یکی از ویژگی های عصر جدید پیشرفت بسیار گسترده علوم است. این ویژگی سبب تخصص گرایی و انشعاب گسترده رشته های علمی شده است. یعنی اگر در زمانی کسی مانند ابن سینا می توانست کتابی گسترده در رشته های متعدد بنگارد و مطالب جدید علوم مختلف را مطرح کند (کتاب شفا) و در همه آن ها متخصص باشد، در این عصر چنین امری غیر ممکن است. هیچ انسانی در این عصر نمی تواند در رشته های متعدد متخصص باشد. و این امر به معنای لازم بودن رجوع به متخصص در شاخه های متعدد علمی است تا شخص بتواند از پیشرفت های دانش بهره مند گردد. و تقلید صحیح امری جز این نیست. یعنی اگر در زمان ابن سینا، او پزشکی بود که برای هر بیماری خود، دانش خودش کافی بود، امروز یک پزشک متخصص حتی برای امور پزشکی اش، محتاج مراجعه به افراد دیگر است. پس عصر جدید نه تنها نافی تقلید نیست، بلکه به آن دامن زده و گستره آن را بسیار وسیع تر کرده است. پیشرفت دانش در عصر جدید انسان را بی نیاز از تقلید نکرده، چون این پیشرفت در اختیار یک شخص نیست بلکه افراد متعدد واجد آن هستند. علاوه بر مطالب بالا درباره تقلید، در حوزه مسائل دینی باید به این مساله توجه کرد که اصل نیاز انسان به دین، به دلیل جهالت های گسترده انسان است. جهالت هایی که گذشت زمان و پیشرفت علوم تاثیری در رفع آن ندارد. چون دایره این جهل ها، در اصل به عوالم دیگر باز می گردد که انسان در این دنیا هر چقدر پیشرفت کند، دسترسی به آن عوالم ندارد. و تنها از کانال وحی می تواند به اطلاعاتی از آن عوالم دست بیابد. و رابطه جدی و تعیین کننده انسان با آن عوالم، ضرورت وجود دین برای انسان را به تصویر می کشد. و هر کس متوجه ضرورت دین داری و نقش آن در سعادت خود شده باشد، تسامح و عمل بدون یقین در حوزه مسائل دینی را هرگز مجاز نمی داند. انسانی که برای خوردن شی ای خاص، احتیاط های بسیار می کند، در حالی که نهایت ضرر این کالا به خطر انداختن جان اوست، چگونه می تواند در جایی تسامح کند که سعادت ابدی او را به خطر می اندازد و آن را با چالش مواجه می کند؟ پس در حوزه مسائل دینی حتما باید با اطمینان و شناخت کامل گام برداشت. و این مطلب لزوم رجوع به متخصص، در عرصه هایی که در آن متخصص نیستیم را بسیار حیاتی می کند. پس اولا در عصر ما نیاز به تقلید بیشتر شده ثانیا مسائل دینی به دلیل ارتباطشان با حیات ابدی انسان بسیار حساس هستند و هیچ عملی نباید بدون علم انجام گیرد. و این تقلید برای اشخاص غیر متخصص را بسیار حیاتی می کند. البته ذکر این نکته نیز لازم است که اصل تقلید در جهت تقسیم وظایف افراد در اجتماع است. تا کاری که هر کس به تنهایی نمی تواند انجام دهد، با کمک سایر هم نوعان و تقسیم کار بر آن توانا شود. اما بعضی از مسائل حتما باید توسط خود شخص انجام شود و نمی تواند آن را بر عهده دیگران بگذارد. مثل شناخت اصول دینی که تقلید در آن معنایی ندارد و هر کس خود باید در آن تحقیق کند.
یکی از ویژگی های عصر جدید پیشرفت بسیار گسترده علوم است. این ویژگی سبب تخصص گرایی و انشعاب گسترده رشته های علمی شده است. یعنی اگر در زمانی کسی مانند ابن سینا می توانست کتابی گسترده در رشته های متعدد بنگارد و مطالب جدید علوم مختلف را مطرح کند (کتاب شفا) و در همه آن ها متخصص باشد، در این عصر چنین امری غیر ممکن است.
هیچ انسانی در این عصر نمی تواند در رشته های متعدد متخصص باشد. و این امر به معنای لازم بودن رجوع به متخصص در شاخه های متعدد علمی است تا شخص بتواند از پیشرفت های دانش بهره مند گردد. و تقلید صحیح امری جز این نیست.
یعنی اگر در زمان ابن سینا، او پزشکی بود که برای هر بیماری خود، دانش خودش کافی بود، امروز یک پزشک متخصص حتی برای امور پزشکی اش، محتاج مراجعه به افراد دیگر است. پس عصر جدید نه تنها نافی تقلید نیست، بلکه به آن دامن زده و گستره آن را بسیار وسیع تر کرده است.
پیشرفت دانش در عصر جدید انسان را بی نیاز از تقلید نکرده، چون این پیشرفت در اختیار یک شخص نیست بلکه افراد متعدد واجد آن هستند.
علاوه بر مطالب بالا درباره تقلید، در حوزه مسائل دینی باید به این مساله توجه کرد که اصل نیاز انسان به دین، به دلیل جهالت های گسترده انسان است. جهالت هایی که گذشت زمان و پیشرفت علوم تاثیری در رفع آن ندارد. چون دایره این جهل ها، در اصل به عوالم دیگر باز می گردد که انسان در این دنیا هر چقدر پیشرفت کند، دسترسی به آن عوالم ندارد. و تنها از کانال وحی می تواند به اطلاعاتی از آن عوالم دست بیابد. و رابطه جدی و تعیین کننده انسان با آن عوالم، ضرورت وجود دین برای انسان را به تصویر می کشد.
و هر کس متوجه ضرورت دین داری و نقش آن در سعادت خود شده باشد، تسامح و عمل بدون یقین در حوزه مسائل دینی را هرگز مجاز نمی داند. انسانی که برای خوردن شی ای خاص، احتیاط های بسیار می کند، در حالی که نهایت ضرر این کالا به خطر انداختن جان اوست، چگونه می تواند در جایی تسامح کند که سعادت ابدی او را به خطر می اندازد و آن را با چالش مواجه می کند؟ پس در حوزه مسائل دینی حتما باید با اطمینان و شناخت کامل گام برداشت. و این مطلب لزوم رجوع به متخصص، در عرصه هایی که در آن متخصص نیستیم را بسیار حیاتی می کند.
پس اولا در عصر ما نیاز به تقلید بیشتر شده
ثانیا مسائل دینی به دلیل ارتباطشان با حیات ابدی انسان بسیار حساس هستند و هیچ عملی نباید بدون علم انجام گیرد. و این تقلید برای اشخاص غیر متخصص را بسیار حیاتی می کند.
البته ذکر این نکته نیز لازم است که اصل تقلید در جهت تقسیم وظایف افراد در اجتماع است. تا کاری که هر کس به تنهایی نمی تواند انجام دهد، با کمک سایر هم نوعان و تقسیم کار بر آن توانا شود. اما بعضی از مسائل حتما باید توسط خود شخص انجام شود و نمی تواند آن را بر عهده دیگران بگذارد. مثل شناخت اصول دینی که تقلید در آن معنایی ندارد و هر کس خود باید در آن تحقیق کند.
- [آیت الله بهجت] فردی وجوهات مالش را با مرجع تقلیدی دستگردان کرده و بعدا مقلّد مرجع تقلید دیگری شده است. آیا برای دادن آن به مرجع تقلید اوّل، نیاز به اذن مرجع تقلید دوّم دارد؟
- [سایر] آیا لزوم اطاعت از ولی فقیه یک مساله شرعی است و نیاز به اجازه مرجع تقلید دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] در اصل مسأله تقلید آیا انسان باید تقلید کند یا اجتهاد؟
- [آیت الله اردبیلی] لطفا قلمرو تقلید را در زندگی انسان بیان فرمایید؛ یعنی در چه مواردی باید از مرجع تقلید تبعیت کرد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] چه فرقی بین ضروریّات و یقینیات است که میگویند نیاز به تقلید ندارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] روشن است که همه مراجع تقلید فعلی بقاء بر تقلید میّت را جائز میدانند،آیا میشود انسان بدون رجوع به مرجع تقلید حیِّ معیّنی، بر تقلید از میّت باقی بماند؟
- [سایر] اگر مرجع تقلید انسان از دنیا برود و تا پیدا کردن مرجع دیگر مدتی را بدون تقلید سپری کند، وظیفه او در این مدت چیست؟
- [سایر] تقلید، پذیرفتن بدون دلیل است و عقل انسان چیزی را بدون دلیل نمیپذیرد پس چرا باید تقلید کرد؟
- [آیت الله بهجت] آیا انسان می تواند در مسأله بقای بر میّت، از همه ی مراجع فعلی تقلید نماید، یعنی چون همه مراجع بقای بر تقلید را جایز می دانند، همه ی آن ها را در این مسأله، مرجع تقلید خود بداند؟
- [سایر] در صورت تعارض بین فتوای مرجع تقلید و عقل انسان، کدامیک رجحان دارد؟
- [آیت الله سبحانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کند. ولی در مسائلی که آنها را یاد گرفته است می تواند بر تقلید قبلی باقی بماند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] تقلید در احکام; عمل نمودن به دستور مجتهد است و از مجتهدی باید تقلید کرد که: مرد بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده، زنده و عادل باشد و مقصود از عدالت آن است که قدرت نفسانیه ای بر انجام واجبات و ترک گناهان کبیره داشته باشد. و احتیاط واجب آن است که مرجع تقلید حریص به دنیا نباشد و لازم است از مجتهدین دیگر اعلم باشد یعنی در فهمیدن حکم خدا از همه مجتهدین عصر خودش عالمتر باشد.
- [آیت الله مظاهری] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند از دنیا برود، بقاء بر تقلید از او جایز است نه واجب. گرچه مجتهدِ میّت، اعلم از مجتهدینِ زنده باشد.
- [آیت الله بهجت] فقها حیات را شرط می دانند؛ یعنی می گویند برای ابتدای تقلید باید از مجتهد زنده تقلید کرد . اما اگر مرجع تقلید انسان از دنیا رفت ، در این که آیا می تواند بر تقلید او باقی بماند یا باید به مجتهد زنده مراجعه نماید، اختلاف است ؛ پس اگر کسی دراین مسأله مجتهد بود، طبق نظر خودش عمل می کند ؛ و گرنه طبق نظر مجتهد زنده اَعلَم عمل می نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، از دنیا برود باقی ماندن بر تقلید او جایز است؛ بلکه اگر اعلم باشد واجب است، به شرط این که به فتوای او عمل کرده باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 21 مسائلی را که از مرجع اول تقلید کرده بر تقلید او باقی بماند و همچنین مسائلی که از مرجع دوم تقلید کرده و بقیه را به فتوای مجتهدی حی عمل کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند، از دنیا برود احوط این است که از مجتهد زنده تقلید کند، اگر احراز کند که مجتهد زنده اعلم از مجتهد مرده است، واما اگر مجتهد مرده اعلم باشد جائز است باقی ماندن بر تقلید او در مسائل عمل کرده شده و اگر مساوی باشند مخیّر است بین بقأ و عدول، وعدول اولی واحوط است.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله سبحانی] اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، سپس تقلید کند در صورتی اعمال سابق او صحیح است که مطابق فتوای مجتهدی باشد که اکنون از او تقلید می کند و گرنه باید اعاده کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مدتی تقلید کرده اما نمی داند تقلید او صحیح بوده یا نه، نسبت به اعمال گذشته اشکالی ندارد، اما برای اعمال فعلی و آینده باید تقلید صحیح کند.