هنگامی که انقلابی در محیطی روی میدهد- مخصوصا انقلابی همچون انقلاب اسلام که بر پایههای حق و عدالت قرار داشت- مسلما منافع گروهی غارتگر و ظالم و خودکامه به خطر میافتد، آنها نخست با تمسخر و استهزاء و سپس با استفاده از نیروی مسلح، فشار اقتصادی، تبلیغات مستمر اجتماعی، سعی میکنند انقلاب را در هم بشکنند. اما هنگامی که نشانههای پیروزی انقلاب بر همه قدرتهای محیط آشکار شود گروهی از مخالفان تاکتیک و روش عملی خود را تغییر داده، ظاهرا تسلیم میشوند اما در واقع یک گروه زیر زمینی مخالف را تشکیل میدهند. اینها که به خاطر داشتن دو چهره مختلف، منافق نامیده میشوند (منافق از ماده نفق بر وزن شفق به معنی کانالها و نقبهایی است که زیر زمین میزنند تا برای استتار یا فرار از آن استفاده کنند) خطرناکترین دشمنان انقلابند، زیرا موضع آنها کاملا مشخص نیست، تا مردم انقلابی آنها را بشناسند و از خود طرد کنند، بلکه در لابلای صفوف مردم پاک و راستین، و حتی گاهی در پستهای حساس نفوذ میکنند. - بدون شک نفاق و منافق، مخصوص عصر پیامبر ص نبوده است و در هر جامعهای این برنامه و گروه وجود دارند، منتها باید بر اساس معیارهای حساب شدهای که قرآن برای آنها بدست میدهد شناسایی شوند، تا نتوانند زیان و یا خطری ایجاد کنند، در آیات گذشته و همچنین سوره منافقین و روایات اسلامی نشانههای مختلفی برای آنها ذکر شده است از جمله: 1- هیاهوی بسیار و ادعاهای بزرگ، و خلاصه گفتار زیاد و عمل کم و ناهماهنگ.1 2- 2-در هر محیطی رنگ آن محیط را گرفتن و با هر جمعیتی مطابق مذاق آنان حرف زدن، با مؤمنان آمنا گفتن و با مخالفان إِنَّا مَعَکُمْ! 3- حساب خود را از مردم جدا کردن، و تشکیل انجمن های سری، و مرموز دادن با نقشههای حساب شده. 4- خدعه و نیرنگ و فریب و دروغ و تملق و چاپلوسی، پیمان شکنی و خیانت.4- 5- خود برتربینی، و مردم را ناآگاه، سفیه و ابله قلمداد کردن و خود را عاقل و هوشیار دانستن.5- خلاصه دوگانگی شخصیت و تضاد برون و درون که صفت بارز منافقان است پدیدههای گوناگونی در عمل و گفتار و رفتار فردی و اجتماعی آنها دارد که به خوبی میتوان آن را شناخت . امیر المومنین –ع- در باره لزوم پرهیز از منافقان و معرفی آنها می فرماید : ای بندگان خدا شما را به تقوا و پرهیزکاری سفارش میکنم، و از منافقان بر حذر میدارم، زیرا آنها گمراه و گمراه کنندهاند، خطاکار و به خطا اندازند، به رنگ های گوناگون در میآیند، به قیافه و زبان های متعدد خودنمایی میکنند از هر وسیلهای برای فریفتن و در هم شکستن شما استفاده میکنند، و در هر کمینگاهی به کمین شما مینشینند، بد باطن و خوشظاهرند، و در نهان برای فریب مردم گام بر میدارند، از بیراههها حرکت میکنند، و گفتارشان به ظاهر شفا بخش، اما کردارشان دردی است درمانناپذیر، به رفاه و آسایش مردم حسد میورزند و (اگر به کسی) بلائی وارد شود خوشحالند، امیدواران را مایوس میکنند، و در هر راهی کشتهای دارند، در هر دلی راهی و در هر مصیبتی اشک ساختگی میریزند، مدح و تمجید را به یکدیگر قرض میدهند و انتظار پاداش و جزا میکشند، اگر چیزی بخواهند اصرار میورزند، و اگر ملامت کنند پردهدری مینمایند. اما در مورد بخش دوم پرسش شما توجهتان را به توضیح ذیل جلب می نماییم : گرچه نفاق به مفهوم خاصش، صفت افراد بیایمانی است که ظاهرا در صف مسلمانانند، اما باطنا دل در گرو کفر دارند، ولی نفاق معنی وسیعی دارد که هر گونه دوگانگی ظاهر و باطن، گفتار و عمل را شامل میشود هر چند در افراد مؤمن باشد که ما از آن به عنوان رگههای نفاق نام میبریم. مثلا در حدیثی میخوانیم:: ثلاث من کن فیه کان منافقا و ان صام و صلی و زعم انه مسلم، من اذا ائتمن خان، و اذا حدث کذب، و اذا وعد اخلف: سه صفت است در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: کسی که در امانت خیانت میکند، و کسی که به هنگام سخن گفتن دروغ میگوید، و کسی که وعده میدهد و خلف وعده میکند . مسلما این گونه افراد منافق به معنی خاص نیستند، ولی رگههایی از نفاق در وجود آنها هست، مخصوصا درباره ریاکاران از امام صادق ع میخوانیم که فرمود :: الریاء شجرة لا تثمر الا الشرک الخفی، و اصلها النفاق ؛ ریا و ظاهر سازی، درخت (شوم و تلخی) است که میوهای جز شرک خفی ندارد و اصل و ریشه آن نفاق است ). تفسیر نمونه، ج1، ص: 98 برای برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک به : 1- تفسیر نمونه ذیل آیات 141تا 143 سوره نساء 2- تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 438 تا 450 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100108616)
هنگامی که انقلابی در محیطی روی میدهد- مخصوصا انقلابی همچون انقلاب اسلام که بر پایههای حق و عدالت قرار داشت- مسلما منافع گروهی غارتگر و ظالم و خودکامه به خطر میافتد، آنها نخست با تمسخر و استهزاء و سپس با استفاده از نیروی مسلح، فشار اقتصادی، تبلیغات مستمر اجتماعی، سعی میکنند انقلاب را در هم بشکنند.
اما هنگامی که نشانههای پیروزی انقلاب بر همه قدرتهای محیط آشکار شود گروهی از مخالفان تاکتیک و روش عملی خود را تغییر داده، ظاهرا تسلیم میشوند اما در واقع یک گروه زیر زمینی مخالف را تشکیل میدهند.
اینها که به خاطر داشتن دو چهره مختلف، منافق نامیده میشوند (منافق از ماده نفق بر وزن شفق به معنی کانالها و نقبهایی است که زیر زمین میزنند تا برای استتار یا فرار از آن استفاده کنند) خطرناکترین دشمنان انقلابند، زیرا موضع آنها کاملا مشخص نیست، تا مردم انقلابی آنها را بشناسند و از خود طرد کنند، بلکه در لابلای صفوف مردم پاک و راستین، و حتی گاهی در پستهای حساس نفوذ میکنند.
- بدون شک نفاق و منافق، مخصوص عصر پیامبر ص نبوده است و در هر جامعهای این برنامه و گروه وجود دارند، منتها باید بر اساس معیارهای حساب شدهای که قرآن برای آنها بدست میدهد شناسایی شوند، تا نتوانند زیان و یا خطری ایجاد کنند، در آیات گذشته و همچنین سوره منافقین و روایات اسلامی نشانههای مختلفی برای آنها ذکر شده است از جمله:
1- هیاهوی بسیار و ادعاهای بزرگ، و خلاصه گفتار زیاد و عمل کم و ناهماهنگ.1
2- 2-در هر محیطی رنگ آن محیط را گرفتن و با هر جمعیتی مطابق مذاق آنان حرف زدن، با مؤمنان آمنا گفتن و با مخالفان إِنَّا مَعَکُمْ!
3- حساب خود را از مردم جدا کردن، و تشکیل انجمن های سری، و مرموز دادن با نقشههای حساب شده.
4- خدعه و نیرنگ و فریب و دروغ و تملق و چاپلوسی، پیمان شکنی و خیانت.4-
5- خود برتربینی، و مردم را ناآگاه، سفیه و ابله قلمداد کردن و خود را عاقل و هوشیار دانستن.5-
خلاصه دوگانگی شخصیت و تضاد برون و درون که صفت بارز منافقان است پدیدههای گوناگونی در عمل و گفتار و رفتار فردی و اجتماعی آنها دارد که به خوبی میتوان آن را شناخت .
امیر المومنین –ع- در باره لزوم پرهیز از منافقان و معرفی آنها می فرماید :
ای بندگان خدا شما را به تقوا و پرهیزکاری سفارش میکنم، و از منافقان بر حذر میدارم، زیرا آنها گمراه و گمراه کنندهاند، خطاکار و به خطا اندازند، به رنگ های گوناگون در میآیند، به قیافه و زبان های متعدد خودنمایی میکنند از هر وسیلهای برای فریفتن و در هم شکستن شما استفاده میکنند، و در هر کمینگاهی به کمین شما مینشینند، بد باطن و خوشظاهرند، و در نهان برای فریب مردم گام بر میدارند، از بیراههها حرکت میکنند، و گفتارشان به ظاهر شفا بخش، اما کردارشان دردی است درمانناپذیر، به رفاه و آسایش مردم حسد میورزند و (اگر به کسی) بلائی وارد شود خوشحالند، امیدواران را مایوس میکنند، و در هر راهی کشتهای دارند، در هر دلی راهی و در هر مصیبتی اشک ساختگی میریزند، مدح و تمجید را به یکدیگر قرض میدهند و انتظار پاداش و جزا میکشند، اگر چیزی بخواهند اصرار میورزند، و اگر ملامت کنند پردهدری مینمایند.
اما در مورد بخش دوم پرسش شما توجهتان را به توضیح ذیل جلب می نماییم :
گرچه نفاق به مفهوم خاصش، صفت افراد بیایمانی است که ظاهرا در صف مسلمانانند، اما باطنا دل در گرو کفر دارند، ولی نفاق معنی وسیعی دارد که هر گونه دوگانگی ظاهر و باطن، گفتار و عمل را شامل میشود هر چند در افراد مؤمن باشد که ما از آن به عنوان رگههای نفاق نام میبریم.
مثلا در حدیثی میخوانیم::
ثلاث من کن فیه کان منافقا و ان صام و صلی و زعم انه مسلم، من اذا ائتمن خان، و اذا حدث کذب، و اذا وعد اخلف:
سه صفت است در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: کسی که در امانت خیانت میکند، و کسی که به هنگام سخن گفتن دروغ میگوید، و کسی که وعده میدهد و خلف وعده میکند .
مسلما این گونه افراد منافق به معنی خاص نیستند، ولی رگههایی از نفاق در وجود آنها هست، مخصوصا درباره ریاکاران از امام صادق ع میخوانیم که فرمود ::
الریاء شجرة لا تثمر الا الشرک الخفی، و اصلها النفاق ؛
ریا و ظاهر سازی، درخت (شوم و تلخی) است که میوهای جز شرک خفی ندارد و اصل و ریشه آن نفاق است ).
تفسیر نمونه، ج1، ص: 98
برای برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک به :
1- تفسیر نمونه ذیل آیات 141تا 143 سوره نساء
2- تفسیر نمونه جلد 7 صفحه 438 تا 450 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100108616)
- [سایر] چرا شیعه سعی دارد که میان آیات مربوط به اصحاب گرامی رسول خدا و آیات در باره منافقان خلط کند؟ و بگوید که منافقین جزو صحابه پیامبر بودند در حالی که تمام صحابه ای که با یا ایها الذین آمنوا مورد خطاب قرار گرفته اند از منافقین محسوب نمی شوند. منافقین در همان یکی دو سال صدر اسلام شناخته شدند و آیاتی که بعدها نازل شده همه مهاجران و انصار را مورد تائید قرار می دهند.
- [سایر] بنابر آیات و روایات چه افرادی میتوانند شفاعت کنند؟
- [سایر] جایگاه علم در ایات و روایات را بیان کنید؟
- [سایر] آیا علوم تجربی در آیات و روایات مطرح شده است؟
- [سایر] شرایط ایمان در آیات و روایات را بیان کنید؟
- [آیت الله علوی گرگانی] با توجّه به آیات و روایات باب آیا روایات 9 سال در بلوغ موضوعیّت دارد یا خیر؟
- [سایر] از نگاه آیات و روایات چه اعمالی سبب بطلان اعمال نیک و پسندیده می شود؟
- [سایر] طبق آیات و روایات کدام دسته از انسانها مورد لطف خداوند قرار نمیگیرند؟
- [سایر] اهمیت و ضرورت مشورت در جامعه اسلامی بر اساس آیات قرآن یا روایات چیست؟
- [سایر] از نگاه آیات و روایات چه چیزهایی موجب برکت در زندگی میشود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] عدول کردن از سوره (قلْ هو الله)، یا سوره (قلْ یا ایها الْکافرون) به سوره دیگری در هر نماز باشد جایز نیست، جز در نماز جمعه که اگر به جای سوره جمعه و منافقین یکی از این دو سوره را بخواند پیش از آن که به نصف برسد می تواند آن را رها کرده، سوره جمعه و منافقین را بخواند.
- [آیت الله بروجردی] دختری که نمیداند نُه سالش تمام شده یا نه، اگر خونی ببیند که نشانههای حیض را نداشته باشد، حیض نیست و اگر نشانههای حیض را داشته باشد حیض است و معلوم میشود نُه سال او تمام شده است.
- [آیت الله اردبیلی] مبتدئه، مضطربه و ناسیه، به محض دیدن خونی که نشانههای حیض را دارد، باید عبادت را ترک کنند و چنانچه بعد بفهمند حیض نبوده مثل این که قبل از سه روز خون قطع شود و یا نشانههای حیض را از دست بدهد باید عبادتهایی را که بجا نیاوردهاند، قضا نمایند و اگر نشانههای حیض را نداشته باشد، آن را استحاضه قرار میدهند، حتی اگر تا سه روز ادامه پیدا کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره (قُلْ هو اللَّه أَحَد) یا سوره (قُلْ یا أیُّها الکافِرُون) شود نمیتواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روی فراموشی به جای سوره جمعه و منافقین یکی از آن دو سوره را بخواند، میتواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقین را بخواند و احتیاط مستحب این است که بعد از تجاوز نصف رها ننماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره قل هوالله احد یا سوره قل یا أیها الکافرون شود نمی تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند، ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روی فراموشی به جای سوره جمعه و منافقین یکی از این دو سوره را بخواند تا به نصف نرسیده می تواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقین را بخواند.
- [امام خمینی] اگر بعد از حمد مشغول خواندن سور? قل هو اللّ?ه احد یا سور? قل یا ایها الکافرون شود، نمیتواند آن را رها کند و سور? دیگر بخواند ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روی فراموشی به جای سور? جمعه و منافقین، یکی از این دو سوره را بخواند، تا به نصف نرسیده، میتواند آن را رها کند و سور? جمعه و منافقین را بخواند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر بعد از حمد مشغول خواندن سورة قُل هوَ اللهُ احدٌ یا سورة قُل یا ایَها الکافرینَ شود ، نمی تواند آن را رها کند و سورة دیگر بخواند ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روی فراموشی بجای سورة جمعه و منافقین یکی از این دو سوره را بخواند ، تا به نصف نر سیده می تواند آن را رها کند و سورة جمعه و منافقین را بخواند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره توحید یا سوره کافرون شود، نمی تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روی فراموشی به جای سوره جمعه و منافقین، یکی از این دو سوره را بخواند، تا به نصف نرسیده، می تواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقین را بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره قل هو اللّه احد یا سوره قل یا ایها الکافرون شود؛ نمی تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند؛ ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر از روی فراموشی به جای سوره جمعه و منافقین یکی از آن دو سوره را بخواند؛ می تواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقین را بخواند و احتیاط این است که بعد از تجاوز از نصف؛ سوره را رها ننماید.
- [آیت الله بروجردی] اگر بعد از حمد مشغول خواندن سورهی (قُل هُوَ اللهُ اَحَدٌ) یا سورهی (قُلْ یا اَیهَا الکافِرُونَ) شود، نمیتواند آن را رها کند و سورهی دیگر بخواند، ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه، اگر از روی فراموشی به جای سورهی (جمعه) و (منافقین)، یکی از این دو سوره را بخواند، تا به نصف نرسیده، میتواند آن را رها کند و سورهی (جمعه) و (منافقین) را بخواند.