آیا جنبش فمینیستی از جهت مبارزه با ظلم در حق زنان، ارزشمند نیست؟
وقتی صفحات تاریخ را مد نظر قرار می دهیم، انواع و اقسام ظلم ها و ستم ها بر زنان را مشاهده می کنیم. در بعضی دوره ها، اوضاع به گونه ای بوده که زن مالک هیچ چیز نبوده، مانند کالا به ارث می رسیده، کار بیرون و داخل منزل بر عهده او بوده و ... و در بعضی از دوره ها، ظلم ها و اجحاف ها کمتر شده و ظلم هایی نظیر خشونت شوهر علیه او، سلب اراده اش در امر ازدواج و ... را شاهد هستیم. اما آیا مساله ظلم و جفا، جنسیتی است؟ آیا تاریخ فقط شاهد ظلم در حق زنها بوده است؟ آیا این مردان نبوده اند که باید سنگ های عظیم را حمل می کردند تا کاخ های پادشاهان بنا شود؟ آیا این مردان نبوده اند که باید در جنگ ها قربانی می شدند تا بعضی از زیاده خواهان، کشورگشایی کنند؟ آیا این مردان نبودند که باید سخت در کشتزارها کار می کردند و در نهایت اکثر محصول را به اربابان واگذار می کردند و ... و آیا در طی تاریخ شاهد نیستیم که زنانی از ظلم و ستم به دور بوده و به دلیل ملکه بودن و نظیر آن، خود یک استثمارگر و ظالم بوده باشند؟ پس مساله ظلم و جفا جنسیتی نیست. بلکه ناشی از خوی استکبار و تفرعن است. و صفحات تاریخ پر از ظلم و ستم است، چون اکثر انسان ها، از این خوی تفرعن و استکبار بر کنار نبوده اند. و هر کس در هر محدوده ای می توانسته، تفرعن خود را اعمال کرده است. همه فرعون بوده اند اما مصرهایشان کوچک و بزرگ داشته است و هر کس به اندازه مصر خود،  ادعای ربوبیت می کرده است. توجه بر این مطلب لازم است تا بفهیم، رمز ریشه کنی ظلم و ستم در جنبش های جنسیتی نیست. بلکه در ریشه کنی خوی تفرعن و استکبار است. آن که دل او برای انسانیت می سوزد و از ظلم بیزار است، به استکبار حمله می کند، نه اینکه تلاش کند، جای یک متکبر را با متکبر دیگر عوض کند و همه ما باید متوجه این مطلب باشیم. اگر فقط زنان عالم متوجه همین مطلب می شدند، می دیدیم که چقدر از ظلم ها کاسته می شد. چون همین زنان، مادرانی بوده اند که می توانسته اند فرزندان خود را از تفرعن پرهیز دهند و دشمن آن تربیت کنند. حال بنگرید فاصله این راه با آنچه امروز به اقسام مختلف ترویج می شود، چقدر است؟ امروز جنبش های جنسیتی ما را بدانجا می رساند که انسان مسخ شده مانند گرگ زندگی کند و دائم به فکر دریدن باشد، تا دریده نشود! حتی دو زوج در کنار یکدیگر، دائم باید به فکر این باشند که چگونه تحکم های نفسانی خود را اعمال کنند! و چگونه بتوانند خود را فرعون مصر زندگی کنند. وقتی تکبر از بین نرفته باشد، حتی با روی کار آمدن حاکم عادل، ظلم و ستم ریشه کن نمی شود. بلکه جای ظالم و مظلوم عوض می شود به گونه ای که علی (ع) می فرماید: (من فکر می کردم که والی بر مردم ستم می کند اما اکنون می بینم که مردم بر والی ستم روا می دارند.)[1] [1].کنز العمّال : 36541.
عنوان سوال:

آیا جنبش فمینیستی از جهت مبارزه با ظلم در حق زنان، ارزشمند نیست؟


پاسخ:

وقتی صفحات تاریخ را مد نظر قرار می دهیم، انواع و اقسام ظلم ها و ستم ها بر زنان را مشاهده می کنیم. در بعضی دوره ها، اوضاع به گونه ای بوده که زن مالک هیچ چیز نبوده، مانند کالا به ارث می رسیده، کار بیرون و داخل منزل بر عهده او بوده و ... و در بعضی از دوره ها، ظلم ها و اجحاف ها کمتر شده و ظلم هایی نظیر خشونت شوهر علیه او، سلب اراده اش در امر ازدواج و ... را شاهد هستیم.
اما آیا مساله ظلم و جفا، جنسیتی است؟ آیا تاریخ فقط شاهد ظلم در حق زنها بوده است؟
آیا این مردان نبوده اند که باید سنگ های عظیم را حمل می کردند تا کاخ های پادشاهان بنا شود؟ آیا این مردان نبوده اند که باید در جنگ ها قربانی می شدند تا بعضی از زیاده خواهان، کشورگشایی کنند؟ آیا این مردان نبودند که باید سخت در کشتزارها کار می کردند و در نهایت اکثر محصول را به اربابان واگذار می کردند و ...
و آیا در طی تاریخ شاهد نیستیم که زنانی از ظلم و ستم به دور بوده و به دلیل ملکه بودن و نظیر آن، خود یک استثمارگر و ظالم بوده باشند؟

پس مساله ظلم و جفا جنسیتی نیست. بلکه ناشی از خوی استکبار و تفرعن است. و صفحات تاریخ پر از ظلم و ستم است، چون اکثر انسان ها، از این خوی تفرعن و استکبار بر کنار نبوده اند. و هر کس در هر محدوده ای می توانسته، تفرعن خود را اعمال کرده است. همه فرعون بوده اند اما مصرهایشان کوچک و بزرگ داشته است و هر کس به اندازه مصر خود،  ادعای ربوبیت می کرده است.
توجه بر این مطلب لازم است تا بفهیم، رمز ریشه کنی ظلم و ستم در جنبش های جنسیتی نیست. بلکه در ریشه کنی خوی تفرعن و استکبار است. آن که دل او برای انسانیت می سوزد و از ظلم بیزار است، به استکبار حمله می کند، نه اینکه تلاش کند، جای یک متکبر را با متکبر دیگر عوض کند و همه ما باید متوجه این مطلب باشیم.

اگر فقط زنان عالم متوجه همین مطلب می شدند، می دیدیم که چقدر از ظلم ها کاسته می شد. چون همین زنان، مادرانی بوده اند که می توانسته اند فرزندان خود را از تفرعن پرهیز دهند و دشمن آن تربیت کنند. حال بنگرید فاصله این راه با آنچه امروز به اقسام مختلف ترویج می شود، چقدر است؟ امروز جنبش های جنسیتی ما را بدانجا می رساند که انسان مسخ شده مانند گرگ زندگی کند و دائم به فکر دریدن باشد، تا دریده نشود! حتی دو زوج در کنار یکدیگر، دائم باید به فکر این باشند که چگونه تحکم های نفسانی خود را اعمال کنند! و چگونه بتوانند خود را فرعون مصر زندگی کنند.

وقتی تکبر از بین نرفته باشد، حتی با روی کار آمدن حاکم عادل، ظلم و ستم ریشه کن نمی شود. بلکه جای ظالم و مظلوم عوض می شود به گونه ای که علی (ع) می فرماید: (من فکر می کردم که والی بر مردم ستم می کند اما اکنون می بینم که مردم بر والی ستم روا می دارند.)[1]

[1].کنز العمّال : 36541.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین