پاسخ اجمالی: ظلم دو معنا دارد؛ یکی جامع همه رذایل بوده، و شامل ارتکاب هر یک از زشتیهای شرعی و عقلی است. و دیگری ضرر و اذیت رسانیدن به ‌غیر، از قبیل: کشتن و یا زدن، دشنام و فحش دادن، غیبت کردن، تصرف کردن مال ‌غیر به ناحق و یا غیر اینها از کردار یا گفتاری که باعث اذیت دیگری شود. بنابر این، ظالم به کسی میگویند که خود را به سپاسگزاری از نعمتهای بیشمار الهی و مراعات تکالیف شرعی ملزم نمیداند و در برابر تواناییها و استعدادهایش مسئولیتی‌ احساس نمیکند و از سویی حقوق دیگران را نیز پایمال میکند. در نگاهی کلی، هر گناه خود مصداقی از ظلم است؛ اما در مقام تعیین مصداق، آیات و روایات به ظلم بودن برخی گناهان مانند: شرک، مراعات نکردن حدود الهی، دوستی با دشمنان دین خدا، گرفتن ربا و ... تصریح نمودهاند. پاسخ تفصیلی: (ظلم‌) در لغت، به معنای ‌کار بیجا انجام دادن،[1] و خروج از حد میانهروی[2] است. ظلم به این معنا، جامع همه رذایل، و ارتکاب هر یک از زشتیهای شرعی و عقلی را شامل است. و این، ظلم به معنای اعم است.[3] برای ظلم، معنای دیگری نیز وجود دارد که عبارت است از: ضرر و اذیت رسانیدن به ‌غیر، از قبیل: کشتن و یا زدن، دشنام و فحش دادن، غیبت کردن، تصرف کردن مال ‌غیر به ناحق و یا غیر اینها از کردار یا گفتاری که باعث اذیت دیگری شود. و این، ظلم به معنای اخص است.[4] بیشتر آنچه در آیات و روایات، و عرف مردم ذکر میشود این معنا مراد است. پس اصطلاح معروف (ظلم‌) به معنای رعایت نکردن حق است. در این تعریف، حق جایگاهی محوری دارد. علمای اخلاق، ظلم‌ را به اعتبار کسانیکه هر یک به ‌نوعی حقی بر انسان دارند، به انواعی تقسیم کردهاند: ظلم‌ به خدا، ظلم‌ به خود و ظلم‌ به دیگران. ظلم‌ در تمام این موارد، به معنای عدم مراعات حقوقی است که انسان در برابر آنها مسئول است. بنابراین ظالم به کسی میگویند که خود را به سپاسگزاری از نعمتهای بیشمار الهی و مراعات تکالیف شرعی ملزم نمیداند و در برابر تواناییها و استعدادهایش مسئولیتی‌ احساس نمیکند و از سویی حقوق دیگران را نیز پایمال میکند.[5] ظلم از گناهان کبیره، و عذاب آن اشد، و ندامت آن بیشتر، و وبال آن بالاتر است.[6] در قرآن بر ظالمان لعن شدید وارد شده، و در روایات متواتر مذمت و نکوهش عظیم و تهدید بر آن ثابت است. و اگر هیچ تهدیدی بر آن نباشد، همین آیات مبارکه برای ‌ظالمان کافی است: (گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام میدهند، غافل است! [نه، بلکه کیفر] آنها را برای روزی تأخیر انداخته است که چشمها در آن [به خاطر ترس و وحشت] از حرکت بازمیایستد).[7] و (آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست!).[8] در واقع ظلم، ناشی از سرپیچی قوا از اطاعت عقل است که در نتیجه آن، بینشها، گرایشها، عواطف و احساسات انسان سمتوسوی دیگری مییابد. با ادامه یافتن این روند، حکومت صالح عقل، ضعیف و سرنگون میگردد و در مقیاسی وسیعتر جامعه را نیز فرامیگیرد.[9] یکی از مهمترین علل ظلم، ضعف ایمان و باورهای دینی است. بیگمان باور نداشتن به غیب و حیات اخروی و حسابرسی و پاداش نیک و بد اعمال، موجب جرئت بر ستمگری میگردد. مدیریت ناصحیح قوای انسانی و تسلط ناکافی بر کنترل خواهشهای نفسانی نیز یکی دیگر از اسباب تعدی، بلکه شایعترین آنها است. هنگامی که انسان نتواند نفس زیادتخواه را تربیت و مدیریت کند، به ‌ناچار برای ارضای آن از حد خویش تجاوز میکند و حقوق دیگران را زیرپا مینهد. مثلاً انسان حریصی که به مال دیگران چشم میدوزد، یا فردی که خُلق و خُوی تند و نامهربانی دارد و یا شهوتران هرزهای که اسیر نفس سرکش خویش است، همه در معرض ستمگری قرار دارند و امنیت اخلاقی جامعه را تهدید میکنند. شاید از همینرو است که قدرت یا ثروت را از اسباب ظلم به شمار آوردهاند. به ‌واقع انسان نادان و ناساخته بجای استفاده صحیح از این نعمتهای بزرگ، آنها را در مسیر کفران و ناسپاسی به کار میگیرد.[10] با توجه به مقدمهای که ذکر شد باید گفت؛ هر گناه، خود مصداقی از ظلم است، ولی در آیات و روایات به صراحت برخی از گناهان از مصادیق ظلم شمرده شدهاند، که برای نمونه به چند مورد اشاره میشود: 1. تجاوز از حدود و قوانین الهی و مراعات نکردن آنها، ظلم است. در قرآن کریم میخوانیم: (و هر کس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده است).[11] 2. کسی پس از گناه، توبه نکند و گناه خود را ادامه دهد، این کار او ظلم است؛ چنانچه خدای تعالی در قرآن کریم میفرماید: (و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!).[12] 3. قرآن دوستی با دشمنان دین خدا، را ظلم میداند: (تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی میکند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانههایتان بیرون راندند یا به بیرونراندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستی داشته باشد ظالم و ستمگر است!).[13] 4. سر پیچی کردن از انفاق واجب، ظلم است؛ (‌ای کسانی که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزی دادهایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است [تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را برای خود خریداری کنید]، و نه دوستی [و رفاقتهای مادی سودی دارد]، و نه شفاعت [زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود.] و کافران، خود ستمگرند [هم به خودشان ستم میکنند، هم به دیگران]).[14] ذیل آیه دلالت دارد بر اینکه سرپیچی کردن از انفاق، کفر و ظلم است.[15] البته این تنها در انفاقات واجب، تصوّر میشود.[16] 5. گرفتن ربا ظلم است: در قرآن کریم بعد از نکوهش ربا[17] میخوانیم: (ای کسانی که ایمان آوردهاید! از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید، و آنچه از [مطالبات] ربا باقی مانده، رها کنید اگر ایمان دارید! اگر [چنین] نمیکنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایههای شما، از آنِ شماست [اصل سرمایه، بدون سود] نه ستم میکنید، و نه بر شما ستم وارد میشود).[18] این آیه دلالت دارد بر اینکه اولاً رباخوار ملکیتش نسبت به اصل مال امضا شده و ثانیاً گرفتن ربا ظلم است و برای اینکه ظلم نکند، ربا نگیرد.[19]‌ 6. تکذیب و دروغ پنداشتن آیات الهی؛ گناه و ظلم است: (و کسانی که پیش از آنها بودند آیات پروردگارشان را تکذیب کردند ما هم به خاطر گناهانشان، آنها را هلاک کردیم، و فرعونیان را غرق نمودیم و همه آنها ظالم [و ستمگر] بودند).[20] 7. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: (کوتاهی و تأخیر در بدهکاری که توانایی پرداخت آنرا دارد، ولی نمیپردازد، ظلم است. اگر نداری با زبان خوش رضایتش را فراهم کن، و مهلت بگیر، با لطف و مدارا بازش گردانی، نه اینکه هم مالش را ندهی هم با او بدرفتاری کنی، که این پستی و فرومایگی است).[21] 8. امام ‌علی(ع) میفرماید: (انسان ظالم سه نشانه دارد: مافوق خویش را نافرمانی میکند؛ به زیردستانش زور میگوید و با ستمکاران همراهی میکند).[22] در این روایت، حضرت علی(ع) ضمن برشمردن نشانههای ظالم به برخی از بارزترین مصادیق آن نیز اشاره کرده است. 9. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: (آگاه باشید، ظلم بر سه ‌گونه است: ظلمی که هرگز بخشیده نمیشود و ظلمی که بدون مجازات نیست و ظلمی که [قابل بخشش است و] از آن بازخواست نمیشود. اما ظلمی که بخشیده نمیشود، شرک به خدا است. [البته در صورتی که انسان بدون توبه بمیرد] چنانکه خداوند میفرماید: قطعاً خداوند شرک به خود را نمیبخشد.[23] اما ظلمی که بخشیده میشود، ظلمی است که انسان با گناهان صغیره، به خود کرده است. و اما ظلمی که بدون مجازات نمیماند، ظلم بعضی از بندگان به بعضی دیگر است که کیفر و قصاص در این مورد بسیار سخت است، و این ظلم فقط مجروح ساختن با کارد و یا زدن با تازیانه نیست، بلکه چیزی است که این‌گونه مجازاتها در برابرش کوچک است).[24] پی نوشتها: [1]. ابن درید، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، ج 2، ص 934، دار العلم للملایین‌، بیروت، چاپ اول؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 14، ص 274، دار احیاء التراث العربی‌، بیروت، چاپ اول؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 373، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق. [2]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیری، علی، ج ‌17، ص 448، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1414ق. [3]. نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 475، هجرت، قم، چاپ ششم، 1378ش. [4]. همان، ص 476؛ ر.ک: بن حمید، صالح‌، موسوعة النضرة النعیم فی مکارم اخلاق الرسول الکریم(ص)‌، ج ‌10، ص 4871 – 4872، دار الوسیله‌، جده، چاپ چهارم. [5]. علیزاده، مهدی‌، اخلاق اسلامی (مبانی و مفاهیم)‌، ص 212 – 213، دفتر نشر معارف‌، قم، چاپ اول، 1389ش. [6]. معراج السعادة، ص 476. [7]. (وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فیهِ الْأَبْصارُ)؛ ابراهیم، 42. [8]. (وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون)؛ شعراء، 227.‌ [9]. اخلاق اسلامی (مبانی و مفاهیم)، ص 214. [10]. همان، ص 214 – 215. [11]. طلاق، 1. (وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَه‌). [12]. حجرات، 11. (وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ). [13]. ممتحنه، 9. (إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی‌ إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ). [14]. بقره، 254. [15]. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق: حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج ‌1، ص 250، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌2، ص 323، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [16]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌2، ص 258، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش. [17]. بقره، 275. [18]. بقره، 278 – 279. [19]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌2، ص 423. [20]. انفال، 54. [21]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 267، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق. [22]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صالح، صبحی، ص 536، حکمت 350، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق. [23]. نساء، 48: (إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ‌). [24]. نهج البلاغة، ص 255، خطبه 176. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
ظلم دو معنا دارد؛ یکی جامع همه رذایل بوده، و شامل ارتکاب هر یک از زشتیهای شرعی و عقلی است. و دیگری ضرر و اذیت رسانیدن به غیر، از قبیل: کشتن و یا زدن، دشنام و فحش دادن، غیبت کردن، تصرف کردن مال غیر به ناحق و یا غیر اینها از کردار یا گفتاری که باعث اذیت دیگری شود. بنابر این، ظالم به کسی میگویند که خود را به سپاسگزاری از نعمتهای بیشمار الهی و مراعات تکالیف شرعی ملزم نمیداند و در برابر تواناییها و استعدادهایش مسئولیتی احساس نمیکند و از سویی حقوق دیگران را نیز پایمال میکند.
در نگاهی کلی، هر گناه خود مصداقی از ظلم است؛ اما در مقام تعیین مصداق، آیات و روایات به ظلم بودن برخی گناهان مانند: شرک، مراعات نکردن حدود الهی، دوستی با دشمنان دین خدا، گرفتن ربا و ... تصریح نمودهاند.
پاسخ تفصیلی:
(ظلم) در لغت، به معنای کار بیجا انجام دادن،[1] و خروج از حد میانهروی[2] است. ظلم به این معنا، جامع همه رذایل، و ارتکاب هر یک از زشتیهای شرعی و عقلی را شامل است. و این، ظلم به معنای اعم است.[3]
برای ظلم، معنای دیگری نیز وجود دارد که عبارت است از: ضرر و اذیت رسانیدن به غیر، از قبیل: کشتن و یا زدن، دشنام و فحش دادن، غیبت کردن، تصرف کردن مال غیر به ناحق و یا غیر اینها از کردار یا گفتاری که باعث اذیت دیگری شود. و این، ظلم به معنای اخص است.[4] بیشتر آنچه در آیات و روایات، و عرف مردم ذکر میشود این معنا مراد است. پس اصطلاح معروف (ظلم) به معنای رعایت نکردن حق است. در این تعریف، حق جایگاهی محوری دارد. علمای اخلاق، ظلم را به اعتبار کسانیکه هر یک به نوعی حقی بر انسان دارند، به انواعی تقسیم کردهاند: ظلم به خدا، ظلم به خود و ظلم به دیگران. ظلم در تمام این موارد، به معنای عدم مراعات حقوقی است که انسان در برابر آنها مسئول است.
بنابراین ظالم به کسی میگویند که خود را به سپاسگزاری از نعمتهای بیشمار الهی و مراعات تکالیف شرعی ملزم نمیداند و در برابر تواناییها و استعدادهایش مسئولیتی احساس نمیکند و از سویی حقوق دیگران را نیز پایمال میکند.[5]
ظلم از گناهان کبیره، و عذاب آن اشد، و ندامت آن بیشتر، و وبال آن بالاتر است.[6] در قرآن بر ظالمان لعن شدید وارد شده، و در روایات متواتر مذمت و نکوهش عظیم و تهدید بر آن ثابت است. و اگر هیچ تهدیدی بر آن نباشد، همین آیات مبارکه برای ظالمان کافی است: (گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام میدهند، غافل است! [نه، بلکه کیفر] آنها را برای روزی تأخیر انداخته است که چشمها در آن [به خاطر ترس و وحشت] از حرکت بازمیایستد).[7] و (آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست!).[8]
در واقع ظلم، ناشی از سرپیچی قوا از اطاعت عقل است که در نتیجه آن، بینشها، گرایشها، عواطف و احساسات انسان سمتوسوی دیگری مییابد. با ادامه یافتن این روند، حکومت صالح عقل، ضعیف و سرنگون میگردد و در مقیاسی وسیعتر جامعه را نیز فرامیگیرد.[9]
یکی از مهمترین علل ظلم، ضعف ایمان و باورهای دینی است. بیگمان باور نداشتن به غیب و حیات اخروی و حسابرسی و پاداش نیک و بد اعمال، موجب جرئت بر ستمگری میگردد. مدیریت ناصحیح قوای انسانی و تسلط ناکافی بر کنترل خواهشهای نفسانی نیز یکی دیگر از اسباب تعدی، بلکه شایعترین آنها است. هنگامی که انسان نتواند نفس زیادتخواه را تربیت و مدیریت کند، به ناچار برای ارضای آن از حد خویش تجاوز میکند و حقوق دیگران را زیرپا مینهد. مثلاً انسان حریصی که به مال دیگران چشم میدوزد، یا فردی که خُلق و خُوی تند و نامهربانی دارد و یا شهوتران هرزهای که اسیر نفس سرکش خویش است، همه در معرض ستمگری قرار دارند و امنیت اخلاقی جامعه را تهدید میکنند. شاید از همینرو است که قدرت یا ثروت را از اسباب ظلم به شمار آوردهاند. به واقع انسان نادان و ناساخته بجای استفاده صحیح از این نعمتهای بزرگ، آنها را در مسیر کفران و ناسپاسی به کار میگیرد.[10]
با توجه به مقدمهای که ذکر شد باید گفت؛ هر گناه، خود مصداقی از ظلم است، ولی در آیات و روایات به صراحت برخی از گناهان از مصادیق ظلم شمرده شدهاند، که برای نمونه به چند مورد اشاره میشود:
1. تجاوز از حدود و قوانین الهی و مراعات نکردن آنها، ظلم است. در قرآن کریم میخوانیم: (و هر کس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده است).[11]
2. کسی پس از گناه، توبه نکند و گناه خود را ادامه دهد، این کار او ظلم است؛ چنانچه خدای تعالی در قرآن کریم میفرماید: (و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!).[12]
3. قرآن دوستی با دشمنان دین خدا، را ظلم میداند: (تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی میکند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانههایتان بیرون راندند یا به بیرونراندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستی داشته باشد ظالم و ستمگر است!).[13]
4. سر پیچی کردن از انفاق واجب، ظلم است؛ (ای کسانی که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزی دادهایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است [تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را برای خود خریداری کنید]، و نه دوستی [و رفاقتهای مادی سودی دارد]، و نه شفاعت [زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود.] و کافران، خود ستمگرند [هم به خودشان ستم میکنند، هم به دیگران]).[14] ذیل آیه دلالت دارد بر اینکه سرپیچی کردن از انفاق، کفر و ظلم است.[15] البته این تنها در انفاقات واجب، تصوّر میشود.[16]
5. گرفتن ربا ظلم است: در قرآن کریم بعد از نکوهش ربا[17] میخوانیم: (ای کسانی که ایمان آوردهاید! از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید، و آنچه از [مطالبات] ربا باقی مانده، رها کنید اگر ایمان دارید! اگر [چنین] نمیکنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایههای شما، از آنِ شماست [اصل سرمایه، بدون سود] نه ستم میکنید، و نه بر شما ستم وارد میشود).[18] این آیه دلالت دارد بر اینکه اولاً رباخوار ملکیتش نسبت به اصل مال امضا شده و ثانیاً گرفتن ربا ظلم است و برای اینکه ظلم نکند، ربا نگیرد.[19]
6. تکذیب و دروغ پنداشتن آیات الهی؛ گناه و ظلم است: (و کسانی که پیش از آنها بودند آیات پروردگارشان را تکذیب کردند ما هم به خاطر گناهانشان، آنها را هلاک کردیم، و فرعونیان را غرق نمودیم و همه آنها ظالم [و ستمگر] بودند).[20]
7. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: (کوتاهی و تأخیر در بدهکاری که توانایی پرداخت آنرا دارد، ولی نمیپردازد، ظلم است. اگر نداری با زبان خوش رضایتش را فراهم کن، و مهلت بگیر، با لطف و مدارا بازش گردانی، نه اینکه هم مالش را ندهی هم با او بدرفتاری کنی، که این پستی و فرومایگی است).[21]
8. امام علی(ع) میفرماید: (انسان ظالم سه نشانه دارد: مافوق خویش را نافرمانی میکند؛ به زیردستانش زور میگوید و با ستمکاران همراهی میکند).[22] در این روایت، حضرت علی(ع) ضمن برشمردن نشانههای ظالم به برخی از بارزترین مصادیق آن نیز اشاره کرده است.
9. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: (آگاه باشید، ظلم بر سه گونه است: ظلمی که هرگز بخشیده نمیشود و ظلمی که بدون مجازات نیست و ظلمی که [قابل بخشش است و] از آن بازخواست نمیشود. اما ظلمی که بخشیده نمیشود، شرک به خدا است. [البته در صورتی که انسان بدون توبه بمیرد] چنانکه خداوند میفرماید: قطعاً خداوند شرک به خود را نمیبخشد.[23] اما ظلمی که بخشیده میشود، ظلمی است که انسان با گناهان صغیره، به خود کرده است. و اما ظلمی که بدون مجازات نمیماند، ظلم بعضی از بندگان به بعضی دیگر است که کیفر و قصاص در این مورد بسیار سخت است، و این ظلم فقط مجروح ساختن با کارد و یا زدن با تازیانه نیست، بلکه چیزی است که اینگونه مجازاتها در برابرش کوچک است).[24]
پی نوشتها:
[1]. ابن درید، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، ج 2، ص 934، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ اول؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 14، ص 274، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 373، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیری، علی، ج 17، ص 448، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1414ق.
[3]. نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 475، هجرت، قم، چاپ ششم، 1378ش.
[4]. همان، ص 476؛ ر.ک: بن حمید، صالح، موسوعة النضرة النعیم فی مکارم اخلاق الرسول الکریم(ص)، ج 10، ص 4871 – 4872، دار الوسیله، جده، چاپ چهارم.
[5]. علیزاده، مهدی، اخلاق اسلامی (مبانی و مفاهیم)، ص 212 – 213، دفتر نشر معارف، قم، چاپ اول، 1389ش.
[6]. معراج السعادة، ص 476.
[7]. (وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فیهِ الْأَبْصارُ)؛ ابراهیم، 42.
[8]. (وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون)؛ شعراء، 227.
[9]. اخلاق اسلامی (مبانی و مفاهیم)، ص 214.
[10]. همان، ص 214 – 215.
[11]. طلاق، 1. (وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَه).
[12]. حجرات، 11. (وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ).
[13]. ممتحنه، 9. (إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ).
[14]. بقره، 254.
[15]. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق: حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج 1، ص 250، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 323، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[16]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 258، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[17]. بقره، 275.
[18]. بقره، 278 – 279.
[19]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 423.
[20]. انفال، 54.
[21]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 267، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[22]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صالح، صبحی، ص 536، حکمت 350، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[23]. نساء، 48: (إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ).
[24]. نهج البلاغة، ص 255، خطبه 176.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] ظلم چیست و چه گناهانی ظلم هستند؟
- [سایر] چه گناهانی را خدا نمی بخشد ؟
- [سایر] آیا امام زمان (ع) مردم را بخاطر گناهانی که قبل از ظهور انجام دادهاند مجازات میکنند؟
- [سایر] چه گناهانی انسان را از ایمان خارج میکنند؟
- [سایر] چه گناهانی موجب جاودانگی در دوزخ می شود؟
- [سایر] پیامد ظلم کردن چیست؟
- [سایر] ظلم، چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] انواع ظلم ؟
- [سایر] ظلم بر چند گونه است؟
- [سایر] مقصود از برخی روایات که میگویند گناهانی؛ مانند دروغ گفتن، غیبت، و ... روزه را باطل میکند، چیست؟
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام ظلم است و عقلًا و شرعاً گناهی بزرگتر از ظلم نداریم، و از نظر قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) ظلم اقسامی دارد: الف) ظلم به خداوند متعال، و کفر و شرک و کفران نعمت از مصادیق بارز این قسم است، چنانکه مخالفت با خدای متعال و ظلم به بندگان او از مصادیق خفیّه این قسم است. ب) ظلم به بندگان خدای متعال بلکه به مخلوقات او، و از مصادیق بارز آن تجاوز به جان و مال دیگران است که به آن حقّالنّاس گفته میشود و پروردگار عالم از ذرّهای از آن نخواهد گذشت. ج) ظلم به بندگان در جهت آبروی آنها، و از مصادیق بارز آن غیبت، تهمت، استهزا و سرزنش است و در روایات آن را از رباخواری بدتر دانسته است، در حالی که رباخواری در اسلام جنگ با خداست. د) ظلم به دیگران در جهت عرض و ناموس آنها، و در اسلام و نزد متشرّعه بلکه نزد همه مردم، این قسم قبیحتر از اقسام گذشته است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مراوده و معاشرت عالمان با ستمگران و سلاطین جور، موجب تخفیف ظلم آنها شود، باید ملاحظه کنند که آیا ترک معاشرت اَهمّ است زیرا ممکن است معاشرت موجب سستی عقاید مردم شود و موجب هتک اسلام و مراجع اسلام شود یا تخفیف ظلم، پس هر کدام اَهمّ باشد، به آن عمل کنند.
- [امام خمینی] اگر سکوت علمای اعلام باعث شود که مردم به آنها بدگمان شوند و آنها را متهم کنند به سازش با دستگاه ظلم، واجب است اظهار حق و انکار باطل اگر چه بدانند جلوگیری از محرم نمیشود و اظهار آنها اثری برای رفع ظلم ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر سکوت علماء اعلام باشد که مردم به آنها بدگمان شوند وآنها را متهم کنند به سازش با دستگاه ظلم ، واجب است اظهار حق وانکار باطل ، اگر چه بدانند جلوگیری از محرّم نمی شود واظهار آنها اثری برای رفع ظلم ندارد . مراتب امربه معروف ونهی ازمنکر:
- [امام خمینی] اگر مراوده و معاشرت علمای اعلام با ظلمه و سلاطین جور، موجب تخفیف ظلم آنها شود، باید ملاحظه کنند که آیا ترک معاشرت اهم است- زیرا ممکن است معاشرت موجب سستی عقاید مردم شود، و موجب هتک اسلام و مراجع اسلام شود- یا تخفیف ظلم، پس هر کدام اهم است، به آن عمل کنند.
- [آیت الله اردبیلی] بر مسلمانان لازم است روابط اجتماعی خود را از اموری همچون غیبت، تهمت، حسد، تکبّر، تجسّس، دروغ، تملّق، خدعه و مکر، رشوه، سوء ظن، فتنهانگیزی، خیانت، نفاق، استهزا، تضییع حقوق یکدیگر و ظلم و از هرگونه معصیت پاک گردانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند و همراهی نمودن با آنها در ظلم و ستم، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله مظاهری] اگر علامت تحجیر از بین برود حقّ تحجیر کننده از بین نمیرود چه اینکه کسی با تعدّی و ظلم علامتها را از بین ببرد یا به وسیله زلزله و سیل و مانند اینها از بین برود.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر علماء اعلام احتمال بدهند که اعراض از ظلمه وسلاطین جور ، موجب تخفیف ظلم آنها می شود ، واجب است اعراض کنند از آنها وبه ملت مسلمان بفهمانند اعراض خود را .
- [امام خمینی] اگر علمای اعلام احتمال بدهند که اعراض از ظلمه و سلاطین جور، موجب تخفیف ظلم آنها میشود، واجب است اعراض کنند از آنها، و به ملت مسلمان بفهمانند اعراض خود را.