در عرفان چند مطلب اساسی داریم. اول این که عرفان علم حصولی (که از راه تحصیل به دست آید) نیست بلکه قسمت عمده آن از راه تهذیب و تزکیه نفس به دست میآید. آنجا که ذات اقدس اله فرمود: (وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ)؛ سوره بقره(2): آیه 129.<BR>بخش اول مربوط به فقه، اصول، حکمت و امثال اینها است و بخش دوم یعنی یُزَکّیهِمْ مربوط به عرفان است. اگر کسی آینه جان را شفاف کند و بفهمد این آینه را به کدام سمت بچرخاند، اسرار عالم در آینه وجودش میتابد و به آنها پی میبرد.<BR>حارثة بن مالک که درسی نخوانده بود آمد حضور پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و عرض کرد: من شب را صبح کردهام در حالی که به مقام یقین رسیدهام. حضرت فرمود: هر چیز نشانهای دارد، علامت یقین تو چیست؟ گفت: گویا عرش خدا را میبینم، بهشت را میبینم، جهنم و زوزه اهل جهنم را میبینم و میشنوم، حضرت فرمود: (عَبْدٌ نَوَّرَ اللَّه قَلْبَهُ) بندهای است که خداوند قلب او را نورانی کرده است.<BR>بحثهای قرآنی نشان میدهد که اگر کسی جان خود را شفاف کرد، یعنی اهل دغل و شبهه و خیانت نبود، سلیم الفطره بود و فهمید آینه جان را به کدام سمت بچرخاند، اسرار عالم را مییابد. گاه انسان آینه جانش را به طرف مار و گرگ و عقرب نگه میدارد. خوب، این آینه به جز گرگ و عقرب چیز دیگری نشان نمیدهد. این که تقصیر آینه نیست بالاخره باید کسی باشد تا به انسان بگوید آینه را درست نگه دار.<BR>خداوند در قرآن فرمود: (کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ)؛ سوره تکاثر(102): آیات 6-5. اگر اهل علم الیقین باشید و صفای ضمیر داشته باشید هم اکنون جهنم را میبینید. و الاّ بعد از مرگ، کافر هم جهنم را میبیند و میگوید: (رَبَّنا اَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا). سوره نساء(5): آیه 10.<BR>زمانی در عمره مفرده در حرم مطهر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) روبه روی حرم نشسته بودیم، جوانی نزد من آمد و گفت: حاج آقا قصهای دارم میخواهم با شما در میان بگذارم، اجازه میدهید این قصه را بگویم. گفتم: بفرمایید. <BR>گفت: من اهل فلان شهر ایران و آب میوه فروش هستم. برای اینکه آب میوه خنک و گوارا باشد ما یک تکه یخ داخل لیوان میاندازیم، بعد آب میوه روی آن میریزیم تا لیوان پر شود و به قیمت معمول میفروشیم. آن تکه یخ که قیمتی ندارد، ما تعهد کردهایم یک لیوان آب میوه بدهیم صد ریال، مقداری از این لیوان را آن تکه یخ اشغال میکند و قاعدتاً از حجم آب میوه کاسته میشود.<BR>بعد گفت: من یکروز صبح که آمدم مغازه در را باز کنم، دیدم قالبهای یخی که معمولاً صبح قبل از آفتاب میآورند جلوی در میگذارند شعله ور شده و آتش از این یخها بلند است. فهمیدم که مشکل کجاست، و این ناشی از غلّ و غش ما در فروش آب میوه ها است. بعد از آن رفتم لیوانهای بزرگتری تهیه کردم و یخ داخل آن میاندازم و یک لیوان آب میوه کامل را داخل لیوان بزرگتر میریزم و به مشتری میدهم. این جوان د رکنار قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بعد از این جریان همین آیه را قرائت کرد: (کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ). خلاصه لقمه حرام آتش است. در سوره نساء فرمود: (إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً) سوره نساء(4): آیه 10. کسانی که اموال یتیمان را به ظلم میخورند، همانا در حال خوردن آتشند.<BR>ما درسی میخواهیم که فارغ التحصیلی نداشته باشد چون دشمن اصلی ما شیطان، فارغ التحصیل نمیشود. تا زندهایم ما را رها نمیکند ما هم تا زندهایم باید درس بخوانیم. درسهای حوزه و دانشگاه هم که بالاخره بعد از 30 - 20 سال ملال آور است. درسی باید خواند که ملال را از بین ببرد و این همان راه تهذیب نفس یا عرفان حقیقی است. پالایش کردن درون و مراقبت دائم داشتن راه عرفان است.<BR>مرحوم کلینی روایتی نقل میکند به این مضمون که انسانهای نخستین خواب نمیدیدند. انبیا به آنها میگفتند: حساب و کتابی هست و هر کسی در برابر اعمالش مسئول است ولی مردم باور نمیکردند. کم کم رؤیا نصیب افراد بشر شد، پس از آن افرادی که خواب میدیدند، بامداد حضور پیامبرشان رسیدند و گفتند: اینها چیست که ما در خواب میبینیم؟ پیامبرشان فرمود: اینها نمونههایی از آن چیزهایی است که ما درباره بعد از مرگ میگوییم. به هر حال راه تهذیب نفس بهترین راه عرفان حقیقی است و اختصاصی هم به درس خواندهها یا حوزه یا دانشگاه ندارد و ملال آور هم نیست. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 30/500020)
در عرفان چند مطلب اساسی داریم. اول این که عرفان علم حصولی (که از راه تحصیل به دست آید) نیست بلکه قسمت عمده آن از راه تهذیب و تزکیه نفس به دست میآید. آنجا که ذات اقدس اله فرمود: (وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ)؛ سوره بقره(2): آیه 129.<BR>بخش اول مربوط به فقه، اصول، حکمت و امثال اینها است و بخش دوم یعنی یُزَکّیهِمْ مربوط به عرفان است. اگر کسی آینه جان را شفاف کند و بفهمد این آینه را به کدام سمت بچرخاند، اسرار عالم در آینه وجودش میتابد و به آنها پی میبرد.<BR>حارثة بن مالک که درسی نخوانده بود آمد حضور پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و عرض کرد: من شب را صبح کردهام در حالی که به مقام یقین رسیدهام. حضرت فرمود: هر چیز نشانهای دارد، علامت یقین تو چیست؟ گفت: گویا عرش خدا را میبینم، بهشت را میبینم، جهنم و زوزه اهل جهنم را میبینم و میشنوم، حضرت فرمود: (عَبْدٌ نَوَّرَ اللَّه قَلْبَهُ) بندهای است که خداوند قلب او را نورانی کرده است.<BR>بحثهای قرآنی نشان میدهد که اگر کسی جان خود را شفاف کرد، یعنی اهل دغل و شبهه و خیانت نبود، سلیم الفطره بود و فهمید آینه جان را به کدام سمت بچرخاند، اسرار عالم را مییابد. گاه انسان آینه جانش را به طرف مار و گرگ و عقرب نگه میدارد. خوب، این آینه به جز گرگ و عقرب چیز دیگری نشان نمیدهد. این که تقصیر آینه نیست بالاخره باید کسی باشد تا به انسان بگوید آینه را درست نگه دار.<BR>خداوند در قرآن فرمود: (کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ)؛ سوره تکاثر(102): آیات 6-5. اگر اهل علم الیقین باشید و صفای ضمیر داشته باشید هم اکنون جهنم را میبینید. و الاّ بعد از مرگ، کافر هم جهنم را میبیند و میگوید: (رَبَّنا اَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا). سوره نساء(5): آیه 10.<BR>زمانی در عمره مفرده در حرم مطهر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) روبه روی حرم نشسته بودیم، جوانی نزد من آمد و گفت: حاج آقا قصهای دارم میخواهم با شما در میان بگذارم، اجازه میدهید این قصه را بگویم. گفتم: بفرمایید. <BR>گفت: من اهل فلان شهر ایران و آب میوه فروش هستم. برای اینکه آب میوه خنک و گوارا باشد ما یک تکه یخ داخل لیوان میاندازیم، بعد آب میوه روی آن میریزیم تا لیوان پر شود و به قیمت معمول میفروشیم. آن تکه یخ که قیمتی ندارد، ما تعهد کردهایم یک لیوان آب میوه بدهیم صد ریال، مقداری از این لیوان را آن تکه یخ اشغال میکند و قاعدتاً از حجم آب میوه کاسته میشود.<BR>بعد گفت: من یکروز صبح که آمدم مغازه در را باز کنم، دیدم قالبهای یخی که معمولاً صبح قبل از آفتاب میآورند جلوی در میگذارند شعله ور شده و آتش از این یخها بلند است. فهمیدم که مشکل کجاست، و این ناشی از غلّ و غش ما در فروش آب میوه ها است. بعد از آن رفتم لیوانهای بزرگتری تهیه کردم و یخ داخل آن میاندازم و یک لیوان آب میوه کامل را داخل لیوان بزرگتر میریزم و به مشتری میدهم. این جوان د رکنار قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بعد از این جریان همین آیه را قرائت کرد: (کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ). خلاصه لقمه حرام آتش است. در سوره نساء فرمود: (إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً) سوره نساء(4): آیه 10. کسانی که اموال یتیمان را به ظلم میخورند، همانا در حال خوردن آتشند.<BR>ما درسی میخواهیم که فارغ التحصیلی نداشته باشد چون دشمن اصلی ما شیطان، فارغ التحصیل نمیشود. تا زندهایم ما را رها نمیکند ما هم تا زندهایم باید درس بخوانیم. درسهای حوزه و دانشگاه هم که بالاخره بعد از 30 - 20 سال ملال آور است. درسی باید خواند که ملال را از بین ببرد و این همان راه تهذیب نفس یا عرفان حقیقی است. پالایش کردن درون و مراقبت دائم داشتن راه عرفان است.<BR>مرحوم کلینی روایتی نقل میکند به این مضمون که انسانهای نخستین خواب نمیدیدند. انبیا به آنها میگفتند: حساب و کتابی هست و هر کسی در برابر اعمالش مسئول است ولی مردم باور نمیکردند. کم کم رؤیا نصیب افراد بشر شد، پس از آن افرادی که خواب میدیدند، بامداد حضور پیامبرشان رسیدند و گفتند: اینها چیست که ما در خواب میبینیم؟ پیامبرشان فرمود: اینها نمونههایی از آن چیزهایی است که ما درباره بعد از مرگ میگوییم. به هر حال راه تهذیب نفس بهترین راه عرفان حقیقی است و اختصاصی هم به درس خواندهها یا حوزه یا دانشگاه ندارد و ملال آور هم نیست. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 30/500020)
- [سایر] حقیقت نور محمدی چیست، که در زمینه عرفان نظری بارها مطرح می شود؟
- [سایر] آیا ولایتی که در تصوف و عرفان مطرح شده است، همان ولایتی است که ما در خصوص امامان(علیهم السلام) مطرح می کنیم؟
- [سایر] جایگاه عرفان در قرآن چیست؟
- [سایر] معنای امامت در قرآن، روایات و عرفان اسلامی چیست؟
- [سایر] مقصود از انسان کامل چیست و از چه زمانی در عرفان و تصوف مطرح شده است؟ آیا مساله پیشینه ای در متون دینی دارد؟
- [سایر] آیا عرفان اسلامی صحت دارد؟ آیا عمده آموزههای آن تحت تأثیر دیدگاههای صوفیگرانه نیست؟ آیا مطالب مطرح شده از سوی عرفا تفسیر به رأی ایشان از قرآن کریم نیست؟ وقتی به صراحت آیه کریمه اعلام میکند: (لیس کمثله شیء) چگونه است که عرفا مدعیاند که ما در هر چیزی خدا را میبینیم؟
- [سایر] یقین در قرآن چگونه مطرح شده است؟
- [سایر] با وجود اختلاف عمیق میان فلسفه و عرفان در جهان اسلام قرآن کریم کدام را بر دیگری ترجیح میدهد؟
- [سایر] آیا مهدویت در قرآن کریم مطرح شده است؟
- [سایر] آیا علم ریاضی در قرآن مطرح شده است؟
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر جلد قران نجس شود در صورتی که بی احترامی به قران باشد باید ان را اب بکشند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر جلد قرآن نجس شود؛ در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد؛ باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله بروجردی] اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.