آسیه چه کرده بود که به آن مقام در ردیف فاطمه (س) و حضرت خدیجه (س) و مریم (س) قرار گرفت؟
اینکه سؤال نموده‌اید: آسیه چه کرده بود که به آن مقام در ردیف حضرت فاطمه (س) و حضرت خدیجه (س) و مریم (س) قرار گرفت؟ قبل از پاسخ اصلی لازم به یادآوری است که اگر چه آسیه مقام بسیار ارجمند داشت که ذیلاً به آن اشاره می‌شود، اما در ردیف فاطمه زهرا سلام الله علیها نخواهد بود، چون بر اساس روایتی که شیعه و سنی نقل نموده، حضرت فاطمه زهرا سیده و برتر از همه زنان عالم است و هیچ زنی به مقام و منزلت او نمی‌رسد.[1] اما پاسخ شما: قرآن کریم درباره آسیه فرمود: (و ضرب الله مثلا للذین امنوا، امرأة فرعون، اذ قالت: رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة و نجنی من فرعون وعمله، و نجنی من القوم الظالمین)؛[2] یعنی برای کسانی که ایمان آوردند، خداوند همسر فرعون را مثل آورده، آن گاه که گفت پروردگارا، پیش خود در بهشت برای من خانه‌ای بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات بخش و مرا از دست مردم ستمگر نجات بده. آن گونه که ملاحظه می‌کنید اولاً در این آیه مبارکه قرآن کریم نمی‌گوید که همسر فرعون نمونه زنان خوب است، بلکه پیام آیه این است که زن خوب نمونة جامعه اسلامی است ،‌جامعه برتر از این گونه زنان باید سرمشق بگیرند. ثانیاً، پیام آیه تنها این نیست که زنان باید از آن زن درس بگیرند، بلکه می‌فرماید: آن زن نمونة مردم خوب است، لذا فرمود: (و ضرب الله مثلاً للذین آمنوا). نکته دیگر آن است که این زن در خانه‌ای زندگی می‌کرد که صاحب آن خانه ادعای خدایی داشت و می‌گفت: (انا ربکم الاعلی)،[3] کلمه (اعلی) مفهوم حصر را می‌رساند، پس فرعون مدعی بود که تنها او پروردگار است. آن زن در منزل چنین مردی زندگی می‌کرد و در عین حال آن گونه سخن گفت و دعا نمود که در آیه یاد شده مطرح گردید که فرمود: (قالت رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة) ملاحظه می‌کنید که این زن در کنار خدا بهشت را طلب می‌کند، دیگران اگر خیلی همت داشته باشند خود را از گناه حفظ می‌کند و از خداوند بهشت می‌خواهد. اما این بانو اول خدا را می‌خواهد، بعد در کنار خدا خانه طلب می‌کند، نمی‌گوید: (رب ابن لی بیتاً فی الجنة) یعنی برای من خانه‌ای در بهشت بساز. و هم چنین نمی‌گوید: (رب ابن لی بیتاً عندک فی الجنة) یعنی برای من خانه‌ای نزد خود در بهشت بساز، بلکه همت بلند او اقتضا می‌کند که دعا کند و از خدا بخواهد و بگوید: (رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة) اول عندالله بودن را مطرح می‌کند، بعد سخن از بهشت به میان می‌آورد. اگر به آیه یاد شده خوب دقت شود معلوم خواهد شد که آن بانو بزرگوار شش خواسته از خداوند دارد: 1. خواهان جنت اللقاء بوده است. 2. در کنار آن جناب تجری من تحتها الانهار نیز طلب می‌کند. 3. نجات از فرعون را خواسته است. 4. نجات از کارهای فرعون را طلب کرده است. 5. نجات از طایفه ستمگران درخواست کرده است. 6. نجات از کردار ناپسند ظالمان. (این قسمت در آیه محذوف است) آن جا که می‌گوید: (نجنی من فرعون و عمله) خواسته او تنها این نیست که خداوند مرا از عذاب فرعون نجات بده، بلکه می‌گوید مرا ازکار او که شرک است نیز نجات بده. معنایش این است که خداوندا نه تنها مرا از ستمکار نجات بده بلکه از ستمکاری‌ نیز مرا رهایی بخش، یعنی به من توفیق مده که همانند او گرفتار شرک و ادعای ربوبیت شوم. اما این که می‌گوید: (نجنی من القوم الظالمین) هدفش آن است که نه تنها مرا از ستم فرعون و کار او بلکه از هر ستمکار دیگر نجات بده، ‌و به قرینه (عمله) در این قسمت نیز کلمه (اعمالهم) محذوف است.[4] پس کسی که قرآن او را نه تنها نمونه زنان بلکه نمونه همه مردم معرفی می‌کند، و دعای او که قرآن نقل کرده گویای مقام بلند معنوی اوست و سزاوار است که در ردیف زنان بزرگوار چون مریم و خدیجه و مانند آنها یاد شود و قرار گیرد. مثلا کسی که بدین مقام از معرفت راه یافته است که وقتی دعا از خداوند می‌خواهد او را به دو کرامت یعنی قرب الهی که کرامت معنوی است و استقرار در بهشت که کرامت صوری و ظاهری است نایل کند و هرگز تنها به بهشت قانع نیست و بهشت را در کنار بهشت آفرین دوست دارد نه تنها، روشن است که او حق دارد در ردیف مریم و خدیجه قرار داشته باشد.[5] یکی دیگر از امتیازهای حضرت آسیه آن است که او شهیده مظلومه است. چون بر اساس روایات وقتی فرعون از ایمان او به خداوند و توحید و یگانه پرستی او آگاه شد او را به شدیدترین وجه در حالی که دست و پای او را میخ کوب کرده بود به شهادت رسانید.[6] گر چه متأسفانه جزئیات زیادی از مسایل مربوط به جناب آسیه در دست نیست، اما از آن چه قرآن کریم از او به عظمت یاد کرده و او را به عنوان نمونه برتر و الگوی صالح نه تنها برای زنان مؤمن بلکه برای همگان معرفی کرده باید خیلی حقایقی برای انسان معلوم شود. از جمله جناب به مجرد آن که معجزه حضرت موسی را دید به او ایمان آورد و از کار فرعون و همفکران او تبری جست و به توحید و پرستش الهی روی آورد، چند نکته اساسی به دست می‌آید: 1. این کار گویای معرفت ونورانیت فطری آن زن است، زیرا در شرایط که او زندگی می‌نمود و امکاناتی زندگی که برای او فراهم بود‌، رسیدن به آن حقیقت که بتواند معجزه فرستاده خدا را اولاً خوب نگاه کند، بعد پیام آن را خوب دریافت نماید بعد بدان عمل کند و از همه عقاید که در سراسر محیط زندگی او در کاخ فرعون حاکم بوده دست بردارد این کاری آسان نخواهد بود. 2. از آیه یاد شده معلوم می‌شود که جناب آسیه نه تنها خود ایمان آورد و به همه ارزش‌های کاذب زمان خویش و جلوه‌های دل فریب کاخ فرعون نه گفت، و توحید را پذیرفت، بلکه در برابر فرعون و اندیشه او و همفکران او به مبارزه برخواست و گفت: خداوند مرا از فرعون و عمل او و قوم او رهائی بخش. این در واقع بدان معناست که زندگی و سرگذشت آسیه در هر دو جبهه اثبات و نفی می‌تواند الگوی برای مؤمنان باشد، یعنی انسان باید از او بیاموزد که در نامساعدترین شرایط حقیقت را خوب بفهمد و بدان عمل کند، و هم چنین در بدترین شرایط در برابر مسایل ضد ارزشی جامعه خویش مبارزه کند و در این راه نه تنها از رفاه و آسایش زندگی خود بلکه از جان خویش باید مایه گذاشت. پس از آن چه با استناد به آیه قرآن کریم درباره جناب آسیه بیان گردید به خوبی معلوم خواهد شد که چرا آسیه آن همه عظمت پیدا کرده است. برای مطالعه بیشتر: 1. جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جمال و جلال، نشر مؤسسه اسراء قم، سال 1375 ش. 2. علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 19، ص 345، نشر مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، سال 1403 ق. 3. فیروز آبادی، مرتضی، فضایل الخمسة من الصحاح الستّة، ج 3، نشر مجمع جهانی اهلبیت، 1382 ش. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . فیروز آبادی، مرتضی، فضایل الخمسه من الصحاح السته، ج 3، ص 164، نشر مجمع جهانی اهلبیت، سال 1382 ش. [2] . تحریم، 11. [3] . نازعات، 24. [4] . جوادی آملی، زن در آیینه جلال وجمال، ص 155، نشر مرکز اسراء قم، 1375ش. [5] . علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 19، ص 345، نشر مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1403 ق. [6] . علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 19، ص 346، نشر مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1403 ق.
عنوان سوال:

آسیه چه کرده بود که به آن مقام در ردیف فاطمه (س) و حضرت خدیجه (س) و مریم (س) قرار گرفت؟


پاسخ:

اینکه سؤال نموده‌اید: آسیه چه کرده بود که به آن مقام در ردیف حضرت فاطمه (س) و حضرت خدیجه (س) و مریم (س) قرار گرفت؟
قبل از پاسخ اصلی لازم به یادآوری است که اگر چه آسیه مقام بسیار ارجمند داشت که ذیلاً به آن اشاره می‌شود، اما در ردیف فاطمه زهرا سلام الله علیها نخواهد بود، چون بر اساس روایتی که شیعه و سنی نقل نموده، حضرت فاطمه زهرا سیده و برتر از همه زنان عالم است و هیچ زنی به مقام و منزلت او نمی‌رسد.[1]
اما پاسخ شما: قرآن کریم درباره آسیه فرمود: (و ضرب الله مثلا للذین امنوا، امرأة فرعون، اذ قالت: رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة و نجنی من فرعون وعمله، و نجنی من القوم الظالمین)؛[2] یعنی برای کسانی که ایمان آوردند، خداوند همسر فرعون را مثل آورده، آن گاه که گفت پروردگارا، پیش خود در بهشت برای من خانه‌ای بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات بخش و مرا از دست مردم ستمگر نجات بده.
آن گونه که ملاحظه می‌کنید اولاً در این آیه مبارکه قرآن کریم نمی‌گوید که همسر فرعون نمونه زنان خوب است، بلکه پیام آیه این است که زن خوب نمونة جامعه اسلامی است ،‌جامعه برتر از این گونه زنان باید سرمشق بگیرند.
ثانیاً، پیام آیه تنها این نیست که زنان باید از آن زن درس بگیرند، بلکه می‌فرماید: آن زن نمونة مردم خوب است، لذا فرمود: (و ضرب الله مثلاً للذین آمنوا).
نکته دیگر آن است که این زن در خانه‌ای زندگی می‌کرد که صاحب آن خانه ادعای خدایی داشت و می‌گفت: (انا ربکم الاعلی)،[3] کلمه (اعلی) مفهوم حصر را می‌رساند، پس فرعون مدعی بود که تنها او پروردگار است. آن زن در منزل چنین مردی زندگی می‌کرد و در عین حال آن گونه سخن گفت و دعا نمود که در آیه یاد شده مطرح گردید که فرمود: (قالت رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة) ملاحظه می‌کنید که این زن در کنار خدا بهشت را طلب می‌کند، دیگران اگر خیلی همت داشته باشند خود را از گناه حفظ می‌کند و از خداوند بهشت می‌خواهد. اما این بانو اول خدا را می‌خواهد، بعد در کنار خدا خانه طلب می‌کند، نمی‌گوید: (رب ابن لی بیتاً فی الجنة) یعنی برای من خانه‌ای در بهشت بساز. و هم چنین نمی‌گوید: (رب ابن لی بیتاً عندک فی الجنة) یعنی برای من خانه‌ای نزد خود در بهشت بساز، بلکه همت بلند او اقتضا می‌کند که دعا کند و از خدا بخواهد و بگوید:
(رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة) اول عندالله بودن را مطرح می‌کند، بعد سخن از بهشت به میان می‌آورد.
اگر به آیه یاد شده خوب دقت شود معلوم خواهد شد که آن بانو بزرگوار شش خواسته از خداوند دارد:
1. خواهان جنت اللقاء بوده است.
2. در کنار آن جناب تجری من تحتها الانهار نیز طلب می‌کند.
3. نجات از فرعون را خواسته است.
4. نجات از کارهای فرعون را طلب کرده است.
5. نجات از طایفه ستمگران درخواست کرده است.
6. نجات از کردار ناپسند ظالمان. (این قسمت در آیه محذوف است)
آن جا که می‌گوید: (نجنی من فرعون و عمله) خواسته او تنها این نیست که خداوند مرا از عذاب فرعون نجات بده، بلکه می‌گوید مرا ازکار او که شرک است نیز نجات بده.
معنایش این است که خداوندا نه تنها مرا از ستمکار نجات بده بلکه از ستمکاری‌ نیز مرا رهایی بخش، یعنی به من توفیق مده که همانند او گرفتار شرک و ادعای ربوبیت شوم.
اما این که می‌گوید: (نجنی من القوم الظالمین) هدفش آن است که نه تنها مرا از ستم فرعون و کار او بلکه از هر ستمکار دیگر نجات بده، ‌و به قرینه (عمله) در این قسمت نیز کلمه (اعمالهم) محذوف است.[4]
پس کسی که قرآن او را نه تنها نمونه زنان بلکه نمونه همه مردم معرفی می‌کند، و دعای او که قرآن نقل کرده گویای مقام بلند معنوی اوست و سزاوار است که در ردیف زنان بزرگوار چون مریم و خدیجه و مانند آنها یاد شود و قرار گیرد. مثلا کسی که بدین مقام از معرفت راه یافته است که وقتی دعا از خداوند می‌خواهد او را به دو کرامت یعنی قرب الهی که کرامت معنوی است و استقرار در بهشت که کرامت صوری و ظاهری است نایل کند و هرگز تنها به بهشت قانع نیست و بهشت را در کنار بهشت آفرین دوست دارد نه تنها، روشن است که او حق دارد در ردیف مریم و خدیجه قرار داشته باشد.[5]
یکی دیگر از امتیازهای حضرت آسیه آن است که او شهیده مظلومه است. چون بر اساس روایات وقتی فرعون از ایمان او به خداوند و توحید و یگانه پرستی او آگاه شد او را به شدیدترین وجه در حالی که دست و پای او را میخ کوب کرده بود به شهادت رسانید.[6]
گر چه متأسفانه جزئیات زیادی از مسایل مربوط به جناب آسیه در دست نیست، اما از آن چه قرآن کریم از او به عظمت یاد کرده و او را به عنوان نمونه برتر و الگوی صالح نه تنها برای زنان مؤمن بلکه برای همگان معرفی کرده باید خیلی حقایقی برای انسان معلوم شود. از جمله جناب به مجرد آن که معجزه حضرت موسی را دید به او ایمان آورد و از کار فرعون و همفکران او تبری جست و به توحید و پرستش الهی روی آورد، چند نکته اساسی به دست می‌آید:
1. این کار گویای معرفت ونورانیت فطری آن زن است، زیرا در شرایط که او زندگی می‌نمود و امکاناتی زندگی که برای او فراهم بود‌، رسیدن به آن حقیقت که بتواند معجزه فرستاده خدا را اولاً خوب نگاه کند، بعد پیام آن را خوب دریافت نماید بعد بدان عمل کند و از همه عقاید که در سراسر محیط زندگی او در کاخ فرعون حاکم بوده دست بردارد این کاری آسان نخواهد بود.
2. از آیه یاد شده معلوم می‌شود که جناب آسیه نه تنها خود ایمان آورد و به همه ارزش‌های کاذب زمان خویش و جلوه‌های دل فریب کاخ فرعون نه گفت، و توحید را پذیرفت، بلکه در برابر فرعون و اندیشه او و همفکران او به مبارزه برخواست و گفت: خداوند مرا از فرعون و عمل او و قوم او رهائی بخش. این در واقع بدان معناست که زندگی و سرگذشت آسیه در هر دو جبهه اثبات و نفی می‌تواند الگوی برای مؤمنان باشد، یعنی انسان باید از او بیاموزد که در نامساعدترین شرایط حقیقت را خوب بفهمد و بدان عمل کند، و هم چنین در بدترین شرایط در برابر مسایل ضد ارزشی جامعه خویش مبارزه کند و در این راه نه تنها از رفاه و آسایش زندگی خود بلکه از جان خویش باید مایه گذاشت.
پس از آن چه با استناد به آیه قرآن کریم درباره جناب آسیه بیان گردید به خوبی معلوم خواهد شد که چرا آسیه آن همه عظمت پیدا کرده است.
برای مطالعه بیشتر:
1. جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جمال و جلال، نشر مؤسسه اسراء قم، سال 1375 ش.
2. علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 19، ص 345، نشر مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، سال 1403 ق.
3. فیروز آبادی، مرتضی، فضایل الخمسة من الصحاح الستّة، ج 3، نشر مجمع جهانی اهلبیت، 1382 ش.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . فیروز آبادی، مرتضی، فضایل الخمسه من الصحاح السته، ج 3، ص 164، نشر مجمع جهانی اهلبیت، سال 1382 ش.
[2] . تحریم، 11.
[3] . نازعات، 24.
[4] . جوادی آملی، زن در آیینه جلال وجمال، ص 155، نشر مرکز اسراء قم، 1375ش.
[5] . علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 19، ص 345، نشر مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1403 ق.
[6] . علامه طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 19، ص 346، نشر مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1403 ق.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین