شما شیعیان قائلید که امام حسین (ع) علم غیب به شهادت خود داشته حال سوال این است که چرا با وجود علم غیب به شهادت قیام کرد؟ در جواب از این سوال که چرا امام حسین(ع) با وجود علم غیب قیام کرد و از علم غیب خود استفاده نکرد باید گفت : معصوم، علم غیب دارد و با اجازۀ پروردگار از حقایق موجود در جهان هستی باخبر میشود. این نوع دانش، رویدادهای گذشته، حال و آینده را دربر میگیرد. در علم به اسرار غیبی، خطا و تغییر راه ندارد. در حقیقت، این علم معصوم، آگاهی به قضای حتمی پروردگار است؛ یعنی دانستن آنچه اتفاق میافتد. ولی چون انسان معصوم میداند که این قضای الهی بر طبق مصلحت و حکمت است، تسلیم محض آن میشود. آیات قرآن دربارۀ آگاهی از غیب به دو دسته تقسیم میشود: الف) آیاتی که این علم را مخصوص خداوند معرفی میکند. مانند: (وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ)( سوره بقره، ایه 195)(کلیدهای غیب، تنها نزد اوست و جز او، کسی آن را نمیداند) ب) آیاتی که علم غیب را به اولیای الهی نسبت میدهد؛ مانند اینکه حضرت عیسی (علیهالسّلام) فرمود:(وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ)( سوره آلعمران، آیه 49) (و از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم) در آیۀ دیگری چنین میخوانیم: (فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَی)( سوره جن، آیات 26و27) (وکسی را بر دانشهای پنهان خود آگاه نمیکند؛ مگر آنان که برگزیده است) از آیات دستۀ اول و نیز آیات گروه دوم به دست میآید که علم غیب، مخصوص خداست؛ ولی او، اولیای خویش را از آن بهرهمند میسازد. پس علم غیبی که اولیای الهی دارند، هدیۀ پروردگار است. احادیث بسیاری نیز داریم که از دانش غیبی امامان معصوم (علیهمالسّلام) حکایت میکند؛ برای مثال علامۀ مجلسی (رحمةالله) 63 حدیث دربارۀ آگاهی پیامبران و امامان به این اسرار، آورده است.( علامه مجلسی، بحارالانوار، ج26، ص 159-179.) مثلا در این باره امام صادق (علیهالسّلام) چنین میفرماید: (اِنَّ لِلّهِ علْما لا یَعْلَمُهُ الّا هو و عِلْما اَعْلمه ملائکتَه و رُسله فما اَعْلَمه مَلائکته و انبیائه و رُسلَه فنحن نَعْلَمه)( همان، ص 160) (خداوند، علمی دارد که جز خودش نمیداند و علمی دارد که فرشتگان و پیامبران را از آن آگاه ساخته است. پس ما به آنچه خداوند، ملائکه و فرستادگانش را از آن باخبر کرده است، آگاهیم.) امام حسین (علیهالسّلام) و علم به شهادت: آنچه تاکنون در این¬باره مطرح شد، دربارۀ سالار شهیدان (علیهالسّلام) نیز صحیح است. احادیث بسیاری وجود دارد که پیامبران گذشته،( همان، ج44، ص 222-249) پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) و امیرمؤمنان (علیهالسّلام)( همان، ص 250-268) از واقعۀ کربلا خبر دادهاند؛ حتی امام حسین هم از شهادت خویش سخن گفته است، برای مثال، حذیفه میگوید: امام حسین (علیهالسّلام) میفرمود: (به خدا سوگند! بنی امیه بر قتل من، اجتماع خواهند کرد و عمر سعد، فرمانده سپاهشان خواهد بود)( شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداة، ج5، ص 207). همچنین نقل میکنند؛ ایشان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را در خواب دید که میفرمود: (وظیفۀ تو، حرکت به سوی کربلا و عراق است و خداوند تبارک و تعالی، خواسته است تا تو را کشته ببیند)( سید بن طاووس، لهوف، ص 65) شواهد مذکور دلالت بر این دارد که حضرت ابا عبدالله (علیهالسّلام) از شهادت خویش باخبر بود، امّا بنا نیست وی، خواست خدا را تغییر دهد؛ بلکه باید با رنجها و مصیبتها رو به رو شود. طبق حکمت پروردگار، او نیز همچون انسانهای دیگر، باید آزمایش شود، مصیبت ببیند و زخمی یا شهید شود. آری، امام دارای علم غیب است؛ ولی از سوی دیگر، رهبر و راهنمای مردم است. بنابراین باید به گونهای زندگی کند که دیگران بتوانند، او را سرمشق خود قرار بدهند. اگر بنا بود آن حضرت و سایر امامان، برای حلّ مشکلات و موانع، از چیزی کمک بگیرند که مردم آن را در اختیار ندارند، دیگر نمیتوانستند الگویی برای زندگی پیروانشان باشند و آنان را به بردباری، تلاش، جهاد و ... فرا بخوانند. بنابراین، پیشوایان معصوم، همواره از ابزارهای طبیعی بهره میبرند و از امور خاص، برای پیروزی خویش مدد نمیگیرند؛ مگر در موارد استثنایی، مثل حفظ دین و عزت آن، حفظ ایمان مردم و هدایت انسانها.( ر.ک: جعفر سبحانی، آگاهی سوم، ص 255-270) اسناد و مدارک، نشان میدهد آن حضرت، عالمانه و آگاهانه قیام کرد و از نتایج آن مطلع بود؛ ولی این آگاهی، در سیر طبیعی و منطقی حرکت ایشان، تأثیری نداشت و از علم غیب خود استفاده نکرد. شهید مطهری، دعوت مردم کوفه و نپذیرفتن بیعت با یزید را هم از علل طبیعی واقعۀ کربلا میشمارد و اظهار میدارد که آن حضرت، نمیتوانست به دعوت کوفیان بیاعتنایی کند؛ زیرا پاسخ مثبت به چنین دعوتی، طبیعی است و نیز حاضر نبود با یزید بیعت کند؛ زیرا وی شخص فاسد و ظالم بود. سپس ایشان علت دیگری را مطرح میکند که مهمترین دلیل برای قیام سالار شهیدان (علیهالسّلام) به حساب میآید و آن، (امر به معروف و نهی از منکر) است؛ یعنی اگر کوفیان از آن حضرت دعوت نمیکردند، آن بزرگوار برای از بین بردن تحریفهای موجود و حفظ اسلام، قیام میکرد.( مرتضی مطهری، حماسۀ حسینی، ج1، ص 129-140) ملاحظه میفرمایید که طبق مطالب پیشین، حرکت امام و پیامدهای آن منطقی و طبیعی است و بنا نیست بهرهگیری از امور غیبی، سبب استفاده آن حضرت از آن باشد، لذاست که امام از علم غیب خود استفاده نکردند تا این قیام ایشان کاملا طبیعی و در راستای خواست و مشیت الهی پیش برود، از همین روی امام حسین(ع) در آخرین لحظات زندگی میفرمود: (رضاً بقضائک و تسلیماً لامرک لا معبود سواک یاغیاث المستغیثین) در پایان به بیاناتی از مرجع عالیقدر آیت الله صافی که در این باره بیان شده دقت بفرمایید: مردان خدا, برای هدفهای عالی انسانی و الهی خود, گاهی چنین مبارزانی دارند، یعنی با اینکه میدانند دشمنان خدا خونشان را میریزند و سرشان را بالای نیزه میکنند, ولی باز هم برای نجات اسلام و توحید، پیکار و جهاد مینمایند تا عکس العمل قیام آنها بتدریج مردم را بیدار و مسیر تاریخ را عوض کند. حسین با وضعی که پیشآمده بود و احکام قرآن و موجودیت اسلام را شدیدترین خطرات تهدید میکرد و آینده اسلام تاریک و مبهم, بلکه معلوم بود که عنقریب خورشید نورانی اسلام غروب و دوران شرک و جاهلیت بازگشت خواهد کرد، نمیتوانست با در نظر گرفتن احتمال یا قطع به ضرر, دست روی دست بگذارد و در خانه بنشیند و ناظر این مصیبات برای عالم اسلام شود. در مقابل چنین خطر و منکری حسین، باید بپاخیزد و دفاع کند و سنگر اسلام را خالی نگذارد، هر چند خودش و عزیزانش را بکشند، و خواهران و دخترانش را اسیر کنند؛ زیرا حسین بقای اسلام و بقای احکام اسلام را از بقای خودش مهمتر میدانست، پس جان خود را فدای اسلام کرد. (پرتوی از عظمت امام حسین(ع)،آیةالله لطف الله صافی گلپایگانی)
شما شیعیان قائلید که امام حسین (ع) علم غیب به شهادت خود داشته حال سوال این است که چرا با وجود علم غیب به شهادت قیام کرد؟
شما شیعیان قائلید که امام حسین (ع) علم غیب به شهادت خود داشته حال سوال این است که چرا با وجود علم غیب به شهادت قیام کرد؟
در جواب از این سوال که چرا امام حسین(ع) با وجود علم غیب قیام کرد و از علم غیب خود استفاده نکرد باید گفت : معصوم، علم غیب دارد و با اجازۀ پروردگار از حقایق موجود در جهان هستی باخبر میشود.
این نوع دانش، رویدادهای گذشته، حال و آینده را دربر میگیرد. در علم به اسرار غیبی، خطا و تغییر راه ندارد. در حقیقت، این علم معصوم، آگاهی به قضای حتمی پروردگار است؛ یعنی دانستن آنچه اتفاق میافتد. ولی چون انسان معصوم میداند که این قضای الهی بر طبق مصلحت و حکمت است، تسلیم محض آن میشود. آیات قرآن دربارۀ آگاهی از غیب به دو دسته تقسیم میشود: الف) آیاتی که این علم را مخصوص خداوند معرفی میکند. مانند: (وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ)( سوره بقره، ایه 195)(کلیدهای غیب، تنها نزد اوست و جز او، کسی آن را نمیداند)
ب) آیاتی که علم غیب را به اولیای الهی نسبت میدهد؛ مانند اینکه حضرت عیسی (علیهالسّلام) فرمود:(وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ)( سوره آلعمران، آیه 49) (و از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم)
در آیۀ دیگری چنین میخوانیم: (فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَی)( سوره جن، آیات 26و27) (وکسی را بر دانشهای پنهان خود آگاه نمیکند؛ مگر آنان که برگزیده است)
از آیات دستۀ اول و نیز آیات گروه دوم به دست میآید که علم غیب، مخصوص خداست؛ ولی او، اولیای خویش را از آن بهرهمند میسازد. پس علم غیبی که اولیای الهی دارند، هدیۀ پروردگار است.
احادیث بسیاری نیز داریم که از دانش غیبی امامان معصوم (علیهمالسّلام) حکایت میکند؛ برای مثال علامۀ مجلسی (رحمةالله) 63 حدیث دربارۀ آگاهی پیامبران و امامان به این اسرار، آورده است.( علامه مجلسی، بحارالانوار، ج26، ص 159-179.) مثلا در این باره امام صادق (علیهالسّلام) چنین میفرماید: (اِنَّ لِلّهِ علْما لا یَعْلَمُهُ الّا هو و عِلْما اَعْلمه ملائکتَه و رُسله فما اَعْلَمه مَلائکته و انبیائه و رُسلَه فنحن نَعْلَمه)( همان، ص 160) (خداوند، علمی دارد که جز خودش نمیداند و علمی دارد که فرشتگان و پیامبران را از آن آگاه ساخته است. پس ما به آنچه خداوند، ملائکه و فرستادگانش را از آن باخبر کرده است، آگاهیم.)
امام حسین (علیهالسّلام) و علم به شهادت:
آنچه تاکنون در این¬باره مطرح شد، دربارۀ سالار شهیدان (علیهالسّلام) نیز صحیح است. احادیث بسیاری وجود دارد که پیامبران گذشته،( همان، ج44، ص 222-249) پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) و امیرمؤمنان (علیهالسّلام)( همان، ص 250-268) از واقعۀ کربلا خبر دادهاند؛ حتی امام حسین هم از شهادت خویش سخن گفته است، برای مثال، حذیفه میگوید: امام حسین (علیهالسّلام) میفرمود: (به خدا سوگند! بنی امیه بر قتل من، اجتماع خواهند کرد و عمر سعد، فرمانده سپاهشان خواهد بود)( شیخ حرّ عاملی، اثبات الهداة، ج5، ص 207).
همچنین نقل میکنند؛ ایشان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را در خواب دید که میفرمود: (وظیفۀ تو، حرکت به سوی کربلا و عراق است و خداوند تبارک و تعالی، خواسته است تا تو را کشته ببیند)( سید بن طاووس، لهوف، ص 65)
شواهد مذکور دلالت بر این دارد که حضرت ابا عبدالله (علیهالسّلام) از شهادت خویش باخبر بود، امّا بنا نیست وی، خواست خدا را تغییر دهد؛ بلکه باید با رنجها و مصیبتها رو به رو شود. طبق حکمت پروردگار، او نیز همچون انسانهای دیگر، باید آزمایش شود، مصیبت ببیند و زخمی یا شهید شود. آری، امام دارای علم غیب است؛ ولی از سوی دیگر، رهبر و راهنمای مردم است. بنابراین باید به گونهای زندگی کند که دیگران بتوانند، او را سرمشق خود قرار بدهند. اگر بنا بود آن حضرت و سایر امامان، برای حلّ مشکلات و موانع، از چیزی کمک بگیرند که مردم آن را در اختیار ندارند، دیگر نمیتوانستند الگویی برای زندگی پیروانشان باشند و آنان را به بردباری، تلاش، جهاد و ... فرا بخوانند. بنابراین، پیشوایان معصوم، همواره از ابزارهای طبیعی بهره میبرند و از امور خاص، برای پیروزی خویش مدد نمیگیرند؛ مگر در موارد استثنایی، مثل حفظ دین و عزت آن، حفظ ایمان مردم و هدایت انسانها.( ر.ک: جعفر سبحانی، آگاهی سوم، ص 255-270)
اسناد و مدارک، نشان میدهد آن حضرت، عالمانه و آگاهانه قیام کرد و از نتایج آن مطلع بود؛ ولی این آگاهی، در سیر طبیعی و منطقی حرکت ایشان، تأثیری نداشت و از علم غیب خود استفاده نکرد. شهید مطهری، دعوت مردم کوفه و نپذیرفتن بیعت با یزید را هم از علل طبیعی واقعۀ کربلا میشمارد و اظهار میدارد که آن حضرت، نمیتوانست به دعوت کوفیان بیاعتنایی کند؛ زیرا پاسخ مثبت به چنین دعوتی، طبیعی است و نیز حاضر نبود با یزید بیعت کند؛ زیرا وی شخص فاسد و ظالم بود. سپس ایشان علت دیگری را مطرح میکند که مهمترین دلیل برای قیام سالار شهیدان (علیهالسّلام) به حساب میآید و آن، (امر به معروف و نهی از منکر) است؛ یعنی اگر کوفیان از آن حضرت دعوت نمیکردند، آن بزرگوار برای از بین بردن تحریفهای موجود و حفظ اسلام، قیام میکرد.( مرتضی مطهری، حماسۀ حسینی، ج1، ص 129-140)
ملاحظه میفرمایید که طبق مطالب پیشین، حرکت امام و پیامدهای آن منطقی و طبیعی است و بنا نیست بهرهگیری از امور غیبی، سبب استفاده آن حضرت از آن باشد، لذاست که امام از علم غیب خود استفاده نکردند تا این قیام ایشان کاملا طبیعی و در راستای خواست و مشیت الهی پیش برود، از همین روی امام حسین(ع) در آخرین لحظات زندگی میفرمود: (رضاً بقضائک و تسلیماً لامرک لا معبود سواک یاغیاث المستغیثین)
در پایان به بیاناتی از مرجع عالیقدر آیت الله صافی که در این باره بیان شده دقت بفرمایید:
مردان خدا, برای هدفهای عالی انسانی و الهی خود, گاهی چنین مبارزانی دارند، یعنی با اینکه میدانند دشمنان خدا خونشان را میریزند و سرشان را بالای نیزه میکنند, ولی باز هم برای نجات اسلام و توحید، پیکار و جهاد مینمایند تا عکس العمل قیام آنها بتدریج مردم را بیدار و مسیر تاریخ را عوض کند. حسین با وضعی که پیشآمده بود و احکام قرآن و موجودیت اسلام را شدیدترین خطرات تهدید میکرد و آینده اسلام تاریک و مبهم, بلکه معلوم بود که عنقریب خورشید نورانی اسلام غروب و دوران شرک و جاهلیت بازگشت خواهد کرد، نمیتوانست با در نظر گرفتن احتمال یا قطع به ضرر, دست روی دست بگذارد و در خانه بنشیند و ناظر این مصیبات برای عالم اسلام شود. در مقابل چنین خطر و منکری حسین، باید بپاخیزد و دفاع کند و سنگر اسلام را خالی نگذارد، هر چند خودش و عزیزانش را بکشند، و خواهران و دخترانش را اسیر کنند؛ زیرا حسین بقای اسلام و بقای احکام اسلام را از بقای خودش مهمتر میدانست، پس جان خود را فدای اسلام کرد. (پرتوی از عظمت امام حسین(ع)،آیةالله لطف الله صافی گلپایگانی)
- [سایر] یکی از ویژگیهای امامان برخوردار بودن از علم غیب است. چرا امام حسین(ع) خود و خانوادهی خود را به خطر انداختند ؟
- [سایر] چرا امامان(ع) با علم به شهادت خود، از علم غیب استفاده نکردند؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) به شهادت خود علم داشتند؟
- [سایر] آیا امام حسین ( علیه السلام ) دارای علم لدنی بودند ؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) از فرجام کارش آگاه بود؟ و می دانست تیری بر گلوی علی اصغرش خواهد خورد. اصولاً دایره علم غیب امام تا کجاست؟
- [سایر] آیا پیامبران و امامان از مظلومیت و شهادت امام حسین(ع) سخن به میان آوردهاند؟
- [سایر] چرا امام حسین(ع) مکه را برای قیام انتخاب نکرد؟
- [سایر] آیا امام حسین(علیه السلام) از فرجام کارش آگاه بود؟ و می دانست تیری بر گلوی علی اصغرش خواهد خورد. اصولاً دایره علم غیب امام تا کجاست؟
- [سایر] آیا امام حسین (ع) را شیعیان کشتند؟
- [سایر] آیا علم لدنی فقط مخصوص امامان(ع) است؟
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله سبحانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است، بلکه در حدیث آمده نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر با دویست هزار نماز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز در حرم امامان (علیهم السلام ) مستحب ، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) برابر دویست هزار نماز است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب بلکه بهتر از مسجد است. و نماز در حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.