی (میان نجف و کوفه)، می توانیم به وجود خودمان مراجعه کنیم.  با ادله روشن و قطعی اثبات شده است که فهم و درک انسان، از روح اوست. اما هر عمل روح، با قسمتی از بدن ارتباط و تناسب بیشتر دارد. مثلا کسی که با واقعه ای تلخ مواجه می شود، روح او متالم می شود. این تاثر روحی، در قلب او اثر می گذارد. به گونه ای که در بعضی موارد منجر به سکته می شود. یا استرس و اضطرابی که روح انسان با آن مواجه می شود، ضربان قلب را زیاد می کند.

همچنان که خاطره ها به مغز ما مرتبط است. تا جایی که اگر ضربه ای به مغز وارد شود، ممکن است، حافظه خود را از دست بدهیم. با اینکه طبق دلایل قطعی، تمام دانسته های انسان با روح او شکل گرفته و به همین دلیل با تغییر تمام سلول های بدن نیز، آن ها ثابت می مانند.

[1]. إرشاد القلوب إلی الصواب، ج‌2، ص: 441.
[2]. الکافی ج 3 ص 243.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین