تحلیل یک واقعه یعنی بررسی علل حادثهای که در کوفه رخ داد و اینکه بخشی از مردم کوفه حالتی خاص را در قبال قیام سیدالشهدا(علیه السلام) مییابند، کاری زمانبر و پیچیده است، زیرا به جامعهشناسی دقیق از مردم کوفه از آغاز تا کنون نیاز دارد. افزون بر این، مرسوم است وقتی میخواهیم علل واقعهای را بررسی کنیم، باید گذشته جامعه و مردم آن را نیز در نظر بگیریم، بنابراین اگر حتی به گذشتهای نزدیک برگردیم، در مییابیم شهر کوفه در زمانی که حرکت امام (علیه السلام) مطرح است جمعیتی چندمذهبی و چندفرقهای را تشکیل داده که از گذشته آنها حکایت دارد؛ بخشی از آنها با خلیفه دوم وارد این منطقه میشوند، بخشی با امیرالمؤمنین(علیه السلام) و بخشی نیز بر اساس اهداف خود به آنجا آمدهاند که بنابر تصریحات تاریخ، ایرانی بودهاند، یعنی چون شرایط رفاهی و امکانات مناسبی در آن شهر فراهم بود به آنجا آمدند، یعنی این شهر یکدست و دارای سابقهای کهن نیست که مردم آن به صورت همسو اهدافی خاص را تعقیب کنند، بلکه این تعدد مذاهب و فرق و ملیتها، هماهنگی این شهر را از بین برده و زمینه هر اتفاقی را فراهم کرده است. جدای از پراکندگی فِرق و ملیتهای مختلفی که در کوفه بودند، آنها که برای سیدالشهدا(علیه السلام) نامه نوشته و ایشان را به کوفه دعوت کردند، اما بعد ایشان را تنها گذاشتند از چه گروههایی بودند و چرا چنین کردند؟ بر اساس مستندات منابع کهن تاریخی کسانی که به امام حسین(علیه السلام) نامه نگاری کردهاند به چند گروه تقسیم میشوند؛ گروهی که اکثریت را تشکیل میدادند و اهدافشان سیاسی است و به تعبیر مرحوم شهیدی درد دین نداشتند و حوادث را بر مبنای تأمین اهداف خود رصد و دنبال میکردند. گروه دوم؛ سران قبایل دشمن اهل بیت(علیه السلام) تشکیل میدادند، همچون شبثها و... بعد در قیام رودرروی امام(علیه السلام) قرار میگیرند. در تشریح چرایی نامه نگاری آنها به امام (علیه السلام) باید گفت آنها درپی سهم خواهی و تصرف مناصب در حکومت احتمالی امام(علیه السلام) بودند تا این حکومت را از تداوم بیندازند و این در انقلابهای مختلف تاریخ مرسوم است، یعنی مخالفانی که در گروه انقلابیون قرار میگیرند تا در فرصت مناسب ضربه مدنظر را بزنند. گروه سوم و در اقلیت که شیعه خاص بودند و از حبیب بن مظاهرها، مسلم بن عوسجهها و... تشکیل میشدند که فارغ از اهداف سیاسی و نفوذ در حکومت، درد دین داشتند و همّ و غمشان از میان برداشتن دشمن بود. بنابراین، نامه نگاران از ابتدا همه شیعیان خالص نبودند که بگوییم یکباره ورق برگشت و امام (ع) را تنها گذاشتند، از این رو بخشی کوچک و اقلیتی خاص یار و همراه واقعی امام(ع) بودند. منبع برای مطالعه بیشتر: بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا ، محمد رضا هدایت پناه.
علت بدعهدی کوفیان نسبت به امام حسین(علیه السلام) چه بود؟
تحلیل یک واقعه یعنی بررسی علل حادثهای که در کوفه رخ داد و اینکه بخشی از مردم کوفه حالتی خاص را در قبال قیام سیدالشهدا(علیه السلام) مییابند، کاری زمانبر و پیچیده است، زیرا به جامعهشناسی دقیق از مردم کوفه از آغاز تا کنون نیاز دارد.
افزون بر این، مرسوم است وقتی میخواهیم علل واقعهای را بررسی کنیم، باید گذشته جامعه و مردم آن را نیز در نظر بگیریم، بنابراین اگر حتی به گذشتهای نزدیک برگردیم، در مییابیم شهر کوفه در زمانی که حرکت امام (علیه السلام) مطرح است جمعیتی چندمذهبی و چندفرقهای را تشکیل داده که از گذشته آنها حکایت دارد؛ بخشی از آنها با خلیفه دوم وارد این منطقه میشوند، بخشی با امیرالمؤمنین(علیه السلام) و بخشی نیز بر اساس اهداف خود به آنجا آمدهاند که بنابر تصریحات تاریخ، ایرانی بودهاند، یعنی چون شرایط رفاهی و امکانات مناسبی در آن شهر فراهم بود به آنجا آمدند، یعنی این شهر یکدست و دارای سابقهای کهن نیست که مردم آن به صورت همسو اهدافی خاص را تعقیب کنند، بلکه این تعدد مذاهب و فرق و ملیتها، هماهنگی این شهر را از بین برده و زمینه هر اتفاقی را فراهم کرده است.
جدای از پراکندگی فِرق و ملیتهای مختلفی که در کوفه بودند، آنها که برای سیدالشهدا(علیه السلام) نامه نوشته و ایشان را به کوفه دعوت کردند، اما بعد ایشان را تنها گذاشتند از چه گروههایی بودند و چرا چنین کردند؟
بر اساس مستندات منابع کهن تاریخی کسانی که به امام حسین(علیه السلام) نامه نگاری کردهاند به چند گروه تقسیم میشوند؛ گروهی که اکثریت را تشکیل میدادند و اهدافشان سیاسی است و به تعبیر مرحوم شهیدی درد دین نداشتند و حوادث را بر مبنای تأمین اهداف خود رصد و دنبال میکردند.
گروه دوم؛ سران قبایل دشمن اهل بیت(علیه السلام) تشکیل میدادند، همچون شبثها و... بعد در قیام رودرروی امام(علیه السلام) قرار میگیرند. در تشریح چرایی نامه نگاری آنها به امام (علیه السلام) باید گفت آنها درپی سهم خواهی و تصرف مناصب در حکومت احتمالی امام(علیه السلام) بودند تا این حکومت را از تداوم بیندازند و این در انقلابهای مختلف تاریخ مرسوم است، یعنی مخالفانی که در گروه انقلابیون قرار میگیرند تا در فرصت مناسب ضربه مدنظر را بزنند.
گروه سوم و در اقلیت که شیعه خاص بودند و از حبیب بن مظاهرها، مسلم بن عوسجهها و... تشکیل میشدند که فارغ از اهداف سیاسی و نفوذ در حکومت، درد دین داشتند و همّ و غمشان از میان برداشتن دشمن بود.
بنابراین، نامه نگاران از ابتدا همه شیعیان خالص نبودند که بگوییم یکباره ورق برگشت و امام (ع) را تنها گذاشتند، از این رو بخشی کوچک و اقلیتی خاص یار و همراه واقعی امام(ع) بودند.
منبع برای مطالعه بیشتر:
بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا ، محمد رضا هدایت پناه.
- [سایر] اگر کوفیان راه را بر امام حسین (ع) باز می گذاشتند، آیا ایشان باز می گشتند و واقعه کربلا اتفاق نمی افتاد؟
- [سایر] دیدگاه پیامبراکرم(ص) نسبت به یاری امام حسین(ع) چیست؟
- [سایر] چه سوره ای به امام حسین نسبت داده شده؟
- [سایر] سر کنیه اباعبدالله امام حسین -علیه السّلام- چیست؟ نامهای دیگر امام حسین -علیه السّلام- کدامند؟
- [سایر] آیا دلیلی بر افضلیت اشک برای امام حسین(ع) نسبت به اشک از خوف خدا داریم؟
- [سایر] وظیفه ما در برابر کسانی که وقایع جعلی را به نهضت امام حسین(علیه السلام)نسبت می دهند چیست؟
- [سایر] چرا امام حسین علیه السّلام را اباعبدالله می نامند؟ نام های دیگر امام حسین علیه السّلام کدامند؟
- [سایر] واکنش یزید نسبت به شهادت امام حسین(علیه السلام) چه بود؟ آیا به اهداف خود دست یافت؟
- [سایر] چرا به امام حسین (علیه السلام) اباعبدالله گفته می شود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نظر شما در مورد دختر سه ساله امام حسین علیه السلام (رقیه علیها السلام) چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا خبری را به دروغ نسبت بدهد اگر چه فورا بگوید دروغ گفتم یا توبه کند روزه او باطل است و نسبت دادن به دروغ به سایر پیغمبران و اوصیای انان علی نبینا و اله و علیهم السلام بنابر احتیاط واجب روزه را باطل می کند مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال که در این صورت روزه اش باطل است و همچنین است نسبت دادن به دروغ به حضرت زهراء علیها السلام مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال و حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و ایمه علیهم السلام که در این صورت روزه اش باطل است
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .