(عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً. الاّ مَنِ ارْتَضی مِن رَسُول)؛ جن (72)، آیات 26 و 27. (دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی سازد جز پیامبری را که از او خشنود باشد). مقدمه از برکات مجالس امام حسین علیه السلام آگاهی به معارف بلند و پردامنه اسلامی است، یکی از موضوعات و مباحث پردامنه درباره قیام امام حسین علیه السلام علم غیب و آگاهی پیشین آن حضرت به شهادت شان در کربلا است. دراین باره نظریه ها و تحلیل های گوناگونی مطرح شده است. از یک سو روایت های متعددی حکایت می کند پیامبر و امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام و خود امام حسین علیه السلام از قبل نسبت به شهادت آن حضرت در کربلا آگاه بودند و حتی پیامبران گذشته مانند حضرت آدم علیه السلام برای مصیبت امام حسین علیه السلام گریه کرده اند. لذا برخی معتقدند قیام امام حسین علیه السلام یک حرکت از پیش تعیین شده و آن حضرت مأموریت الهی ویژه ای داشته است که گریزی از آن نبود. از سوی دیگر برخی گفته اند رفتار و حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه به سوی کوفه، براساس تحلیل عقلایی و موقعیت شناسی بود به طوری که بهترین انتخاب توسط آن حضرت انجام گرفته است. لذا حرکت و قیام براساس عقلانیت و تدبیر و اختیار بوده است. به طوری که آن حضرت مجبور نبوده بلکه انتخاب روش دیگر نیز ممکن بوده اما حضرت با درایت این راه را انتخاب کرده چنان که دو شخصیت مطرح آن دوران یعنی عبدالله زبیر و عبدالله بن عمر که در مدینه و مکه ماندند، یکی ذلیلانه با حاکم مدینه بیعت کرد و عبدالله بن زبیر خانه خدا را سپر خود ساخت و در نهایت هر دو بدون تأثیرگذاری در تاریخ از بین رفتند. اما امام حسین علیه السلام به دعوت مردم کوفه حرکت کرد و قیام ایشان مورد توجه همگان در طول تاریخ قرار گرفت و بنیان حکومت یزید و بنی امیه را ریشه کن ساخت. به همین جهت برخی معتقد شده اند که اگر علم غیب امام حسین علیه السلام را نیز در نظر نگیریم، ایشان براساس تحلیل صحیح و دوراندیشی واقعی حرکت به سوی کوفه را آغاز کرده است. جهت توضیح بیشتر درباره علم غیب امام علیه السلام ابتدا در باره آیه شریفه توضیح داده می شود. غیب در لغت بر پوشیده ماندن چیزی از چشم ها دلالت دارد؛ و در برابر شهادت و حضور می باشد. مقاییس اللغه. کاربرد واژه غیب در قرآن (...قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ)؛ بقره (2)، آیه 33.؛ (فرمود: (ای آدم، ایشان را از اسامی آنان خبر ده.) و چون (-(آدم)-) ایشان را از اسماءشان خبر داد، فرمود: (آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمانها و زمین را می دانم؛ و آنچه را آشکار می کنید، و آنچه را پنهان می داشتید می دانم؟). (ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحیهِ إِلَیْکَ...)؛ آل عمران (3)، آیه 44.؛ (این (-(جمله)-) از اخبار غیب است که به تو وحی می کنیم...). (قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون)؛ اعراف (7)، آیه 188.؛ (بگو: (جز آنچه خدا بخواهد، برای خودم اختیار سود و زیانی ندارم، و اگر غیب می دانستم قطعاً خیر بیشتری می اندوختم و هرگز به من آسیبی نمی رسید. من جز بیم دهنده و بشارتگر برای گروهی که ایمان می آورند، نیستم). از این آیه شریفه به دست می آید در مواردی که منافع شخصی و مصالح فردی در کار باشد چه بسا پیامبر و امامان دارای علم غیب نباشند. اما در موارد هدایت مردم و مصالح دیگر از علم غیب خدادادی بهره مند می باشند. روایات تفسیری عن أبی عبدالله علیه السلام، فی قول الله عز و جل: عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ. قال: الغیب: ما لم یکن، و الشهادة: ما قد کان ؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 431.؛ (منظور از علم غیب، آگاهی به آنچه اتفاق نیفتاده و آگاهی به آنچه وجود دارد را شهادت می گویند). و روی بالإسناد، عن سلمان الفارسی (رضی الله عنه)، قال: کنا مع أمیر المؤمنین علیه السلام، قال: یا سلمان، آصف بن برخیا قدر أن یحمل عرش بلقیس إلی سلیمان فی طرفة عین، و عنده علم من الکتاب، فکیف لا أفعل أنا ذلک و عندی ألف کتاب...؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 679.؛ (سلمان فارسی می گوید: نزد امیرمؤمنان علیه السلام بودیم که ایشان فرمود: ای سلمان، آصف پسر برخیا، توانست تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن نزد سلیمان ببرد در حالی که بخشی از علم کتاب نزد او بود، پس چگونه من نتوانم در حالی که نزد من هزار کتاب است). وفی أصول الکافی ...قال: سمعت حمران بن أعین یسأل أبا جعفر-علیه السلام- عن قوله- جل ذکره-: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً. فقال-علیه السلام-: إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ و کان محمّد و اللّه ممّن ارتضاه. و از کتاب خرائج و جرائح از محمدبن فضل هاشمی، از حضرت رضاعلیه السلام روایت شده که آن جناب نظر کرد به ابن هذاب، و سپس فرمود: اگر به تو خبر دهم که در همین روزها یکی از ارحامت کشته می شود، آیا تصدیقم می کنی؟ گفت: نه، برای اینکه کسی به جز خدای تعالی غیب نمی داند. فرمود: مگر این خدای تعالی نیست که می فرماید: (عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ)، پس رسول اللَّه صلی الله علیه وآله که مرضی نزد خدا است غیب می داند، ما هم ورثه همان رسولی هستیم که خدا او را به هر مقدار از غیب خود خواسته آگاه کرده، پس ما هم می دانیم آنچه شده و آنچه که تا روز قیامت خواهد شد. روایات در این باب از حد شمار بیرون است، و مدلول آنها این است که: رسول اللَّه صلی الله علیه وآله علم غیب را از راه وحی از خدای تعالی گرفته، و امامان علیهم السلام از آن جناب به ارث گرفته اند. ترجمه المیزان، ج 20، ص 91. اگر بخواهند می دانند! محمدبن یحیی از عمران بن موسی از موسی بن جعفر از عمرو ابن سعید مدائنی از ابی عبدالله علیه السلام نقل کرده که امام فرمود: (از زمانی که امام اراده کند چیزی را بداند خداوند آن چیزی را به او می فهماند). بحارالانوار، ج 26، ص 57. از این روایت به خوبی آشکار می شود اگر در مواردی علم غیب مربوط به منافع و مصالح شخصی شود و یا علم غیب موجب نفی کمال باشد امامان از خداوند آن علم را درخواست نمی کنند به طور مثال احتمال دارد علم به عدم خطر در (لیلةالمبیت) نفی کمال باشد و امام علی علیه السلام به عدم خطر در آن شب علم نداشته است. بنابر آنچه گفته شد؛ مراتبی از علم غیب اختصاصی به خداوند دارد و مراتبی از علم غیب را خداوند به مقتضای نیاز مقام رسالت و مصلحت اولیای الهی به آنان عنایت می کند. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 7، ص 291، چاپ اول، 1365. پیام های آیه شریفه ؛ برگرفته از تفسیر راهنما و تفسیر نور. 1. خداوند متعال آگاه به امور غیبی و پنهان نیز می باشد (عالم الغیب) 2. هیچ کس به طور مستقل به غیب عالم دسترسی پیدا نمی کند (یظهر علی غیبه احدا). 3. خداوند جز کسانی را که از ایشان راضی باشد بر علم غیب آگاه نمی سازد (الا من ارتضی...). 4. هستی فقط دیدنی ها نیست امور بسیاری وجود دارد که از چشم ما پنهان است و قابل رؤیت نیست (عالم الغیب). 5. کسانی مثل فالگیرها کف بین ها و کاهنان که ادعای علم غیب می کنند قابل اطمینان نیستند. زیرا خداوند فقط به امثال پیامبران علم غیب عطا می کند. (الا من ارتضی من رسول). در یک جمع بندی می توان گفت؛ امامان علیه السلام می توانند از علم غیب خدادادی بهره مند شوند و از آینده آگاه شوند بدون این که اختیار خود را از دست بدهند و یا از انجام وظایف خویش دور گردند هم چنان که خداوند از قبل به کارهای انسان ها علم دارد بدون این که اختیار را از آنها سلب کند بلکه خداوند علم دارد که انسان ها با اختیار خود چه راهی را طی می کنند و علم دارد که به طور طبیعی چه حوادثی اتفاق خواهد افتاد. علم غیب امام حسین علیه السلام و القای تهلکه چه بسا این سؤال مطرح شود: حرکت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه و کربلاء در حالی که علم به شهادت داشته است، چگونه با آیه شریفه (وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)؛ بقره (2)، آیه 195. سازگار است؟ در پاسخ باید گفت هلاکت به معنای نابودی، ضایع و بیهوده شدن است اما کسی که در راه خدا و برای حفظ دین و مصالح عموم کشته شود ضایع و باطل نشده، بلکه باقی و ثابت تر گردیده و حتی نام و یاد و هدفش جاودانه می ماند. چنان چه بسیاری از مجاهدان و رزمندگان از صدر اسلام تاکنون در بسیاری از صحنه ها با علم به این که شهید می شوند اقدام می کردند و شهید نیز می شدند. در این میان هنر امام حسین علیه السلام به عنوان سیدالشهداء در این بود که علاوه بر این که با پاسخ به دعوت کوفیان، نهضت خود را با تدبیر و (عقلانیت) پیش برد، در طول سفر نیز آن چنان (حقانیت) خود را با (اتمام حجت) و (مظلومیت) آمیخته کرد که چهره ظالمان هرچه منفورتر در طول تاریخ رسواتر شد و چهره حق و امامت در طول تاریخ جاودانه باقی ماند که قابل محو شدن و کم رنگ شدن نیست. بهترین دلیل بر درستی تشخیص امام حسین علیه السلام آثار این قیام است به طوری که حکومت یزید سه سال بیشتر دوام پیدا نکرد و در طول تاریخ ظلم و قساوت دشمنان اهل بیت و حقانیت و مظلومیت اهل بیت علیه السلام به اثبات رسید. شهادت امام حسین علیه السلام رمز حیات و نجات واقعه عاشورا با کمیت کم و کیفیت بالا و در کوتاه ترین زمان کار را به جای رساند که برای رسوایی دشمنان و اثبات حقانیت امامان نیازی به تکرار صحنه های جنگ در مکان ها و زمان های متعدد نیست. بلکه بزرگداشت همان قیام امام حسین علیه السلام و برپائی مجالس آن حضرت به طور صحیح و پرمحتوا، از بسیاری جنگ ها کفایت می کند، و چه بسا یکی از دلایل مهم سفارش امامان به برپایی عزای امام حسین علیه السلام و ثواب زیاد آن همین است. زیرا مجلس امام حسین علیه السلام بیشترین تأثیر را در هدایت مردم و رسوایی دشمنان دارد. بدون این که نیاز به خون ریزی جدید باشد. برپایی مجالس امام حسین علیه السلام روحیه جهاد و ایثار را همیشه در میان عزاداران زنده نگه می دارد. به طوری که دشمن کمتر طمع به حمله می کند و در صورت لزوم، عزاداران حسینی با الهام از قیام امام حسین علیه السلام شدیدترین حملات و پراستقامت ترین نبردها را انجام خواهد داد. مقدمه ذکر مصیبت علم غیب پیامبر و امامان علیهم السلام از سوی خداوند حتمی است اگر چه از نظر ظاهر، براساس وظیفه عمل می کردند و علم غیب آنها مانع تدبیر و اختیار آنان نبود. چنان که درباره علم غیب پیامبر به شهادت امام حسین علیه السلام روایت شده است؛ عن جعفربن محمد قال نظر النبی الی الحسین بن علی و هو مقبل فأجلسه فی حجره و قال صلی الله علیه ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المؤمنین لا تبرد أبدا؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 318.؛ (امام محمد باقرعلیه السلام نقل فرمودند که: حسین رو به جانب پیامبر می آمد، پیامبر او را روی پای خود نشانید و فرمود: همانا شهادت امام حسین علیه السلام آتشی در قلب های مؤمنان برمی افروزد که هرگز خاموش نگردد). هم چنان که در روایت دیگر از علم حضرت زهرا علیها السلام به شهادت امام حسین علیه السلام خبر داده شده است. قال ابوعبدالله: لم تر فی الدنیا ام تلد غلاما تکرهه و لکنها کرهته لما علمت انه سیقتل ؛ بحارالانوار، ج 66، ص 266.؛ (دیده نشده در دنیا که مادری پسری به دنیا آورد و ناراحت شود اما حضرت فاطمه ناراحت شد به جهت آن که علم داشت که کشته می شود). خود امام حسین علیه السلام نیز به شهادتش در سرزمین کربلاء از زمان کودکی علم داشت و این راه را با اختیار و رغبت انتخاب کرد. ز بس شوق شهادت بر سرش بودره نه ماهه را شش ماهه پیمود؛ حضرت یحیی علیه السلام و امام حسین علیه السلام در شش ماهگی متولد شدند. ذکر مصیبت طفل سه ساله (حضرت رقیه علیها السلام) امام علیه السلام از طریق علم غیب از شهادت خود خبر داشت و خودش را برای چنان روزی آماده کرده بود، اما دل ها بسوزد برای دختر خردسال امام حسین علیه السلام... گریه سه ساله در خرابه شام و آوردن سر مبارک... یا ابتاه من ذاالذی ایتمنی فی صغر سنی یا ابتاه من ذاالذی خضبک به دمائک یا ابتاه من ذاالذی قطع و ردیک . در آن شب شام را شوری دگر بودتو گویی شام عاشوری دگر بود سه ساله دختری چون ماهپارهفرو می ریخت از چشمش ستاره (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/310015)
(عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً. الاّ مَنِ ارْتَضی مِن رَسُول)؛ جن (72)، آیات 26 و 27.
(دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی سازد جز پیامبری را که از او خشنود باشد).
مقدمه
از برکات مجالس امام حسین علیه السلام آگاهی به معارف بلند و پردامنه اسلامی است، یکی از موضوعات و مباحث پردامنه درباره قیام امام حسین علیه السلام علم غیب و آگاهی پیشین آن حضرت به شهادت شان در کربلا است. دراین باره نظریه ها و تحلیل های گوناگونی مطرح شده است.
از یک سو روایت های متعددی حکایت می کند پیامبر و امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام و خود امام حسین علیه السلام از قبل نسبت به شهادت آن حضرت در کربلا آگاه بودند و حتی پیامبران گذشته مانند حضرت آدم علیه السلام برای مصیبت امام حسین علیه السلام گریه کرده اند. لذا برخی معتقدند قیام امام حسین علیه السلام یک حرکت از پیش تعیین شده و آن حضرت مأموریت الهی ویژه ای داشته است که گریزی از آن نبود.
از سوی دیگر برخی گفته اند رفتار و حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه به سوی کوفه، براساس تحلیل عقلایی و موقعیت شناسی بود به طوری که بهترین انتخاب توسط آن حضرت انجام گرفته است. لذا حرکت و قیام براساس عقلانیت و تدبیر و اختیار بوده است. به طوری که آن حضرت مجبور نبوده بلکه انتخاب روش دیگر نیز ممکن بوده اما حضرت با درایت این راه را انتخاب کرده چنان که دو شخصیت مطرح آن دوران یعنی عبدالله زبیر و عبدالله بن عمر که در مدینه و مکه ماندند، یکی ذلیلانه با حاکم مدینه بیعت کرد و عبدالله بن زبیر خانه خدا را سپر خود ساخت و در نهایت هر دو بدون تأثیرگذاری در تاریخ از بین رفتند. اما امام حسین علیه السلام به دعوت مردم کوفه حرکت کرد و قیام ایشان مورد توجه همگان در طول تاریخ قرار گرفت و بنیان حکومت یزید و بنی امیه را ریشه کن ساخت. به همین جهت برخی معتقد شده اند که اگر علم غیب امام حسین علیه السلام را نیز در نظر نگیریم، ایشان براساس تحلیل صحیح و دوراندیشی واقعی حرکت به سوی کوفه را آغاز کرده است.
جهت توضیح بیشتر درباره علم غیب امام علیه السلام ابتدا در باره آیه شریفه توضیح داده می شود.
غیب در لغت
بر پوشیده ماندن چیزی از چشم ها دلالت دارد؛ و در برابر شهادت و حضور می باشد. مقاییس اللغه.
کاربرد واژه غیب در قرآن
(...قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ)؛ بقره (2)، آیه 33.؛ (فرمود: (ای آدم، ایشان را از اسامی آنان خبر ده.)
و چون (-(آدم)-) ایشان را از اسماءشان خبر داد، فرمود: (آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمانها و زمین را می دانم؛ و آنچه را آشکار می کنید، و آنچه را پنهان می داشتید می دانم؟).
(ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحیهِ إِلَیْکَ...)؛ آل عمران (3)، آیه 44.؛ (این (-(جمله)-) از اخبار غیب است که به تو وحی می کنیم...).
(قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون)؛ اعراف (7)، آیه 188.؛ (بگو: (جز آنچه خدا بخواهد، برای خودم اختیار سود و زیانی ندارم، و اگر غیب می دانستم قطعاً خیر بیشتری می اندوختم و هرگز به من آسیبی نمی رسید. من جز بیم دهنده و بشارتگر برای گروهی که ایمان می آورند، نیستم).
از این آیه شریفه به دست می آید در مواردی که منافع شخصی و مصالح فردی در کار باشد چه بسا پیامبر و امامان دارای علم غیب نباشند. اما در موارد هدایت مردم و مصالح دیگر از علم غیب خدادادی بهره مند می باشند.
روایات تفسیری
عن أبی عبدالله علیه السلام، فی قول الله عز و جل: عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ. قال: الغیب: ما لم یکن، و الشهادة: ما قد کان ؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 431.؛ (منظور از علم غیب، آگاهی به آنچه اتفاق نیفتاده و آگاهی به آنچه وجود دارد را شهادت می گویند).
و روی بالإسناد، عن سلمان الفارسی (رضی الله عنه)، قال: کنا مع أمیر المؤمنین علیه السلام، قال: یا سلمان، آصف بن برخیا قدر أن یحمل عرش بلقیس إلی سلیمان فی طرفة عین، و عنده علم من الکتاب، فکیف لا أفعل أنا ذلک و عندی ألف کتاب...؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 679.؛ (سلمان فارسی می گوید: نزد امیرمؤمنان علیه السلام بودیم که ایشان فرمود: ای سلمان، آصف پسر برخیا، توانست تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن نزد سلیمان ببرد در حالی که بخشی از علم کتاب نزد او بود، پس چگونه من نتوانم در حالی که نزد من هزار کتاب است).
وفی أصول الکافی ...قال: سمعت حمران بن أعین یسأل أبا جعفر-علیه السلام- عن قوله- جل ذکره-: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً. فقال-علیه السلام-: إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ و کان محمّد و اللّه ممّن ارتضاه.
و از کتاب خرائج و جرائح از محمدبن فضل هاشمی، از حضرت رضاعلیه السلام روایت شده که آن جناب نظر کرد به ابن هذاب، و سپس فرمود: اگر به تو خبر دهم که در همین روزها یکی از ارحامت کشته می شود، آیا تصدیقم می کنی؟ گفت: نه، برای اینکه کسی به جز خدای تعالی غیب نمی داند. فرمود: مگر این خدای تعالی نیست که می فرماید: (عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ)، پس رسول اللَّه صلی الله علیه وآله که مرضی نزد خدا است غیب می داند، ما هم ورثه همان رسولی هستیم که خدا او را به هر مقدار از غیب خود خواسته آگاه کرده، پس ما هم می دانیم آنچه شده و آنچه که تا روز قیامت خواهد شد.
روایات در این باب از حد شمار بیرون است، و مدلول آنها این است که: رسول اللَّه صلی الله علیه وآله علم غیب را از راه وحی از خدای تعالی گرفته، و امامان علیهم السلام از آن جناب به ارث گرفته اند. ترجمه المیزان، ج 20، ص 91.
اگر بخواهند می دانند!
محمدبن یحیی از عمران بن موسی از موسی بن جعفر از عمرو ابن سعید مدائنی از ابی عبدالله علیه السلام نقل کرده که امام فرمود: (از زمانی که امام اراده کند چیزی را بداند خداوند آن چیزی را به او می فهماند). بحارالانوار، ج 26، ص 57.
از این روایت به خوبی آشکار می شود اگر در مواردی علم غیب مربوط به منافع و مصالح شخصی شود و یا علم غیب موجب نفی کمال باشد امامان از خداوند آن علم را درخواست نمی کنند به طور مثال احتمال دارد علم به عدم خطر در (لیلةالمبیت) نفی کمال باشد و امام علی علیه السلام به عدم خطر در آن شب علم نداشته است.
بنابر آنچه گفته شد؛ مراتبی از علم غیب اختصاصی به خداوند دارد و مراتبی از علم غیب را خداوند به مقتضای نیاز مقام رسالت و مصلحت اولیای الهی به آنان عنایت می کند. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 7، ص 291، چاپ اول، 1365.
پیام های آیه شریفه ؛ برگرفته از تفسیر راهنما و تفسیر نور.
1. خداوند متعال آگاه به امور غیبی و پنهان نیز می باشد (عالم الغیب)
2. هیچ کس به طور مستقل به غیب عالم دسترسی پیدا نمی کند (یظهر علی غیبه احدا).
3. خداوند جز کسانی را که از ایشان راضی باشد بر علم غیب آگاه نمی سازد (الا من ارتضی...).
4. هستی فقط دیدنی ها نیست امور بسیاری وجود دارد که از چشم ما پنهان است و قابل رؤیت نیست (عالم الغیب).
5. کسانی مثل فالگیرها کف بین ها و کاهنان که ادعای علم غیب می کنند قابل اطمینان نیستند. زیرا خداوند فقط به امثال پیامبران علم غیب عطا می کند. (الا من ارتضی من رسول).
در یک جمع بندی می توان گفت؛ امامان علیه السلام می توانند از علم غیب خدادادی بهره مند شوند و از آینده آگاه شوند بدون این که اختیار خود را از دست بدهند و یا از انجام وظایف خویش دور گردند هم چنان که خداوند از قبل به کارهای انسان ها علم دارد بدون این که اختیار را از آنها سلب کند بلکه خداوند علم دارد که انسان ها با اختیار خود چه راهی را طی می کنند و علم دارد که به طور طبیعی چه حوادثی اتفاق خواهد افتاد.
علم غیب امام حسین علیه السلام و القای تهلکه
چه بسا این سؤال مطرح شود: حرکت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه و کربلاء در حالی که علم به شهادت داشته است، چگونه با آیه شریفه (وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)؛ بقره (2)، آیه 195. سازگار است؟
در پاسخ باید گفت هلاکت به معنای نابودی، ضایع و بیهوده شدن است اما کسی که در راه خدا و برای حفظ دین و مصالح عموم کشته شود ضایع و باطل نشده، بلکه باقی و ثابت تر گردیده و حتی نام و یاد و هدفش جاودانه می ماند. چنان چه بسیاری از مجاهدان و رزمندگان از صدر اسلام تاکنون در بسیاری از صحنه ها با علم به این که شهید می شوند اقدام می کردند و شهید نیز می شدند.
در این میان هنر امام حسین علیه السلام به عنوان سیدالشهداء در این بود که علاوه بر این که با پاسخ به دعوت کوفیان، نهضت خود را با تدبیر و (عقلانیت) پیش برد، در طول سفر نیز آن چنان (حقانیت) خود را با (اتمام حجت) و (مظلومیت) آمیخته کرد که چهره ظالمان هرچه منفورتر در طول تاریخ رسواتر شد و چهره حق و امامت در طول تاریخ جاودانه باقی ماند که قابل محو شدن و کم رنگ شدن نیست. بهترین دلیل بر درستی تشخیص امام حسین علیه السلام آثار این قیام است به طوری که حکومت یزید سه سال بیشتر دوام پیدا نکرد و در طول تاریخ ظلم و قساوت دشمنان اهل بیت و حقانیت و مظلومیت اهل بیت علیه السلام به اثبات رسید.
شهادت امام حسین علیه السلام رمز حیات و نجات
واقعه عاشورا با کمیت کم و کیفیت بالا و در کوتاه ترین زمان کار را به جای رساند که برای رسوایی دشمنان و اثبات حقانیت امامان نیازی به تکرار صحنه های جنگ در مکان ها و زمان های متعدد نیست. بلکه بزرگداشت همان قیام امام حسین علیه السلام و برپائی مجالس آن حضرت به طور صحیح و پرمحتوا، از بسیاری جنگ ها کفایت می کند، و چه بسا یکی از دلایل مهم سفارش امامان به برپایی عزای امام حسین علیه السلام و ثواب زیاد آن همین است. زیرا مجلس امام حسین علیه السلام بیشترین تأثیر را در هدایت مردم و رسوایی دشمنان دارد. بدون این که نیاز به خون ریزی جدید باشد.
برپایی مجالس امام حسین علیه السلام روحیه جهاد و ایثار را همیشه در میان عزاداران زنده نگه می دارد. به طوری که دشمن کمتر طمع به حمله می کند و در صورت لزوم، عزاداران حسینی با الهام از قیام امام حسین علیه السلام شدیدترین حملات و پراستقامت ترین نبردها را انجام خواهد داد.
مقدمه ذکر مصیبت
علم غیب پیامبر و امامان علیهم السلام از سوی خداوند حتمی است اگر چه از نظر ظاهر، براساس وظیفه عمل می کردند و علم غیب آنها مانع تدبیر و اختیار آنان نبود. چنان که درباره علم غیب پیامبر به شهادت امام حسین علیه السلام روایت شده است؛ عن جعفربن محمد قال نظر النبی الی الحسین بن علی و هو مقبل فأجلسه فی حجره و قال صلی الله علیه ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المؤمنین لا تبرد أبدا؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 318.؛ (امام محمد باقرعلیه السلام نقل فرمودند که: حسین رو به جانب پیامبر می آمد، پیامبر او را روی پای خود نشانید و فرمود: همانا شهادت امام حسین علیه السلام آتشی در قلب های مؤمنان برمی افروزد که هرگز خاموش نگردد).
هم چنان که در روایت دیگر از علم حضرت زهرا علیها السلام به شهادت امام حسین علیه السلام خبر داده شده است.
قال ابوعبدالله: لم تر فی الدنیا ام تلد غلاما تکرهه و لکنها کرهته لما علمت انه سیقتل ؛ بحارالانوار، ج 66، ص 266.؛ (دیده نشده در دنیا که مادری پسری به دنیا آورد و ناراحت شود اما حضرت فاطمه ناراحت شد به جهت آن که علم داشت که کشته می شود).
خود امام حسین علیه السلام نیز به شهادتش در سرزمین کربلاء از زمان کودکی علم داشت و این راه را با اختیار و رغبت انتخاب کرد.
ز بس شوق شهادت بر سرش بودره نه ماهه را شش ماهه پیمود؛ حضرت یحیی علیه السلام و امام حسین علیه السلام در شش ماهگی متولد شدند.
ذکر مصیبت طفل سه ساله (حضرت رقیه علیها السلام)
امام علیه السلام از طریق علم غیب از شهادت خود خبر داشت و خودش را برای چنان روزی آماده کرده بود، اما دل ها بسوزد برای دختر خردسال امام حسین علیه السلام...
گریه سه ساله در خرابه شام و آوردن سر مبارک... یا ابتاه من ذاالذی ایتمنی فی صغر سنی یا ابتاه من ذاالذی خضبک به دمائک یا ابتاه من ذاالذی قطع و ردیک .
در آن شب شام را شوری دگر بودتو گویی شام عاشوری دگر بود
سه ساله دختری چون ماهپارهفرو می ریخت از چشمش ستاره (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/310015)
- [سایر] شما شیعیان قائلید که امام حسین (ع) علم غیب به شهادت خود داشته حال سوال این است که چرا با وجود علم غیب به شهادت قیام کرد؟
- [سایر] در چه منزلی از منازلی که امام حسین(ع) از مکه تا عراق طی نمودند خبر شهادت قیس را به امام حسین (ع)دادند؟
- [سایر] آیا ظهور امام زمان (عج) به علت شهادت امام حسین (ع) به تأخیر افتاده است؟
- [سایر] آیا پیامبران و امامان از مظلومیت و شهادت امام حسین(ع) سخن به میان آوردهاند؟
- [سایر] اولین شهید در راه حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه که بود؟
- [سایر] شهادت امام حسین(ع) عمل اختیاری بود یا مقدّر شده بود؟
- [سایر] وهابیون بوسیدن علم امام حسین (ع) را تحریم کرده اند؛ پاسخ آن چیست؟
- [سایر] سخن پیامبران، امام علی، امام حسن و امام سجاد(ع) در مورد مظلومیت و شهادت امام حسین(ع) و یارانشان در روز عاشورا چه بود؟ عربی و فارسی آنرا میخواستم.
- [سایر] تاسوعا و عاشورا به چه معنا است وآیا قبل از شهادت امام حسین (ع)تاسوعا و عاشورا وجود داشت؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) پس از شهادت حضرت مسلم از وضع کوفه آگاه نشد؟ اگر مطّلع شد، چرابرنگشت؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [امام خمینی] ترجمه اذان و اقامه اَللّههُ اَکْبَرُ یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اَشْهَدُ اَنْ لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی شهادت میدهم که غیرخدایی که یکتا وبیهمتا است خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهه یعنی شهادت میدهم که حضرت محمد بن عَبْداللّهه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست. اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً امیرُالمُؤْمنینَ وَلِیُّ اللّههِ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصّلاة والسّلام امیرالمؤمنین و ولیّ خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلوة یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاهحِ یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلیه خَیْرِ الْعَمَلِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَدْ قهامَتِ الصّلوة یعنی به تحقیق نماز برپا شد. لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله وحید خراسانی] الله اکبر یعنی الله بزرگتر از ان است که وصف شود اشهد ان لا اله الا الله یعنی شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی به غیر از الله اشهد ان محمدا رسول الله یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه واله وسلم فرستاده خداست حی علی الصلاه یعنی بشتاب برای نماز حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین کارها قد قامت الصلاه یعنی به تحقیق که نماز بر پا شد لا اله الا الله یعنی نیست معبودی مگر الله
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.