درمورد محل دفن حضرت یوسف شیخ طبرسی (رحمه الله علیه) درتفسیرخود نقل کرده است: چون حضرت یوسف از دنیا رفت، او را در تابوتی از سنگ مرمر نهاده و میان رود نیل دفن کردند و علتش این بود که چون آن حضرت ازدنیا رفت، مردم مصر به نزاع برخاسته و هر دسته ای می خواستند تا جنازه آن حضرت را در محله خود دفن کنند و از برکت آن پیکر مطهر بهره مند گردند و سرانجام مصلحت دیدند جنازه را در رود نیل دفن کنند تا آب نیل از روی آن بگذرد و به همه شهر برسد تا مردم در این بهره یکسان باشند و برکت آن جنازه بطور مساوی به همه مردم برسد، و این قبر تا زمان حضرت موسی(علیه السلام) هم چنان در رود نیل بود تا وقتی که آن حضرت بیامد و او را از نیل بیرون آورد و به فلسطین برد.(1) مسعودی می گوید: (سبب این که حضرت موسی (علیه السلام) جنازۀ حضرت یوسف (علیه السلام) را از مصر منتقل کرد، آن بود که باران بر بنی اسرائیل نبارید.پس خدای متعال به حضرت موسی وحی فرمود که جنازۀ یوسف (علیه السلام) را بیرون بیاور.) حضرت موسی از محل دفن حضرت یوسف پرسید، و کسی از جای آن مطلع نبود، تا این که پیر زنی نابینا و زمین گیر از بنی اسرائیل را آوردند، و او گفت: من جای دفن یوسف را می دانم، ولی سه حاجت دارم که باید ازخدا بخواهی آن ها را برآورد تا آن جا را به تونشان دهم: یکی آن که از این بیماری نجات یافته و بتوانم راه بروم؛ دیگر آنکه بینا شده و جوانی ام را بازگردد؛ سوم اینکه خداوند جایم را در بهشت پیش تو قراردهد. خداوند به حضرت موسی وحی فرمود: سخنش را بپذیر که ما حاجت های او را برآوردیم. پیر زن محل دفن حضرت یوسف را نشان داد و حضرت موسی جنازه را بیرون آورد و به فلسطین منتقل ساخت.(2) اما در برخی منابع دلیل انتقال جنازه حضرت یوسف اینگونه ذکر شده است: مدتی ماه (بر اثر ابرهای متراکم) بر بنی اسرائیل طلوع نکرد (هرگاه میخواستند از مصر به طرف شام بروند احتیاج به نور ماه داشتند و گرنه راه را گم میکردند) به حضرت موسی (علیه السلام) وحی شد که استخوان های یوسف را از قبر بیرون آورد (تا وصیت او انجام گیرد) در این صورت، ماه را بر شما طالع خواهم کرد. جنازه حضرت یوسف (علیه السلام) را در میان رود نیل دفن کردند تا زمانی که حضرت موسی (علیه السلام) میخواست با بنی اسرائیل از مصر خارج شود. در این هنگام جنازه را از قبر در آورده و به سوی فلسطین آورده و دفن کردند، تا به وصیت حضرت یوسف عمل شده باشد. موسی (علیه السلام) پرسید که چه کسی از جایگاه قبر یوسف آگاه است؟ گفتند: پیر زنی آگاهی دارد. آن حضرت دستور داد که آن پیر زن را که از پیری، فرتوت و نابینا شده بود، نزدش آوردند. حضرت موسی (علیه السلام) به او فرمود: (آیا قبر یوسف را میشناسی؟) پیرزن عرض کرد: آری. حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: ما را به آن اطّلاع بده. او گفت: اطلاع نمیدهم مگر آن که چهار حاجتم را بر آوری: اول: این که پاهایم را درست کنی. دوم: اینکه از پیری برگردم و جوان شوم. سوم: آن که چشمم را بینا کنی. چهارم: آن که مرا با خود به بهشت ببری. این مطلب بر موسی (علیه السلام) بزرگ و سنگین آمد. از طرف خدا به موسی (علیه السلام) وحی شد، حوائج او را برآور. حوائج پیر زن برآورده شد. آن گاه او مکان قبر یوسف (علیه السلام) را نشان داد. حضرت موسی در میان رود نیل جنازه یوسف (علیه السلام) را که در میان تابوتی از مرمر بود بیرون آورد و به سوی شام برد. آن گاه ماه طلوع کرد. از این رو، اهل کتاب، مردههای خود را به شام حمل کرده و در آن جا دفن میکنند.(3) آن چه از مطالب فوق استفاده می شود این است که ظاهراً دلیل اصلی این انتقال وصیت خود حضرت یوسف بوده است که وصیت کرده بود بعد از مرگ در فلسطین در کنار قبور خاندان خود دفن شود. /2028/ پی نوشتها: (1) تفسیر مجمع البیان، ج 5، ص 266. (2) تاریخ انبیاء؛ سید هاشم رسولی محلاتی؛ ص324./ به نقل از (اثبات الوصیة)؛ ص 38. (3) علل الشرایع، ص 107؛ بحار، ج 13، ص 127.
آیا صحیح است که حضرت موسی (ع) جنازه حضرت یوسف (ع) را از رود نیل بیرون آورده و به فلسطین برده است؟
درمورد محل دفن حضرت یوسف شیخ طبرسی (رحمه الله علیه) درتفسیرخود نقل کرده است:
چون حضرت یوسف از دنیا رفت، او را در تابوتی از سنگ مرمر نهاده و میان رود نیل دفن کردند و علتش این بود که چون آن حضرت ازدنیا رفت، مردم مصر به نزاع برخاسته و هر دسته ای می خواستند تا جنازه آن حضرت را در محله خود دفن کنند و از برکت آن پیکر مطهر بهره مند گردند و سرانجام مصلحت دیدند جنازه را در رود نیل دفن کنند تا آب نیل از روی آن بگذرد و به همه شهر برسد تا مردم در این بهره یکسان باشند و برکت آن جنازه بطور مساوی به همه مردم برسد، و این قبر تا زمان حضرت موسی(علیه السلام) هم چنان در رود نیل بود تا وقتی که آن حضرت بیامد و او را از نیل بیرون آورد و به فلسطین برد.(1)
مسعودی می گوید: (سبب این که حضرت موسی (علیه السلام) جنازۀ حضرت یوسف (علیه السلام) را از مصر منتقل کرد، آن بود که باران بر بنی اسرائیل نبارید.پس خدای متعال به حضرت موسی وحی فرمود که جنازۀ یوسف (علیه السلام) را بیرون بیاور.)
حضرت موسی از محل دفن حضرت یوسف پرسید، و کسی از جای آن مطلع نبود، تا این که پیر زنی نابینا و زمین گیر از بنی اسرائیل را آوردند، و او گفت: من جای دفن یوسف را می دانم، ولی سه حاجت دارم که باید ازخدا بخواهی آن ها را برآورد تا آن جا را به تونشان دهم: یکی آن که از این بیماری نجات یافته و بتوانم راه بروم؛ دیگر آنکه بینا شده و جوانی ام را بازگردد؛ سوم اینکه خداوند جایم را در بهشت پیش تو قراردهد.
خداوند به حضرت موسی وحی فرمود: سخنش را بپذیر که ما حاجت های او را برآوردیم. پیر زن محل دفن حضرت یوسف را نشان داد و حضرت موسی جنازه را بیرون آورد و به فلسطین منتقل ساخت.(2)
اما در برخی منابع دلیل انتقال جنازه حضرت یوسف اینگونه ذکر شده است:
مدتی ماه (بر اثر ابرهای متراکم) بر بنی اسرائیل طلوع نکرد (هرگاه میخواستند از مصر به طرف شام بروند احتیاج به نور ماه داشتند و گرنه راه را گم میکردند) به حضرت موسی (علیه السلام) وحی شد که استخوان های یوسف را از قبر بیرون آورد (تا وصیت او انجام گیرد) در این صورت، ماه را بر شما طالع خواهم کرد.
جنازه حضرت یوسف (علیه السلام) را در میان رود نیل دفن کردند تا زمانی که حضرت موسی (علیه السلام) میخواست با بنی اسرائیل از مصر خارج شود. در این هنگام جنازه را از قبر در آورده و به سوی فلسطین آورده و دفن کردند، تا به وصیت حضرت یوسف عمل شده باشد.
موسی (علیه السلام) پرسید که چه کسی از جایگاه قبر یوسف آگاه است؟ گفتند: پیر زنی آگاهی دارد. آن حضرت دستور داد که آن پیر زن را که از پیری، فرتوت و نابینا شده بود، نزدش آوردند. حضرت موسی (علیه السلام) به او فرمود: (آیا قبر یوسف را میشناسی؟)
پیرزن عرض کرد: آری.
حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: ما را به آن اطّلاع بده.
او گفت: اطلاع نمیدهم مگر آن که چهار حاجتم را بر آوری:
اول: این که پاهایم را درست کنی.
دوم: اینکه از پیری برگردم و جوان شوم.
سوم: آن که چشمم را بینا کنی.
چهارم: آن که مرا با خود به بهشت ببری.
این مطلب بر موسی (علیه السلام) بزرگ و سنگین آمد. از طرف خدا به موسی (علیه السلام) وحی شد، حوائج او را برآور. حوائج پیر زن برآورده شد. آن گاه او مکان قبر یوسف (علیه السلام) را نشان داد.
حضرت موسی در میان رود نیل جنازه یوسف (علیه السلام) را که در میان تابوتی از مرمر بود بیرون آورد و به سوی شام برد. آن گاه ماه طلوع کرد. از این رو، اهل کتاب، مردههای خود را به شام حمل کرده و در آن جا دفن میکنند.(3)
آن چه از مطالب فوق استفاده می شود این است که ظاهراً دلیل اصلی این انتقال وصیت خود حضرت یوسف بوده است که وصیت کرده بود بعد از مرگ در فلسطین در کنار قبور خاندان خود دفن شود.
/2028/
پی نوشتها:
(1) تفسیر مجمع البیان، ج 5، ص 266.
(2) تاریخ انبیاء؛ سید هاشم رسولی محلاتی؛ ص324./ به نقل از (اثبات الوصیة)؛ ص 38.
(3) علل الشرایع، ص 107؛ بحار، ج 13، ص 127.
- [سایر] چرا حضرت موسی(ع) سالها بعد از مرگ حضرت یوسف، جنازه ایشان را از مصر به فلسطین منتقل کردند؟
- [سایر] آیا حضرت موسی (ع) بنی اسرائیل را از دریای سرخ عبور داد یا رود نیل؟
- [سایر] چرا حضرت موسی(ع) موهای حضرت هارون(ع)را کشید؟ مگر حضرت موسی و هارون پیامبر و معصوم نبود؟ پس چرا این کار را انجام داد؟
- [سایر] پیراهن یوسف پیامبر و ابراهیم(ع) کجاست؟
- [سایر] پیراهن یوسف پیامبر و ابراهیم(ع) کجاست؟
- [سایر] علت اختلاف تعبیر در مورد حضرت یوسف و موسی (ع) به (بلغ أشُده) و (بلغ أشُده و استوی) چیست؟
- [سایر] 1. قبور پیامبرانی؛ مانند حضرت شعیب، لوط، یوسف، یونس، آدم، موسی، اسرائیل، اسحاق، ابراهیم، هارون، داوود، سلیمان، ادریس، عیسی، یحیی، زکریا و نوح(ع) کجا واقع شده است؟ 2. چگونه ممکن است برخی پیامبران؛ مانند یونس(ع) که در عراق بوده، در ایران دفن شده باشند؟ آیا میشود نام پیامبران مدفون در ایران را نام ببرید.
- [سایر] اگر همه انبیاء معصوم بوده اند , چرا حضرت ابراهیم (ع ) و یوسف (ع ) دروغ گفته اند؟
- [سایر] در آیه 22 سوره یوسف آمده: (وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنین) و در آیه 14 سوره قصص در مورد حضرت موسی آمده: (وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوی آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنین). این که در آیه دوم (استوی) هم اضافه شده، ناظر به چه معنایی است؟ آیا این دو آیه راجع به دو سنّ مختلف و متفاوت بین حضرت یوسف(ع) و موسی(ع) می باشد؟
- [سایر] در داستان حضرت موسی و هارون(ع)؛ چرا در مورد تعیین وزیر، موسی برای خدا تعیین تکلیف میکند که حتماً هارون وزیر من باشد؟! در صورتی که بهتر بود میگفت: خدایا برای من وزیر قرار ده؟ یعنی نعوذ بالله خدا نمیدانست چه کسی برای وزارت موسی بهتر است؟ مثل اشتباه یوسف(ع) در وقتی که با مکر زنان روبرو شد، از خدا زندان را خواست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .سجده بر تربت حضرت سید الشهداء(ع) افضل از سجده بر سایر چیزهایی است که سجده بر آنها صحیح است. پس از آن, در فضیلت، خاک و سپس سنگ و پس از سنگ، گیاه است.
- [آیت الله بهجت] دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فوراً نیت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بنابر احتیاط واجب بهنحو مأثور بگوید: (بسم اللّه و بِاللّه و صَلَّی اللّه عَلی محمّدٍ و آلِ محمّد) یا (بسم اللّه و باللّه اللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ)، ولی بهتر است بگوید: (بسم اللّه و باللّه السّلامُ عَلَیکَ اَیّهَا النَّبِیُّ و رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُه)، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنابر اظهر وقتی سر از سجده برداشت تشهد بخواند، سپس سلام بدهد.
- [آیت الله بهجت] دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فورا نیت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بنا بر احتیاط واجب به نحو مأثور بگوید : ( بسم اللّه و بِاللّه و صَلَّی اللّه عَلی محمّدٍ و آلِ محمّد ) یا ( بسم اللّه و باللّه اللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ) ، ولی بهتر است بگوید : ( بسم اللّه و باللّه السّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ و رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُه ) ، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنا بر اظهر وقتی سر از سجده برداشت تشهد بخواند سپس سلام بدهد .
- [آیت الله سبحانی] دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فوراً نیّت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بگوید: (بِسْمِ اللهِ و باللهِ وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَ آلهِ یا بِسْمِ الله وَ بِاللهِ اَللَّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد) ولی بهتر است بگوید (بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَة الله وَ بَرَکاتُه)، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهائی را که گفته شد بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهد سلام دهد. قضای سجده و تشهد فراموش شده
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فوراً نیت سجده سهو کند، و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد، و ذکر بگوید، و ذکر سجده سهو را به سه نحو می شود انجام داد. اول "بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَآلِه". دوم "بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد". سوم "بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکَاتُه"، و احتیاط اختیار قسم سوم است، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و ذکر را بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهد سلام دهد.
- [آیت الله اردبیلی] دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فورا نیّت سجده سهو کند و پیشانی را بر چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بگوید: (بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ) ی (بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) و بهتر است که بگوید: (بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ ألسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) و بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهّد سلام دهد.
- [آیت الله بروجردی] دستور سجدهی سهو اینست که بعد از سلامِ نماز، فوراً نیت سجدهی سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بگوید:(بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ) یا (بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِاَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ)ولی بهتر است بگوید:(بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیهَا النَّبی وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ)بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهّد سلام دهد.قضای سجده و تشهّد فراموش شده
- [آیت الله مظاهری] سجده سهو این است که بعد از سلام نماز نیّت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بگوید: (بِسْمِاللَّهِ و بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ). یا: (بِسْمِ اللَّهِ و بِاللَّهِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدْ). ولی بهتر است بگوید: (بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ السلام عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَکاتُه). بعد بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهّد سلام دهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فوراً نیّت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بگوید: (بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَصَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّد وَآلِهِ یا بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد) ولی بنابر احتیاط بهتر است بگوید: (بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبیُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُه) و بعد بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهائی را که گفته شد بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهد سلام دهد.
- [امام خمینی] دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فورا نیت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بگوید: (بسم الله و بالله و صلی الله علی محمد و آله ) یا (بسم الله و بالله اللهم صلی علی محمد و آل محمد) ولی بهتر است بگوید (بسم الله و بالله السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته ) بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که که گفته شد بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهد سلام دهد.