راه های تقویت ایمان در تلخ ترین لحظات زندگی چیست؟
لطفا راه های قوی شدن ایمان نسبت به خدا و امید داشتن به خدا در تلخ ترین لحظات زندگی رو توضیح دهید. دو عامل اساسی در به وجود آمدن ایمان موثرند که یکی از مقوله علم و معرفت و شناخت است و دیگری به اراده و همت و (بناگذاری) باز می گردد. پس طبیعتاً برای تقویت ایمان باید به این دو عامل و تقویت آنها بپردازیم. برای دست یابی به معرفت و شناخت کامل تر، که از مقدمات ایمان است، اول این است که تلاش کنیم برای چیزهایی که به آنها ایمان داریم دلایل و مستنداتی روشن‌تر و متقن‌تر پیدا کنیم و آنها را فرا بگیریم. تحصیل علم در زمینه متعلّقات ایمان، یعنی علم به خدا، علم به قیامت و علم به بد و خوب، یکی از ابزارها و راه های تکامل و تقویت ایمان است. از همین جا است که تحصیل علم، ارزشی فوق العاده می‌یابد و در معارف اسلامی نیز برای علم و عالم و تحصیل علم جایگاه و اهمیتی ویژه در نظر گرفته شده است. که نسبت به مواردی که به آنها شناخت پیدا می‌کنیم، توجه بیشتری مبذول داریم و پیوسته آنها را مد نظر قرار دهیم تا از خاطرمان نرود. بسیاری از افراد از این نکته غفلت می‌کنند. ما تصور می‌کنیم که وقتی مسأله‌ای را حل کردیم و پاسخ آن برایمان معلوم شد، دیگر کار تمام شده و مشکل و وظیفه‌ای نداریم؛ در حالی که چنین نیست. معرفت اگر بخواهد در زندگی و رفتار و کردار ما تأثیر داشته باشد، باید معرفتی زنده و آگاهانه باشد. علمی که در گنجینه معارف ما هست اما در سطح توجه ذهن ما نیست و فقط هر از چند گاهی و در مواقع لزوم به آن توجه می‌کنیم، منشأ اثر زیادی نخواهد بود. چنین معرفتی بود و نبودش چندان تفاوتی ندارد. معرفتی منشأ اثر است که همواره مورد توجه و التفات و آگاهی ما باشد. مثلاً در مورد ذکر (الله اکبر) یک فرض این است که ما در عمرمان فقط یک بار به این مسأله توجه کنیم و با دلیل و برهان ثابت نماییم که خداوند از همه چیز بزرگ‌تر است، یا خدا بالاتر و بزرگ‌تر از آن است که توصیف گردد و حقیقت صفات او قابل درک باشد. این (الله اکبر) چندان تأثیری بر روح و شخصیت و رفتار ما نخواهد داشت. فرض دیگر این است که در هر روز چندین بار و حتی در هر نماز چند بار آگاهانه و با توجه، این ذکر را تکرار کنیم. این (الله اکبر) تأثیراتی بسیار محسوس در زندگی ما خواهد داشت. از همین رو خدای متعال که خواهان تکامل انسان است این فرض دوم را انتخاب کرده است. دومین عنصری که عرض کردیم در ایمان دخالت دارد، امری ست ارادی که به قلب و دل مربوط می‌شود. یعنی پس از روشن شدن حقیقت، روحیه پذیرش و تسلیم در برابر آن نیز در انسان وجود داشته باشد و بنا بگذارد که لوازم آن را بپذیرد و در عمل به لوازم آن پای بند باشد. یعنی راه دیگر برای تقویت ایمان این است که انسان این حالت پذیرش و تن دادن به حقیقت را در خود تقویت کند. برای آن‌که دل را تسلیم حقیقت کنیم، باید خواسته ها و میلهای مزاحم را در قلب خود تضعیف نماییم و به طور کلّی باید مواردی را که با آن اعتقاد سازگار نیست کم رنگ کنیم. حقیقت ایمان فقط این نیست که بدانیم خدا هست و شاهد و ناظر است، بلکه علاوه بر آن باید به لازمه آن نیز پای بند باشیم. از این رو ارتکاب معصیت به هیچ وجه با حقیقت ایمان سازگار نیست. پس برای تقویت عنصر دوم باید سعی کنیم دل و نفس را مهار کنیم و با رام کردن آن، اجازه ندهیم ما را به هر جا که خاطرخواه او است بکشد. /245/
عنوان سوال:

راه های تقویت ایمان در تلخ ترین لحظات زندگی چیست؟


پاسخ:

لطفا راه های قوی شدن ایمان نسبت به خدا و امید داشتن به خدا در تلخ ترین لحظات زندگی رو توضیح دهید.

دو عامل اساسی در به وجود آمدن ایمان موثرند که یکی از مقوله علم و معرفت و شناخت است و دیگری به اراده و همت و (بناگذاری) باز می گردد. پس طبیعتاً برای تقویت ایمان باید به این دو عامل و تقویت آنها بپردازیم.

برای دست یابی به معرفت و شناخت کامل تر، که از مقدمات ایمان است، اول این است که تلاش کنیم برای چیزهایی که به آنها ایمان داریم دلایل و مستنداتی روشن‌تر و متقن‌تر پیدا کنیم و آنها را فرا بگیریم. تحصیل علم در زمینه متعلّقات ایمان، یعنی علم به خدا، علم به قیامت و علم به بد و خوب، یکی از ابزارها و راه های تکامل و تقویت ایمان است. از همین جا است که تحصیل علم، ارزشی فوق العاده می‌یابد و در معارف اسلامی نیز برای علم و عالم و تحصیل علم جایگاه و اهمیتی ویژه در نظر گرفته شده است. که نسبت به مواردی که به آنها شناخت پیدا می‌کنیم، توجه بیشتری مبذول داریم و پیوسته آنها را مد نظر قرار دهیم تا از خاطرمان نرود.

بسیاری از افراد از این نکته غفلت می‌کنند. ما تصور می‌کنیم که وقتی مسأله‌ای را حل کردیم و پاسخ آن برایمان معلوم شد، دیگر کار تمام شده و مشکل و وظیفه‌ای نداریم؛ در حالی که چنین نیست. معرفت اگر بخواهد در زندگی و رفتار و کردار ما تأثیر داشته باشد، باید معرفتی زنده و آگاهانه باشد. علمی که در گنجینه معارف ما هست اما در سطح توجه ذهن ما نیست و فقط هر از چند گاهی و در مواقع لزوم به آن توجه می‌کنیم، منشأ اثر زیادی نخواهد بود. چنین معرفتی بود و نبودش چندان تفاوتی ندارد. معرفتی منشأ اثر است که همواره مورد توجه و التفات و آگاهی ما باشد.
مثلاً در مورد ذکر (الله اکبر) یک فرض این است که ما در عمرمان فقط یک بار به این مسأله توجه کنیم و با دلیل و برهان ثابت نماییم که خداوند از همه چیز بزرگ‌تر است، یا خدا بالاتر و بزرگ‌تر از آن است که توصیف گردد و حقیقت صفات او قابل درک باشد. این (الله اکبر) چندان تأثیری بر روح و شخصیت و رفتار ما نخواهد داشت. فرض دیگر این است که در هر روز چندین بار و حتی در هر نماز چند بار آگاهانه و با توجه، این ذکر را تکرار کنیم. این (الله اکبر) تأثیراتی بسیار محسوس در زندگی ما خواهد داشت. از همین رو خدای متعال که خواهان تکامل انسان است این فرض دوم را انتخاب کرده است.

دومین عنصری که عرض کردیم در ایمان دخالت دارد، امری ست ارادی که به قلب و دل مربوط می‌شود. یعنی پس از روشن شدن حقیقت، روحیه پذیرش و تسلیم در برابر آن نیز در انسان وجود داشته باشد و بنا بگذارد که لوازم آن را بپذیرد و در عمل به لوازم آن پای بند باشد. یعنی راه دیگر برای تقویت ایمان این است که انسان این حالت پذیرش و تن دادن به حقیقت را در خود تقویت کند. برای آن‌که دل را تسلیم حقیقت کنیم، باید خواسته ها و میلهای مزاحم را در قلب خود تضعیف نماییم و به طور کلّی باید مواردی را که با آن اعتقاد سازگار نیست کم رنگ کنیم.
حقیقت ایمان فقط این نیست که بدانیم خدا هست و شاهد و ناظر است، بلکه علاوه بر آن باید به لازمه آن نیز پای بند باشیم. از این رو ارتکاب معصیت به هیچ وجه با حقیقت ایمان سازگار نیست. پس برای تقویت عنصر دوم باید سعی کنیم دل و نفس را مهار کنیم و با رام کردن آن، اجازه ندهیم ما را به هر جا که خاطرخواه او است بکشد.
/245/





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین