برابر دعای حضرت ابراهیم(علیه السلام) همه ذریه صالح و عادل آن حضرت به مقام امامت رسیدند. البته امامت دو قسم است: امامت ملکوتی که به ولایت مربوط است؛ و امامت ملکی که رهبری و اداره امور را بر عهده دارد.<BR>مهمترین مقام همان امامت ملکوتی است. امامت ملکوتی به این معنا است که عقاید، اخلاق، اعمال و عبادات انسانها که به عالم بالا صعود میکند: (إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ)؛ سوره فاطر(35): آیه 10. یک سلوک معنوی است که مسلک و راهنما و صراط مستقیم و رهبر میخواهد. صراط مستقیم همان حق ممتد است که بین عبد و مولا کشیده شده و راهنمای قافله عظیم عقاید و اخلاق و عبادات، عقیده و خُلق و عبادت معصوم است.<BR>یعنی نماز امام پیشاپیش نمازها است. و نمازهای امت به دنبال آن بالا میرود؛ عقیده امام پیشاپیش حرکت میکند و عقاید امت به دنبال آن است. این که گفته میشود اگر کسی نماز اول وقت بخواند به امام زمانش اقتدا کرده است، ناظر به این است که چون امام زمان(علیه السلام) اول وقت نماز میخوانند مثل این است که انسان به آن حضرت اقتدا کرده است؛ وگرنه امکان دارد امام در جایی تشریف داشته باشند که افق آن متفاوت باشد. بنابراین، در شرق و غرب عالم هر کس نماز اول وقت بخواند به امام زمانش اقتدا کرده است. <BR>پس امامت ملکوتی یعنی رهبری اخلاق، عقاید و اعمال و بالاتر از همه اینها رهبری ارواح، موصوف به عقیده و خُلق و عمل امام است؛ چون تمام این موارد صفات ارواح است و ارواح اگر بخواهند صعود کنند، روح طیب امام - صلوات الله و سلام علیه - پیشاپیش و راهنمای این کاروان است.پس امام ارواح، روح امام است و امام عقاید و اخلاق، عقیده و خُلق امام است. <BR>چنین امامت ملکوتی را تمام ذریّه صالح و معصوم ابراهیم(علیه السلام) دارا هستند و بالاترین و برجستهترین آن مربوط به اهلبیت(علیهم السلام) است که وجود مبارک صدیقه کبری(علیها السلام) از مصادیق بارز این انوار پاک به شمار میآید. اما امامت مُلکی به معنای رهبری امور اجرایی که تماس با مردم و شرکت در جنگ و صلح لازم دارد، به مردها مربوط است و زنها را شامل نمیشود. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 74/500020)
برابر دعای حضرت ابراهیم(علیه السلام) همه ذریه صالح و عادل آن حضرت به مقام امامت رسیدند. البته امامت دو قسم است: امامت ملکوتی که به ولایت مربوط است؛ و امامت ملکی که رهبری و اداره امور را بر عهده دارد.<BR>مهمترین مقام همان امامت ملکوتی است. امامت ملکوتی به این معنا است که عقاید، اخلاق، اعمال و عبادات انسانها که به عالم بالا صعود میکند: (إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ)؛ سوره فاطر(35): آیه 10. یک سلوک معنوی است که مسلک و راهنما و صراط مستقیم و رهبر میخواهد. صراط مستقیم همان حق ممتد است که بین عبد و مولا کشیده شده و راهنمای قافله عظیم عقاید و اخلاق و عبادات، عقیده و خُلق و عبادت معصوم است.<BR>یعنی نماز امام پیشاپیش نمازها است. و نمازهای امت به دنبال آن بالا میرود؛ عقیده امام پیشاپیش حرکت میکند و عقاید امت به دنبال آن است. این که گفته میشود اگر کسی نماز اول وقت بخواند به امام زمانش اقتدا کرده است، ناظر به این است که چون امام زمان(علیه السلام) اول وقت نماز میخوانند مثل این است که انسان به آن حضرت اقتدا کرده است؛ وگرنه امکان دارد امام در جایی تشریف داشته باشند که افق آن متفاوت باشد. بنابراین، در شرق و غرب عالم هر کس نماز اول وقت بخواند به امام زمانش اقتدا کرده است. <BR>پس امامت ملکوتی یعنی رهبری اخلاق، عقاید و اعمال و بالاتر از همه اینها رهبری ارواح، موصوف به عقیده و خُلق و عمل امام است؛ چون تمام این موارد صفات ارواح است و ارواح اگر بخواهند صعود کنند، روح طیب امام - صلوات الله و سلام علیه - پیشاپیش و راهنمای این کاروان است.پس امام ارواح، روح امام است و امام عقاید و اخلاق، عقیده و خُلق امام است. <BR>چنین امامت ملکوتی را تمام ذریّه صالح و معصوم ابراهیم(علیه السلام) دارا هستند و بالاترین و برجستهترین آن مربوط به اهلبیت(علیهم السلام) است که وجود مبارک صدیقه کبری(علیها السلام) از مصادیق بارز این انوار پاک به شمار میآید. اما امامت مُلکی به معنای رهبری امور اجرایی که تماس با مردم و شرکت در جنگ و صلح لازم دارد، به مردها مربوط است و زنها را شامل نمیشود. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 74/500020)
- [سایر] آیا حضرت فاطمه س مقام شفاعت دارند؟
- [سایر] دربارة مقام علمی حضرت فاطمه زهرا (س) برایم بگویید؟
- [سایر] دربارة مقام علمی حضرت فاطمه زهرا (س) برایم بگویید؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا س دارای مقام عصمت هستند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] رابطه حضرت زهرا(س) با شب قدر چیست؟ اینکه می فرمایند: کسی که مقام فاطمه را درک کرد، شب قدر را درک کرده؛ به چه معنا است؟
- [سایر] حضرت فاطمه س در نظر رسول خدا ص چه مقام و منزلتی داشتند؟
- [سایر] مقام حضرت زهرا(س) و حضرت مریم(س) کدام برتر هستند؟
- [سایر] آسیه چه کرده بود که به آن مقام در ردیف فاطمه (س) و حضرت خدیجه (س) و مریم (س) قرار گرفت؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).