در رابطه با این سوال که چرا در قرآن بطور مستقیم به نام امام علی(ع) اشاره نشده است باید گفت: اولاً، به حکم عقل بر خداوند لازم است تمام آنچه انسانها در پیمودن طریق عبودیّت - که به خاطر آن آفریده شده اند - لازم دارند، برای آنان بیان کند. که اگر بیان نکند نقض غرض و خلاف لطف است، امّا لازم نیست چنانچه مسأله ای در قرآن مجید در رابطه با اشخاص مطرح است، از آنان به طور صریح نام برده شود، بنابراین باید مسأله خلافت علی(علیه السلام) از ناحیه ی خداوند بیان می شد اما لازم نبود که صریحاً نام حضرت علی (علیه السلام) در قرآن برده شود. امّا در پاسخ به این سوال که اگر صریحاً نام حضرت علی (علیه السلام) در قرآن برده شده بود، این اختلافات پایان می یافت، باید گفت که سنت پیامبر(ص) نیز مانند قرآن است و فرقی با قرآن ندارد. همواره شیوه ی قرآن بر طرح مسائل کلی است و بیان آن به وسیله سنت پیامبر و امام می باشد. علاوه بر این، اگر نام حضرت علی (علیه السلام) در قرآن به صراحت بیان شده بود، افرادی که با حضرت عناد و دشمنی داشتند، درصدد بر می آمدند که نام آن حضرت را از قرآن بردارند و یا آن را تاویل نمایند. همچنانکه در مورد حدیث معروف پیامبر (صلی الله علیه وآله) که فرمود: (انا مدینه العلم و علّی بابها[1] من شهر علم هستم و علی در آن است). برخی از علمای اهل سنت دست به توجیه بسیار سبک و نامفهومی زده اند و آن اینکه (علی) در این حدیث به معنای وصفی آن، یعنی: بلند آمده است و معنای حدیث این است که:(من شهر علم هستم و بلند است در آن شهر). آنان با این توجیه خواسته اند یکی از فضایل بزرگ حضرت علی (علیه السلام) که در این حدیث معروف از پیامبر بزرگوار اسلام بازگو شده است، انکار کنند. بر این اساس ممکن بود در مورد قرآن نیز اینگونه عمل کنند و به خاطر اینکه نمی توانند این مسأله را تحمل کنند، دست به تحریف قرآن بزنند خداوند گرچه قدرتش گسترده است و می تواند قرآن را به هر صورت ، حتی به صورت خارق العاده از تحریف مصون نگه دارد، اما سنت خداوند بر این بوده است که قرآن را از طریق طبیعی و اسباب عادی از توطئه دشمنان اسلام حفظ فرماید. [1]. وسائل الشیعة ، ج 27 ، ص 34 ؛ بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 119.
در رابطه با این سوال که چرا در قرآن بطور مستقیم به نام امام علی(ع) اشاره نشده است باید گفت:
اولاً، به حکم عقل بر خداوند لازم است تمام آنچه انسانها در پیمودن طریق عبودیّت - که به خاطر آن آفریده شده اند - لازم دارند، برای آنان بیان کند. که اگر بیان نکند نقض غرض و خلاف لطف است، امّا لازم نیست چنانچه مسأله ای در قرآن مجید در رابطه با اشخاص مطرح است، از آنان به طور صریح نام برده شود، بنابراین باید مسأله خلافت علی(علیه السلام) از ناحیه ی خداوند بیان می شد اما لازم نبود که صریحاً نام حضرت علی (علیه السلام) در قرآن برده شود.
امّا در پاسخ به این سوال که اگر صریحاً نام حضرت علی (علیه السلام) در قرآن برده شده بود، این اختلافات پایان می یافت، باید گفت که سنت پیامبر(ص) نیز مانند قرآن است و فرقی با قرآن ندارد. همواره شیوه ی قرآن بر طرح مسائل کلی است و بیان آن به وسیله سنت پیامبر و امام می باشد.
علاوه بر این، اگر نام حضرت علی (علیه السلام) در قرآن به صراحت بیان شده بود، افرادی که با حضرت عناد و دشمنی داشتند، درصدد بر می آمدند که نام آن حضرت را از قرآن بردارند و یا آن را تاویل نمایند. همچنانکه در مورد حدیث معروف پیامبر (صلی الله علیه وآله) که فرمود: (انا مدینه العلم و علّی بابها[1] من شهر علم هستم و علی در آن است).
برخی از علمای اهل سنت دست به توجیه بسیار سبک و نامفهومی زده اند و آن اینکه (علی) در این حدیث به معنای وصفی آن، یعنی: بلند آمده است و معنای حدیث این است که:(من شهر علم هستم و بلند است در آن شهر). آنان با این توجیه خواسته اند یکی از فضایل بزرگ حضرت علی (علیه السلام) که در این حدیث معروف از پیامبر بزرگوار اسلام بازگو شده است، انکار کنند. بر این اساس ممکن بود در مورد قرآن نیز اینگونه عمل کنند و به خاطر اینکه نمی توانند این مسأله را تحمل کنند، دست به تحریف قرآن بزنند خداوند گرچه قدرتش گسترده است و می تواند قرآن را به هر صورت ، حتی به صورت خارق العاده از تحریف مصون نگه دارد، اما سنت خداوند بر این بوده است که قرآن را از طریق طبیعی و اسباب عادی از توطئه دشمنان اسلام حفظ فرماید.
[1]. وسائل الشیعة ، ج 27 ، ص 34 ؛ بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 119.
- [سایر] چرا نام علی ع در قران نیامده ؟
- [سایر] آیا قرآن عثمان با قرآن امام علی(ع) تفاوت دارد؟
- [سایر] باسمه تعالی با عرض سلام و تبریک سال نو با توجه به اینکه امامت یکی از اصول دین ما است، سؤال بنده این است که چرا در قرآن به طور مستقیم به آن پرداخته نشده است؟ علاوه بر این، چرا نام ائمه به طور مستقیم در قرآن نیامده است؟ چرا ما فقط با تفسیر و تأویل باید بفهمیم که فلان آیه مربوط به مثلاً حضرت علی (ع) است و فلان آیه به امام زمان (عج) اشاره میکند و غیره؟ با تشکر
- [سایر] چرا نام حضرت علی ع در قرآن نیامده است؟
- [سایر] چرا نام امام علی(ع) در قرآن به صراحت نیامده؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] آیا آیاتی در قرآن هست که اشاره مستقیم به امام زمان(عج) دارد؟
- [سایر] آیا آیاتی در قرآن هست که اشاره مستقیم به امام زمان علیه السلام دارد؟
- [سایر] آیا آیاتی در قرآن هست که اشاره مستقیم به امام زمان(عج) دارد؟
- [سایر] چرا حدود صد سال قبر امیرالمومنین علی(ع) مخفی بود؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آن که مدّت و مهر را معیّن کردند، چنانچه زن بگوید: (زَوّجْتُکَ نَفْسی فی المدَّةِ المعلُومَةِ عَلَی المَهْرِ المعْلُومِ)، بعد بدون فاصله قابل توجهی مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویجَ فی المدةِ المعلومَةِ عَلَی المَهرِ المعلُوم) یا (قَبِلْتُ التَّزْویج هکذا) یا (قَبِلْتُ التَّزْویج) یا (قَبِلْتُ) صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند و اوّل وکیل زن به وکیل مرد بگوید: (مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکِّلَکَ فی المدةِ المعلُومَةِ عَلَی المهرِالمعلومِ)، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ لموکِّلی هکذا) (یا به شکلهای دیگر که اشاره شد)، صحیح میباشد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.