علت خواندن نماز، قرآن و اذان به زبان عربی چیست؟
دلبستگی مسلمانان به (زبان وحی)، علاوه بر حفظ رمز وحدت، موجب احساس نزدیکی بیشتر و پیوستگی آوایی با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام می شود. از نظر محتوا و ژرفایی معنا نیز بهره های فراوانی نصیب آشنایان به زبان عربی می گردد که اکتفا به ترجمه و زبان فارسی هرگز نمی تواند جایگزین آن شود. در این باره خوب است داستانی شیرین و خواندنی بازگو شود: دارالعلم اصفهان که از ابتدای قرون اسلامی تاکنون در انتشار و توسعه علوم و تربیت دانش پژوهان جایگاهی خاص داشته در قرن اخیر نیز پرورش دهنده بسیاری از مشعلداران دانش و تقوا بوده است. فقیه وارسته و دانشمند مهذّب حاج آقا رحیم ارباب یکی از این شخصیت ها است.[1] این عالم فرهیخته در سال 1297 ق در (چرمهین) از توابع لنجان دیده به جهان گشود. در کودکی همراه پدرش به اصفهان رفت و پس از آموزش مقدمات ادبی و بخشی از سطح، در محضر استادانی چون حاج میرزا بدیع (م 1318 ق) و علامه آقا سیدمحمدباقر درچه ای (م 1342 ق) به تکمیل اصول و فقه پرداخت. سپس از محضر آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی (م 1353 ق) و آیه اللّه حاج آقا منیر احمدآبادی (متوفای 1342 ق.) بهره برد و در خدمت دو فیلسوف بزرگ، آخوند ملامحمد کاشی و حکیم جهانگیرخان قشقایی فلسفه، هیئت و ریاضیات آموخت. (ارباب) پس از یک قرن تحصیل و تدریس و اقامه نماز جمعه و جماعت و حضور در صحنه های علمی، اجتماعی، فرهنگی و تربیتی در سال 1396 ق جهان خاکی را بدرود گفت. یک بار دکتر محمد جواد شریعت با جمعی از دانشجویان با مرحوم حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی دیدار کرد. وی خاطره آن ملاقات را چنین باز می گوید: در سال 1332 ش بود، من و عده ای از جوانان پر شور آن روزگار، پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی دارد نماز را به عربی بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نماز را به فارسی بخوانیم و همین کار را هم کردیم. والدین ما کم کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند. آنان پس از تبادل نظر با یکدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند. چون پندهای ایشان مؤثر نیفتاد؛ ما را نزد یکی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می خوانیم، به شیوه ای اهانت آمیز نجس و کافرمان خواند. این عمل او ما را در کارمان راسخ تر و مصرتر ساخت. عاقبت یکی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیه اللّه حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت. آنان نزد ایشان شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند. او دستور داد در وقتی معیّن ما به خدمتش برویم. در روز موعود ما را که تقریباً پانزده نفر بودیم به محضر مبارک ایشان بردند. در همان لحظه اول، چهره نورانی و خندان وی ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگ مرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که با شخصیتی استثنایی رو به رو هستیم. آقا در آغاز دستور پذیرایی از همه ما را صادر فرمود. سپس به والدین ما فرمود: شما که به فارسی نماز نمی خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آنان رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما یکی یکی خودتان را معرفی کنید و بگویید در چه سطح تحصیلی و چه رشته ای درس می خوانید. آن گاه به تناسب رشته و کلاس ما، پرسش های علمی مطرح کرد و از درس هایی مانند جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسید که پاسخ اغلب آنها از توان ما بیرون بود. هر کس از عهده پاسخ بر نمی آمد، با اظهار لطف وی و پاسخ درست پرسش رو به رو می شد. پس از آنکه همه ما را خلع سلاح کرد، فرمود: والدین شما نگران شده اند که شما نمازتان را به فارسی می خوانید، آنان نمی دانند من کسانی را می شناسم که نعوذباللّه اصلاً نماز نمی خوانند!! شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانی می خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم؛ ولی مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم. اکنون شما به خواسته دوران جوانی ام جامه عمل پوشانیده اید، آفرین به همّت شما! در آن روزگار، نخستین مشکل من ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن را حلّ کرده اید. اکنون یکی از شما که از دیگران مسلّط تر است، بگوید (بسم اللّه الرحمن الرحیم) را چگونه ترجمه کرده است؟ یکی از ما به عادت دانش آموزان دستش را بالا گرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد. آقا با لبخند فرمود: خوب شد، طرف مباحثه ما یک نفر است؛ زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند بر نمی آمدم. بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید (بسم اللّه ) را چگونه ترجمه کردید؟ آن جوان گفت: طبق عادت جاری به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نمی کنم ترجمه درست (بسم اللّه ) چنین باشد. در مورد (بسم) ترجمه (به نام) عیبی ندارد. اما (اللّه) قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمی توان ترجمه کرد؛ برای مثال اگر اسم کسی (حسن) باشد، نمی توان به آن گفت (زیبا). ترجمه (حسن) زیبا است؛ امّا اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا، خوشش نمی آید. کلمه (اللّه) اسم خاصی است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می کنند. نمی توان (اللّه) را ترجمه کرد، باید همان را به کار برد. خوب (رحمان) را چگونه ترجمه کرده اید؟ رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست؛ ولی کامل نیست؛ زیرا (رحمان) یکی از صفات خداوند است که شمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست؛ (رحمان)؛ یعنی، خدایی که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم می کند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار می دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا می فرماید. در هر حال، ترجمه بخشنده برای (رحمان) در حد کمال ترجمه نیست. خوب، (رحیم) را چطور ترجمه کرده اید؟ رفیق ما جواب داد: (مهربان). آیه اللّه ارباب فرمود: اگر مقصودتان از (رحیم) من بودم چون نام وی رحیم بود بدم نمی آمد (مهربان) ترجمه کنید؛ امّا چون (رحیم) کلمه ای قرآنی و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را (بخشاینده) ترجمه کرده بودید، راهی به دهی می برد؛ زیرا (رحیم)؛ یعنی، خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می کند. پس آنچه در ترجمه (بسم اللّه ) آورده اید، بد نیست؛ ولی کامل نیست و اشتباهاتی دارد. من هم در دوران جوانی چنین قصدی داشتم؛ امّا به همین مشکلات برخوردم و از خواندن نماز فارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره (حمد) بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم، موضوع خیلی پیچیده تر می شود. امّا من معتقدم شما اگر باز هم بر این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن به فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش از نخواندن نماز به طور کلی بهتر است. در اینجا، همگی شرمنده، منفعل و شکست خورده از وی عذرخواهی کردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نماز به عربی، نمازهای گذشته را اعاده کنیم. ایشان فرمود: من نگفتم به عربی نماز بخوانید، هر طور دلتان می خواهد بخوانید. من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و از کار خود اظهار پشیمانی کردیم. آیه اللّه ارباب، با تعارف میوه و شیرینی، مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مبارکش را بوسیدیم و در حالی که ما را بدرقه می کرد، خدا حافظی کردیم. بعد نمازها را اعاده کردیم و از کار جاهلانه خود دست برداشتیم. بنده از آن به بعد گاه به حضور آن جناب می رسیدم و از خرمن علم و فضیلت وی خوشه ها بر می چیدم و...[2]. منابع [1] ارباب معرفت، ص 109. [2] به نقل از استاد دکتر محمد جواد شریعت.
عنوان سوال:

علت خواندن نماز، قرآن و اذان به زبان عربی چیست؟


پاسخ:

دلبستگی مسلمانان به (زبان وحی)، علاوه بر حفظ رمز وحدت، موجب احساس نزدیکی بیشتر و پیوستگی آوایی با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام می شود. از نظر محتوا و ژرفایی معنا نیز بهره های فراوانی نصیب آشنایان به زبان عربی می گردد که اکتفا به ترجمه و زبان فارسی هرگز نمی تواند جایگزین آن شود. در این باره خوب است داستانی شیرین و خواندنی بازگو شود:
دارالعلم اصفهان که از ابتدای قرون اسلامی تاکنون در انتشار و توسعه علوم و تربیت دانش پژوهان جایگاهی خاص داشته در قرن اخیر نیز پرورش دهنده بسیاری از مشعلداران دانش و تقوا بوده است. فقیه وارسته و دانشمند مهذّب حاج آقا رحیم ارباب یکی از این شخصیت ها است.[1]
این عالم فرهیخته در سال 1297 ق در (چرمهین) از توابع لنجان دیده به جهان گشود. در کودکی همراه پدرش به اصفهان رفت و پس از آموزش مقدمات ادبی و بخشی از سطح، در محضر استادانی چون حاج میرزا بدیع (م 1318 ق) و علامه آقا سیدمحمدباقر درچه ای (م 1342 ق) به تکمیل اصول و فقه پرداخت. سپس از محضر آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی (م 1353 ق) و آیه اللّه حاج آقا منیر احمدآبادی (متوفای 1342 ق.) بهره برد و در خدمت دو فیلسوف بزرگ، آخوند ملامحمد کاشی و حکیم جهانگیرخان قشقایی فلسفه، هیئت و ریاضیات آموخت.
(ارباب) پس از یک قرن تحصیل و تدریس و اقامه نماز جمعه و جماعت و حضور در صحنه های علمی، اجتماعی، فرهنگی و تربیتی در سال 1396 ق جهان خاکی را بدرود گفت. یک بار دکتر محمد جواد شریعت با جمعی از دانشجویان با مرحوم حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی دیدار کرد. وی خاطره آن ملاقات را چنین باز می گوید: در سال 1332 ش بود، من و عده ای از جوانان پر شور آن روزگار، پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی دارد نماز را به عربی بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نماز را به فارسی بخوانیم و همین کار را هم کردیم. والدین ما کم کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند. آنان پس از تبادل نظر با یکدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند. چون پندهای ایشان مؤثر نیفتاد؛ ما را نزد یکی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می خوانیم، به شیوه ای اهانت آمیز نجس و کافرمان خواند. این عمل او ما را در کارمان راسخ تر و مصرتر ساخت. عاقبت یکی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیه اللّه حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت. آنان نزد ایشان شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند. او دستور داد در وقتی معیّن ما به خدمتش برویم. در روز موعود ما را که تقریباً پانزده نفر بودیم به محضر مبارک ایشان بردند.
در همان لحظه اول، چهره نورانی و خندان وی ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگ مرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که با شخصیتی استثنایی رو به رو هستیم. آقا در آغاز دستور پذیرایی از همه ما را صادر فرمود. سپس به والدین ما فرمود: شما که به فارسی نماز نمی خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آنان رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما یکی یکی خودتان را معرفی کنید و بگویید در چه سطح تحصیلی و چه رشته ای درس می خوانید. آن گاه به تناسب رشته و کلاس ما، پرسش های علمی مطرح کرد و از درس هایی مانند جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسید که پاسخ اغلب آنها از توان ما بیرون بود. هر کس از عهده پاسخ بر نمی آمد، با اظهار لطف وی و پاسخ درست پرسش رو به رو می شد. پس از آنکه همه ما را خلع سلاح کرد، فرمود: والدین شما نگران شده اند که شما نمازتان را به فارسی می خوانید، آنان نمی دانند من کسانی را می شناسم که نعوذباللّه اصلاً نماز نمی خوانند!! شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانی می خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم؛ ولی مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم. اکنون شما به خواسته دوران جوانی ام جامه عمل پوشانیده اید، آفرین به همّت شما! در آن روزگار، نخستین مشکل من ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن را حلّ کرده اید. اکنون یکی از شما که از دیگران مسلّط تر است، بگوید (بسم اللّه الرحمن الرحیم) را چگونه ترجمه کرده است؟ یکی از ما به عادت دانش آموزان دستش را بالا گرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد. آقا با لبخند فرمود: خوب شد، طرف مباحثه ما یک نفر است؛ زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند بر نمی آمدم. بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید (بسم اللّه ) را چگونه ترجمه کردید؟ آن جوان گفت: طبق عادت جاری به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نمی کنم ترجمه درست (بسم اللّه ) چنین باشد. در مورد (بسم) ترجمه (به نام) عیبی ندارد. اما (اللّه) قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمی توان ترجمه کرد؛ برای مثال اگر اسم کسی (حسن) باشد، نمی توان به آن گفت (زیبا). ترجمه (حسن) زیبا است؛ امّا اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا، خوشش نمی آید. کلمه (اللّه) اسم خاصی است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می کنند. نمی توان (اللّه) را ترجمه کرد، باید همان را به کار برد.
خوب (رحمان) را چگونه ترجمه کرده اید؟ رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست؛ ولی کامل نیست؛ زیرا (رحمان) یکی از صفات خداوند است که شمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست؛ (رحمان)؛ یعنی، خدایی که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم می کند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار می دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا می فرماید. در هر حال، ترجمه بخشنده برای (رحمان) در حد کمال ترجمه نیست.
خوب، (رحیم) را چطور ترجمه کرده اید؟ رفیق ما جواب داد: (مهربان). آیه اللّه ارباب فرمود: اگر مقصودتان از (رحیم) من بودم چون نام وی رحیم بود بدم نمی آمد (مهربان) ترجمه کنید؛ امّا چون (رحیم) کلمه ای قرآنی و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را (بخشاینده) ترجمه کرده بودید، راهی به دهی می برد؛ زیرا (رحیم)؛ یعنی، خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می کند. پس آنچه در ترجمه (بسم اللّه ) آورده اید، بد نیست؛ ولی کامل نیست و اشتباهاتی دارد. من هم در دوران جوانی چنین قصدی داشتم؛ امّا به همین مشکلات برخوردم و از خواندن نماز فارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره (حمد) بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم، موضوع خیلی پیچیده تر می شود. امّا من معتقدم شما اگر باز هم بر این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن به فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش از نخواندن نماز به طور کلی بهتر است.
در اینجا، همگی شرمنده، منفعل و شکست خورده از وی عذرخواهی کردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نماز به عربی، نمازهای گذشته را اعاده کنیم. ایشان فرمود: من نگفتم به عربی نماز بخوانید، هر طور دلتان می خواهد بخوانید. من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و از کار خود اظهار پشیمانی کردیم. آیه اللّه ارباب، با تعارف میوه و شیرینی، مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مبارکش را بوسیدیم و در حالی که ما را بدرقه می کرد، خدا حافظی کردیم. بعد نمازها را اعاده کردیم و از کار جاهلانه خود دست برداشتیم. بنده از آن به بعد گاه به حضور آن جناب می رسیدم و از خرمن علم و فضیلت وی خوشه ها بر می چیدم و...[2].
منابع
[1] ارباب معرفت، ص 109.
[2] به نقل از استاد دکتر محمد جواد شریعت.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین