(ذو الفَقار) واژهای به معنای (صاحب فقرات) است. گفته شده است چون بر پشت این شمشیر، خراشهای پست و هموار بوده، آن را بدین نام خواندهاند. عموماً پنداشته میشود که ذو الفقار دارای دو تیغه یا دو زبانه بوده، اما به قول دهخدا (این گمان، بر اصلی نیست). در برخی منابع، این شمشیر با گودیهای کوچک تزئینی و با تیغهای دارای شیاری بلند و باریک از کنار دسته تا نوک که شیارهایی باریک از آن به طرف سوی نوک شمشیر داشته، توصیف شده است. همچنین در حدیثی منتسب به امام ششم، دلیل نامگذاری آن شباهت شیارهایش به مهرههای کمر است. در حدیثی منتسب به امام پنجم، در باره دلیل نامگذاری این شمشیر آمده است: (زیرا علی - علیه السلام - با شمشیر ذو الفقار به هیچ کس ضربتی نزد، مگر این که او را در دنیا از خانواده و زن و فرزندانش جدا کرد و در آخرت او را از بهشت جدا ساخت). (ذو الفَقار) نام شمشیر پیغمبر اسلام است که گویند از آنِ منبة بن حجّاج بود که در جنگ بدر کشته شد و حضرت، شمشیر او را برای خود برگزید. از ابن عبّاس آمده که: (آن شمشیر را حجّاج بن علاط به حضرت هدیه کرد). از امیر مؤمنان، علی (ع) رسیده که فرمود: (جبرئیل به پیغمبر (ص) نازل شد و گفت: "ای محمّد! در یمن بتی است از سنگ که آن را در (قاب) آهن نشانده اند. کسی بفرست آن آهن را بیاورد". حضرت مرا فرستاد و آن آهن بیاوردم و آن را به عمر صیقل (آهنگر) دادم. دو شمشیر از آن بساخت: "ذو الفقار و مخذم". حضرت، مخذم را انتخاب نمود و ذو الفقار را به من داد و پس از رحلت آن حضرت، مخذم نیز به من منتقل گشت. از حضرت صادق (ع) نقل است که: (آن شمشیر را از آن جهت ذو الفقار می گفتند که در طول آن گره هایی مانند فقرات کمر بود). در تاریخ ابن ابی یعقوب آمده که: (درازی ذو الفقار، هفت وجب و پهنای آن، یک وجب بوده است). ( 1) بنابر منابع شیعه ذوالفقار از پیامبر (ص ) به امام علی (ع) رسید و از آن حضرت به امام حسن و سپس به امام حسین (ع) تا آخر امامان و اکنون ذوالفقار نزد حضرت مهدی (عج) است . شیعیان امام را به چند نشانه می شناختند که از آن جمله ذوالفقار و زره بود . آن را نزد هر کس می یافتند که با نشانه های دیگر همراه بود او را به امامت می پذیرفتند . از امام صادق (ع) و امام رضا (ع) روایاتی نقل است و در زمان ایشان نزد آنان بوده است ( 2) پی نوشت: (1). سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج 5، ص 557، قم، چاپ دوم، 1376 ش. (2). من لا یحضره الفقیه ، ج 4 ص 418 419 ؛ خصال صدوق ، جزء 2 ، ص 8 527 ؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 312 ؛ الثاقب فی المناقب ، ص 416 420 ؛ احمد بن محمد بن حنبل ، کتاب العلل و معرفه الرجال ص 73 74 ، …
(ذو الفَقار) واژهای به معنای (صاحب فقرات) است. گفته شده است چون بر پشت این شمشیر، خراشهای پست و هموار بوده، آن را بدین نام خواندهاند.
عموماً پنداشته میشود که ذو الفقار دارای دو تیغه یا دو زبانه بوده، اما به قول دهخدا (این گمان، بر اصلی نیست).
در برخی منابع، این شمشیر با گودیهای کوچک تزئینی و با تیغهای دارای شیاری بلند و باریک از کنار دسته تا نوک که شیارهایی باریک از آن به طرف سوی نوک شمشیر داشته، توصیف شده است. همچنین در حدیثی منتسب به امام ششم، دلیل نامگذاری آن شباهت شیارهایش به مهرههای کمر است. در حدیثی منتسب به امام پنجم، در باره دلیل نامگذاری این شمشیر آمده است: (زیرا علی - علیه السلام - با شمشیر ذو الفقار به هیچ کس ضربتی نزد، مگر این که او را در دنیا از خانواده و زن و فرزندانش جدا کرد و در آخرت او را از بهشت جدا ساخت).
(ذو الفَقار) نام شمشیر پیغمبر اسلام است که گویند از آنِ منبة بن حجّاج بود که در جنگ بدر کشته شد و حضرت، شمشیر او را برای خود برگزید.
از ابن عبّاس آمده که: (آن شمشیر را حجّاج بن علاط به حضرت هدیه کرد).
از امیر مؤمنان، علی (ع) رسیده که فرمود: (جبرئیل به پیغمبر (ص) نازل شد و گفت: "ای محمّد! در یمن بتی است از سنگ که آن را در (قاب) آهن نشانده اند. کسی بفرست آن آهن را بیاورد". حضرت مرا فرستاد و آن آهن بیاوردم و آن را به عمر صیقل (آهنگر) دادم. دو شمشیر از آن بساخت: "ذو الفقار و مخذم". حضرت، مخذم را انتخاب نمود و ذو الفقار را به من داد و پس از رحلت آن حضرت، مخذم نیز به من منتقل گشت.
از حضرت صادق (ع) نقل است که: (آن شمشیر را از آن جهت ذو الفقار می گفتند که در طول آن گره هایی مانند فقرات کمر بود).
در تاریخ ابن ابی یعقوب آمده که: (درازی ذو الفقار، هفت وجب و پهنای آن، یک وجب بوده است). ( 1)
بنابر منابع شیعه ذوالفقار از پیامبر (ص ) به امام علی (ع) رسید و از آن حضرت به امام حسن و سپس به امام حسین (ع) تا آخر امامان و اکنون ذوالفقار نزد حضرت مهدی (عج) است . شیعیان امام را به چند نشانه می شناختند که از آن جمله ذوالفقار و زره بود . آن را نزد هر کس می یافتند که با نشانه های دیگر همراه بود او را به امامت می پذیرفتند . از امام صادق (ع) و امام رضا (ع) روایاتی نقل است و در زمان ایشان نزد آنان بوده است ( 2)
پی نوشت:
(1). سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج 5، ص 557، قم، چاپ دوم، 1376 ش.
(2). من لا یحضره الفقیه ، ج 4 ص 418 419 ؛ خصال صدوق ، جزء 2 ، ص 8 527 ؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 312 ؛ الثاقب فی المناقب ، ص 416 420 ؛ احمد بن محمد بن حنبل ، کتاب العلل و معرفه الرجال ص 73 74 ، …
- [سایر] آیا حضرت مهدی علیه السلام با شمشیر قیام خواهند کرد؟
- [سایر] رهآورد حکومت امام زمان (عج) از دیدگاه امام علی (ع) چیست؟
- [سایر] آیا وجود دستخط امام مهدی علیه السلام صحت دارد؟
- [سایر] شباهتهای امام مهدی (عج) با امام حسین (ع) چیست؟
- [سایر] امام مهدی (عج) چگونه به یاد امام حسین (ع) هستند؟
- [سایر] امام مهدی علیه السلام در برابر سلاحهای مخوف چگونه مانند جدشان با شمشیر قیام خواهند کرد؟
- [سایر] امام زمان (عج) درباره اهلبیت (ع) چه فرمودهاند؟
- [سایر] امام زمان (عج) چگونه از دشمنان اهلبیت (ع) انتقام میگیرند؟
- [سایر] امام زمان (ع) به سید بحرالعلوم درباره ثواب گریه بر امام حسین (ع) چه فرمودند؟
- [سایر] چرا به حضرت مهدی علیه السلام، صاحب الزمان می گویند؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.