1- امر به معروف و نهی از منکر سالار شهیدان حسین بن علی علیهماالسلام در این امر ملاحظۀ تقیّه را نکرد و این از ویژگیهای آن حضرت است. در لئالی الاخبار از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آمده که حضرت فرمودند: (مادامی که مردم امر به معروف و نهی از منکر نمایند و بر کار نیک معاونت کنند پیوسته در خوشی و خیر باشند، پس اگر این کار را نکنند برکتها از آنان سلب میشود و بر یکدیگر مسلط گردند و نه در زمین یاوری برای آنها باقی میماند، نه در آسمان.) و از آن حضرت مروی است که فرمودند: (اگر مردم به معروف امر نکنند و از منکر نهی ننمایند و از اخبار اهل بیت من پیروی نداشته باشند، خداوند بدها و شرارشان را بر آنها مسلّط گرداند، آنگاه خوبها دعا کنند دعایشان مستجاب نشود.) امام عصر علیه السّلام از جانب خداوند متعال مأمور است که تمام منکرات را از همه جای دنیا بردارد، بهطوریکه دیگر احدی باقی نماند که برای فعل منکر خود پناهی داشته باشد. در کتاب المحجه البیضاء در تفسیر آیۀ شریفۀ: (اَلَّذِینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی اَلْأَرْضِ أَقامُوا اَلصَّلاةَ وَ آتَوُا اَلزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ اَلْأُمُورِ(1)؛ کسانی که هرگاه در زمین، آنان را توانایی دهیم، نماز را بپا دارند، و زکات [به مستحق] برسانند، و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و عاقبت کارها به دست خدا است.)، از امام باقر علیه السّلام نقل کرده که حضرت فرمودند: (این برای آل محمد است، مهدی و اصحاب او، خداوند متعال مشارق و مغارب زمین را به تصرف آنها درآورد، و دین را آشکار سازد و خداوند متعال به وسیلۀ او و یارانش بدعتها و باطل را از بین میبرد، همچنانکه سفیهان حق را میرانده باشند، تا جایی که اثری از ظلم دیده نشود و امر به معروف و نهی از منکر خواهند نمود، و آخر کارها به دست خدا است.)(2) 2- نبودن بیعت طاغوت زمان در اوصاف امام حسین علیه السّلام آمده که روز عاشورا به آن حضرت عرض شد: به حکم و حکومت عموزادگانت سر فرودآور. حضرت در پاسخ فرمودند: (لا و اللّه لا أعطیکم بیدی إعطاء الذّلیل و لا أفرّ فرار العبید؛ به خدا قسم که هرگز دستم را از روی خواری و ذلّت به شما ندهم و مانند بردگان فرار نمیکنم.) آنگاه با صدای بلند فرمودند: (ای بندگان خدا! من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه بردم اگر قصد آزار و سنگسار مرا دارید، و به پروردگار خود و شما پناه میبرم از هرمتکبری که به روز حساب ایمان نداشته باشد.) و نیز، آن حضرت فرمودند: (مرگ در حال عزّت بهتر از زندگی با ذلّت است.) در توقیعی که در احتجاج از حضرت حجّت عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف روایت شده، آمده است: (و امّا علّت غیبت من، خداوند عزّ و جلّ میفرماید: (یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ(3)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید از چیزهایی مپرسید که هرگاه برایتان فاش گردد شما را بد آید.)، هیچ یک از پدرانم نبود مگر اینکه در گردن او بیعتی برای سرکش زمانش واقع شد، ولی من در حالی خروج میکنم که بیعتی برای احدی از طاغوتها بر گردنم نیست.)(4) 3 - خروج از مدینه و عزیمت به مکه امام حسین علیه السّلام ترسان از مدینه بیرون رفت و در مکّه نزول کرد، سپس به سوی کوفه حرکت فرمود؛ حضرت حجّت علیه السّلام نیز نظیر همین برایش اتفاق میافتد که در خبر صحیحی از امام باقر علیه السّلام آمده: (پس سفیانی عدّهای را به مدینه میفرستد، و مهدی علیه السّلام از آنجا به سوی مکّه کوچ میکند، به ارتش سفیانی خبر میرسد که حضرت مهدی علیه السّلام به مکّه رفت، لشکری در تعقیب آن حضرت میفرستد، ولی به او نمیرسند تا اینکه ترسان وارد مکّه شود -به همان روش موسی بن عمران علیهما السلام لشکر سفیانی در بیداء فرود میآید، پس منادی از جانب آسمان ندا میکند: (یا بیدآء أبیدی القوم؛ ای بیداء! این گروه را نابود کن.) پس زمین آنها را فرومیبرد، و فقط سه نفر از آنها باقی میماند که خداوند صورتهایشان را به عقب برمیگرداند، و آنها از قبیلۀ کلب هستند.)(5) 4 - مصیبت برای آن دو بزرگوار سختترین مصیبتها است. اما مصیبت امام حسین علیه السّلام که در گفتگوی آدم و جبرئیل آمده که گفت: (ای آدم این فرزند تو به مصیبتی دچار میگردد که مصیبتها در کنار آن کوچک خواهد بود.) و امّا قائم علیه السّلام از این جهت که مصیبتش طولانی و محنتش شدید است.(6) 5- یاری خواستن امام حسین علیه السّلام، هنگامی که میخواست از مکّه به سوی عراق خروج کند، یاری خواستند و فرمودند: (هرآنکه حاضر است جان خود را در راه ما بخشد و خودش را مهیای لقاء اللّه نماید، با ما بیاید که ان شاء اللّه من فردا حرکت میکنم.) امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف نیز، هنگامی که در مکّه ظهور میکند، یاری میطلبد، چنانکه از امام پنجم حضرت باقر علیه السّلام در حدیثی طولانی و صحیح چنین آمده: (... در آن روز قائم علیه السّلام در مکّه است، پشت خود را به بیت اللّه الحرام تکیه زده و به آن پناه برده، بانگ میزند: ای مردم! ما از خداوند یاری میجوییم، هرکه میخواهد ما را اجابت کند که ما خاندان پیغمبر شما هستیم، و نزدیکترین مردم به خدا و محمد صلّی اللّه علیه و آله. هرکس دربارۀ آدم با من بیعت دارد [بیاید] که من نزدیکترین افراد به آدم هستم و هرکه دربارۀ نوح با من محاجّه دارد، من نزدیکترین کسان به نوح هستم، و هرکه دربارۀ ابراهیم با من بیعت دارد، من نزدیکترین افراد به ابراهیم هستم، و هرآنکه دربارۀ محمد صلّی اللّه علیه و آله با من گفتوگو دارد، من نزدیکترین افراد به محمّد صلّی اللّه علیه و آله هستم، و هرکه دربارۀ پیغمبران بحث دارد بیاید که من نزدیکترین مردم به پیغمبران هستم، مگر نه خداوند در کتاب محکم خود میفرماید: (إِنَّ اَللّهَ اِصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی اَلْعالَمِینَ ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اَللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(7)؛ البتّه خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید، فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر و خداوند شنوای داناست.)، پس من باقیماندۀ از آدم و ذخیرۀ از نوح و برگزیدۀ از ابراهیم و پاکیزۀ خالص از محمد صلّی اللّه علیهم اجمعین میباشم. هر آنکه دربارۀ کتاب خدا با من محاجّه کند من نزدیکترین مردم به کتاب خدا هستم، و هرکه دربارۀ سنّت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله با من بیعت کند، من به سنّت رسول خدا از همه نزدیکترم. کسانی که سخن امروز مرا شنیدند، آنان را به خدا سوگند میدهم که به کسانی که غایب بودهاند برسانند، و از شما میخواهم که به حقّ خدا و به حقّ رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و به حقّ خودم بر شما -که حقّ قرابت به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله میباشد- اینکه ما را کمک کنید و کسانی که به ما ظلم میکنند از ما منع نمایید، که ترسانیده شدیم و به ما ظلم شده و از شهر و فرزندانمان رانده شدیم و بر ما سرکشی کردند و از حقّمان کنارمان زدند و اهل باطل بر ما افترا بستند، خدا را خدا را دربارۀ ما، که ما را وامگذارید و یاریمان نمایید که خداوند شما را یاری کند.)(8) پینوشتها: 1- سوره حج، آیه 41 2- مکیال المکارم، صص 318-319 به نقل از لئالی الاخبار، ج 5، ص 261 3- سوره مائده، آیه 101 4- ترجمه مکیال المکارم، ص 171 به نقل ازاحتجاج، ج 2، ص 284 5- همان، ص 275 به نقل از بحار الانوار، ج 52، ص 238 6- همان، ص 275 به نقل از بحار الانوار، ج 44، ص 245 7- سوره آل عمران، آیه 33 8- ترجمه مکیال المکارم، ص 276 به نقل از بحار الانوار، ج 52، ص 238
1- امر به معروف و نهی از منکر
سالار شهیدان حسین بن علی علیهماالسلام در این امر ملاحظۀ تقیّه را نکرد و این از ویژگیهای آن حضرت است. در لئالی الاخبار از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آمده که حضرت فرمودند: (مادامی که مردم امر به معروف و نهی از منکر نمایند و بر کار نیک معاونت کنند پیوسته در خوشی و خیر باشند، پس اگر این کار را نکنند برکتها از آنان سلب میشود و بر یکدیگر مسلط گردند و نه در زمین یاوری برای آنها باقی میماند، نه در آسمان.)
و از آن حضرت مروی است که فرمودند: (اگر مردم به معروف امر نکنند و از منکر نهی ننمایند و از اخبار اهل بیت من پیروی نداشته باشند، خداوند بدها و شرارشان را بر آنها مسلّط گرداند، آنگاه خوبها دعا کنند دعایشان مستجاب نشود.)
امام عصر علیه السّلام از جانب خداوند متعال مأمور است که تمام منکرات را از همه جای دنیا بردارد، بهطوریکه دیگر احدی باقی نماند که برای فعل منکر خود پناهی داشته باشد.
در کتاب المحجه البیضاء در تفسیر آیۀ شریفۀ: (اَلَّذِینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی اَلْأَرْضِ أَقامُوا اَلصَّلاةَ وَ آتَوُا اَلزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ اَلْأُمُورِ(1)؛ کسانی که هرگاه در زمین، آنان را توانایی دهیم، نماز را بپا دارند، و زکات [به مستحق] برسانند، و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و عاقبت کارها به دست خدا است.)، از امام باقر علیه السّلام نقل کرده که حضرت فرمودند: (این برای آل محمد است، مهدی و اصحاب او، خداوند متعال مشارق و مغارب زمین را به تصرف آنها درآورد، و دین را آشکار سازد و خداوند متعال به وسیلۀ او و یارانش بدعتها و باطل را از بین میبرد، همچنانکه سفیهان حق را میرانده باشند، تا جایی که اثری از ظلم دیده نشود و امر به معروف و نهی از منکر خواهند نمود، و آخر کارها به دست خدا است.)(2)
2- نبودن بیعت طاغوت زمان
در اوصاف امام حسین علیه السّلام آمده که روز عاشورا به آن حضرت عرض شد: به حکم و حکومت عموزادگانت سر فرودآور. حضرت در پاسخ فرمودند: (لا و اللّه لا أعطیکم بیدی إعطاء الذّلیل و لا أفرّ فرار العبید؛ به خدا قسم که هرگز دستم را از روی خواری و ذلّت به شما ندهم و مانند بردگان فرار نمیکنم.) آنگاه با صدای بلند فرمودند: (ای بندگان خدا! من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه بردم اگر قصد آزار و سنگسار مرا دارید، و به پروردگار خود و شما پناه میبرم از هرمتکبری که به روز حساب ایمان نداشته باشد.) و نیز، آن حضرت فرمودند: (مرگ در حال عزّت بهتر از زندگی با ذلّت است.)
در توقیعی که در احتجاج از حضرت حجّت عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف روایت شده، آمده است: (و امّا علّت غیبت من، خداوند عزّ و جلّ میفرماید: (یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ(3)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید از چیزهایی مپرسید که هرگاه برایتان فاش گردد شما را بد آید.)، هیچ یک از پدرانم نبود مگر اینکه در گردن او بیعتی برای سرکش زمانش واقع شد، ولی من در حالی خروج میکنم که بیعتی برای احدی از طاغوتها بر گردنم نیست.)(4)
3 - خروج از مدینه و عزیمت به مکه
امام حسین علیه السّلام ترسان از مدینه بیرون رفت و در مکّه نزول کرد، سپس به سوی کوفه حرکت فرمود؛ حضرت حجّت علیه السّلام نیز نظیر همین برایش اتفاق میافتد که در خبر صحیحی از امام باقر علیه السّلام آمده: (پس سفیانی عدّهای را به مدینه میفرستد، و مهدی علیه السّلام از آنجا به سوی مکّه کوچ میکند، به ارتش سفیانی خبر میرسد که حضرت مهدی علیه السّلام به مکّه رفت، لشکری در تعقیب آن حضرت میفرستد، ولی به او نمیرسند تا اینکه ترسان وارد مکّه شود -به همان روش موسی بن عمران علیهما السلام لشکر سفیانی در بیداء فرود میآید، پس منادی از جانب آسمان ندا میکند: (یا بیدآء أبیدی القوم؛ ای بیداء! این گروه را نابود کن.) پس زمین آنها را فرومیبرد، و فقط سه نفر از آنها باقی میماند که خداوند صورتهایشان را به عقب برمیگرداند، و آنها از قبیلۀ کلب هستند.)(5)
4 - مصیبت
برای آن دو بزرگوار سختترین مصیبتها است. اما مصیبت امام حسین علیه السّلام که در گفتگوی آدم و جبرئیل آمده که گفت: (ای آدم این فرزند تو به مصیبتی دچار میگردد که مصیبتها در کنار آن کوچک خواهد بود.) و امّا قائم علیه السّلام از این جهت که مصیبتش طولانی و محنتش شدید است.(6)
5- یاری خواستن
امام حسین علیه السّلام، هنگامی که میخواست از مکّه به سوی عراق خروج کند، یاری خواستند و فرمودند: (هرآنکه حاضر است جان خود را در راه ما بخشد و خودش را مهیای لقاء اللّه نماید، با ما بیاید که ان شاء اللّه من فردا حرکت میکنم.)
امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف نیز، هنگامی که در مکّه ظهور میکند، یاری میطلبد، چنانکه از امام پنجم حضرت باقر علیه السّلام در حدیثی طولانی و صحیح چنین آمده: (... در آن روز قائم علیه السّلام در مکّه است، پشت خود را به بیت اللّه الحرام تکیه زده و به آن پناه برده، بانگ میزند: ای مردم! ما از خداوند یاری میجوییم، هرکه میخواهد ما را اجابت کند که ما خاندان پیغمبر شما هستیم، و نزدیکترین مردم به خدا و محمد صلّی اللّه علیه و آله. هرکس دربارۀ آدم با من بیعت دارد [بیاید] که من نزدیکترین افراد به آدم هستم و هرکه دربارۀ نوح با من محاجّه دارد، من نزدیکترین کسان به نوح هستم، و هرکه دربارۀ ابراهیم با من بیعت دارد، من نزدیکترین افراد به ابراهیم هستم، و هرآنکه دربارۀ محمد صلّی اللّه علیه و آله با من گفتوگو دارد، من نزدیکترین افراد به محمّد صلّی اللّه علیه و آله هستم، و هرکه دربارۀ پیغمبران بحث دارد بیاید که من نزدیکترین مردم به پیغمبران هستم، مگر نه خداوند در کتاب محکم خود میفرماید: (إِنَّ اَللّهَ اِصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی اَلْعالَمِینَ ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اَللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(7)؛ البتّه خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید، فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر و خداوند شنوای داناست.)، پس من باقیماندۀ از آدم و ذخیرۀ از نوح و برگزیدۀ از ابراهیم و پاکیزۀ خالص از محمد صلّی اللّه علیهم اجمعین میباشم. هر آنکه دربارۀ کتاب خدا با من محاجّه کند من نزدیکترین مردم به کتاب خدا هستم، و هرکه دربارۀ سنّت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله با من بیعت کند، من به سنّت رسول خدا از همه نزدیکترم. کسانی که سخن امروز مرا شنیدند، آنان را به خدا سوگند میدهم که به کسانی که غایب بودهاند برسانند، و از شما میخواهم که به حقّ خدا و به حقّ رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و به حقّ خودم بر شما -که حقّ قرابت به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله میباشد- اینکه ما را کمک کنید و کسانی که به ما ظلم میکنند از ما منع نمایید، که ترسانیده شدیم و به ما ظلم شده و از شهر و فرزندانمان رانده شدیم و بر ما سرکشی کردند و از حقّمان کنارمان زدند و اهل باطل بر ما افترا بستند، خدا را خدا را دربارۀ ما، که ما را وامگذارید و یاریمان نمایید که خداوند شما را یاری کند.)(8)
پینوشتها:
1- سوره حج، آیه 41
2- مکیال المکارم، صص 318-319 به نقل از لئالی الاخبار، ج 5، ص 261
3- سوره مائده، آیه 101
4- ترجمه مکیال المکارم، ص 171 به نقل ازاحتجاج، ج 2، ص 284
5- همان، ص 275 به نقل از بحار الانوار، ج 52، ص 238
6- همان، ص 275 به نقل از بحار الانوار، ج 44، ص 245
7- سوره آل عمران، آیه 33
8- ترجمه مکیال المکارم، ص 276 به نقل از بحار الانوار، ج 52، ص 238
- [سایر] امام مهدی (عج) چگونه به یاد امام حسین (ع) هستند؟
- [سایر] آیا ظهور امام زمان (عج) به علت شهادت امام حسین (ع) به تأخیر افتاده است؟
- [سایر] آیا حکومت امام حسین (ع) بعد از حکومت امام زمان (عج) آخرین حکومت است؟
- [سایر] این که امام زمان (عج)، انتقام خون امام حسین (ع) را میگیرند به چه معناست؟
- [سایر] چگونه نگاه اصلاحگرایانه امام عصر (عج) در امتداد اصلاحات امام حسین (ع) است؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) چه ویژگیهایی برای امام حسین (ع) بیان نمودهاند؟
- [سایر] چرا به امام زمان (عج)، طلب کننده خون امام حسین (ع) میگویند؟
- [سایر] چرا امام زمان (عج)، هر صبح و شب برای مصیبت امام حسین (ع) گریه میکنند؟
- [سایر] امام زمان (عج) چگونه از قاتلان امام حسین (ع) که مرده اند، انتقام می گیرد؟
- [سایر] شباهتهای امام زمان (عج) به پیامبر اکرم (ص) چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.