ایمان در قرآن وروایات تفاوت ندارد ,در قرآن کریم کلیاتی در مورد ایمان ومومن آمده که تفصیل آن را روایات بیان نموده اند. موصوف ایمان که مومن است شیعه نامیده شده نه خود صفت ایمان, مومن کامل, شیعه است که مرحله بالاتر از اسلام و تسلیم است. مفاهیمی مانند ایمان از ناب ترین مقولات انسانی اند که به زندگی آدمی حلاوت می بخشند. جوهره ایمان بیشتر به حوزه دین ارتباط دارد و از دیرباز پژوهشگران کلامی و فلسفی در فرهنگ اسلام و مسیحیت به پروهش و کاوش در زمینه ایمان پرداخته اند . مفهوم ایمان: ایمان از باب (افعال) (آمن، یؤمن، ایمانا) و از ماده اَمن، به معنای ایمن گردانیدن است، ولی در معانی گرویدن، باورداشتن، روی کردن و اعتماد ورزیدن استعمال می شود. با توجه به ماده و موارد استعمال این واژه در تعریف آن می توان گفت: ایمان باورداشتنی است که باعث گرویدن شخص به یک امت می شود و او را از خطرات کفر، نفاق و گمراهی ایمن می بخشد. حقیقت و ارکان ایمان: در مورد حقیقت ایمان و ارکان آن میان متکلمان، حکیمان و عالمان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. از مجموعه آرائی که در این باب ارائه شده است، آشکار می شود که برخی از ایشان ایمان را بسیط و دارای یک جزء می شمارند و برخی دیگر آن را مرکب انگاشته واجزای دوگانه و یا چند گانه ای برای آن قائل هستند. گروه اول معتقداند: ایمان صرف اعتقاد قلبی است و عمل به جوارح و اقرار به زبان از شرایط آن است و نه جزء آن. ایشان به دو دلیل استناد نموده اند. اول این که، جایگاه ایمان قلب و جان آدمی است؛ زیرا در قرآن کریم آمده است: (قالت الاعراب آمنا ... و لما یدخل الایمان فی قلوبکم؛ در قلب های ایشان ایمان نگاشته شده است وهرگز ایمان به قلب های ایشان راه نیافته است) (حجرات، آیه 14). دلیل دوم این است که قرآن کریم در 52 مورد بعد از ایمان عمل صالح را ذکر نموده است (الدین آمنوا و عملوا الصالحات) این بدین معنا است که عمل غیر از ایمان است؛ زیرا اگر جزء آن بود به لحاظ ادبی آوردن و تکرار آن صحیح نبود. گروه دوم بر این اعتقادند که ایمان اعم از اعتقاد، اقرار زبانی و عمل صالح است و در حقیقت دارای سه جزء است. مرحوم علامه مجلسی معتقد است، عمل جزء ایمان است و لذا بابی را تحت عنوان (ان العمل جزء الایمان) در بحارالانوار گشوده است و در آن روایات فراوانی را با همین مضمون جمع آوری نموده است. از جمله از حضرت رضا(ع) نقل نموده که: (الایمان عقد بالقلب، لفظ باللسان، عمل بالجوارح، لایکون الایمان الا هکذا؛ ایمان پیوندی است قلبی، گفتاری است با زبان وعمل با اعضاء بدن است. ایمان نیست مگر بدین صورت) (بحارالانوار، ج 69). در روایت دیگری از حضرت امیرالمؤمنین(ع) آمده است: (ایمان تصدیق قلبی، اقرار زبانی و عمل بدنی است). نظریه دیگری هم در زمینه ایمان وجود دارد و آن قول مشهور عالمان دینی است مبنی بر این که ایمان صرف اعتقاد قلبی است وامور دیگر همچون اقرار به زبان و همچنین التزام عملی نسبت به احکام دین، شرط لازم آن و رعایت اخلاق دین، شرط کمال آن است. در فرهنگ قرآن کریم هر جا سخن از (ایمان) آورده شده در کنارش (عمل صالح) نیز ذکر گردیده است به گونه ای که گویی ایمان و عمل دو امر جداناپذیر در رشد و تعالی انسان هستند و به راستی هم چنین است، زیرا ایمان و عمل صالح مکمل یکدیگراند و تأثیر متقابل بر هم دارند. ایمان اگر در اعماق جان نفوذ کند، حتما شعاع آن در اعمال انسان ظاهر می شود و عمل را صالح خواهد نمود. ایمان چراغ پرفروغی است که در قلب انسان روشن می شود و آثاری در چشم، گوش، زبان و دست و پای او آشکار می گردد. اصولا ایمان همچون ریشه است و عمل صالح ثمره و میوه آن، وجود میوه شیرین دلیل بر سلامت ریشه است و وجود ریشه سالم سبب پرورش میوه های مفید. امیرالمؤمنین علی(ع) در این زمینه فرموده است: (فبالایمان یستدل علی الصالحات و بالصالحات یستدل علی الایمان؛ به وسیله ایمان به اعمال شایسته استدلال می شود و به سبب اعمال صالح می توان بر وجود ایمان استدلال نمود). (بحارالانوار، ج 32، ص 240). متعلق ایمان: در زمینه آنچه که ایمان به آن تعلق می گیرد نیز میان عالمان و متکلمان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. اهل سنت اعتقاد به توحید، نبوت و معاد را برای ایمان داشتن کافی می دانند، ولی شیعه دو اصل عدل و امامت را نیز بر آن می افزاید. از نظر شیعیان ایمان مرتبه بالاتری از اسلام است. انسان با اعتقاد به سه اصل توحید، نبوت و معاد، مسلمان می شود و از کفر و الحاد نجات می یابد؛ ولی نجات کامل در گرو ایمان است و مؤمن واقعی به کسی اطلاق می شود که به دو اصل عدالت و امامت چهارده معصوم(ع) باور عمیق و قلبی داشته باشد. باور داشتنی که به محبت عمیق و پیروی عملی از آنها بیانجامد. امامت از دیدگاه شیعه ادامه همان وظایف نبوت است. پیامبر اکرم(ص) هم دین را تبیین می نمود و هم با تشکیل حکومت، احکام و قوانین اجتماعی آن را در جامعه جاری می ساخت. امام معصوم(ع) نیز همین دو وظیفه را پس از پیامبر بر عهده دارد. امام نیز موظف است دین را تفسیر نموده و به عنوان حاکم اسلامی آن را در جامعه اجراء نماید، بنابراین مقام امامت مقامی است که در کنار نبوت مطرح است و ادامه همان است، از آن رو اگر کسی معتقد باشد که اعتقاد به نبوت از اصول دین است، نمی تواند موضوع امامت را یک امر فرعی و از فروعات احکام فقهی قلمداد نماید و این اشتباهی بوده است که اهل سنت مرتکب شده اند (الهیات، ج 4، ص 9). اصالت عمل: بحث ارزش عمل و ضرورت عملی ساختن باورهای دینی و اخلاقی با بحث اصالت عمل متفاوت است. اصالت عمل دیدگاه مادی افراطی ای است که پراکسیس ها و پراگماتیست ها در مورد عمل انسان مطرح نموده اند. اینها معتقداند که انسان یعنی عمل و عمل است که ملاک حقیقت است و هویت حقیقی انسان را شکل می دهد. آنها هیچگونه اصالتی برای اندیشه، بنیت، ایمان و عشق و توجهات معنوی در ساخت هویت انسان قائل نیستند. پراگماتیست ها معتقدند هر عملی صرفا با این دلیل که برای ما نافع است و سود و ثمره دارد، دارای ارزش اخلاقی و حقیقی است چه از روی ایمان باشد یا نباشد و چه با نیت صحیح انجام شود و یا نشود؛ ولی از نظر اسلام به انگیزه، نیت و هدف عمل همانند خود عمل توجه شده است. درست است که عمل سازنده انسان است ولی عمل برخاسته از روی ایمان، نیت خالص الهی و انگیزه سالم؛ زیرا در این مکتب آنچه حائز اهمیت است در درجه اول آثاری است که عمل بر نفس انسان می گذارد و نه صرفا سود مادی و فایده های خارجی و بیرونی آن، بنابراین اسلام برای عمل ارزش فراوان قایل است؛ ولی عملی را سودمند و با ارزش می داند که تأثیر مثبت بر نفس انسان می گذارد؛ یعنی عملی که دارای حسن فاعلی و فعلی باشد، حسن فاعلی؛ یعنی عملی که برخاسته از ایمان و نیت خالص است و حسن فعلی؛ یعنی عملی که مطابق با شریعت می باشد. ایمان از دیدگاه روایات در کلام معصومین(ع) دهها و صدها حدیث درباره ایمان وجود دارد که هر یک گوشهای از سیمای این امر ارزشمند پرده برمیگیرد. غوص در بیکرانه احادیث، محقق را به عمق دریای ایمان میبرد و او را مات و مبهوت وامینهد. تعداد مسائل اعتقادی، اخلاقی و عرفانی در احادیث که درباره ایمان وارد شده است، به اندازهای است که هر تشنهای را سیراب و هر آفت زدهای را مداوا میکند؛ کافی است انسان خود را در جهت نسیم روحافزای آن جواهر درخشان قرار دهد. جوامع روایی، به خصوص مآخذ و منابع روایی شیعه، آکنده از کلمات و سخنان ارزندهای است که هریک اطلاعی جدید و جنبهای پنهان از ایمان را آشکار میکند؛ اگر احادیث باب ایمان را گردآوری کنیم، میتوانیم آنها را در دهها عنوان دسته بندی کنیم. در اینجا به برخی از اهم عناوین و احادیث اشاره کرده، این مختصر را به آنها مزین میکنیم. 1. اهمیت ایمان و عظمت مؤمن در روایات تعابیری در شأن و اهمیت ایمان و تعظیم مومن وارد شده است که در برابر آنها انسان فقط میتواند اظهار شگفتی کند. به این چند حدیث توجه کنید: الف. (قال الصادق(ع): المؤمن اعظم حرمه من الکعبه؛ حرمت مؤمن از حرمت کعبه بیشتر است).(بحار، ج 68، ص 16) ب. (عن النبی(ص): ان الله جل ثنائه یقول و عزتی و جلالی ما خلقت من خلقی خلقا احب الی من عبدی المؤمن...؛ از پیامبر (ص) است که خداوند فرمود: به عزت و جلالم قسم! هیچ کس را خلق نکردم که نزد من از بنده مؤمن محبوبتر باشد ... ).(بحار، ج 71، ص 158) ج. (روی عن الصادق(ع): المؤمنة اعزّ من المؤمن و المؤمن اعزّ من الکبریت الاحمر، فمن رای منکم الکبریت الاحمر؟؛ از امام صادق(ع) روایت شده است: زن مؤمن از مرد مؤمن عزیزتر است و مرد مؤمن از کبریت احمر عزیزتر؛ پس چه کسی از شما کبریت احمر را دیده است؟)(اصول کافی، ج 2، ص 242) در قرآن کریم آیاتی است که عدد بندگان راستین را اندک میداند؛ (قلیل من عبادی الشکور؛ از بندگان من عده اندکی شکرگزارند)(سبا / 13)؛ (و ما امن معه الاقلیل؛ و گرویدگان به نوح عده قلیلی بیش نبودند).(هود / 40) کمی مؤمنان در این احادیث به خوبی بیان شده است و به همین نسبت، ارزشمندی ایمان و حساسیت بسیار زیاد آن پوشیده نمیماند؛ اگر ایمان عزت دنیا و آخرت است؛ اگر مؤمن عزیزترین خلق خدا روی زمین است؛ و اگر مومن حرمتی بیش از کعبه دارد، پس ایمان و عظمت مؤمن و حقارت کافر حد و حصری نخواهد داشت. ایمان راهی است که انسان با آن به امنیت میرسد، زیرا اصولاً ایمان امنیت است و جسم و جان انسان، تنها با ایمان حیات میگیرد و نزد حق عظیم و مکرم میگردد. 2. آثار و علایم ایمان در روایات ما بیشترین حجم به آثار و علایم ایمان اختصاص یافته است. بیشک ایمان، از خود ثمراتی برجای مینهد؛ حاصل ایمان، گاهی امور درونی است و گاهی بیرونی؛ هر دو قسم، گاهی در دنیا به ظهور میرسد و گاهی صحنه افشای آن آخرت است. از سوی دیگر، آثار یک شیء گاه آن شیء، را از مشابهاتش ممتاز و متمایز میسازد و گاه ما را با ماهیت آن آشنا ساخته، بر آن دلالت واضحی میکند؛ (الآثار تدل علی المؤثر)؛ بنابراین، درنگ و تأمل در این زمینه، شایسته و سزاوار است؛ ضمن آنکه میتوانیم تصویر ذهنی خود را از ایمان دینی در فرهنگ قرآنی اصلاح کنیم، و اگر کاستی و نقصی در برداشت ما از ایمان وجود دارد، تصحیح کنیم. دستهای از روایات، تحت عنوان (حقیقة الایمان) قرار دارد که در واقع به بیان آثار و علایم ایمان اشاره دارد: (روی عن علی(ع): ان من حقیقه الایمان ان تؤثر الحق و ان ضرّک علی الباطل و ان نفعک؛ از حضرت علی(ع) نقل شده است که فرمود: حقیقت ایمان آن است که حق را بر باطل ترجیح دهی، هرچند مضر باشد و باطل را ترجیح ندهی، هرچند برای تو نفعی داشته باشد).(بحار، ج 7، ص 107) براساس این حدیث شریف، همه زمینهها و ابعاد مختلف زندگی، ملاحظه حق و حقیقت است. این امر در عین سختی، از علایم و آثار ایمان شمرده شده است. برای هر فرد انسانی در روزها، هفتهها، ماهها، سالها و طول عمرش، صدها و هزاران مسئله اتفاق میافتد که باید تصمیم بگیرد و خود انتخاب کند؛ ملاک انتخاب و گزینش چیست؟ این حدیث بسیار ارزشمند، ملاک اراده و تصمیم را حق و رجحان حقیقت بر باطل شمرده است. در حدیث دیگری، با بسط بیشتر، به آثار و علایم ایمان اشاره شده است: (عن النبی(ص): ثلاث من حقائق الایمان.. الانفاق من الاقتار و انصاف الناس من نفسک و بذل العلم للمتعلم؛ پیامبر (ص) فرمود: سه چیز حقیقت ایمان است...؛ انفاق به هنگام تنگدستی، برابر داشتن خود با مردم، و انتشار علم).(کنز العمال، ج 1، ص 40) کسی که به خدا و روز قیامت مؤمن است، هر هستی و نعمتی را عطیه الهی میداند؛ از این رو، همه آن را برای خود نمیخواهد و اضافه بر نیاز خود و زندگی خانوادگیاش را در راههای خداپسندانه هزینه میکند. او همچنین همواره به خود گمان بد دارد و در هیچ موردی تمام حق را به خود نمیدهد و دیگران را هم صاحب حق میداند. این نگاه انصاف در عمل را به او هدیه میکند. فرد مؤمن نیز علمی را که هدیه الهی است، نشر داده، در اختیار دیگران و علاقهمندان قرار میدهد. (قال الصادق(ع): لقی رسول الله(ص) یوما حارثه... فقال له: کیف اصبحت یا حارثه؟؛ امام صادق(ع) فرمود: روزی رسول خدا(ص) حارثه را ملاقات فرمود. از او سؤال کرد: چگونه هستی؟)، (قال یا رسول الله(ص): مؤمنا حقا، قال: ان لکل ایمان حقیقه فما حقیقه ایمانک؟؛ پاسخ داد: مؤمن حقیقی هستم. پیامبر فرمود: هر ایمانی حقیقتی دارد، حقیقت ایمان تو چیست؟)، (قال: عزفت نفسی عن الدنیا و اسحرت لیلی و افلمئت نهاری؛ گفت: نفسم از دنیا بیزار است و شبها بیدار و روزها تشنهام [روزهام]).(معانی الاخبار، ص 180) به طور کلی آثار و حقایق ایمان دو دستهاند: برخی بیرونیاند؛ نظیر انفاق یا نشر علم، و برخی در درون انسان تحقق مییابند. آثار دسته دوم، گرچه خود علایمی در بیرون دارند، حقیقتشان در درون انسان متجلی میشود. در این حدیث شریف به یکی از بلندترین حقایق و علایم ایمان، یعنی زهد اشاره شده است. زهد و بیرغبتی به دنیا خواب را از چشم انسان میرباید و روزها و شبهای او را سرشار از نسیم روحافزای یاد حق میکند. (قال علی(ع): لایصدق ایمان عبد حتی یکون بما فی یدالله اوثق منه بما فی یده؛ حضرت علی(ع) فرمود: بنده در ایمان صادق نیست؛ مگر آنکه به آنچه نزد خداست، بیشتر اطمینان داشته باشد تا آنچه نزد خود او است).(بحار، ج 103، ص 37) امیرمؤمنان(ع) در این سخن بلند، به توکل که از علایم و اقران ایمان است، اشاره فرمود. برای هر انسان در طول زندگی، بارها و بارها اتفاق میافتد که اموری به صورت کامل در اختیار او است؛ از این رو، به این امور اعتماد و اطمینان کامل کرده است، ولی به ناگاه کلاً نابود شده یا از اختیار انسان کامل خارج شده است. این گونه حوادث عبرتآموز برای ما پیامی دارند و آن اینکه زمام امور دنیا به دست خداست و چون او اراده کرده است، در اختیار بندگان قرار گرفته است؛ لذا باید اصالتا به او دل بست و بر او توکل کرد و این از خصایص مهم ایمان دینی است. اگر تیغ عالم بجنبد ز جاینبرّد رگی تا نخواهد خدای عن علی(ع): (لایذوق المرء من حقیقة الایمان حتی یکون فیه ثلاث خصال: الفقه فی الدین و الصبر علی المصائب و حسن التقدیر فی المعاش؛ حضرت علی(ع) فرمود: انسان حقیقت ایمان را نمیچشد، مگر آنکه سه ویژگی در او باشد: تفقه در دین، صبر بر مصایب، و تقدیر و تدبیر نیکو در امر معاش).(بحار، ج 71، ص 85) ایمان سه ویژگی را به همراه خود میآورد: اول تیزبینی در امور دینی؛ به عبارت دیگر، شخص مؤمن، هم دین و مسائل دینی اعم از اعتقادی و امور عملی را خوب میشناسد، و هم در تشخیص مسائلی که در حیات فردی یا جمعی او رخ میدهد و تطبیق آنها بر امور دینی، بینا و بصیر است. دوم، بر مشکلات و مصائب صبور است؛ یعنی ناگواریها و دشواریهای زندگی را هدفدار میبیند. مشکلات یا برای تکامل انسان است و یا کاهش بار گناه را به دنبال دارد. سوم، مؤمن عاقل است و در معاش خود حساب و کتاب دارد و برای امور زندگی با برنامه است؛ نه اینکه به روزمرّگی و آنچه پیش آید خوش آید، مبتلا باشد. براساس این حدیث، نه تنها مؤمن دارای تقدیر و برنامه است، بلکه دارای حسن تقدیر و تدبیر است. نکته جالب توجه در این حدیث تعبیر، (ذوق ایمان) است که به این نکته اشاره دارد که ایمان چشیدنی و یافتنی است و چنان طعم لذتبخشی دارد که هر که آن را بچشد، سراپا از شهد شیرین ایمان و حلاوت طعم آن سرمست و هوشیار میشود. (عن النبی(ص): من کان اکثر همّه نیل الشهوات نزع من قلبه حلاوة الایمان؛ پیامبر(ص) فرمود: کسی که بیشترین همت او نیل به شهوات باشد، خداوند لذت و شیرینی ایمان را از قلب او میبرد).(تنبیه الخواطر، ص 357) هرچند انسان مجاز به سرکوب شهوات خود به طور کامل نیست، ولی نیل به شهوات نباید تمام همّ انسان باشد و همه وجود او را فرا بگیرد؛ در این صورت ایمان از قلب او بیرون رفته است. مؤمن به آن دسته از غرایز تن میدهد که ناخشنودی خدا را در پی نداشته باشد؛ بنابراین، همّ او رضایت حق است. او از مشتهباتی که با خواست الهی ناسازگار است، چشم میپوشد و صبر پیشه میکند. (قال الصادق(ع): ستةٌ لاتکون فی مؤمن: العسر و النکد و الحسد و اللجاجه و الکذب و البغی؛ امام صادق (ع) فرمود: شش امر در مؤمن نیست: تنگدستی و تیرهروزی و حسادت و لجاجت و دروغ و طغیان).(بحار، ج 78، ص 262) مؤمن مشربی نرم و برخوردی ملایم دارد؛ (عن النبی(ص): المؤمنون هینون لینون؛ پیامبر(ص) فرمود: مؤمنان آسان گیر و نرمخو هستند).(بحار، ج 78، ص 334) دیگر آنکه مؤمن از حسادت و لجاجت و دروغگویی برّی است. او همچنین به هیجانهای کاذب مبتلا نمیشود؛ یعنی در زندگی خود، همواره به اصل اعتدال پایبند است. احادیث در این زمینه بسیار فراوان، و فوق العاده جالب و روح بخش است. در پایان، کلام را به بیان نورانی امیرمؤمنان(ع) متبرک میکنیم: (المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه اوسع شی، صدرا و اذل شیء نفسا یکره الرفعه و یشنأ السمعه طویل غمّه بعید همته کثیر صمته مشغول وقته شکور صبور مغمور بفکرته ضنین بخلّته سهل الخلیقه لین العریکه نفسه اصلب من العتلد و هو اذل من العبد)؛(بحار، ج 69، ص 417 و نهجالبلاغه حکمت 333) 3. ایمان و اسلام در روایات، به صراحت ایمان از اسلام متمایز شده است؛ اسلام با اقرار زبانی حاصل میشود، ولی ایمان امری درونی، اقراری قلبی و پذیرش از روی صدق و اخلاص است. اسلام نوعی مصونیت و امنیت ظاهری را به ارمغان میآورد، اما دل، تنها با ایمان به آرامش و سکون میرسد. اسلام امر نکاح وارث و دم را سامان میدهد و ایمان عمل مؤمنانه و مؤمنانه زیستن را میآموزد. ایمان با اسلام مشارکت دارد، ولی اسلام ایمان را به شرکت نمیخواند؛ البته لازم به ذکر است که این اولین مرتبه اسلام است، والاّ اسلام خود مراتبی دارد که برخی از آن شامل ایمان قلبی هم میشود. در میان جوامع روایی، احادیثی وجود دارد که به اصطلاح نخست ناظرند؛ یعنی اسلام را در اقرار زبانی خلاصه کرده، ایمان را به قلب ارجاع میدهند؛ (قال علی(ع): قالی لی رسول الله(ص) یا علی اکتب؟ فقلت ما اکتب فقال: اکتب بسم الله الرحمن الرحیم، الایمان ما وقّر فی القلوب و صدقته الاعمال و الاسلام ماجری علی اللسان و حلّت به المناکحه؛ حضرت علی(ع) فرمود که پیامبر(ص) به من امر کرد: ای علی(ع) بنویس. عرض کردم: چه بنویسم؟ پیامبر(ص) فرمود: بنویس به نام خداوند بخشنده مهربان؛ ایمان چیزی است که در قلب جای گیرد و آن را وقار میبخشد و عمل به آن تصدیق میکند. اسلام چیزی است که به زبان جاری میشود و موجب جواز امر نکاح است).(تحف العقول، ص 218 و بحار، ج 50، ص 208) همین معنا در حدیث دیگری به روشنی بیشتری اظهار شده است؛ آنجا که امام باقر(ع) فرمودند: (الایمان ما کان فی القلب و الاسلام ما علیه التناکح و التوارث و حقنت به الدماء و الایمان یشرک الاسلام و الاسلام لا یشرک الایمان؛ امام باقر(ع) فرمود: ایمان امری قلبی است، و اسلام منشأ جواز امر نکاح وارث و حفظ دم است؛ پس ایمان با اسلام مشارکت دارد، ولی اسلام با ایمان مشارکت ندارد).(بحار، ج 87، ص 177) از این گروه احادیث برمیآید که اولاً در این اصطلاح، ایمان از اسلام جدا و منفک است؛ اسلام تنها اقرار زبانی و جاری کردن شهادتین بر زبان است، در حالی که ایمان علاوه بر این، نیازمند خضوع و باور قلبی است. ثانیا روشن میگردد که جایگاه ایمان قلب است و این همان چیزی است که قرآن آن را بیان فرموده است: (قالت الاعراب امنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم؛ اعراب گفتند: (ما ایمان آوردیم) به آنها بگو: (شما که ایمانتان به قلب وارد نشده، هنوز ایمان نیاوردید؛ بگویید اسلام آوردم).(حجرات / 14) 4. ایمان و عمل یکی دیگر از مطالبی که در روایات درباره ایمان مطرح شده است، این مسئله است که ایمان با عمل همراه است و هیچ یک بدون دیگری مطلوب نیست. در روایات، ایمان مقبول شمرده شده است که با عمل همراه باشد و نیز عملی نافع تلقی شده است که از ایمان برخیزد؛ بنابراین، ایمان به تنهایی مکفی نیست؛ چنان که عمل نیز بدون ایمان نافع نخواهد بود. (روی عن النبی(ص): الایمان و العمل اخوان شریکان فی قرن لایقبل... احدهما الا بصاحبه؛ پیامبر(ص) اکرم فرمود: ایمان و عمل دو برادر و دو شریک و نزدیک یکدیگرند که یکی بدون دیگری قبول نمیشود).(کنز العمال، ج 1، ص 59) (قال النبی(ص): لایقبل ایمان بلاعمل و لاعمل بلا ایمان؛ پیامبر(ص) فرمود: ایمان بدون عمل، و عمل بدون ایمان پذیرفته نیست).(کنز العمال، ج 1، ص 68) ذیل عنوان (آثار و علایم ایمان)، احادیثی ذکر شد و احادیث فراوان دیگری وجود دارد که همه بر این مسئله تکیه دارند که ایمان یک سلسله آثار عملی را به دنبال دارد. اگر ایمان به حد نصاب برسد، قطعا محصولاتی عملی را به دنبال خواهد داشت و اصولاً شخص مؤمن به گونه دیگری زندگی میکند و روش و منش و رفتار او ایمانی است. حضور عمل در صحنه ایمان تا بدان اندازه مهم بوده است که در برخی روایات، منکران ارتباط عمل با ایمان لعن شدهاند؛ پیامبر اکرم(ص) در حدیثی فرمودند: (لعنت المرجئه علی لسان سبعین نبیا الذین یقولون الایمان قول بلا عمل؛ پیامبر(ص) فرمود: هفتاد پیامبر، مرجئه را که میگویند ایمان قول بدون عمل است، لعنت کردهاند).(کنز العمال، ص 637) بنابراین، عمل به اندازه ایمان و ایمان به اندازه عمل، از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به همین دلیل، ایمان هرگز از عمل جدایی نمیپذیرد. اگر برخی نحلهها و اقوام، در مراحلی از حیات خود، عمل و شریعت را لازم نمیبینند و قائلند که عمل چون نردبانی است که هرگاه انسان به بالای آن رسید، دیگر نیازی به آن نیست، قولی شبیه قول مرجئه دارند. آنچه کلمه طیب ایمان را رشد میدهد و آنچه تا لحظه آخر، انسان را بر صراط مستقیم ایمان نگاه میدارد، عمل صالح است: (الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه؛ یعنی کلمه نیکوی توحید به سوی خدا بالا میرود و عمل صالح به آن رفعت میبخشد).(فاطر / 10) 5. درجات ایمان از دیگر نکاتی که در اخبار و احادیث بر آن تأکید شده این است که ایمان استعداد افزایش و کاهش دارد. در روایتی آمده است که هرگاه در قلبی ایمان جای گیرد، نقطهای نورانی به دنبال خواهد داشت؛ هرچه ایمان افزایش یابد آن نقطه سفید و نورانی نیز میگسترد تا هرگاه ایمان کامل شد، سفیدی و درخشندگی آن تمام قلب را فرا میگیرد. (عن علی(ع): ان الایمان یبدو لمظة بیضاء فی القلب فکلما ازداد الایمان عظما ازداد البیاض فاذا استکمل الایمان ابیض القلب کله؛ حضرت علی(ع) فرمود: هرگاه ایمان در قلب وارد شود، نقطهای نورانی در آن پدید میآید؛ هرچه ایمان زیاد میشود، آن نقطه گسترش مییابد و آنگاه که ایمان کامل شد، نور تمام قلب را فرا میگیرد).(کنز العمال، خطبه 1734) دستهای از روایات تحت عنوان (افضل الایمان) بیان شده است؛ اگر برخی امور به عنوان افضل ایمان معرفی شده است، طبعا بدین معناست که ایمان درجاتی خواهد داشت که افضل آن، امور مذکور در این روایات است؛ برای مثال رسول گرامی اسلام فرمودند: (افضل الایمان الصبر و السماحة؛ بالاترین درجه ایمان صبر و گذشت است).(کنز العمال، خطبه 74) همچنین ایشان در حدیث دیگری میفرمایند: (افضل الایمان ان تعلم ان الله معک حیث ما کنت؛ بالاترین درجه ایمان این است که حضور حق را در هر حال که باشی درک کنی).(کنز العمال، خطبه 66) اگر ایمان ذومراتب است، مؤمنان هم دارای درجاتی خواهند بود و آن که در ایمان کاملتر است، به خدا نزدیکتر خواهد بود. این بود مختصری از آنچه در بحر روایات، در باب ایمان آمده است. مباحث فراوان دیگری در اخبار و احادیث معصومین (ع) وجود دارد که ذکر و تحلیل آنها به مجالی دیگر نیاز دارد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100130371)
ایمان در قرآن وروایات تفاوت ندارد ,در قرآن کریم کلیاتی در مورد ایمان ومومن آمده که تفصیل آن را روایات بیان نموده اند. موصوف ایمان که مومن است شیعه نامیده شده نه خود صفت ایمان, مومن کامل, شیعه است که مرحله بالاتر از اسلام و تسلیم است.
مفاهیمی مانند ایمان از ناب ترین مقولات انسانی اند که به زندگی آدمی حلاوت می بخشند. جوهره ایمان بیشتر به حوزه دین ارتباط دارد و از دیرباز پژوهشگران کلامی و فلسفی در فرهنگ اسلام و مسیحیت به پروهش و کاوش در زمینه ایمان پرداخته اند .
مفهوم ایمان:
ایمان از باب (افعال) (آمن، یؤمن، ایمانا) و از ماده اَمن، به معنای ایمن گردانیدن است، ولی در معانی گرویدن، باورداشتن، روی کردن و اعتماد ورزیدن استعمال می شود. با توجه به ماده و موارد استعمال این واژه در تعریف آن می توان گفت: ایمان باورداشتنی است که باعث گرویدن شخص به یک امت می شود و او را از خطرات کفر، نفاق و گمراهی ایمن می بخشد.
حقیقت و ارکان ایمان:
در مورد حقیقت ایمان و ارکان آن میان متکلمان، حکیمان و عالمان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. از مجموعه آرائی که در این باب ارائه شده است، آشکار می شود که برخی از ایشان ایمان را بسیط و دارای یک جزء می شمارند و برخی دیگر آن را مرکب انگاشته واجزای دوگانه و یا چند گانه ای برای آن قائل هستند.
گروه اول معتقداند: ایمان صرف اعتقاد قلبی است و عمل به جوارح و اقرار به زبان از شرایط آن است و نه جزء آن. ایشان به دو دلیل استناد نموده اند.
اول این که، جایگاه ایمان قلب و جان آدمی است؛ زیرا در قرآن کریم آمده است: (قالت الاعراب آمنا ... و لما یدخل الایمان فی قلوبکم؛ در قلب های ایشان ایمان نگاشته شده است وهرگز ایمان به قلب های ایشان راه نیافته است) (حجرات، آیه 14).
دلیل دوم این است که قرآن کریم در 52 مورد بعد از ایمان عمل صالح را ذکر نموده است (الدین آمنوا و عملوا الصالحات) این بدین معنا است که عمل غیر از ایمان است؛ زیرا اگر جزء آن بود به لحاظ ادبی آوردن و تکرار آن صحیح نبود.
گروه دوم بر این اعتقادند که ایمان اعم از اعتقاد، اقرار زبانی و عمل صالح است و در حقیقت دارای سه جزء است. مرحوم علامه مجلسی معتقد است، عمل جزء ایمان است و لذا بابی را تحت عنوان (ان العمل جزء الایمان) در بحارالانوار گشوده است و در آن روایات فراوانی را با همین مضمون جمع آوری نموده است. از جمله از حضرت رضا(ع) نقل نموده که: (الایمان عقد بالقلب، لفظ باللسان، عمل بالجوارح، لایکون الایمان الا هکذا؛ ایمان پیوندی است قلبی، گفتاری است با زبان وعمل با اعضاء بدن است. ایمان نیست مگر بدین صورت) (بحارالانوار، ج 69).
در روایت دیگری از حضرت امیرالمؤمنین(ع) آمده است: (ایمان تصدیق قلبی، اقرار زبانی و عمل بدنی است).
نظریه دیگری هم در زمینه ایمان وجود دارد و آن قول مشهور عالمان دینی است مبنی بر این که ایمان صرف اعتقاد قلبی است وامور دیگر همچون اقرار به زبان و همچنین التزام عملی نسبت به احکام دین، شرط لازم آن و رعایت اخلاق دین، شرط کمال آن است.
در فرهنگ قرآن کریم هر جا سخن از (ایمان) آورده شده در کنارش (عمل صالح) نیز ذکر گردیده است به گونه ای که گویی ایمان و عمل دو امر جداناپذیر در رشد و تعالی انسان هستند و به راستی هم چنین است، زیرا ایمان و عمل صالح مکمل یکدیگراند و تأثیر متقابل بر هم دارند. ایمان اگر در اعماق جان نفوذ کند، حتما شعاع آن در اعمال انسان ظاهر می شود و عمل را صالح خواهد نمود. ایمان چراغ پرفروغی است که در قلب انسان روشن می شود و آثاری در چشم، گوش، زبان و دست و پای او آشکار می گردد. اصولا ایمان همچون ریشه است و عمل صالح ثمره و میوه آن، وجود میوه شیرین دلیل بر سلامت ریشه است و وجود ریشه سالم سبب پرورش میوه های مفید.
امیرالمؤمنین علی(ع) در این زمینه فرموده است: (فبالایمان یستدل علی الصالحات و بالصالحات یستدل علی الایمان؛ به وسیله ایمان به اعمال شایسته استدلال می شود و به سبب اعمال صالح می توان بر وجود ایمان استدلال نمود). (بحارالانوار، ج 32، ص 240).
متعلق ایمان:
در زمینه آنچه که ایمان به آن تعلق می گیرد نیز میان عالمان و متکلمان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. اهل سنت اعتقاد به توحید، نبوت و معاد را برای ایمان داشتن کافی می دانند، ولی شیعه دو اصل عدل و امامت را نیز بر آن می افزاید. از نظر شیعیان ایمان مرتبه بالاتری از اسلام است. انسان با اعتقاد به سه اصل توحید، نبوت و معاد، مسلمان می شود و از کفر و الحاد نجات می یابد؛ ولی نجات کامل در گرو ایمان است و مؤمن واقعی به کسی اطلاق می شود که به دو اصل عدالت و امامت چهارده معصوم(ع) باور عمیق و قلبی داشته باشد. باور داشتنی که به محبت عمیق و پیروی عملی از آنها بیانجامد.
امامت از دیدگاه شیعه ادامه همان وظایف نبوت است. پیامبر اکرم(ص) هم دین را تبیین می نمود و هم با تشکیل حکومت، احکام و قوانین اجتماعی آن را در جامعه جاری می ساخت. امام معصوم(ع) نیز همین دو وظیفه را پس از پیامبر بر عهده دارد. امام نیز موظف است دین را تفسیر نموده و به عنوان حاکم اسلامی آن را در جامعه اجراء نماید، بنابراین مقام امامت مقامی است که در کنار نبوت مطرح است و ادامه همان است، از آن رو اگر کسی معتقد باشد که اعتقاد به نبوت از اصول دین است، نمی تواند موضوع امامت را یک امر فرعی و از فروعات احکام فقهی قلمداد نماید و این اشتباهی بوده است که اهل سنت مرتکب شده اند (الهیات، ج 4، ص 9).
اصالت عمل:
بحث ارزش عمل و ضرورت عملی ساختن باورهای دینی و اخلاقی با بحث اصالت عمل متفاوت است. اصالت عمل دیدگاه مادی افراطی ای است که پراکسیس ها و پراگماتیست ها در مورد عمل انسان مطرح نموده اند.
اینها معتقداند که انسان یعنی عمل و عمل است که ملاک حقیقت است و هویت حقیقی انسان را شکل می دهد. آنها هیچگونه اصالتی برای اندیشه، بنیت، ایمان و عشق و توجهات معنوی در ساخت هویت انسان قائل نیستند. پراگماتیست ها معتقدند هر عملی صرفا با این دلیل که برای ما نافع است و سود و ثمره دارد، دارای ارزش اخلاقی و حقیقی است چه از روی ایمان باشد یا نباشد و چه با نیت صحیح انجام شود و یا نشود؛ ولی از نظر اسلام به انگیزه، نیت و هدف عمل همانند خود عمل توجه شده است. درست است که عمل سازنده انسان است ولی عمل برخاسته از روی ایمان، نیت خالص الهی و انگیزه سالم؛ زیرا در این مکتب آنچه حائز اهمیت است در درجه اول آثاری است که عمل بر نفس انسان می گذارد و نه صرفا سود مادی و فایده های خارجی و بیرونی آن، بنابراین اسلام برای عمل ارزش فراوان قایل است؛ ولی عملی را سودمند و با ارزش می داند که تأثیر مثبت بر نفس انسان می گذارد؛ یعنی عملی که دارای حسن فاعلی و فعلی باشد، حسن فاعلی؛ یعنی عملی که برخاسته از ایمان و نیت خالص است و حسن فعلی؛ یعنی عملی که مطابق با شریعت می باشد.
ایمان از دیدگاه روایات
در کلام معصومین(ع) دهها و صدها حدیث درباره ایمان وجود دارد که هر یک گوشهای از سیمای این امر ارزشمند پرده برمیگیرد. غوص در بیکرانه احادیث، محقق را به عمق دریای ایمان میبرد و او را مات و مبهوت وامینهد. تعداد مسائل اعتقادی، اخلاقی و عرفانی در احادیث که درباره ایمان وارد شده است، به اندازهای است که هر تشنهای را سیراب و هر آفت زدهای را مداوا میکند؛ کافی است انسان خود را در جهت نسیم روحافزای آن جواهر درخشان قرار دهد.
جوامع روایی، به خصوص مآخذ و منابع روایی شیعه، آکنده از کلمات و سخنان ارزندهای است که هریک اطلاعی جدید و جنبهای پنهان از ایمان را آشکار میکند؛ اگر احادیث باب ایمان را گردآوری کنیم، میتوانیم آنها را در دهها عنوان دسته بندی کنیم. در اینجا به برخی از اهم عناوین و احادیث اشاره کرده، این مختصر را به آنها مزین میکنیم.
1. اهمیت ایمان و عظمت مؤمن
در روایات تعابیری در شأن و اهمیت ایمان و تعظیم مومن وارد شده است که در برابر آنها انسان فقط میتواند اظهار شگفتی کند. به این چند حدیث توجه کنید:
الف. (قال الصادق(ع): المؤمن اعظم حرمه من الکعبه؛ حرمت مؤمن از حرمت کعبه بیشتر است).(بحار، ج 68، ص 16)
ب. (عن النبی(ص): ان الله جل ثنائه یقول و عزتی و جلالی ما خلقت من خلقی خلقا احب الی من عبدی المؤمن...؛ از پیامبر (ص) است که خداوند فرمود: به عزت و جلالم قسم! هیچ کس را خلق نکردم که نزد من از بنده مؤمن محبوبتر باشد ... ).(بحار، ج 71، ص 158)
ج. (روی عن الصادق(ع): المؤمنة اعزّ من المؤمن و المؤمن اعزّ من الکبریت الاحمر، فمن رای منکم الکبریت الاحمر؟؛ از امام صادق(ع) روایت شده است: زن مؤمن از مرد مؤمن عزیزتر است و مرد مؤمن از کبریت احمر عزیزتر؛ پس چه کسی از شما کبریت احمر را دیده است؟)(اصول کافی، ج 2، ص 242)
در قرآن کریم آیاتی است که عدد بندگان راستین را اندک میداند؛ (قلیل من عبادی الشکور؛ از بندگان من عده اندکی شکرگزارند)(سبا / 13)؛ (و ما امن معه الاقلیل؛ و گرویدگان به نوح عده قلیلی بیش نبودند).(هود / 40)
کمی مؤمنان در این احادیث به خوبی بیان شده است و به همین نسبت، ارزشمندی ایمان و حساسیت بسیار زیاد آن پوشیده نمیماند؛ اگر ایمان عزت دنیا و آخرت است؛ اگر مؤمن عزیزترین خلق خدا روی زمین است؛ و اگر مومن حرمتی بیش از کعبه دارد، پس ایمان و عظمت مؤمن و حقارت کافر حد و حصری نخواهد داشت. ایمان راهی است که انسان با آن به امنیت میرسد، زیرا اصولاً ایمان امنیت است و جسم و جان انسان، تنها با ایمان حیات میگیرد و نزد حق عظیم و مکرم میگردد.
2. آثار و علایم ایمان
در روایات ما بیشترین حجم به آثار و علایم ایمان اختصاص یافته است. بیشک ایمان، از خود ثمراتی برجای مینهد؛ حاصل ایمان، گاهی امور درونی است و گاهی بیرونی؛ هر دو قسم، گاهی در دنیا به ظهور میرسد و گاهی صحنه افشای آن آخرت است.
از سوی دیگر، آثار یک شیء گاه آن شیء، را از مشابهاتش ممتاز و متمایز میسازد و گاه ما را با ماهیت آن آشنا ساخته، بر آن دلالت واضحی میکند؛ (الآثار تدل علی المؤثر)؛ بنابراین، درنگ و تأمل در این زمینه، شایسته و سزاوار است؛ ضمن آنکه میتوانیم تصویر ذهنی خود را از ایمان دینی در فرهنگ قرآنی اصلاح کنیم، و اگر کاستی و نقصی در برداشت ما از ایمان وجود دارد، تصحیح کنیم.
دستهای از روایات، تحت عنوان (حقیقة الایمان) قرار دارد که در واقع به بیان آثار و علایم ایمان اشاره دارد:
(روی عن علی(ع): ان من حقیقه الایمان ان تؤثر الحق و ان ضرّک علی الباطل و ان نفعک؛ از حضرت علی(ع) نقل شده است که فرمود: حقیقت ایمان آن است که حق را بر باطل ترجیح دهی، هرچند مضر باشد و باطل را ترجیح ندهی، هرچند برای تو نفعی داشته باشد).(بحار، ج 7، ص 107)
براساس این حدیث شریف، همه زمینهها و ابعاد مختلف زندگی، ملاحظه حق و حقیقت است. این امر در عین سختی، از علایم و آثار ایمان شمرده شده است. برای هر فرد انسانی در روزها، هفتهها، ماهها، سالها و طول عمرش، صدها و هزاران مسئله اتفاق میافتد که باید تصمیم بگیرد و خود انتخاب کند؛ ملاک انتخاب و گزینش چیست؟ این حدیث بسیار ارزشمند، ملاک اراده و تصمیم را حق و رجحان حقیقت بر باطل شمرده است.
در حدیث دیگری، با بسط بیشتر، به آثار و علایم ایمان اشاره شده است:
(عن النبی(ص): ثلاث من حقائق الایمان.. الانفاق من الاقتار و انصاف الناس من نفسک و بذل العلم للمتعلم؛ پیامبر (ص) فرمود: سه چیز حقیقت ایمان است...؛ انفاق به هنگام تنگدستی، برابر داشتن خود با مردم، و انتشار علم).(کنز العمال، ج 1، ص 40)
کسی که به خدا و روز قیامت مؤمن است، هر هستی و نعمتی را عطیه الهی میداند؛ از این رو، همه آن را برای خود نمیخواهد و اضافه بر نیاز خود و زندگی خانوادگیاش را در راههای خداپسندانه هزینه میکند. او همچنین همواره به خود گمان بد دارد و در هیچ موردی تمام حق را به خود نمیدهد و دیگران را هم صاحب حق میداند. این نگاه انصاف در عمل را به او هدیه میکند. فرد مؤمن نیز علمی را که هدیه الهی است، نشر داده، در اختیار دیگران و علاقهمندان قرار میدهد.
(قال الصادق(ع): لقی رسول الله(ص) یوما حارثه... فقال له: کیف اصبحت یا حارثه؟؛ امام صادق(ع) فرمود: روزی رسول خدا(ص) حارثه را ملاقات فرمود. از او سؤال کرد: چگونه هستی؟)، (قال یا رسول الله(ص): مؤمنا حقا، قال: ان لکل ایمان حقیقه فما حقیقه ایمانک؟؛ پاسخ داد: مؤمن حقیقی هستم. پیامبر فرمود: هر ایمانی حقیقتی دارد، حقیقت ایمان تو چیست؟)، (قال: عزفت نفسی عن الدنیا و اسحرت لیلی و افلمئت نهاری؛ گفت: نفسم از دنیا بیزار است و شبها بیدار و روزها تشنهام [روزهام]).(معانی الاخبار، ص 180)
به طور کلی آثار و حقایق ایمان دو دستهاند: برخی بیرونیاند؛ نظیر انفاق یا نشر علم، و برخی در درون انسان تحقق مییابند. آثار دسته دوم، گرچه خود علایمی در بیرون دارند، حقیقتشان در درون انسان متجلی میشود.
در این حدیث شریف به یکی از بلندترین حقایق و علایم ایمان، یعنی زهد اشاره شده است. زهد و بیرغبتی به دنیا خواب را از چشم انسان میرباید و روزها و شبهای او را سرشار از نسیم روحافزای یاد حق میکند.
(قال علی(ع): لایصدق ایمان عبد حتی یکون بما فی یدالله اوثق منه بما فی یده؛ حضرت علی(ع) فرمود: بنده در ایمان صادق نیست؛ مگر آنکه به آنچه نزد خداست، بیشتر اطمینان داشته باشد تا آنچه نزد خود او است).(بحار، ج 103، ص 37)
امیرمؤمنان(ع) در این سخن بلند، به توکل که از علایم و اقران ایمان است، اشاره فرمود. برای هر انسان در طول زندگی، بارها و بارها اتفاق میافتد که اموری به صورت کامل در اختیار او است؛ از این رو، به این امور اعتماد و اطمینان کامل کرده است، ولی به ناگاه کلاً نابود شده یا از اختیار انسان کامل خارج شده است. این گونه حوادث عبرتآموز برای ما پیامی دارند و آن اینکه زمام امور دنیا به دست خداست و چون او اراده کرده است، در اختیار بندگان قرار گرفته است؛ لذا باید اصالتا به او دل بست و بر او توکل کرد و این از خصایص مهم ایمان دینی است.
اگر تیغ عالم بجنبد ز جاینبرّد رگی تا نخواهد خدای
عن علی(ع): (لایذوق المرء من حقیقة الایمان حتی یکون فیه ثلاث خصال: الفقه فی الدین و الصبر علی المصائب و حسن التقدیر فی المعاش؛ حضرت علی(ع) فرمود: انسان حقیقت ایمان را نمیچشد، مگر آنکه سه ویژگی در او باشد: تفقه در دین، صبر بر مصایب، و تقدیر و تدبیر نیکو در امر معاش).(بحار، ج 71، ص 85)
ایمان سه ویژگی را به همراه خود میآورد: اول تیزبینی در امور دینی؛ به عبارت دیگر، شخص مؤمن، هم دین و مسائل دینی اعم از اعتقادی و امور عملی را خوب میشناسد، و هم در تشخیص مسائلی که در حیات فردی یا جمعی او رخ میدهد و تطبیق آنها بر امور دینی، بینا و بصیر است.
دوم، بر مشکلات و مصائب صبور است؛ یعنی ناگواریها و دشواریهای زندگی را هدفدار میبیند. مشکلات یا برای تکامل انسان است و یا کاهش بار گناه را به دنبال دارد.
سوم، مؤمن عاقل است و در معاش خود حساب و کتاب دارد و برای امور زندگی با برنامه است؛ نه اینکه به روزمرّگی و آنچه پیش آید خوش آید، مبتلا باشد. براساس این حدیث، نه تنها مؤمن دارای تقدیر و برنامه است، بلکه دارای حسن تقدیر و تدبیر است. نکته جالب توجه در این حدیث تعبیر، (ذوق ایمان) است که به این نکته اشاره دارد که ایمان چشیدنی و یافتنی است و چنان طعم لذتبخشی دارد که هر که آن را بچشد، سراپا از شهد شیرین ایمان و حلاوت طعم آن سرمست و هوشیار میشود.
(عن النبی(ص): من کان اکثر همّه نیل الشهوات نزع من قلبه حلاوة الایمان؛ پیامبر(ص) فرمود: کسی که بیشترین همت او نیل به شهوات باشد، خداوند لذت و شیرینی ایمان را از قلب او میبرد).(تنبیه الخواطر، ص 357)
هرچند انسان مجاز به سرکوب شهوات خود به طور کامل نیست، ولی نیل به شهوات نباید تمام همّ انسان باشد و همه وجود او را فرا بگیرد؛ در این صورت ایمان از قلب او بیرون رفته است. مؤمن به آن دسته از غرایز تن میدهد که ناخشنودی خدا را در پی نداشته باشد؛ بنابراین، همّ او رضایت حق است. او از مشتهباتی که با خواست الهی ناسازگار است، چشم میپوشد و صبر پیشه میکند.
(قال الصادق(ع): ستةٌ لاتکون فی مؤمن: العسر و النکد و الحسد و اللجاجه و الکذب و البغی؛ امام صادق (ع) فرمود: شش امر در مؤمن نیست: تنگدستی و تیرهروزی و حسادت و لجاجت و دروغ و طغیان).(بحار، ج 78، ص 262)
مؤمن مشربی نرم و برخوردی ملایم دارد؛ (عن النبی(ص): المؤمنون هینون لینون؛ پیامبر(ص) فرمود: مؤمنان آسان گیر و نرمخو هستند).(بحار، ج 78، ص 334)
دیگر آنکه مؤمن از حسادت و لجاجت و دروغگویی برّی است. او همچنین به هیجانهای کاذب مبتلا نمیشود؛ یعنی در زندگی خود، همواره به اصل اعتدال پایبند است.
احادیث در این زمینه بسیار فراوان، و فوق العاده جالب و روح بخش است. در پایان، کلام را به بیان نورانی امیرمؤمنان(ع) متبرک میکنیم: (المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه اوسع شی، صدرا و اذل شیء نفسا یکره الرفعه و یشنأ السمعه طویل غمّه بعید همته کثیر صمته مشغول وقته شکور صبور مغمور بفکرته ضنین بخلّته سهل الخلیقه لین العریکه نفسه اصلب من العتلد و هو اذل من العبد)؛(بحار، ج 69، ص 417 و نهجالبلاغه حکمت 333)
3. ایمان و اسلام
در روایات، به صراحت ایمان از اسلام متمایز شده است؛ اسلام با اقرار زبانی حاصل میشود، ولی ایمان امری درونی، اقراری قلبی و پذیرش از روی صدق و اخلاص است. اسلام نوعی مصونیت و امنیت ظاهری را به ارمغان میآورد، اما دل، تنها با ایمان به آرامش و سکون میرسد. اسلام امر نکاح وارث و دم را سامان میدهد و ایمان عمل مؤمنانه و مؤمنانه زیستن را میآموزد. ایمان با اسلام مشارکت دارد، ولی اسلام ایمان را به شرکت نمیخواند؛ البته لازم به ذکر است که این اولین مرتبه اسلام است، والاّ اسلام خود مراتبی دارد که برخی از آن شامل ایمان قلبی هم میشود.
در میان جوامع روایی، احادیثی وجود دارد که به اصطلاح نخست ناظرند؛ یعنی اسلام را در اقرار زبانی خلاصه کرده، ایمان را به قلب ارجاع میدهند؛ (قال علی(ع): قالی لی رسول الله(ص) یا علی اکتب؟ فقلت ما اکتب فقال: اکتب بسم الله الرحمن الرحیم، الایمان ما وقّر فی القلوب و صدقته الاعمال و الاسلام ماجری علی اللسان و حلّت به المناکحه؛ حضرت علی(ع) فرمود که پیامبر(ص) به من امر کرد: ای علی(ع) بنویس. عرض کردم: چه بنویسم؟ پیامبر(ص) فرمود: بنویس به نام خداوند بخشنده مهربان؛ ایمان چیزی است که در قلب جای گیرد و آن را وقار میبخشد و عمل به آن تصدیق میکند. اسلام چیزی است که به زبان جاری میشود و موجب جواز امر نکاح است).(تحف العقول، ص 218 و بحار، ج 50، ص 208)
همین معنا در حدیث دیگری به روشنی بیشتری اظهار شده است؛ آنجا که امام باقر(ع) فرمودند: (الایمان ما کان فی القلب و الاسلام ما علیه التناکح و التوارث و حقنت به الدماء و الایمان یشرک الاسلام و الاسلام لا یشرک الایمان؛ امام باقر(ع) فرمود: ایمان امری قلبی است، و اسلام منشأ جواز امر نکاح وارث و حفظ دم است؛ پس ایمان با اسلام مشارکت دارد، ولی اسلام با ایمان مشارکت ندارد).(بحار، ج 87، ص 177)
از این گروه احادیث برمیآید که اولاً در این اصطلاح، ایمان از اسلام جدا و منفک است؛ اسلام تنها اقرار زبانی و جاری کردن شهادتین بر زبان است، در حالی که ایمان علاوه بر این، نیازمند خضوع و باور قلبی است. ثانیا روشن میگردد که جایگاه ایمان قلب است و این همان چیزی است که قرآن آن را بیان فرموده است: (قالت الاعراب امنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم؛ اعراب گفتند: (ما ایمان آوردیم) به آنها بگو: (شما که ایمانتان به قلب وارد نشده، هنوز ایمان نیاوردید؛ بگویید اسلام آوردم).(حجرات / 14)
4. ایمان و عمل
یکی دیگر از مطالبی که در روایات درباره ایمان مطرح شده است، این مسئله است که ایمان با عمل همراه است و هیچ یک بدون دیگری مطلوب نیست. در روایات، ایمان مقبول شمرده شده است که با عمل همراه باشد و نیز عملی نافع تلقی شده است که از ایمان برخیزد؛ بنابراین، ایمان به تنهایی مکفی نیست؛ چنان که عمل نیز بدون ایمان نافع نخواهد بود.
(روی عن النبی(ص): الایمان و العمل اخوان شریکان فی قرن لایقبل... احدهما الا بصاحبه؛ پیامبر(ص) اکرم فرمود: ایمان و عمل دو برادر و دو شریک و نزدیک یکدیگرند که یکی بدون دیگری قبول نمیشود).(کنز العمال، ج 1، ص 59)
(قال النبی(ص): لایقبل ایمان بلاعمل و لاعمل بلا ایمان؛ پیامبر(ص) فرمود: ایمان بدون عمل، و عمل بدون ایمان پذیرفته نیست).(کنز العمال، ج 1، ص 68)
ذیل عنوان (آثار و علایم ایمان)، احادیثی ذکر شد و احادیث فراوان دیگری وجود دارد که همه بر این مسئله تکیه دارند که ایمان یک سلسله آثار عملی را به دنبال دارد. اگر ایمان به حد نصاب برسد، قطعا محصولاتی عملی را به دنبال خواهد داشت و اصولاً شخص مؤمن به گونه دیگری زندگی میکند و روش و منش و رفتار او ایمانی است. حضور عمل در صحنه ایمان تا بدان اندازه مهم بوده است که در برخی روایات، منکران ارتباط عمل با ایمان لعن شدهاند؛ پیامبر اکرم(ص) در حدیثی فرمودند: (لعنت المرجئه علی لسان سبعین نبیا الذین یقولون الایمان قول بلا عمل؛ پیامبر(ص) فرمود: هفتاد پیامبر، مرجئه را که میگویند ایمان قول بدون عمل است، لعنت کردهاند).(کنز العمال، ص 637)
بنابراین، عمل به اندازه ایمان و ایمان به اندازه عمل، از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به همین دلیل، ایمان هرگز از عمل جدایی نمیپذیرد.
اگر برخی نحلهها و اقوام، در مراحلی از حیات خود، عمل و شریعت را لازم نمیبینند و قائلند که عمل چون نردبانی است که هرگاه انسان به بالای آن رسید، دیگر نیازی به آن نیست، قولی شبیه قول مرجئه دارند. آنچه کلمه طیب ایمان را رشد میدهد و آنچه تا لحظه آخر، انسان را بر صراط مستقیم ایمان نگاه میدارد، عمل صالح است: (الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه؛ یعنی کلمه نیکوی توحید به سوی خدا بالا میرود و عمل صالح به آن رفعت میبخشد).(فاطر / 10)
5. درجات ایمان
از دیگر نکاتی که در اخبار و احادیث بر آن تأکید شده این است که ایمان استعداد افزایش و کاهش دارد. در روایتی آمده است که هرگاه در قلبی ایمان جای گیرد، نقطهای نورانی به دنبال خواهد داشت؛ هرچه ایمان افزایش یابد آن نقطه سفید و نورانی نیز میگسترد تا هرگاه ایمان کامل شد، سفیدی و درخشندگی آن تمام قلب را فرا میگیرد.
(عن علی(ع): ان الایمان یبدو لمظة بیضاء فی القلب فکلما ازداد الایمان عظما ازداد البیاض فاذا استکمل الایمان ابیض القلب کله؛ حضرت علی(ع) فرمود: هرگاه ایمان در قلب وارد شود، نقطهای نورانی در آن پدید میآید؛ هرچه ایمان زیاد میشود، آن نقطه گسترش مییابد و آنگاه که ایمان کامل شد، نور تمام قلب را فرا میگیرد).(کنز العمال، خطبه 1734)
دستهای از روایات تحت عنوان (افضل الایمان) بیان شده است؛ اگر برخی امور به عنوان افضل ایمان معرفی شده است، طبعا بدین معناست که ایمان درجاتی خواهد داشت که افضل آن، امور مذکور در این روایات است؛ برای مثال رسول گرامی اسلام فرمودند: (افضل الایمان الصبر و السماحة؛ بالاترین درجه ایمان صبر و گذشت است).(کنز العمال، خطبه 74)
همچنین ایشان در حدیث دیگری میفرمایند: (افضل الایمان ان تعلم ان الله معک حیث ما کنت؛ بالاترین درجه ایمان این است که حضور حق را در هر حال که باشی درک کنی).(کنز العمال، خطبه 66)
اگر ایمان ذومراتب است، مؤمنان هم دارای درجاتی خواهند بود و آن که در ایمان کاملتر است، به خدا نزدیکتر خواهد بود.
این بود مختصری از آنچه در بحر روایات، در باب ایمان آمده است. مباحث فراوان دیگری در اخبار و احادیث معصومین (ع) وجود دارد که ذکر و تحلیل آنها به مجالی دیگر نیاز دارد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100130371)
- [آیت الله سبحانی] معمولاً در طی آیات و احادیث وارده در صفات مؤمنان اوصافی را بیان فرموده اند که زکات از جمله آن هست، ولی در مورد خمس چنین توصیفی به چشم نمی خورد.
- [آیت الله سبحانی] معمولاً در طی آیات و احادیث وارده در صفات مؤمنان اوصافی را بیان فرموده اند که زکات از جمله آن هست، ولی در مورد خمس چنین توصیفی به چشم نمی خورد.
- [آیت الله نوری همدانی] آیا (ایمان) از شرایط اعتکاف است یا (اسلام)؟
- [سایر] نشانههای منافقین در آیات و روایات چیست؟
- [سایر] رابطه ایمان و حبّ از نگاه روایات را بیان کنید.
- [آیت الله اردبیلی] آیا (ایمان) از شرایط اعتکاف است یا (اسلام)؟
- [سایر] آیات آشکار الهی و تجلی معجزه ایمان ملت ایران از چه چیزی نشاءت می گیرد؟
- [سایر] بنابر آیات و روایات چه افرادی میتوانند شفاعت کنند؟
- [سایر] جایگاه علم در ایات و روایات را بیان کنید؟
- [سایر] آیا علوم تجربی در آیات و روایات مطرح شده است؟
- [آیت الله سبحانی] هر یک از رکوع های نماز آیات رکن است که اگر عمداً یا اشتباهاً کم یا زیاد شود نماز باطل است. احکام نماز جمعه: نماز جمعه عبادتی است که در شرایط خاصی انجام می گیرد ودارای فضیلت زیادی می باشد و در قرآن مجید می فرماید:(مؤمنان هر موقع صدای مؤذن را شنیدند کارهای دیگر را ترک کنندو به سوی نمازجمعه حرکت کنند.(1)
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله اردبیلی] آزار رساندن به مؤمن، به هر شکل که باشد و نیز توهین و تضعیف و هتک حُرمت او حرام است و در بعضی از روایات حرمت (مؤمن) از حرمت (کعبه) بالاتر شمرده شده و اذیّت و آزار او در ردیف محاربه با خداوند قرار گرفته است(1)؛ بنابر این بر همگان لازم است که حرمت یکدیگر را نگاه داشته از توهین و هتک و تمسخر و ستم به دیگران شدیدا بپرهیزند.
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه در جلسهای نسبت به شخص مؤمنی غیبت شود و یکی از استثناهایی که در مسأله قبل بیان شد وجود نداشته باشد، علاوه بر این که گوشدادن به آن حرام است، بر هر فردی که قدرت دارد واجب است آن غیبت را ردّ کند و از آن مؤمن دفاع نماید. در روایات اسلامی آمده است: (هر کس قدرت دفاع از برادر مؤمن خود را که مورد غیبت و ستم قرار گرفته داشته باشد و دفاع نکند و در اثر سکوت او آن مؤمن ذلیل شود، خداوند او را در دنیا و آخرت ذلیل خواهد کرد).(1)
- [آیت الله اردبیلی] قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و روایات درباره آن زیاد سفارش شده است. از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.)(1)
- [آیت الله مکارم شیرازی] در روایات آمده است دایه ای را باید برای طفل انتخاب کرد که دارای عقل و ایمان و عفت و صورت نیکو باشد و از گرفتن دایه کم عقل یا غیرمؤمنه یا بدصورت و کج خلق یا زنازاده خودداری شود و همچنین از انتخاب دایه ای که بچه او از زنا به دنیا آمده و شیرش شیر زنازاده است پرهیز شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکیاتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد وزلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها، یک نماز آیات بخواند؛ مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد؛ انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند؛ مثلا اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود؛ باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله سیستانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد، و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.