خاطرات تلخ مربوط به زندگی مشترک را چگونه بی اثر کنیم؟
من 23 سال دارم. مشکل من بر می گردد به روز های خواستگاری و ازدواجم. خانواده ی شوهرم در زندگی ام خیلی دخالت میکردند. مشکل این است که وقتی به گذشته فکر می کنم با اینکه تعداد خاطرات شیرینم، بیشتر از خاطرات تلخم است؛ اما خاطرات تلخی که داشتم اذیتم میکند. طوری که هر بار عروسی میروم یاد روز تلخ عروسی ام می افتم و با گریه به خانه بر می گردم. شوهری بسیار احساساتی و مهربان دارم. ما در سن کم ازدواج کردیم برای همین خیلی از بی تجربگی من و شوهرم استفاده شد. خواهشا تا زندگی ام خراب نشده کمکم کنید تا این افکار را از ذهنم بیرون کنم. همانگونه که خود اشاره فرموده اید،‌ چنین نگرشی می تواند، به نشاط و بالندگی زندگی شما آسیب وارد کند، لذا شایسته است با تامل و درنگ بیشتر، حال وآینده خود را فدای گذشته ننمایید. هرچند حوادث مذکور باعث تلخ کامی شما شده اند، اما به نظر می رسد بیشتر از این خاطرات و اتفاقات، این نوع نگاه و تفسیر شما از مسائل است، که باعث افزایش این تلخی شده است. به اعتقاد بنده، نوع نگاه سختگیرانه جنابعالی، عدم عبور از مسئله، و فاجعه سازی شما از مسئله نه تنها کمکی به شما در جبران گذشته نمی کند بلکه همانگونه که خود نیز اشاره فرمودید وضعیت شما را وخیم تر می سازد. با توجه به این مقدمات: 1- سعی کنید در گذشته زندگی نکنید؛ چرا که زندگی در گذشته زمینه افسردگی انسان را فراهم می کند. در شعری که برخی بزرگان به امام علی (علیه السلام) نسبت داده‌اند می‌خوانیم: (ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیکَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین: آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه می‌آید کجاست؟ برخیز و فرصت میان دونیستی را دریاب.) 2- از فاجعه سازی نسبت به مسئله مذکور، خودداری نمایید. فاجعه سازی نوعی تحریف شناختی و منطقی است که می تواند ما را در نتیجه گیری و تصمیم گیری دچار مشکل و اشتباه نماید. به این منظور لازم است اولا مسئله را در حدی که اتفاق افتاده است ببینید و نه بیشتر. ثانیا به طور دقیق به خود پاسخ دهید، چه چیزی را از دست داده اید ومیزان واقعی آن چقدر بوده است. و ثالثا از خود سوال کنید که واقعا میزان آنچه را که احساس می کنید به خاطر این مداخلات و رفتارهای زننده از دست داده اید با واقعیت مطابقت دارد یا خیر؟ 3- فرار شما از خاطرات تلخ گذشته، ترس شما را در مواجه شدن با این خاطرات افزایش می دهد، لذا لازم است برای مدت زمان معینی یعنی تا زمانیکه این خاطرات کم اثر شوند، علی الرغم سختی اولیه اولا این خاطرات را با تمام جزییات بنویسید و ثانیا بعد از نوشتن این خاطرات آنها را با صدای بلند برای خود بخوانید. بعد از مدتی درمی یابید با این خاطرات سازگاری پیدا کرده اید و خواهید دید که دیگر نیازی به ترک مجالس عروسی و امثال آن نیست. 4- سعی کنید خاطرات شیرین گذشته را با ایجاد موقعیتهای مشابه، همواره برای خود و همسرتان زنده نگه دارید. 5- توجه دارید که علی الرغم تمامی مداخلاتی که از سوی خانواده همسرتان صورت گرفته است، این مداخلات و... نه تنها باعث دلسردی همسر شما نگردیده است بلکه چه بسا این فرایند به ظاهر تلخ باعث استحکام پایه های زندگی شما و اتکاء بیشتر شما به یکدیگر شده باشد. لذا باید سعی کنید نیمه پر لیوان را نیز ببینید. مهم این است که شما همسری دلسوز و یاری صمیمی در کنار خود دارید. 6- به خدای متعال توکل داشته باشید و از سرمایه عظیم تجربه گذشته برای ساختن آینده بهره برداری نمایید.
عنوان سوال:

خاطرات تلخ مربوط به زندگی مشترک را چگونه بی اثر کنیم؟


پاسخ:

من 23 سال دارم. مشکل من بر می گردد به روز های خواستگاری و ازدواجم. خانواده ی شوهرم در زندگی ام خیلی دخالت میکردند. مشکل این است که وقتی به گذشته فکر می کنم با اینکه تعداد خاطرات شیرینم، بیشتر از خاطرات تلخم است؛ اما خاطرات تلخی که داشتم اذیتم میکند. طوری که هر بار عروسی میروم یاد روز تلخ عروسی ام می افتم و با گریه به خانه بر می گردم. شوهری بسیار احساساتی و مهربان دارم. ما در سن کم ازدواج کردیم برای همین خیلی از بی تجربگی من و شوهرم استفاده شد. خواهشا تا زندگی ام خراب نشده کمکم کنید تا این افکار را از ذهنم بیرون کنم.

همانگونه که خود اشاره فرموده اید،‌ چنین نگرشی می تواند، به نشاط و بالندگی زندگی شما آسیب وارد کند، لذا شایسته است با تامل و درنگ بیشتر، حال وآینده خود را فدای گذشته ننمایید.
هرچند حوادث مذکور باعث تلخ کامی شما شده اند، اما به نظر می رسد بیشتر از این خاطرات و اتفاقات، این نوع نگاه و تفسیر شما از مسائل است، که باعث افزایش این تلخی شده است.
به اعتقاد بنده، نوع نگاه سختگیرانه جنابعالی، عدم عبور از مسئله، و فاجعه سازی شما از مسئله نه تنها کمکی به شما در جبران گذشته نمی کند بلکه همانگونه که خود نیز اشاره فرمودید وضعیت شما را وخیم تر می سازد. با توجه به این مقدمات:

1- سعی کنید در گذشته زندگی نکنید؛ چرا که زندگی در گذشته زمینه افسردگی انسان را فراهم می کند. در شعری که برخی بزرگان به امام علی (علیه السلام) نسبت داده‌اند می‌خوانیم: (ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیکَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین: آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه می‌آید کجاست؟ برخیز و فرصت میان دونیستی را دریاب.)

2- از فاجعه سازی نسبت به مسئله مذکور، خودداری نمایید. فاجعه سازی نوعی تحریف شناختی و منطقی است که می تواند ما را در نتیجه گیری و تصمیم گیری دچار مشکل و اشتباه نماید. به این منظور لازم است اولا مسئله را در حدی که اتفاق افتاده است ببینید و نه بیشتر. ثانیا به طور دقیق به خود پاسخ دهید، چه چیزی را از دست داده اید ومیزان واقعی آن چقدر بوده است. و ثالثا از خود سوال کنید که واقعا میزان آنچه را که احساس می کنید به خاطر این مداخلات و رفتارهای زننده از دست داده اید با واقعیت مطابقت دارد یا خیر؟

3- فرار شما از خاطرات تلخ گذشته، ترس شما را در مواجه شدن با این خاطرات افزایش می دهد، لذا لازم است برای مدت زمان معینی یعنی تا زمانیکه این خاطرات کم اثر شوند، علی الرغم سختی اولیه اولا این خاطرات را با تمام جزییات بنویسید و ثانیا بعد از نوشتن این خاطرات آنها را با صدای بلند برای خود بخوانید. بعد از مدتی درمی یابید با این خاطرات سازگاری پیدا کرده اید و خواهید دید که دیگر نیازی به ترک مجالس عروسی و امثال آن نیست.

4- سعی کنید خاطرات شیرین گذشته را با ایجاد موقعیتهای مشابه، همواره برای خود و همسرتان زنده نگه دارید.

5- توجه دارید که علی الرغم تمامی مداخلاتی که از سوی خانواده همسرتان صورت گرفته است، این مداخلات و... نه تنها باعث دلسردی همسر شما نگردیده است بلکه چه بسا این فرایند به ظاهر تلخ باعث استحکام پایه های زندگی شما و اتکاء بیشتر شما به یکدیگر شده باشد. لذا باید سعی کنید نیمه پر لیوان را نیز ببینید. مهم این است که شما همسری دلسوز و یاری صمیمی در کنار خود دارید.

6- به خدای متعال توکل داشته باشید و از سرمایه عظیم تجربه گذشته برای ساختن آینده بهره برداری نمایید.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین