نکته اول آنست که قرآن کریم در این آیه ویژگیهای متقین را بیان می کند که یکی ازآنها یقین به آخرت است . نکته دوم اینکه یقین دارای مراتبی است.همچنانکه ایمان هم درجاتی دارد همه مومنین به مرحله یقین ویایقین کامل نرسیده اند مراحلی را باید طی کنند تا به مرحله یقین برسند اگر همه مومنین به خدا وقیامت یقین داشتند این همه مشکلات وگناهان پیش نمی آمد خیلی از ایمانها در مراحل ابتدائی هستند وتلاش وکوشش ومعرفت همراه با عمل لازم دارد تا کامل شود وبه درجه یقین برسد. از دیدگاه قرآن (ایمان) عبارت است از علم و معرفت یقینی توأم با تسلیم و خضوع در برابر حق. در (یقین) چهار شرط هست و با آنها، ظن، شک و جهل، از قلمرو یقین خارج میشود؛ چرا که در ظن و شک، جزم به ثبوت وجود ندارد، ولی یقین غیر قابل زوال است. قرآن کریم از ضرورتی که حاصل شرایط چهارگانه (یقین) است، با عباراتی از قبیل (لا رَیْبَ فِیهِ) و مانند آن یاد کرده است.مانند: بقره (2)، آیه 2؛ آل عمران (3)، آیه 9. در این خصوص نگا: معرفتشناسی در قرآن، ج3 ص 255 و 256. از دیدگاه قرآن (یقین) دارای مراتبی است که به حسب آن (ایمان) نیز دارای مراتب میگردد: علمالیقین، عین الیقین و حق الیقین. (علم الیقین) در مرحله معرفت مفهومی و ذهنی است: مانند آنکه آدمی به جهنم و بهشت، در حد ادراک عقلی واقف گردد و خصایص آنها را در حد فهم مفهوم دریابد. (عین الیقین) یافتن حقایق خارجی و مشاهده همان معرفت مفهومی و ذهنی است؛ مثل آنکه وقتی ملحد را در قیامت به جهنم بردند، وی دیگر خود جهنم را میبیند یا هنگامی که مؤمن را به بهشت بردند، او خود بهشت را مشاهده میکند. (حق الیقین) آن است که انسان نه تنها شاهد حق باشد، بلکه عین شهود قرار گیرد و فانی از غیر و باقی بالله شود. از خود چیزی نداشته باشد و در معرفت الهی غرق شود.نگا: تکاثر (102)، آیه 5 و 6؛ حاقه (69)، آیه 51 و نیز: مراحل اخلاق در قرآن، ج11 (تفسیر موضوعی)، ص351 - 356. در قرآن کریم به بعضی از مقامات یا درجات مؤمنان، اشاره شده است: 1. مقام تسلیم؛ یعنی، واگذاری تمام ساحتهای وجودی خود، به اختیار خداوند.مانند: بقره (2)، آیه 128 و نگا: تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج1، ص383 و 384. 2. مقام ابرار ; یعنی، گذشتن از آن چیزی که به آن نیازمندیم و بخشیدن آن به دیگران.مطففین (83)، آیه 18 - 22 و نگا: المیزان، ج1، 430. 3. مقام تقوا ؛ یعنی، خوف از خدا و کنارهگیری از گناه، [ البته به شرط اینکه ]مقصود از آن ترس و این کنارهگیری خداوند باشد.تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج1، ص205 - 219. 4. مقام اخلاص؛ یعنی، انسان قلبش را مخصوص حق کند تا احدی جز مقلب القلوب در حرم دل او راه نیابد.لقمان (31)، آیه 32، بینه (98)، آیه 5؛ کهف (18)، آیه 110 و نگا: اوصاف الاشراف، ص65؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج11، ص253 - 258. امّا نشانهها و آثار این یقین و ایمان واقعی را باید در اعمال و کردار خویش جست و جو کنیم؛ چنان که حضرت علی(علیه السلام) میفرماید: (عقیده مؤمن در کردارش دیده میشود). ما این آثار و نشانهها را در دو قلمرو فردی و اجتماعی شمارش میکنیم: یک. آثار فردی: 1. لذت معنوی و انبساط روحی، 2. تغییر نگرش به امور معنوی و مادی، 3. آرامش روحی، 4. رضامندی از حق و خود مقصرانگاری، 5. احساس عزّت و غلبه،در خصوص این پنج مورد نگا: کیش پارسایان، ص37 - 45. 6. توکل بر خدا،انفال (8)، آیه 2. 7. محافظت بر ادای فرایض، به خصوص نماز،مومنون (23)، آیه 9. 8. عفت و پاکدامنی،همان، آیه 5. 9. خشوع در نماز،همان، آیه2. 10. روی گردانی از امور لغو و بیهوده،همان، آیه 3. 11. افزایش ایمان، هنگام شنیدن آیات الهی.انفال (8)، آیه 2. دو. آثار اجتماعی: 1. تحکیم وحدت، 2. استقرار عدالت اجتماعی، 3. حسن مقابله با فساد و انحراف،در خصوص این سه مورد نگا: کیش پارسایان، ص45 - 49. 4. تأمین نیازهای مادی دیگران،توبه (9)، آیه 71؛ انفال (8)، آیه 3. 5. تواضع در برابر مردم،فرقان (25)، آیه 63. 6. پیشی گرفتن در امور خیر،مؤمنون (23)،آیه 59. 7. عدم طمع دوستی با کافران،مجادله (58)، آیه 22. 8. کوشش در امانتداری،مؤمنون (23)، آیه 8. 9. وفای به تعهدها و قرار دادها.همان. چنان که در تبیین ماهیت ایمان از دیدگاه قرآن گفته شد، ایمان هم به حوزه عقل مربوط است و هم به حوزه قلب؛ چرا که ایمان بر دو عنصر استوار است: عنصر معرفت و یقین که مرتبط با ساحت عقل آدمی است و عنصر انقیاد و تسلیم که مربوط به ساحت قلب بشر است. ایمان معرفت و یقین توأم با تسلیم درونی است؛ یعنی، در ایمان، آدمی به آموزههایی معرفت و یقین داشته و قلب و دل او نسبت به آنها تسلیم و در برابر آنها منقاد است. یقین در قرآن: یقین عبارت است از جزم به ثبوت محمول برای موضوع و جزم به امتناع سلب محمول از موضوع و قابل زوال نبودن جزم اول و دوم. بنابراین، در یقین چهار شرط است و با این شرطها، ظن و شک و حتی جهل از قلمرو یقین خارج میشوند. چرا که در ظن و شک جزم به نبوت محمول و جزم به امتناع سلب محمول از موضوع وجود ندارد و در جهل نیز هر چند جزم به ثبوت موضوع برای محمول و جزم به امتناع سلب محمول از موضوع وجود دارد لیکن این هر دو جزم با شبهه یا با برهانی که برخلاف آن اقامه شود زائل میگردد ولی یقین غیرقابل زوال است. قرآن کریم از ضرورتی که حاصل شرایط چهارگانه یقین است با عباراتی از قبیل (لا رَیْبَ فِیهِ) و مانند آن یاد مینماید مثلاً میفرماید:ذلِکَ اَلْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ؛ در آن کتاب (قرآن) تردیدی در آن راه ندارد و هدایت برای متقین است(بقره/ 2). مفاد لاریب این است که قرآن ضرورتاً حق است و چون در آن کتاب دعوت به مبدء و معاد دعوی وحی و رسالت است، دعوی آن نیز ضرورتاً حق میباشد. در جای دیگر میفرماید: رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ اَلنَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ؛ پروردگارا تحقیقاً تو مردم را برای پاداشی در روزی که وقوع آن تردیدناپذیر است جمع مینمایی (آل عمران/ 9) مفاد آن این است که فرا رسیدن روزی که پروردگار در آن بندگان را جمع مینماید ضرورتاً حق است. نگا:1. معرفتشناسی در قرآن، آیتاللهعبدالله جوادی آملی، اسراء قم، چاپ اول 1378ش، ج 13، تفسیر موضوعی، صص 255 - 256. واژه یقین به معنای پیشگفته با مشتقات گوناگون در قرآن چندین نوبت تکرار شده است [نگا: رعد/ 2 - بقره/ 4 و 118 - مائده/ 50 - نمل/ 3 و 82 - روم/ 60 - لقمان/ 4 - سجده/ 24 - جاثیه/ 4 و 20 - طور/ 36 - حجر/ 99 - واقعه/ 95 - حاقه/ 51 - مدثر/ 47 - نساء/ 157 - انعام/ 75 - شعراء/ 24 - دخان/ 7 - ذاریات/ 20] رعد/ 2) 2- آنان که از تباه شدن در خیالات و پندارهای بازیگرانه ذهنی و غرق شدن در جهالتها خودداری نموده و به مقام شامخ تقوا رسیدهاند به آخرت یقین دارند، (بقره/ 4) 3- وصول به یقین بدون معرفت وکار و کوشش قابل تحقق نیست،(حجر/ 99) 4- بهرهوران از یقین راه خویش را ادامه داده و باکی از موانع در سیر خود ندارند، (سجده،/ 24). در این باره ر.ک: شناخت از دیدگاه علمی و دیدگاه قرآن، صص 493 - 499. ، آیتاللهعبدالله جوادی آملی، نشر اسراء قم، چاپ اول پاییز 1378ش، ج 2، صص 205 و 206) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/100100274)
یقین در قرآن چگونه مطرح شده است؟
نکته اول آنست که قرآن کریم در این آیه ویژگیهای متقین را بیان می کند که یکی ازآنها یقین به آخرت است . نکته دوم اینکه یقین دارای مراتبی است.همچنانکه ایمان هم درجاتی دارد همه مومنین به مرحله یقین ویایقین کامل نرسیده اند مراحلی را باید طی کنند تا به مرحله یقین برسند اگر همه مومنین به خدا وقیامت یقین داشتند این همه مشکلات وگناهان پیش نمی آمد خیلی از ایمانها در مراحل ابتدائی هستند وتلاش وکوشش ومعرفت همراه با عمل لازم دارد تا کامل شود وبه درجه یقین برسد.
از دیدگاه قرآن (ایمان) عبارت است از علم و معرفت یقینی توأم با تسلیم و خضوع در برابر حق. در (یقین) چهار شرط هست و با آنها، ظن، شک و جهل، از قلمرو یقین خارج میشود؛ چرا که در ظن و شک، جزم به ثبوت وجود ندارد، ولی یقین غیر قابل زوال است. قرآن کریم از ضرورتی که حاصل شرایط چهارگانه (یقین) است، با عباراتی از قبیل (لا رَیْبَ فِیهِ) و مانند آن یاد کرده است.مانند: بقره (2)، آیه 2؛ آل عمران (3)، آیه 9.
در این خصوص نگا: معرفتشناسی در قرآن، ج3 ص 255 و 256.
از دیدگاه قرآن (یقین) دارای مراتبی است که به حسب آن (ایمان) نیز دارای مراتب میگردد: علمالیقین، عین الیقین و حق الیقین. (علم الیقین) در مرحله معرفت مفهومی و ذهنی است: مانند آنکه آدمی به جهنم و بهشت، در حد ادراک عقلی واقف گردد و خصایص آنها را در حد فهم مفهوم دریابد. (عین الیقین) یافتن حقایق خارجی و مشاهده همان معرفت مفهومی و ذهنی است؛ مثل آنکه وقتی ملحد را در قیامت به جهنم بردند، وی دیگر خود جهنم را میبیند یا هنگامی که مؤمن را به بهشت بردند، او خود بهشت را مشاهده میکند. (حق الیقین) آن است که انسان نه تنها شاهد حق باشد، بلکه عین شهود قرار گیرد و فانی از غیر و باقی بالله شود. از خود چیزی نداشته باشد و در معرفت الهی غرق شود.نگا: تکاثر (102)، آیه 5 و 6؛ حاقه (69)، آیه 51 و نیز: مراحل اخلاق در قرآن، ج11 (تفسیر موضوعی)، ص351 - 356.
در قرآن کریم به بعضی از مقامات یا درجات مؤمنان، اشاره شده است:
1. مقام تسلیم؛ یعنی، واگذاری تمام ساحتهای وجودی خود، به اختیار خداوند.مانند: بقره (2)، آیه 128 و نگا: تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج1، ص383 و 384.
2. مقام ابرار ; یعنی، گذشتن از آن چیزی که به آن نیازمندیم و بخشیدن آن به دیگران.مطففین (83)، آیه 18 - 22 و نگا: المیزان، ج1، 430.
3. مقام تقوا ؛ یعنی، خوف از خدا و کنارهگیری از گناه، [ البته به شرط اینکه ]مقصود از آن ترس و این کنارهگیری خداوند باشد.تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج1، ص205 - 219.
4. مقام اخلاص؛ یعنی، انسان قلبش را مخصوص حق کند تا احدی جز مقلب القلوب در حرم دل او راه نیابد.لقمان (31)، آیه 32، بینه (98)، آیه 5؛ کهف (18)، آیه 110 و نگا: اوصاف الاشراف، ص65؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج11، ص253 - 258.
امّا نشانهها و آثار این یقین و ایمان واقعی را باید در اعمال و کردار خویش جست و جو کنیم؛ چنان که حضرت علی(علیه السلام) میفرماید: (عقیده مؤمن در کردارش دیده میشود). ما این آثار و نشانهها را در دو قلمرو فردی و اجتماعی شمارش میکنیم:
یک. آثار فردی:
1. لذت معنوی و انبساط روحی،
2. تغییر نگرش به امور معنوی و مادی،
3. آرامش روحی،
4. رضامندی از حق و خود مقصرانگاری،
5. احساس عزّت و غلبه،در خصوص این پنج مورد نگا: کیش پارسایان، ص37 - 45.
6. توکل بر خدا،انفال (8)، آیه 2.
7. محافظت بر ادای فرایض، به خصوص نماز،مومنون (23)، آیه 9.
8. عفت و پاکدامنی،همان، آیه 5.
9. خشوع در نماز،همان، آیه2.
10. روی گردانی از امور لغو و بیهوده،همان، آیه 3.
11. افزایش ایمان، هنگام شنیدن آیات الهی.انفال (8)، آیه 2.
دو. آثار اجتماعی:
1. تحکیم وحدت،
2. استقرار عدالت اجتماعی،
3. حسن مقابله با فساد و انحراف،در خصوص این سه مورد نگا: کیش پارسایان، ص45 - 49.
4. تأمین نیازهای مادی دیگران،توبه (9)، آیه 71؛ انفال (8)، آیه 3.
5. تواضع در برابر مردم،فرقان (25)، آیه 63.
6. پیشی گرفتن در امور خیر،مؤمنون (23)،آیه 59.
7. عدم طمع دوستی با کافران،مجادله (58)، آیه 22.
8. کوشش در امانتداری،مؤمنون (23)، آیه 8.
9. وفای به تعهدها و قرار دادها.همان.
چنان که در تبیین ماهیت ایمان از دیدگاه قرآن گفته شد، ایمان هم به حوزه عقل مربوط است و هم به حوزه قلب؛ چرا که ایمان بر دو عنصر استوار است: عنصر معرفت و یقین که مرتبط با ساحت عقل آدمی است و عنصر انقیاد و تسلیم که مربوط به ساحت قلب بشر است. ایمان معرفت و یقین توأم با تسلیم درونی است؛ یعنی، در ایمان، آدمی به آموزههایی معرفت و یقین داشته و قلب و دل او نسبت به آنها تسلیم و در برابر آنها منقاد است.
یقین در قرآن:
یقین عبارت است از جزم به ثبوت محمول برای موضوع و جزم به امتناع سلب محمول از موضوع و قابل زوال نبودن جزم اول و دوم. بنابراین، در یقین چهار شرط است و با این شرطها، ظن و شک و حتی جهل از قلمرو یقین خارج میشوند. چرا که در ظن و شک جزم به نبوت محمول و جزم به امتناع سلب محمول از موضوع وجود ندارد و در جهل نیز هر چند جزم به ثبوت موضوع برای محمول و جزم به امتناع سلب محمول از موضوع وجود دارد لیکن این هر دو جزم با شبهه یا با برهانی که برخلاف آن اقامه شود زائل میگردد ولی یقین غیرقابل زوال است. قرآن کریم از ضرورتی که حاصل شرایط چهارگانه یقین است با عباراتی از قبیل (لا رَیْبَ فِیهِ) و مانند آن یاد مینماید مثلاً میفرماید:ذلِکَ اَلْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ؛ در آن کتاب (قرآن) تردیدی در آن راه ندارد و هدایت برای متقین است(بقره/ 2). مفاد لاریب این است که قرآن ضرورتاً حق است و چون در آن کتاب دعوت به مبدء و معاد دعوی وحی و رسالت است، دعوی آن نیز ضرورتاً حق میباشد. در جای دیگر میفرماید: رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ اَلنَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ؛ پروردگارا تحقیقاً تو مردم را برای پاداشی در روزی که وقوع آن تردیدناپذیر است جمع مینمایی (آل عمران/ 9) مفاد آن این است که فرا رسیدن روزی که پروردگار در آن بندگان را جمع مینماید ضرورتاً حق است.
نگا:1. معرفتشناسی در قرآن، آیتاللهعبدالله جوادی آملی، اسراء قم، چاپ اول 1378ش، ج 13، تفسیر موضوعی، صص 255 - 256. واژه یقین به معنای پیشگفته با مشتقات گوناگون در قرآن چندین نوبت تکرار شده است [نگا: رعد/ 2 - بقره/ 4 و 118 - مائده/ 50 - نمل/ 3 و 82 - روم/ 60 - لقمان/ 4 - سجده/ 24 - جاثیه/ 4 و 20 - طور/ 36 - حجر/ 99 - واقعه/ 95 - حاقه/ 51 - مدثر/ 47 - نساء/ 157 - انعام/ 75 - شعراء/ 24 - دخان/ 7 - ذاریات/ 20] رعد/ 2)
2- آنان که از تباه شدن در خیالات و پندارهای بازیگرانه ذهنی و غرق شدن در جهالتها خودداری نموده و به مقام شامخ تقوا رسیدهاند به آخرت یقین دارند، (بقره/ 4)
3- وصول به یقین بدون معرفت وکار و کوشش قابل تحقق نیست،(حجر/ 99)
4- بهرهوران از یقین راه خویش را ادامه داده و باکی از موانع در سیر خود ندارند، (سجده،/ 24).
در این باره ر.ک: شناخت از دیدگاه علمی و دیدگاه قرآن، صص 493 - 499. ، آیتاللهعبدالله جوادی آملی، نشر اسراء قم، چاپ اول پاییز 1378ش، ج 2، صص 205 و 206) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/100100274)
- [سایر] آیا عرفان در قرآن مطرح شده است؟
- [سایر] آیا مهدویت در قرآن کریم مطرح شده است؟
- [سایر] آیا علم ریاضی در قرآن مطرح شده است؟
- [سایر] آیا مهندسی عمران در قرآن مطرح شده است؟
- [سایر] آیا ذوالقرنین که در قرآن مطرح شده همان کوروش است؟
- [سایر] سیر و سیاحت در قرآن مجید چگونه مطرح شده است؟
- [سایر] آیا با یقین تجربی میتوان آیات قرآن را تفسیر کرد؟
- [سایر] قرآن وظیفه عالمان دینی را هدایت معنوی مردم دانسته ، اگر آنان رهبری سیاسی نیز میداشتند، باید در قرآن مطرح میشد.
- [سایر] در مورد حکیم بودن قرآن چه نکاتی را میشود مطرح نمود؟
- [سایر] رابطه ایمان و اطمینان قلبی در قرآن به چه صورت مطرح شده است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر یقین داشته باشد که به واسطه آروغ زدن، چیزی از گلو بیرون میآید، نباید عمداً آروغ بزند، ولی اگر یقین نداشته باشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر یقین یا چیزی که در حکم یقین است یا گمان پیدا شود که قبله در یکی از دو طرف است باید به هر دو طرف نماز بخواند
- [آیت الله سبحانی] اگر یقین داشته باشد که به واسطه آروغ زدن، چیزی از گلو بیرون می آید، نباید عمداً آروغ بزند ولی اگر یقین نداشته باشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر یقین داشته باشد که به واسط آروغ زدن، چیزی از گلو بیرون میآید، بنابر احتیاط نباید عمداً آروغ بزند، ولی اگر یقین نداشته باشد اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان یقین نکند که آرنج را کاملاً شسته ، باید برای آنکه یقین کند ، مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر انسان حالی دارد که در آب کشیدن چیز نجس یقین پیدا نمی کند، همانند عرف مردم رفتار نماید و یقین برای او لازم نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر یقین داشته باشد که بواسطه آروغ زدن چیزی از گلو بیرون می آید نباید عمداً آروغ بزند، ولی اگر یقین نداشته باشد اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر یقین داشته باشد که به واسطة آروغ زدن چیزی از گلو بیرون می آید ، نباید عمداً آروغ بزند ولی اگر یقین نداشته باشد اشکال ندارد .
- [امام خمینی] اگر یقین داشته باشد که به واسطه آروغ زدن چیزی از گلو بیرون می آید، نباید عمدا آروغ بزند، ولی اگر یقین نداشته باشد اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر یقین داشته باشد که به واسطهی آروغ زدن، چیزی از گلو بیرون میآید، نباید عمداً آروغ بزند، ولی اگر یقین نداشته باشد اشکال ندارد.