دختری هستم 21 ساله با تحصیلات، با ایمان و خوش قیافه و خانواده دار. من تا حالا با پسری حرف نزدم وخواستگارهایی با شرایط تقریبا خوب دارم؛ اما یکی از خواستگارها که تقریبا یک سال است میآید، میگوید من خیلی عاشق تو هستم. اما شرایطم خوب نبود برای خواستگاری اقدام کنم. اکنون هم که آمده خانوادهی من راضی نیستند. فرد مذکور، چند بار با من تلفنی صحبت کرده و به نظر من وی واقعا عاشق وبا ایمان است. اما من نمیتوانم باور کنم که عاشق واقعی است. شرایطش چندان به دلم نمینشیند مثلا شغل وامکانات و... را پدرشان مهیا کرده اما میگوید چون تو را دوست دارم هر کاری بگویید انجام میدهم شغل وماشین و... . این را هم عرض کنم من خواستگارهای بهتر از وی دارم اما اینگونه عاشق من نیستند. ماندهام چطور باورش کنم که راست میگوید؟ عشقش از روی هوس نیست میترسم بعد از ازدواج همه این دوست داشتنهایش کاذب بوده باشد. (گرچه خودش ای را قبول ندارد) لطفا راهنمائی کنید. با عرض سلام و تحیت محضر شما خواهر محترم طبعا تمایل به یک نفر برای ازدواج مستلزم سطحی از علاقه و تمایل اولیه است، اما علاقه زیاد و در حد عاشق شدن تنها از روی شناخت و ارتباط فراوران میسر است که چنین شناختی پیش از زادواج مقدور نیست. عشق بدون شناخت، نه تنها در مواردی مفید نیست که مستلزم آسیب است. چون شخص با ذهنیات خود با فرد مقابل ازدواج می کند، اما در واقع شخص مقابل ممکن است روحیات و ویژگیهای دیگری داشته باشد و همین امر زمینه سرخوردگی و...طرف مقابل را فراهم می کند که به دنبال آن سردی روابط و اختلافات ایجاد خواهد شد. بنابراین لازم است، مبنای ازدواج، علاقه اولیه و شناخت کافی باشد و نه مجذوب و شیدا شدن. در هر صورت لازم است از ازدواجی که در آن نسبت به شایستگیها و... طرف مقابل تردید جدی( سطحی از تردید طبیعی است) وجود دارد خودداری شود. ضمن اینکه در همه موارد، مشاوره یش از ازدواج به صورت حضوری توصیه می شود. در پناه خدای متعال موفق باشید.
دختری هستم 21 ساله با تحصیلات، با ایمان و خوش قیافه و خانواده دار. من تا حالا با پسری حرف نزدم وخواستگارهایی با شرایط تقریبا خوب دارم؛ اما یکی از خواستگارها که تقریبا یک سال است میآید، میگوید من خیلی عاشق تو هستم. اما شرایطم خوب نبود برای خواستگاری اقدام کنم. اکنون هم که آمده خانوادهی من راضی نیستند. فرد مذکور، چند بار با من تلفنی صحبت کرده و به نظر من وی واقعا عاشق وبا ایمان است. اما من نمیتوانم باور کنم که عاشق واقعی است. شرایطش چندان به دلم نمینشیند مثلا شغل وامکانات و... را پدرشان مهیا کرده اما میگوید چون تو را دوست دارم هر کاری بگویید انجام میدهم شغل وماشین و... . این را هم عرض کنم من خواستگارهای بهتر از وی دارم اما اینگونه عاشق من نیستند. ماندهام چطور باورش کنم که راست میگوید؟ عشقش از روی هوس نیست میترسم بعد از ازدواج همه این دوست داشتنهایش کاذب بوده باشد. (گرچه خودش ای را قبول ندارد) لطفا راهنمائی کنید.
با عرض سلام و تحیت محضر شما خواهر محترم
طبعا تمایل به یک نفر برای ازدواج مستلزم سطحی از علاقه و تمایل اولیه است، اما علاقه زیاد و در حد عاشق شدن تنها از روی شناخت و ارتباط فراوران میسر است که چنین شناختی پیش از زادواج مقدور نیست.
عشق بدون شناخت، نه تنها در مواردی مفید نیست که مستلزم آسیب است. چون شخص با ذهنیات خود با فرد مقابل ازدواج می کند، اما در واقع شخص مقابل ممکن است روحیات و ویژگیهای دیگری داشته باشد و همین امر زمینه سرخوردگی و...طرف مقابل را فراهم می کند که به دنبال آن سردی روابط و اختلافات ایجاد خواهد شد.
بنابراین لازم است، مبنای ازدواج، علاقه اولیه و شناخت کافی باشد و نه مجذوب و شیدا شدن.
در هر صورت لازم است از ازدواجی که در آن نسبت به شایستگیها و... طرف مقابل تردید جدی( سطحی از تردید طبیعی است) وجود دارد خودداری شود. ضمن اینکه در همه موارد، مشاوره یش از ازدواج به صورت حضوری توصیه می شود.
در پناه خدای متعال موفق باشید.
- [سایر] جایگاه عشق در ازدواج کجاست؟ آیا اول باید عاشق شد و بعد ازدواج کرد یا اول ازدواج کرد و بعد عاشق شد؟
- [سایر] چرا برای مرد عاشق امکان ازدواج مجدد هست ولی برای زن عاشق این امکان وجود ندارد؟
- [سایر] آیا ازدواج این دو به مصلحت است؟
- [سایر] جایگاه عشق در ازدواج کجاست و آیا باید اول عاشق بشوییم و بعد ازدواج کنیم؟
- [سایر] جایگاه عشق در ازدواج کجاست و آیا باید اول عاشق بشوییم و بعد ازدواج کنیم؟
- [سایر] من عاشق دختر عموی خودم هستم. نظر اسلام در خصوص ازدواج فامیلی چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] شرط نفوذ نکاح را قانون، مصلحت مولی علیه بیان نموده حال آیا در صورتی که مصلحت مولی علیه رعایت نشود آیا مولی علیه میتواند بعد از رسیدن به سن بلوغ نکاح را فسخ کند؟
- [سایر] من ازدواج کرده ام ولی چون قبل از ازدواج ، عاشق همسرم نبوده ام ، الان می خواهم با کسی که عاشقش شده ام ، ازدواج کنم . نظر شما چیست ؟
- [سایر] با سلام؛ آیا امام علی(ع) به عنوان یک قاضی و حاکم هیچ گاه حق فردی کسی را برای بخاطر نظم و امنیت و مصلحت جامعه پایمال کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر کسی که با سرمایه شرکت معامله میکند اگر ادّعا کند سرمایه بدون سهل انگاری و زیاده روی تلف شده و طرف مقابل ادّعا کند خیانت کرده، تکلیف چیست؟
- [آیت الله سبحانی] اگر پدر یا جد پدری برای طفل خود در صورت مصلحت زنی را صیغه کند; اگرچه مقداری از زمان تکلیف بچه جزء مدت صیغه باشد، مثلاً برای پسر چهارده ساله خودش زنی را دو ساله صیغه کند، چنانچه صلاح بچه باشد، می تواند مدت آن زن را ببخشد ولی زن دائمی او را نمی تواند طلاق دهد.
- [آیت الله بهجت] اگر پدر و جد پدری غایب باشند، بهطوریکه نشود از آنان اذن گرفت و ازدواج برای دختر لازم باشد، یا در ازدواج نکردن ضرر یا حرج (یعنی مشقّت شدیدی) باشد، و همچنین اگر پدر یا جد پدری از ازدواج او با کسی که همکفو اوست، با وجود تمام مقدمات و شرایط، ممانعت کنند، و او نیز تمایل به ازدواج دارد و ازدواج هم به مصلحت او باشد، با اجتماع تمام شرایط میتواند ازدواج نماید.
- [آیت الله سیستانی] اگر بعد از آنکه انسان با زنی که گفت شوهر ندارم ازدواج کرد ، کسی ادعا کند که آن زن زنِ اوست ، چنانچه شرعاً ثابت نشود که گفته آن کس صحیح است ، نباید حرف او را قبول کرد .
- [آیت الله شبیری زنجانی] پدر یا جدّ پدری میتوانند دختری را که به حدّ بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص میدهد در صورتی که باکره باشد شوهر دهند و مستحبّ و مطابق احتیاط استحبابی آن است که رضایت دختر را در این مورد جلب کنند و اجازه مادر و برادر لازم نیست و اگر دختر باکره بالغه رشیده بخواهد با کسی ازدواج کند و پدر و جدّ پدری اجازه نمیدهند، چنانچه ممانعت ایشان بدون رعایت مصلحت دختر باشد، اجازه آنان لازم نیست، ولی اگر آنها ازدواج را به صلاح دختر ندانسته لذا ممانعت به عمل آورند، ازدواج دختر بدون اجازه پدر یا جدّ پدری باطل است.
- [آیت الله اردبیلی] پدر و جدّ پدری میتوانند با مال کودک خود، در صورتی که به مصلحت او باشد، مضاربه کنند؛ همچنین قیّم شرعی بچّه مانند وصی و حاکم شرع، میتواند با مراعات کامل مصلحت و امانت، مال بچّه را به مضاربه دهد.
- [آیت الله سبحانی] پدر و جد پدری دیوانه اگر مصلحت باشد می توانند زن او را طلاق بدهند.
- [آیت الله وحید خراسانی] پدر و جد پدری دیوانه دایمی می توانند زن او را با وجود مصلحت طلاق بدهند
- [آیت الله نوری همدانی] پدر و جّد پدری دیوانه اگر مصلحت باشد می توانند زن او را طلاق بدهند.
- [امام خمینی] پدر و جد پدری دیوانه اگر مصلحت باشد، می توانند زن او را طلاق بدهند.
- [آیت الله سیستانی] اگر دیوانه ، و بچه ، و مفلّس ، و سفیه مال خود را عاریه بدهند ، صحیح نیست ، امّا اگر ولیّ مصلحت بداند و مال کسی را که بر او ولایت دارد عاریه دهد ، اشکال ندارد ، و همچنین واسطه شدن بچه در رسانیدن مال به کسی که عاریه میکند بی اشکال است .