قرآن گرچه در القای آموزههای خود از مصادیق مربوط به منطقه عربستان و مردم عرب آن زمان استفاده کرده است؛ ولی بدیهی است آنچه فرهنگساز است، پیام مثالها و اصطلاحات است و پیامها فراتر از محدودیت زمان، مکان و قوم خاصی است. از اینرو به خوبی معلوم است که اهداف قرآن در آن مثالها و مصادیق محدود نمیگردد، زیرا آنها ابزاری هستند که در تفهیم و محاوره گریزی از آنها نیست. آنچه که مهم است آن مفاهیم و معانی بلند و عمیقی است که قرآن به دنبال بیان آن مصادیق، پیگیر آن اهداف است و این اهداف همان نتایج اخلاقی و هدایتی است که عموم مردم را شامل میگردد؛ چرا که مسائل تربیتی و هدایتی نمیتواند در مکانی خاص و یا زمانی معین محصور گردد. بنابراین عربی بودن قرآن و به کارگیری اصطلاحات عربستان در قرآن به جهت آن است که مخاطبان اولیه قرآن مردم حجاز بودند؛ اما زبان عربی قرآن موجب محدودیت پیام و اهداف قرآن به مردم عرب نیست؛ بلکه برای همگان و به طور همیشه قابل استفاده میباشد و این دو با هم منافات ندارد؛ چنان که در آیات اولیه سوره ابراهیم(ع) آمده است: (الر کتاب انزلناه الیک لتُخرج الناس من الظلمات الی النور... و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم)؛ (کتابی است که آن را به سوی تو فرود آوردیم تا (مردم) را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون آوری... و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم). ابراهیم (14)، آیه 1 و 4. افزون بر آن، با توجه به اینکه قرآن دارای ظهور و بطون است و یک لفظ ممکن است چندین معنا را در طول هم داشته باشد، هیچ بعید نمینماید که مصادیق مطرح شده در آن روزگار، مربوط به ظهورات قرآن باشند و بطون آن هم دارای مصادیق مخفی باشد که در هر زمان جلوه جدیدی داشته باشد و مخاطبان مختلف متناسب با فهم و سطح آگاهی خود از آن بهرههای جدیدی ببرند. پس با توجه به اینکه قرآن، بیانگر همه چیز است نحل (16)، آیه 89. و محصور در زمان و مکان مشخصی نیست ص (38)، آیه 87 و انبیاء (21)، آیه 107. و همه را به تدبر و تعقل در معانی خود دعوت کرده است؛ ص (38)، آیه 29. معلوم میشود که واژگان اختصاصی، موضوعیتی در باب اهداف قرآن ندارد و اگر هم داشته باشد، با توجه به بطون قرآن باز جایگاه خود را نزد هر مخاطبی حفظ خواهد نمود و این از ویژگیها و معجزات قرآن است که گاهی ازاصطلاحات فرهنگی و زبان ویژه یک منطقه استفاده میکند، ولی قابل برداشت عمومی برای سایر مناطق و فرهنگها نیز میباشد و گاهی تعبیرات را به گونهای میآورد که چند منظوره بوده و همه آنها مقبول است. ر.ک: مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج 4، ص 134. البته در قرآن تنها برخی از نعمتها و ویژگیهای موجود در منطقه حجاز گزینش و از آنها یاد شده است. این امر علاوه بر ملموس بودن برای عربها، مورد پذیرش جامعه بشری و جالب توجه برای دیگر فرهنگها با سلیقههای مختلف نیز میباشد؛ مثلاًوقتی از نعمتهایی مانند خرما، انار، انگور در قرآن یاد میشود. علاوه بر مردم عرب، بهرهمندی مردم مناطق دیگر نیز از این نعمتها خوشایند و مطابق میل میباشد و اگر از (حور عین) یاد میشود، زیبایی چهره این چنین برای هر انسانی که به زیباییها توجه دارد و به مقایسه گونههای مختلف زیبایی میپردازد، جالب توجه است و این نشان از یک نوع میل و کشش فطری و همگانی میان انسانها دارد که در آموزههای قرآن به عنوان کتاب آسمانی جاودانه و هدایتگر برای جامعه بشریت، بهره گرفته شده است. و اگر از دقت و تأمل در شتر یاد شده است: (افلم ینظرون الی الابل کیف خلقت)؛ غاشیه (88)، آیه 17. (آیا به شتر نمینگرند که چگونه آفریده است). علاوه بر پیام کلی - که خوب است در تمام آفریدههای خدا در هر مکان و نقطه از جهان دقت کرد - پیام دیگری هم دارد و آن اینکه دقت در خصوص شتر حتی برای مردم مناطق دیگر نیز اسرار بسیاری را خواهد داشت. درباره عربی بودن زبان قرآن نیز گفتنی است اگر چه به جهت بعثث پیامبر(ص) در میان مردم عرب زبان است؛ اما خود زبان عربی دارای امتیازات فراوانی نسبت به زبانهای دیگر است و چه بسا حکمت خداوند بر این اساس بوده که دین خاتم و کامل خود را به زبان کامل و مبین نیز به ظهور برساند.
قرآن گرچه در القای آموزههای خود از مصادیق مربوط به منطقه عربستان و مردم عرب آن زمان استفاده کرده است؛ ولی بدیهی است آنچه فرهنگساز است، پیام مثالها و اصطلاحات است و پیامها فراتر از محدودیت زمان، مکان و قوم خاصی است. از اینرو به خوبی معلوم است که اهداف قرآن در آن مثالها و مصادیق محدود نمیگردد، زیرا آنها ابزاری هستند که در تفهیم و محاوره گریزی از آنها نیست. آنچه که مهم است آن مفاهیم و معانی بلند و عمیقی است که قرآن به دنبال بیان آن مصادیق، پیگیر آن اهداف است و این اهداف همان نتایج اخلاقی و هدایتی است که عموم مردم را شامل میگردد؛ چرا که مسائل تربیتی و هدایتی نمیتواند در مکانی خاص و یا زمانی معین محصور گردد. بنابراین عربی بودن قرآن و به کارگیری اصطلاحات عربستان در قرآن به جهت آن است که مخاطبان اولیه قرآن مردم حجاز بودند؛ اما زبان عربی قرآن موجب محدودیت پیام و اهداف قرآن به مردم عرب نیست؛ بلکه برای همگان و به طور همیشه قابل استفاده میباشد و این دو با هم منافات ندارد؛ چنان که در آیات اولیه سوره ابراهیم(ع) آمده است: (الر کتاب انزلناه الیک لتُخرج الناس من الظلمات الی النور... و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم)؛ (کتابی است که آن را به سوی تو فرود آوردیم تا (مردم) را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون آوری... و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم). ابراهیم (14)، آیه 1 و 4. افزون بر آن، با توجه به اینکه قرآن دارای ظهور و بطون است و یک لفظ ممکن است چندین معنا را در طول هم داشته باشد، هیچ بعید نمینماید که مصادیق مطرح شده در آن روزگار، مربوط به ظهورات قرآن باشند و بطون آن هم دارای مصادیق مخفی باشد که در هر زمان جلوه جدیدی داشته باشد و مخاطبان مختلف متناسب با فهم و سطح آگاهی خود از آن بهرههای جدیدی ببرند. پس با توجه به اینکه قرآن، بیانگر همه چیز است نحل (16)، آیه 89. و محصور در زمان و مکان مشخصی نیست ص (38)، آیه 87 و انبیاء (21)، آیه 107. و همه را به تدبر و تعقل در معانی خود دعوت کرده است؛ ص (38)، آیه 29. معلوم میشود که واژگان اختصاصی، موضوعیتی در باب اهداف قرآن ندارد و اگر هم داشته باشد، با توجه به بطون قرآن باز جایگاه خود را نزد هر مخاطبی حفظ خواهد نمود و این از ویژگیها و معجزات قرآن است که گاهی ازاصطلاحات فرهنگی و زبان ویژه یک منطقه استفاده میکند، ولی قابل برداشت عمومی برای سایر مناطق و فرهنگها نیز میباشد و گاهی تعبیرات را به گونهای میآورد که چند منظوره بوده و همه آنها مقبول است. ر.ک: مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج 4، ص 134. البته در قرآن تنها برخی از نعمتها و ویژگیهای موجود در منطقه حجاز گزینش و از آنها یاد شده است. این امر علاوه بر ملموس بودن برای عربها، مورد پذیرش جامعه بشری و جالب توجه برای دیگر فرهنگها با سلیقههای مختلف نیز میباشد؛ مثلاًوقتی از نعمتهایی مانند خرما، انار، انگور در قرآن یاد میشود. علاوه بر مردم عرب، بهرهمندی مردم مناطق دیگر نیز از این نعمتها خوشایند و مطابق میل میباشد و اگر از (حور عین) یاد میشود، زیبایی چهره این چنین برای هر انسانی که به زیباییها توجه دارد و به مقایسه گونههای مختلف زیبایی میپردازد، جالب توجه است و این نشان از یک نوع میل و کشش فطری و همگانی میان انسانها دارد که در آموزههای قرآن به عنوان کتاب آسمانی جاودانه و هدایتگر برای جامعه بشریت، بهره گرفته شده است. و اگر از دقت و تأمل در شتر یاد شده است: (افلم ینظرون الی الابل کیف خلقت)؛ غاشیه (88)، آیه 17. (آیا به شتر نمینگرند که چگونه آفریده است). علاوه بر پیام کلی - که خوب است در تمام آفریدههای خدا در هر مکان و نقطه از جهان دقت کرد - پیام دیگری هم دارد و آن اینکه دقت در خصوص شتر حتی برای مردم مناطق دیگر نیز اسرار بسیاری را خواهد داشت. درباره عربی بودن زبان قرآن نیز گفتنی است اگر چه به جهت بعثث پیامبر(ص) در میان مردم عرب زبان است؛ اما خود زبان عربی دارای امتیازات فراوانی نسبت به زبانهای دیگر است و چه بسا حکمت خداوند بر این اساس بوده که دین خاتم و کامل خود را به زبان کامل و مبین نیز به ظهور برساند.
- [سایر] چرا زبان قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا زبان قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا زبان قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا زبان نزول قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا قرآن به زبان عربی نازل شد؟
- [سایر] راز نزول قرآن به زبان عربی چیست؟
- [سایر] چرا زبان نزول قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا زبان قرآن عربی است؟ آیا خودمان میتوانیم قرآن را تفسیر کنیم؟
- [سایر] اعجاز قرآن مخصوص زبان عربی نیست یعنی چه؟
- [سایر] علت خواندن نماز، قرآن و اذان به زبان عربی چیست؟
- [آیت الله بهجت] بنابر اظهر، ترجمه صیغه عقد به فارسی یا زبان دیگر با وجود قدرت بر عربی کافی است، و احتیاط مستحب عربی بودن صیغه است، و برای کسی که آشنا به معنای عربی صیغه نیست و فقط میداند که صیغه عقد، به این لفظ جاری میشود، احتیاط مستحب این است که هم صیغه عربی و هم ترجمهاش را بخواند، و اکتفا کردن او به عربی خالی از تأمل نیست، و اگر نمیتوانند صیغه عربی را بخوانند و یا وکیل بگیرند، قطعاً ترجمه کافی است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است؛ ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، مسّ آن اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است، ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند مسّ آن اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] دست زدن به خط قرآن، یا رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جائی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند مس آن اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مس نمودن خط قرآن؛ یعنی رساندن جائی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند مس آن اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] مّس نمودن خط قرآن ، یعنی رساندن جائی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است . ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند ، مس آن اشکال ندارد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند مس آن اشکال ندارد.
- [امام خمینی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگری ترجمه کنند مس آن اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که دستور زبان عربی را نمی داند ولی کلمات عقد را صحیح ادا می کند و معنی آن را نیز می داند عقد او صحیح است.