انسان کامل انسان رها شده از حجاب های ظلمانی و نورانی است؛ انسانی که به اصل خویش بازگشته و شخصیتی که به مقام فنا نایل شده است. (انسان کامل) آیینه تمام نمای اوصاف خداوند است و حق تعالی با جمیع اسما و صفات حسنای خود در او تجلی کرده است. به بیان دیگر ، انسان کامل (مثل اعلای) خداوند است؛ یعنی ، مخلوق و موجودی که به بهترین صورت و کامل ترین وجه حکایت از حق و کمالات او دارد او در مخلوق بودن ، حق مطلب را به خوبی ادا نموده و اسمای حسنای حق، در وجود او به خوبی تجلی کرده است. این تجلی چنان است که شهود او، شهود حق است و جمال او ، جلال مطلق را نشان می دهد و جلوه تمام حضرت حق است. (1) این موضوع ظاهرا از زمان بایزید بسطامی مطرح شده و وی نخستین کسی است که از انسان به عنوان (الکامل التمام) نام برده است. پس از او حلاج و بعد از او ناصر خسرو تا آنکه ابن عربی در قرن هفتم نظریه (انسان کامل) را مطرح کرده است. به اعتقاد او انسان کامل خلیفة الله در زمین، معلم ملک در آسمان، کاملترین موجودات، صورت کامل حق، کلمه فاضله جامعه، مردمک چشم خلقت ، نسخه اکمل الهی و ستون آسمان و زمین است (2) اما هر چند مبحثی تحت عنوان (انسان کامل) در متون قرآنی و روایی نیامده است؛ ولی آیات و روایات فراوانی بر وجود چنین شخصیتی دلالت دارد (3) و عارفان نیز با استفاده از اینها ، باب موضوع (انسان کامل) را گشوده و از آن بحث کرده اند. پی نوشتها: 1- شمیم ولایت ، ص 422 و 423 ؛ انسان و خلافت الهی، صص 25-38؛ راهنماشناسی (دفتر ششم پرسش ها و پاسخ ها)، صص 13-19. 2- فصوص الحکم، ص 50. 3- نگا: روم (30) آیه 27 بقره (2) آیه 30 و 31 ؛ مائده (5) آیه 55؛ نهج البلاغة خطبه همام و ... و نیز نگا: شمیم ولایت، صص 415-422 (در خصوص انسان کامل خواندن کتاب ذیل را توصیه می کنیم : محمد امین صادق ارزگانی، انسان کامل از نگاه امام خمینی و عارفان مسلمان
مقصود از انسان کامل چیست و از چه زمانی در عرفان و تصوف مطرح شده است؟ آیا مساله پیشینه ای در متون دینی دارد؟
انسان کامل انسان رها شده از حجاب های ظلمانی و نورانی است؛ انسانی که به اصل خویش بازگشته و شخصیتی که به مقام فنا نایل شده است. (انسان کامل) آیینه تمام نمای اوصاف خداوند است و حق تعالی با جمیع اسما و صفات حسنای خود در او تجلی کرده است. به بیان دیگر ، انسان کامل (مثل اعلای) خداوند است؛ یعنی ، مخلوق و موجودی که به بهترین صورت و کامل ترین وجه حکایت از حق و کمالات او دارد او در مخلوق بودن ، حق مطلب را به خوبی ادا نموده و اسمای حسنای حق، در وجود او به خوبی تجلی کرده است. این تجلی چنان است که شهود او، شهود حق است و جمال او ، جلال مطلق را نشان می دهد و جلوه تمام حضرت حق است. (1)
این موضوع ظاهرا از زمان بایزید بسطامی مطرح شده و وی نخستین کسی است که از انسان به عنوان (الکامل التمام) نام برده است. پس از او حلاج و بعد از او ناصر خسرو تا آنکه ابن عربی در قرن هفتم نظریه (انسان کامل) را مطرح کرده است. به اعتقاد او انسان کامل خلیفة الله در زمین، معلم ملک در آسمان، کاملترین موجودات، صورت کامل حق، کلمه فاضله جامعه، مردمک چشم خلقت ، نسخه اکمل الهی و ستون آسمان و زمین است (2) اما هر چند مبحثی تحت عنوان (انسان کامل) در متون قرآنی و روایی نیامده است؛ ولی آیات و روایات فراوانی بر وجود چنین شخصیتی دلالت دارد (3) و عارفان نیز با استفاده از اینها ، باب موضوع (انسان کامل) را گشوده و از آن بحث کرده اند.
پی نوشتها:
1- شمیم ولایت ، ص 422 و 423 ؛ انسان و خلافت الهی، صص 25-38؛ راهنماشناسی (دفتر ششم پرسش ها و پاسخ ها)، صص 13-19.
2- فصوص الحکم، ص 50.
3- نگا: روم (30) آیه 27 بقره (2) آیه 30 و 31 ؛ مائده (5) آیه 55؛ نهج البلاغة خطبه همام و ... و نیز نگا: شمیم ولایت، صص 415-422 (در خصوص انسان کامل خواندن کتاب ذیل را توصیه می کنیم : محمد امین صادق ارزگانی، انسان کامل از نگاه امام خمینی و عارفان مسلمان
- [سایر] آیا ولایتی که در تصوف و عرفان مطرح شده است، همان ولایتی است که ما در خصوص امامان(علیهم السلام) مطرح می کنیم؟
- [سایر] چرا در بعضی روایات، عرفان و تصوف طرد شده است؟
- [سایر] عرفان و تصوف را شرح دهید و جایگاه آن را در اسلام مشخص نمایید؟
- [سایر] بین عرفان تشیع و دیگر مکتبهای عرفانی و تصوف اعم از مسلمان و غیر مسلمان چه فرق اساسی وجود دارد؟
- [سایر] چرا در بعضی متون دینی از دنیا ستایش شده است؟
- [سایر] آیا عرفان در قرآن مطرح شده است؟
- [سایر] آیا غیبت امام زمان(عج) تنها با ولایت مطرح در تصوف توجیه دارد؟
- [سایر] چه اثر و نشانی از عرفان و یا عرفان (تصوف) اسلامی را می توان در نهج البلاغه یافت؟ آیا دیگر عرفا و اهل تصوف برای راهنمایی در خصوص تزکیه و راه رسیدن و ترقی به سوی خداوند، به کتاب نهج البلاغه مراجعه می نمودند؟
- [سایر] آیا مساله معاد از زمان آفرینش انسان مطرح بوده است؟
- [سایر] سابقه تاریخی عرفان و تصوف به چه دورانی مربوط می شود و از چه زمانی وارد اسلام شد و چه مراحلی را طی کرده است؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان عمداً یا از روی ندانستن مسأله در نماز عورتش را نپوشاند، نمازش باطل است.
- [آیت الله بروجردی] اگر انسان عمداً یا از روی ندانستن مسأله در نماز عورتش را نپوشاند، نمازش باطل است.
- [آیت الله خوئی] اگر انسان عمداً یا از روی ندانستن مسأله، از روی تقصیر در نماز عورتش را نپوشاند نمازش باطل است.
- [آیت الله خوئی] اگر انسان برای ندانستن مسأله نداند معاملهای که کرده صحیح است یا باطل، نمیتواند در مالی که گرفته تصرف نماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان در نماز عمدا عورتش را نپوشاند، نماز او باطل است، بلکه اگر نپوشاندن عورت از روی ندانستن مسأله نیز باشد وجهل او ناشی از کوتاهی در یادگیری مسأله باشد، باید نماز خود را دوباره بخواند.
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند از مال زکات، قرآن، کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، مشروط بر آن که مصلحت دینی برای عموم مردم داشته باشد و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله اردبیلی] بیان مسأله شرعی در امر به معروف و نهی از منکر کفایت نمیکند، بلکه باید مکّلف امر و نهی کند؛ مگر آن که مقصود از امر به معروف و نهی از منکر، با بیان حکم شرعی حاصل شود و یا طرف مقابل، از آن امر و نهی بفهمد.
- [امام خمینی] بیان مسأله شرعیه کفایت نمیکند در امر به معروف و نهی از منکر بلکه باید مکلف امر و نهی کند. مگر آن که مقصود از امر به معروف و نهی از منکر، از بیان حکم شرعی حاصل شود و یا طرف مقابل از آن امر و نهی بفهمد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر به واسطه ندانستن مساله نجس و پاک بودن چیزی را نداند مثلاً نداند عرق جنب از حرام پاک است یا نه، باید مسأله را بپرسد ولی اگر با این که مسأله را میداند، چیزی را شک کند پاک است یا نه مثلاً شک کند آن چیز خون است یا نه، یا نداند که خون پشه است یا خون انسان، پاک میباشد.
- [آیت الله بروجردی] اگر به واسطهی ندانستن مسأله نجس بودن و پاک بودن چیزی را نداند مثلاً نداند عرق جُنب از حرام پاک است یا نه باید مسأله را بپرسد، ولی اگر با این که مسأله را میداند چیزی را شک کند پاک است یا نه، مثلاً شک کند آن چیز خون است یا نه، یا نداند که خون پشه است یا خون انسان، پاک میباشد.