شرایط دریافت وحی چیست؟
با توجه به چند نکته، پاسخ این پرسش روشن می‌شود: 1. خداوند متعال، نظام هستی را براساس یک سلسله علّت‌ها و اسباب پی‌ریخته است که بدون آنها، نوعی هرج و مرج، بی‌نظمی، فساد و تداخل امور در یکدیگر، لازم می‌آمد. 2. عنایت و فیاضیت خداوند سبحان، نسبت به همه ممکنات مساوی است؛ چرا که او هیچ بخلی در افاضه ندارد. اما همه ممکنات به یک حد و اندازه، از این عنایت بهره‌مند نمی‌شوند؛ بلکه براساس نظام علّی در عالم هستی، هر موجودی - با توجه به قابلیت خود - از این عنایت محظوظ می‌شود؛ نه بیشتر و نه کمتر. 3. حضرت حق، برای رفع نیازمندی‌های روحی و جسمی، مجاری گوناگونی را مقرر فرموده است تا در پرتو آنها، این نیازها برطرف گردد. این موضوع نیز که ریشه در نظام علّی جهان هستی دارد، نسبت به اصلی‌ترین و اصیل‌ترین نیاز آدمی؛ یعنی، (وحی) جاری و ساری است. با دقّت در این سه نکته مهم و ظریف، مشخص می‌گردد که خداوند متعال، براساس نظام علّی و برای برطرف ساختن اساسی‌ترین نیاز آدمی، به انسان‌ها عنایت فرموده و آموزه‌هایی را در قالب وحی به آنان ارزانی داشته است. اما از آن جا که این وحی، پدیده‌ای فراطبیعی و نوعی ویژه از معرفت است؛ تنها به گروهی خاص از انسان‌ها القا گشته است. آنان دارای سیستم‌های گیرنده نیرومندی هستند که به عنوان عصاره و الگوی وحی، توان و صلاحیت درک و دریافت این نوع پیام‌گیری از جهان غیب را دارند. اما آیا این بدان معنا است که افراد دیگر، استعداد بهره‌مندی را به این شکل نداشته‌اند؟! خیر؛ بلکه مقصود آن است که براساس نظام علّی، باید موجود ممکن، در حدّی خود را قرار دهد و به مقداری این استعداد را شکوفا و به فعلیت برساند که بتواند این نوع معرفت را دریابد. پیامبران الهی با سلوک عملی که داشته‌اند، خود را به این سطح رسانده، قابلیت دریافت وحی را پیدا کرده‌اند. استعداد (داشتن)، یک سخن است و به فعلیت رساندن آن سخن دیگر. یک فرد باسواد و یک فرد بی‌سواد، هر دو مستعد فراگیری علم بوده‌اند؛ ولی یکی این استعداد را به فعلیت رسانده است و دیگری خیر. همه انسان‌ها، مستعداند که خود را اصلاح کنند؛ ولی یک فرد این آمادگی را به فعلیت می‌رساند و دیگری خیر. آیا در این باب می‌توان گفت که یکی مستعد بوده و دیگری نه؟ همه انسان‌ها، مستعد دریافت وحی بوده‌اند و به همین جهت است که خداوند بر آنان، این آموزه‌ها را نازل فرموده است. اگر در آدمی توان ادراک آنها نبود - نعوذ بالله - کار خدا عبث و لغو بود. اما از آن جا که وحی نوعی معرفت ویژه است و از سنخ معرفت حسی - تجربی، عقلی - فلسفی و الهام درونی - مکاشفه نیست؛ بر اساس مکانیزم علّی عالم هستی، تنها افرادی به آن دست می‌یازند که استعداد خود را در این باب شکوفا ساخته، قابلیت‌های خود را به فعلیت رسانده‌اند. و پیامبران الهی چنین بودند و هر کسی به هر مقداری که این استعداد را به فعلیت برساند، در حد خود از این آموزه‌ها بهره‌مند خواهد شد.
عنوان سوال:

شرایط دریافت وحی چیست؟


پاسخ:

با توجه به چند نکته، پاسخ این پرسش روشن می‌شود: 1. خداوند متعال، نظام هستی را براساس یک سلسله علّت‌ها و اسباب پی‌ریخته است که بدون آنها، نوعی هرج و مرج، بی‌نظمی، فساد و تداخل امور در یکدیگر، لازم می‌آمد. 2. عنایت و فیاضیت خداوند سبحان، نسبت به همه ممکنات مساوی است؛ چرا که او هیچ بخلی در افاضه ندارد. اما همه ممکنات به یک حد و اندازه، از این عنایت بهره‌مند نمی‌شوند؛ بلکه براساس نظام علّی در عالم هستی، هر موجودی - با توجه به قابلیت خود - از این عنایت محظوظ می‌شود؛ نه بیشتر و نه کمتر. 3. حضرت حق، برای رفع نیازمندی‌های روحی و جسمی، مجاری گوناگونی را مقرر فرموده است تا در پرتو آنها، این نیازها برطرف گردد. این موضوع نیز که ریشه در نظام علّی جهان هستی دارد، نسبت به اصلی‌ترین و اصیل‌ترین نیاز آدمی؛ یعنی، (وحی) جاری و ساری است.
با دقّت در این سه نکته مهم و ظریف، مشخص می‌گردد که خداوند متعال، براساس نظام علّی و برای برطرف ساختن اساسی‌ترین نیاز آدمی، به انسان‌ها عنایت فرموده و آموزه‌هایی را در قالب وحی به آنان ارزانی داشته است. اما از آن جا که این وحی، پدیده‌ای فراطبیعی و نوعی ویژه از معرفت است؛ تنها به گروهی خاص از انسان‌ها القا گشته است. آنان دارای سیستم‌های گیرنده نیرومندی هستند که به عنوان عصاره و الگوی وحی، توان و صلاحیت درک و دریافت این نوع پیام‌گیری از جهان غیب را دارند. اما آیا این بدان معنا است که افراد دیگر، استعداد بهره‌مندی را به این شکل نداشته‌اند؟! خیر؛ بلکه مقصود آن است که براساس نظام علّی، باید موجود ممکن، در حدّی خود را قرار دهد و به مقداری این استعداد را شکوفا و به فعلیت برساند که بتواند این نوع معرفت را دریابد. پیامبران الهی با سلوک عملی که داشته‌اند، خود را به این سطح رسانده، قابلیت دریافت وحی را پیدا کرده‌اند. استعداد (داشتن)، یک سخن است و به فعلیت رساندن آن سخن دیگر. یک فرد باسواد و یک فرد بی‌سواد، هر دو مستعد فراگیری علم بوده‌اند؛ ولی یکی این استعداد را به فعلیت رسانده است و دیگری خیر. همه انسان‌ها، مستعداند که خود را اصلاح کنند؛ ولی یک فرد این آمادگی را به فعلیت می‌رساند و دیگری خیر. آیا در این باب می‌توان گفت که یکی مستعد بوده و دیگری نه؟ همه انسان‌ها، مستعد دریافت وحی بوده‌اند و به همین جهت است که خداوند بر آنان، این آموزه‌ها را نازل فرموده است. اگر در آدمی توان ادراک آنها نبود - نعوذ بالله - کار خدا عبث و لغو بود. اما از آن جا که وحی نوعی معرفت ویژه است و از سنخ معرفت حسی - تجربی، عقلی - فلسفی و الهام درونی - مکاشفه نیست؛ بر اساس مکانیزم علّی عالم هستی، تنها افرادی به آن دست می‌یازند که استعداد خود را در این باب شکوفا ساخته، قابلیت‌های خود را به فعلیت رسانده‌اند. و پیامبران الهی چنین بودند و هر کسی به هر مقداری که این استعداد را به فعلیت برساند، در حد خود از این آموزه‌ها بهره‌مند خواهد شد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین