ایمان درجاتی دارد و هر شخص با توجه به درجه خود در ایمان، ویژگی های خاص خود را دارد. امام صادق (ع) درباره درجات ایمان می فرمایند: ایمان به منزله نردبانی است که ده پله دارد که باید پله به پله از آن بالا رفت . بنابراین، کسی که در پله دوم قرار گرفته، به آن که در پله اول است نباید بگوید: تو ایمان نداری، همین طور کسی که در پله بالاتر تا پله دهم قرار دارد، نباید پایین تر از خود را بی ایمان بداند و بر این اساس ، کسی که در مرحله پایین تر از ایمان توست نباید او را ساقط و خورد کنی، چون کسی که در مرحله بالاتری از ایمان نسبت به تو قرار دارد، تو را خورد و ساقط می کند. پس اگر کسی در مرحله پایین تری از ایمان است او را با آرامی و نرمی به درجه ایمان خود بکشانید و چیزی که توانایی آن را ندارد به او تحمیل نکنید که موجب شکست او خواهد شد، چرا که هر کس مؤ منی را خورد کند، لازم است برای اصلاح و جبران شکست او اقدام نماید.این درجات متفاوت ایمان در میان بزرگانی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله هم جاری بود به طوری که مقداد در پله هشتم ایمان و ابوذر در پله نهم و سلمان فارسی در پله دهم ایمان قرار داشت.[1] اما فرد در هر درجه ایمانی که باشد، ایمان او در رفتار و اعمالش ظاهر می شود و می توان برای درجات پایین ایمان، رفتارهای حداقلی مطابق با زمان خود بیان کنیم: 1- مومن نسبت به کسب حلال و طیب بودن روزی خود و عیالش، حساس است. 2- مومن به معنای واقعی به انجام وظایف دینی خود پایبند است. از نماز و روزه و انجام سایر واجبات تا ترک گناهان کبیره و عدم اصرار بر گناهان صغیره که باید ها و نباید های زندگی او را تشکیل می دهد. 3- مومن در روابط خود با نامحرم احتیاط لازم را می کند و عفت در اعمال و رفتار او تعیین کننده شکل و میزان روابط است. 4- ایمان مومن، در تعیین معاشرت های اجتماعی او تعیین کننده است و مومن از حضور در جمع ها و مکان ها و مهمانی هایی که در آن مهمانی ها و فضاها امکان معصیت خداوند وجود دارد اجتناب می کند. 5- مومن به انجام تعهدات و وظایف خویش در مقابل خانواده پایبند است. و در عین پرداختن به مسائل شخصی و فردی خود کاری نمی کند که حقوق همسر و فرزندان را ضایع کند. 6- مومن اوقاتی از شب و روز خود را به خلوت کردن با خدا و دعا و تلاوت قرآن می گذراند. 7- مومن در زندگی خویش اهل تجملات و اسراف نیست و نسبت به حقوق محرومان جامعه در اموال خود، توجه لازم را دارد. و... . [1]. بحارالانوار، ج 22، ص 351.
ایمان درجاتی دارد و هر شخص با توجه به درجه خود در ایمان، ویژگی های خاص خود را دارد. امام صادق (ع) درباره درجات ایمان می فرمایند: ایمان به منزله نردبانی است که ده پله دارد که باید پله به پله از آن بالا رفت . بنابراین، کسی که در پله دوم قرار گرفته، به آن که در پله اول است نباید بگوید: تو ایمان نداری، همین طور کسی که در پله بالاتر تا پله دهم قرار دارد، نباید پایین تر از خود را بی ایمان بداند و بر این اساس ، کسی که در مرحله پایین تر از ایمان توست نباید او را ساقط و خورد کنی، چون کسی که در مرحله بالاتری از ایمان نسبت به تو قرار دارد، تو را خورد و ساقط می کند. پس اگر کسی در مرحله پایین تری از ایمان است او را با آرامی و نرمی به درجه ایمان خود بکشانید و چیزی که توانایی آن را ندارد به او تحمیل نکنید که موجب شکست او خواهد شد، چرا که هر کس مؤ منی را خورد کند، لازم است برای اصلاح و جبران شکست او اقدام نماید.این درجات متفاوت ایمان در میان بزرگانی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله هم جاری بود به طوری که مقداد در پله هشتم ایمان و ابوذر در پله نهم و سلمان فارسی در پله دهم ایمان قرار داشت.[1]
اما فرد در هر درجه ایمانی که باشد، ایمان او در رفتار و اعمالش ظاهر می شود و می توان برای درجات پایین ایمان، رفتارهای حداقلی مطابق با زمان خود بیان کنیم:
1- مومن نسبت به کسب حلال و طیب بودن روزی خود و عیالش، حساس است.
2- مومن به معنای واقعی به انجام وظایف دینی خود پایبند است. از نماز و روزه و انجام سایر واجبات تا ترک گناهان کبیره و عدم اصرار بر گناهان صغیره که باید ها و نباید های زندگی او را تشکیل می دهد.
3- مومن در روابط خود با نامحرم احتیاط لازم را می کند و عفت در اعمال و رفتار او تعیین کننده شکل و میزان روابط است.
4- ایمان مومن، در تعیین معاشرت های اجتماعی او تعیین کننده است و مومن از حضور در جمع ها و مکان ها و مهمانی هایی که در آن مهمانی ها و فضاها امکان معصیت خداوند وجود دارد اجتناب می کند.
5- مومن به انجام تعهدات و وظایف خویش در مقابل خانواده پایبند است. و در عین پرداختن به مسائل شخصی و فردی خود کاری نمی کند که حقوق همسر و فرزندان را ضایع کند.
6- مومن اوقاتی از شب و روز خود را به خلوت کردن با خدا و دعا و تلاوت قرآن می گذراند.
7- مومن در زندگی خویش اهل تجملات و اسراف نیست و نسبت به حقوق محرومان جامعه در اموال خود، توجه لازم را دارد.
و... .
[1]. بحارالانوار، ج 22، ص 351.
- [سایر] ویژگی های مومن و مسلمان را از نظر قرآن و روایات بیان فرمایید .
- [سایر] بهترن مرد و زن از دیدگاه قرآن کریم کیست؟ لطفاً ویژگی مؤمنان واقعی را از نظر قرآن ذکر کنید.
- [سایر] در قرآن کریم و احادیث هنگامی که اسم موصول استفاده میشود، در قالب یک جمله ترجمه شده و جمله صله تخصیص میکند یا ویژگی صاحبان جمله قبل را بیان میکند؛ مثلاً در عبارت (قد افلح المومنون الذین هم فی الصلاه خاشعون)؛ یعنی: 1. مؤمنانی که در نمازهایشان خاشع هستند، رستگار شدند. 2. مؤمنان رستگار شدند. ویژگی مؤمنان این است که در نمازهایشان خاشع هستند، حال کدامیک مقصود است؟ یا مثلاً عبارت (و یبشر المؤمنین الذین یعملون الصالحات)، همچنین اگر کلمه (مؤمن) یا امثال آن نکره باشد چطور؟ یعنی کسانی که این ویژگیها را ندارند مؤمن نیستند؟
- [سایر] درباره ویژگی حس تملک در خانم ها و ویژگی غیرت در آقایان توضیح دهید.
- [سایر] صفت و ویژگی «قوی» برای خدا چه تفاوتی با همین ویژگی در مخلوقات دارد؟
- [سایر] ویژگی سایه دوزخ چیست؟
- [سایر] شیعه چه ویژگی دارد؟
- [سایر] ویژگی زقوم چیست؟
- [سایر] ویژگی همسران بهشتی چگونه است؟
- [سایر] ویژگی انسان با کرامت چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کافر شهادتین نگوید، ولی قلباً به معنی آن ایمان داشته باشد مسلمان است، اما اگر بر زبان جاری کند و یقین باشد که قلباً به آن ایمان ندارد احتیاط واجب آن است که از او اجتناب شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] فرزندان نابالغ کفار بعد از ایمان آوردن پدران آنها پاک می شوند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در معامله سلف اگر فروشنده جنسی را که قرارداد کرده بدهد، مشتری باید قبول کند، ولی اگر جنس دیگری بدهد لازم نیست مشتری قبول کند، هر چند بهتر از جنسی باشد که قرار گذاشتهاند، البتّه گاه تعیین یک ویژگی برای جنس از باب حدّاقل مقدار لازم است که در این صورت اگر جنسی با ویژگی بهتر تحویل دهد، چون همان جنسیست که قرار گذاشتهاند، بر مشتری لازم است آن را قبول کند.
- [آیت الله بهجت] مستحق زکات باید مؤمن (شیعه) باشد، مگر مورد چهارم و هفتم از مصارف زکات، که شرایط خاص خود را دارد.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است دایهای که برای طفل میگیرند شیعه و مؤمن و دارای عقل و عفّت و صورت نیکو باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، ولی برای فرار از روزه، مسافرت مکروه است و همچنین است هر گونه سفر قبل از پایان شب بیست و سوم ماه رمضان، مگر این که سفر برای حج یا عمره یا استقبال برادر مؤمن یا از بیم تلف مال و یا تلف جان برادر مؤمن یا به جهت ضرورت دیگر باشد.
- [آیت الله سبحانی] لازم است مؤمنان به خطبه ها گوش دهند و سکوت را انتخاب کنند و اگر گوش نکنند یا حرف بزنند کار خلافی انجام داده اند.
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه در جلسهای نسبت به شخص مؤمنی غیبت شود و یکی از استثناهایی که در مسأله قبل بیان شد وجود نداشته باشد، علاوه بر این که گوشدادن به آن حرام است، بر هر فردی که قدرت دارد واجب است آن غیبت را ردّ کند و از آن مؤمن دفاع نماید. در روایات اسلامی آمده است: (هر کس قدرت دفاع از برادر مؤمن خود را که مورد غیبت و ستم قرار گرفته داشته باشد و دفاع نکند و در اثر سکوت او آن مؤمن ذلیل شود، خداوند او را در دنیا و آخرت ذلیل خواهد کرد).(1)
- [امام خمینی] - ترجمه سوره حمد (بسم الله الرحمن الرحیم ) یعنی ابتدا می کنم بنام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر رحم می کند و در آخرت بر مؤمن رحم می نماید. (الحمد لله رب العالمین ) یعنی ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.(الرحمن الرحیم ) یعنی در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم می کند.(مالک یوم الدین ) یعنی پادشاه و صاحب اختیار روز قیامت است. (ایاک نعبد و ایاک نستعین ) یعنی فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم. (اهدنا الصراط المستقیم ) یعنی هدایت کن ما را به راه راست که آن دین اسلام است. (صراط الذین انعمت علیهم ) یعنی به راه کسانی که به آنان نعمت دادی که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند. (غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) یعنی نه به راه کسانی که غضب کرده ای بر ایشان و نه آن کسانی که گمراهند.
- [آیت الله اردبیلی] (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (آغاز میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید.) (اَلْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) یعنی: (ثنا و ستایش مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.) (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم میکند.) (مالِکِ یَوْمِ الدّینِ) یعنی: (صاحب اختیار روز قیامت است.) (إیّاکَ نَعْبُدُ وَإیّاکَ نَسْتَعینُ) یعنی: (فقط تو را عبادت میکنیم و فقط از تو کمک میخواهیم.) (إهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ) یعنی: (ما را به راه راست (دین اسلام) هدایت کن.) (صِراطَ الَّذینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ) یعنی: (به راه کسانی که به آنان نعمت دادی (راه پیامبران و جانشینان آنان و شهداء و صدیقان).) (غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضّالّینَ) یعنی: (نه به راه کسانی که بر آنان غضب کردهای و نه آنانی که گمراهند.)