تقلید، پذیرفتن بدون دلیل است و عقل انسان چیزی را بدون دلیل نمیپذیرد پس چرا باید تقلید کرد؟ در ابتدا باید دانست (تقلید) دو گونه است؛ یکی تقلید بدون دلیل. دیگری، تقلید همراه دلیل و براساس عقل و خرد می باشد. از همین رو خداوند تقلید بت پرستان را نکوهش کرده است، زیرا؛ تقلید بدون دلیل و از روی عادت است. چنان که در آیه 170 از سوره بقره آمده است: (وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ماأَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا، هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید میگویند ما از آنچه پدران و نیاکان خود را بر آن یافتیم پیروی میکنیم). قرآن بلافاصله این منطق خرافی و تقلید کورکورانه از نیاکان را با این عبارت کوتاه و رسا محکوم میکند: (أَوَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لایَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ، اگر پدرانشان هیچ علمی نداشته باشند و گمراه باشند باز هم از آنها تبعیت می کنند؟)؟! یعنی اگر نیاکان آن¬ها دانشمندان صاحب نظر و افراد هدایت یافتهای بودند جای این بود که از آن¬ها تبعیت شود، اما با این¬که میدانند آن¬ها مردمی نادان و بی سواد و موهومپرست بودند پیروی آن¬ها چه معنی دارد؟ آیا مصداق تقلید جاهل از جاهل نیست؟! تقلید کورکورانه نه با منطق سازگار است و نه با روح تعلیمات اسلام؛ از نظر عقل و آموزه های دینی تقلید شایسته و نیکو است که اطمینان بخش و علم آفرین و برای سعادت فرد و جامعه موثر باشد. از این رو عقل انسان هرگز چیزی را بدون دلیل نمیپذیرد، امّا تقلیدی که در اسلام مطرح است، پذیرش بدون دلیل نیست. بلکه خداوندِ حکیم تکالیفی را جهت تکامل و تربیت انسان معیّن کرده است، و بعضی کارها را بر او واجب یا حرام کرده است، لذا باید آن احکام را بشناسد و در زندگی فردی و اجتماعی خود به کار بندد، امّا فهم این احکام از قرآن و سنّت و عقل و اجماع، نیازمند مقدمات فراوان و آشنایی با علوم بسیاری است و شخصی که در این علوم متخصص نیست، باید از راه دیگری این احکام را بشناسد و آن راه، رجوع به متخصصان این علوم است، در واقع، او با دلیل، به فتوای مجتهد عمل میکند، نه بدون دلیل. اگر بیماری به پزشک مراجعه کند و بر اساس دستور و نظر او عمل کند، هیچ فرد عاقلی وی را سرزنش نمیکند بلکه کار وی را مطابق خردورزی میداند. پس تقلید از افراد متخصص مبتنی برعقل و سیره عقلا است چرا که (در همه زمینه ها بنای عقلا بر رجوع به خبره و متخصص است: کسی که می خواهد خانه بخرد به سراغ کارشناس و ارزیاب مسکن می رود، کسی که می خواهد خانه بسازد به سراغ معمار و مهندس ساختمان می رود و هم چنین کسی که مسایل دینش را نمی شناسد، به سراغ فقیه و متخصص در دین می رود).(مصباح یزدی، نقش تقلید در زندگی انسان، پیشین، ص 129)
تقلید، پذیرفتن بدون دلیل است و عقل انسان چیزی را بدون دلیل نمیپذیرد پس چرا باید تقلید کرد؟
تقلید، پذیرفتن بدون دلیل است و عقل انسان چیزی را بدون دلیل نمیپذیرد پس چرا باید تقلید کرد؟
در ابتدا باید دانست (تقلید) دو گونه است؛ یکی تقلید بدون دلیل. دیگری، تقلید همراه دلیل و براساس عقل و خرد می باشد. از همین رو خداوند تقلید بت پرستان را نکوهش کرده است، زیرا؛ تقلید بدون دلیل و از روی عادت است. چنان که در آیه 170 از سوره بقره آمده است: (وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ماأَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا، هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید میگویند ما از آنچه پدران و نیاکان خود را بر آن یافتیم پیروی میکنیم).
قرآن بلافاصله این منطق خرافی و تقلید کورکورانه از نیاکان را با این عبارت کوتاه و رسا محکوم میکند: (أَوَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لایَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ، اگر پدرانشان هیچ علمی نداشته باشند و گمراه باشند باز هم از آنها تبعیت می کنند؟)؟! یعنی اگر نیاکان آن¬ها دانشمندان صاحب نظر و افراد هدایت یافتهای بودند جای این بود که از آن¬ها تبعیت شود، اما با این¬که میدانند آن¬ها مردمی نادان و بی سواد و موهومپرست بودند پیروی آن¬ها چه معنی دارد؟ آیا مصداق تقلید جاهل از جاهل نیست؟!
تقلید کورکورانه نه با منطق سازگار است و نه با روح تعلیمات اسلام؛ از نظر عقل و آموزه های دینی تقلید شایسته و نیکو است که اطمینان بخش و علم آفرین و برای سعادت فرد و جامعه موثر باشد. از این رو عقل انسان هرگز چیزی را بدون دلیل نمیپذیرد، امّا تقلیدی که در اسلام مطرح است، پذیرش بدون دلیل نیست. بلکه خداوندِ حکیم تکالیفی را جهت تکامل و تربیت انسان معیّن کرده است، و بعضی کارها را بر او واجب یا حرام کرده است، لذا باید آن احکام را بشناسد و در زندگی فردی و اجتماعی خود به کار بندد، امّا فهم این احکام از قرآن و سنّت و عقل و اجماع، نیازمند مقدمات فراوان و آشنایی با علوم بسیاری است و شخصی که در این علوم متخصص نیست، باید از راه دیگری این احکام را بشناسد و آن راه، رجوع به متخصصان این علوم است، در واقع، او با دلیل، به فتوای مجتهد عمل میکند، نه بدون دلیل. اگر بیماری به پزشک مراجعه کند و بر اساس دستور و نظر او عمل کند، هیچ فرد عاقلی وی را سرزنش نمیکند بلکه کار وی را مطابق خردورزی میداند. پس تقلید از افراد متخصص مبتنی برعقل و سیره عقلا است چرا که (در همه زمینه ها بنای عقلا بر رجوع به خبره و متخصص است: کسی که می خواهد خانه بخرد به سراغ کارشناس و ارزیاب مسکن می رود، کسی که می خواهد خانه بسازد به سراغ معمار و مهندس ساختمان می رود و هم چنین کسی که مسایل دینش را نمی شناسد، به سراغ فقیه و متخصص در دین می رود).(مصباح یزدی، نقش تقلید در زندگی انسان، پیشین، ص 129)
- [سایر] تقلید، پذیرفتن بدون دلیل است و عقل انسان چیزی را بدون دلیل نمیپذیرد!؟
- [سایر] در صورت تعارض بین فتوای مرجع تقلید و عقل انسان، کدامیک رجحان دارد؟
- [سایر] آیا میتوان بر اساس تشخیص عقل و درایت خود، مرجع تقلید را انتخاب کرد؟
- [سایر] یکی از شرایط مرجع تقلید حلال زاده بودن است، آیا ممنوعیت غیرحلالزادگان از چنین منصبی، خلاف عقل و عدالت نبوده و موجب محرومیت از حقوق اجتماعی نمیشود؟
- [سایر] آیا شخص میتواند بدون تقلید، بر اساس عقل و درایت خود، به تکلیف شرعی عمل کند؟
- [آیت الله نوری همدانی] در اصل مسأله تقلید آیا انسان باید تقلید کند یا اجتهاد؟
- [آیت الله اردبیلی] لطفا قلمرو تقلید را در زندگی انسان بیان فرمایید؛ یعنی در چه مواردی باید از مرجع تقلید تبعیت کرد؟
- [آیت الله نوری همدانی] روشن است که همه مراجع تقلید فعلی بقاء بر تقلید میّت را جائز میدانند،آیا میشود انسان بدون رجوع به مرجع تقلید حیِّ معیّنی، بر تقلید از میّت باقی بماند؟
- [سایر] اگر مرجع تقلید انسان از دنیا برود و تا پیدا کردن مرجع دیگر مدتی را بدون تقلید سپری کند، وظیفه او در این مدت چیست؟
- [آیت الله بهجت] آیا انسان می تواند در مسأله بقای بر میّت، از همه ی مراجع فعلی تقلید نماید، یعنی چون همه مراجع بقای بر تقلید را جایز می دانند، همه ی آن ها را در این مسأله، مرجع تقلید خود بداند؟
- [آیت الله سبحانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کند. ولی در مسائلی که آنها را یاد گرفته است می تواند بر تقلید قبلی باقی بماند.
- [آیت الله مظاهری] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند از دنیا برود، بقاء بر تقلید از او جایز است نه واجب. گرچه مجتهدِ میّت، اعلم از مجتهدینِ زنده باشد.
- [آیت الله بهجت] فقها حیات را شرط می دانند؛ یعنی می گویند برای ابتدای تقلید باید از مجتهد زنده تقلید کرد . اما اگر مرجع تقلید انسان از دنیا رفت ، در این که آیا می تواند بر تقلید او باقی بماند یا باید به مجتهد زنده مراجعه نماید، اختلاف است ؛ پس اگر کسی دراین مسأله مجتهد بود، طبق نظر خودش عمل می کند ؛ و گرنه طبق نظر مجتهد زنده اَعلَم عمل می نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مجتهدی که انسان از او تقلید می کند، از دنیا برود باقی ماندن بر تقلید او جایز است؛ بلکه اگر اعلم باشد واجب است، به شرط این که به فتوای او عمل کرده باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 21 مسائلی را که از مرجع اول تقلید کرده بر تقلید او باقی بماند و همچنین مسائلی که از مرجع دوم تقلید کرده و بقیه را به فتوای مجتهدی حی عمل کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند، از دنیا برود احوط این است که از مجتهد زنده تقلید کند، اگر احراز کند که مجتهد زنده اعلم از مجتهد مرده است، واما اگر مجتهد مرده اعلم باشد جائز است باقی ماندن بر تقلید او در مسائل عمل کرده شده و اگر مساوی باشند مخیّر است بین بقأ و عدول، وعدول اولی واحوط است.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله سبحانی] اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، سپس تقلید کند در صورتی اعمال سابق او صحیح است که مطابق فتوای مجتهدی باشد که اکنون از او تقلید می کند و گرنه باید اعاده کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مدتی تقلید کرده اما نمی داند تقلید او صحیح بوده یا نه، نسبت به اعمال گذشته اشکالی ندارد، اما برای اعمال فعلی و آینده باید تقلید صحیح کند.
- [امام خمینی] تقلید میّت ابتداءً جایز نیست، ولی بقاء بر تقلید میّت اشکال ندارد و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد و کسی که در بعضی از مسائل به فتوای مجتهدی عمل کرده، بعد از مردن آن مجتهد میتواند در همه مسائل از او تقلید کند.