اگر منظور این است که دین اسلام تنها برای دوره ای خاص بوده است و برای زمان ما کارآمدی ندارد، باید بگوییم این سوال را از دو منظر درون دینی و برون دینی می توانیم مورد بررسی قرار دهیم. از منظر درون دینی: روشن است که هیچ محدودیت زمانی برای احکام اسلام وجود ندارد. و بنابر مشهور دینی حلال و حرام این دین، تا قیامت بر جای خود ثابت هستند. و تغییر و تحولات زمانه نیز، نمی تواند احکام الهی را حذف کند. چون خدایی که این احکام را قرار داده، بر همه چیز آگاه بود و از اتفاقات آینده بی خبر نبوده است، پس اگر حکمی را قرار داده، همیشه باید از آن اطاعت کرد و هر گونه نافرمانی، عقوبت خواهد داشت. و جز این اندیشیدن به معنای ناقص دانستن و محدود شمردن علم خداست. و در مسائل دینی غیر از احکام نیز امر روشن تر از احکام است. اینکه خدای واحدی داریم و در پس این جهان، عالمی وجود دارد و انسان ها پس از مرگ به برزخ و سپس قیامت وارد می شوند، گزاره هایی نیست که گذشت زمان هیچ تغییری در آن ایجاد کند و این حقایق برای همیشه ثابت هستند. اما از منظر برون دینی: باید به چرایی نیاز انسان به دین مراجعه کرد و اینکه آیا این امر دستخوش تحول می شود؟ عده ای پس از رنسانس و تحولات عالم غرب، تصور کردند بشر به زودی بر همه چیز آگاه می شود و با مدیریت خود همه امور را تحت سیطره خویش درمی آورد. فارغ از صحت و سقم این تصور باید توجه کنیم که این ایده صرفا برای انسان مادی و موجود دنیایی مفید است. حال آنکه ما معتقدیم انسان جنبه غیر مادی نیز دارد. و جدای از آنکه روزی با مرگ به عالم غیر مادی منتقل می شود، و البته چگونگی آن هم در این دنیا رقم می خورد، در همین عالم هم با امور غیر مادی مرتبط هستیم. و در احوال و اوضاع ما اثرگذار هستند، حال آنکه ما هیچ ابزاری برای بررسی عالم غیب نداریم، جز آنکه دست به دامان وحی شویم. در واقع این چیزی نیست که گذشت زمان در آن تغییری ایجاد کند. بنابراین همیشه محتاج دین هستیم. اما آنان که دین را در حد اصلاح گر بعضی از اشتباهات دوران پیامبران می بینند، و فکر می کنند دین تنها کمی به بهبود اخلاق کمک می کند، پس می توان آن را کنار گذاشت، باید توجه کنند که آنچه دیده اند، تنها بخشی از دین است، و اتفاقا در همین بخش هم نمی توان دین را کنار گذاشت. جدای از آنکه در مقام نظر، جز دین هیچ پشتوانه و ضمانتی نمی توان برای اخلاق تدارک دید و در عمل هم عالم غرب علیرغم تنفر از کلیسا، دین را برای همین اخلاقیات حفظ کرد، امروز بشر با تجربه خود باید دریافته باشد که غرق در مشکلات و گرفتاریهای عجیب و غریب شده است و چاره ای جز بازگشت به دین حق ندارد. انسان پس از هزاران سال هنوز نتوانسته برای یکی از مسائل خود مثل نیاز جنسی، نسخه درست و درمانی بنویسد که انسان را در جایگاه انسانی حفظ کند و او را از تباهی ها نجات دهد. پس با کدامین دلیل می تواند همچنان خود را برای همه چیز کافی ببیند؟
آیا نظریه اسلام تاریخی صحیح است؟
اگر منظور این است که دین اسلام تنها برای دوره ای خاص بوده است و برای زمان ما کارآمدی ندارد، باید بگوییم این سوال را از دو منظر درون دینی و برون دینی می توانیم مورد بررسی قرار دهیم.
از منظر درون دینی: روشن است که هیچ محدودیت زمانی برای احکام اسلام وجود ندارد. و بنابر مشهور دینی حلال و حرام این دین، تا قیامت بر جای خود ثابت هستند. و تغییر و تحولات زمانه نیز، نمی تواند احکام الهی را حذف کند. چون خدایی که این احکام را قرار داده، بر همه چیز آگاه بود و از اتفاقات آینده بی خبر نبوده است، پس اگر حکمی را قرار داده، همیشه باید از آن اطاعت کرد و هر گونه نافرمانی، عقوبت خواهد داشت. و جز این اندیشیدن به معنای ناقص دانستن و محدود شمردن علم خداست.
و در مسائل دینی غیر از احکام نیز امر روشن تر از احکام است. اینکه خدای واحدی داریم و در پس این جهان، عالمی وجود دارد و انسان ها پس از مرگ به برزخ و سپس قیامت وارد می شوند، گزاره هایی نیست که گذشت زمان هیچ تغییری در آن ایجاد کند و این حقایق برای همیشه ثابت هستند.
اما از منظر برون دینی: باید به چرایی نیاز انسان به دین مراجعه کرد و اینکه آیا این امر دستخوش تحول می شود؟
عده ای پس از رنسانس و تحولات عالم غرب، تصور کردند بشر به زودی بر همه چیز آگاه می شود و با مدیریت خود همه امور را تحت سیطره خویش درمی آورد. فارغ از صحت و سقم این تصور باید توجه کنیم که این ایده صرفا برای انسان مادی و موجود دنیایی مفید است. حال آنکه ما معتقدیم انسان جنبه غیر مادی نیز دارد.
و جدای از آنکه روزی با مرگ به عالم غیر مادی منتقل می شود، و البته چگونگی آن هم در این دنیا رقم می خورد، در همین عالم هم با امور غیر مادی مرتبط هستیم. و در احوال و اوضاع ما اثرگذار هستند، حال آنکه ما هیچ ابزاری برای بررسی عالم غیب نداریم، جز آنکه دست به دامان وحی شویم. در واقع این چیزی نیست که گذشت زمان در آن تغییری ایجاد کند. بنابراین همیشه محتاج دین هستیم.
اما آنان که دین را در حد اصلاح گر بعضی از اشتباهات دوران پیامبران می بینند، و فکر می کنند دین تنها کمی به بهبود اخلاق کمک می کند، پس می توان آن را کنار گذاشت، باید توجه کنند که آنچه دیده اند، تنها بخشی از دین است، و اتفاقا در همین بخش هم نمی توان دین را کنار گذاشت. جدای از آنکه در مقام نظر، جز دین هیچ پشتوانه و ضمانتی نمی توان برای اخلاق تدارک دید و در عمل هم عالم غرب علیرغم تنفر از کلیسا، دین را برای همین اخلاقیات حفظ کرد، امروز بشر با تجربه خود باید دریافته باشد که غرق در مشکلات و گرفتاریهای عجیب و غریب شده است و چاره ای جز بازگشت به دین حق ندارد.
انسان پس از هزاران سال هنوز نتوانسته برای یکی از مسائل خود مثل نیاز جنسی، نسخه درست و درمانی بنویسد که انسان را در جایگاه انسانی حفظ کند و او را از تباهی ها نجات دهد. پس با کدامین دلیل می تواند همچنان خود را برای همه چیز کافی ببیند؟
- [سایر] مراحل سیر تاریخی نظریه ولایت فقیه چیست؟
- [سایر] نظریه ژان ژاک روسو با نظریه فطرت در اسلام چه شباهتی دارد؟
- [سایر] آیا این نظریه صحیح است که علت اصلی سقوط شاه سیاست اسلام زدایی او نبوده بلکه انقلاب ایران پاسخی به فقدان توسعه سیاسی بوده است؟
- [سایر] آیا این نظریه صحیح است که علت اصلی سقوط شاه سیاست اسلام زدایی او نبوده بلکه انقلاب ایران پاسخی به فقدان توسعه سیاسی بوده است؟
- [سایر] شبهه: نظریّه ایمان گرایی در اسلام وجود دارد.
- [سایر] درباره نظریه اندیشه مدوّن در اسلام توضیح دهید.
- [سایر] شبهه: نظریّه ایمان گرایی در اسلام وجود دارد.
- [سایر] آیا مسلمانان می توانند نظریه داروین را قبول کنند؟
- [سایر] به نام خدا درباره نظریه قدرت در اسلام مخصوصا نظریه امام و امت اطلاعاتی ارایه دهید ؛ منبع شناسی درباره نظریه قدرت در اسلام بیان کنید که اهم کتب در این زمینه را معرفی کنید که در اندیشه سیاسی اسلام درباره قدرت چه نظریاتی وجود دارد؟
- [سایر] سیر تاریخی ورود پیامبراکرم(ص) و مسلمانان به مدینه چگونه بود؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر در ماه رمضان، پیش از ظهر، کافر مسلمان شود روزه او صحیح نیست.
- [آیت الله اردبیلی] شرایط صحّت اعتکاف عبارتند از: 1 (اسلام)؛ پس اعتکاف از غیر مسلمان صحیح نیست و (ایمان) شرط قبول آن است. 2 (عقل). 3 (قصد قربت)؛ پس اگر نیّت کسی برای غیر خدا باشد، اعتکاف او صحیح نیست. 4 (روزه گرفتن)؛ پس اگر شخصی به هر دلیل نتواند روزه بگیرد، اعتکاف او صحیح نیست. 5 (ماندن سه روز در مسجد)؛ پس اگر کمتر بماند یا قصد کند که کمتر بماند، اعتکاف او صحیح نیست.
- [آیت الله اردبیلی] در وقف، خاص باشد یا عام، بنابر احتیاط قصد قربت لازم است، ولی لازم نیست وقف کننده مسلمان باشد، بنابر این اگر غیر مسلمان هم چیزی را وقف کند صحیح است.
- [آیت الله جوادی آملی] .داد و ستد گوشت , پیه و پوستی که از دست مسلمان در سرزمین اسلامی گرفته شود , صحیح است و اگر معلوم باشد که مسلمان آن را از کافر بدون بررسی گرفته است , چون کشته شدن آن به دستور اسلامی ثابت نشده، صحیح نیست . البته اگر منفعتی داشته باشد که کاربرد آن , مشروط به پاک بودن نباشد, اشکال ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .داد و ستد گوشت , پیه و پوستِ واردشده از کشور غیراسلامی یا گرفته شده از دست غیر مسلمان، اگر هیچ منفعت عقلایی که مشروط به پاک بودن نیست ندارد، باطل است و اگر معلوم باشد که آن ها از حیوان ی است که به دستور اسلام, هرچند با نظارت مسلمان مسئول، کشته شده باشد، صحیح است.
- [آیت الله بهجت] کسی که نذر میکند باید عاقل، بالغ و مسلمان باشد. بنابراین نذر از غیر بالغ یا دیوانه، یا کافر صحیح نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر مسلمانی کافر شود (زن باشد یا مرد) همسرش بر او حرام و مالش به ورثه مسلمان او منتقل میشود و اگر توبه کند توبهاش قبول است و عبادتش صحیح میباشد و میتواند همسر مسلمان بگیرد و یا همسر سابق را به عقد جدید اختیار کند، ولی مالش به او بر نمیگردد، و در این مسئله فرقی نیست بین کسی که مسلمان زاده باشد (مرتدّ فطری) یا نباشد (مرتدّ ملّی)، و مرتدّ احکام دیگری دارد که در احکام حدود میآید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] گوشت و پیه و چرمی که در دست مسلمان باشد، پاک است ولی اگر بدانند که آن مسلمان از کافر گرفته و رسیدگی نکرده که از حیوانی است که به دستور شرع کشته شده یا نه، نجس نمی باشد ولی خوردن آنها حرام است و نماز در لباسی که از آن چرم باشد، صحیح نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] امام جماعت باید (بالغ) و (عاقل) و (عادل) و (حلال زاده) و (شیعه دوازده امامی) باشد و قرائت را صحیح بخواند و اگر مأموم مرد است امام هم باید مرد باشد، ولی امامت زن برای زن مانعی ندارد و هر انسانی حلال زاده است خواه مسلمان یا غیر مسلمان، مگر این که خلاف آن ثابت شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه احتمال صحیح داده شود که سکوت، سبب می شود که عمل منکری معروف، یا عمل معروفی منکر شود، بر همه مخصوصاً علمای اسلام واجب است که حق را اظهار و اعلام کنند و سکوت جایز نیست.