زبان عربی بنا به آنچه در روایات آمده است برترین و بهترین زبانها است، و همین که زبان وحی خداوند است و تنها کتاب معجز الهی که الفاظ آن دارای اعجاز است، به این زبان نازل شده در برتر بودن آن کافی است، حتی بنا به آنچه در روایتی آمده است وحی از جانب خداوند برای تمامی انبیاء به زبان عربی نازل می شود و برای پیامبران به زبان قومشان ترجمه می شود. (بحار 11 و 42) در روایت مشابهی آمده است: خداوند نازل نکرد کتابی و نه وحیی را مگر به زبان عربی و در گوش انبیا به زبان قوم آنان قرار می گرفت ولی در گوش پیامبر به زبان عربی قرار می گرفت. بنابراین قطعا انتخاب این زبان به عنوان زبان وحی خداوند، دلالت بر برتری و جامعیت این زبان نسبت به دیگر زبانها دارد. (بحار 16 و 134)در روایت دیگری زبان عربی به عنوان زبان اهل بهشت معرفی شده است. (بحار 8 و 286) هم چنین از امیر المومنان (ع) در خطبه ای که در مورد انتقال نور پیامبر در اصلاب آباء طاهرین آن حضرت است، خطاب به خداوند این گونه آمده است ... سپس آن نور را اختصاص دادی به اسماعیل و نه دیگر فرزندان ابرهیم و زبان او را (اسماعیل) به عربی گشودی که آن را بر دیگر زبان ها برتری دادی ... (بحار 25 و 29) راغب اصفهانی در مفردات می گوید: (العربی الفصیح من الکلام؛ عربی سخن فصیح و آشکار را می گویند). بنابراین عربی بودن صرف نظر از کیفیت زبان به معنی فصاحت و بلاغت است. بنابراین زیباست چون آشکار و رسا است. به علاوه زبان عربی از کامل ترین زبان ها، و از پربارترین و غنی ترین ادبیات، مایه می گیرد. ظرفیتی که در زبان عربی است که در عین کوتاهی لفظ معانی زیادی را تحمل می کند در سایر زبان ها نیست. عربی زبانی است که در الفاظ آن ظرفیت نمایش معانی گسترده و پر دامنه ای هست. یکی از وجود اعجاز قرآن اعجاز لفظی است که از لطافت ها و نکات ادبی عجیبی برخوردارست و در قالب هیچ ترجمه و زبانی بیان شدنی نیست. جهت توضیح بیشتر درباره عربی بودن قرآن و لزوم عربی خواندن نماز توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم: 1. ایجاد زبانی مشترک در میان همه پیروان و در واقع فراهم ساختن نوعی وحدت و پیوند بینالملل دینی، باعث تأکید بر قرائت و حفظ زبان عربی شده است. 2. روح و محتوای هر پیام و سخنی در قالب زبان خاص خود، عمیقتر درک میشود تا زمانی که به زبانهای دیگر برگردانده شود و قرآن کهدارای مضامین بسیار بلند و عالی است، هرگز قابل ترجمه دقیق و کامل به هیچ زبانی نیست. ترجمههای قرآن معمولاً نارسا و در مواردی دارای غلط است. کافی است اندکی در مباحث مربوط به زبانشناسی، فن ترجمه و تئوریهای مربوط به آن و نقد ترجمههای قرآن مطالعه شود، آن گاه روشن میگردد که فرق بین قرآن و ترجمههایش، همان فرق بین کتاب الهی و بشری است. 3. قرآن علاوه بر محتوای مطالب، از لطافت زیبایی و نکات ادبی عجیبی برخوردار است که خود وجهی از وجوه اعجاز قرآن میباشد و در قالب هیچ ترجمهای بیان شدنی نیست.برای آگاهی بیشتر ر.ک: مجله بینات و مجله مترجم (ویژه نامه قرآن). تردیدی نیست که زبانها از نظر بلاغت و شیوایی میکنند و نمیتوان تمام معانی و مقاصد قرآن را به زبان دیگر برگرداند. از این رو (تحدی) قرآن در اثبات ناتوانی انسانها در تهیه متنی همانند قرآن، شامل مجموعه امتیازات لفظی و معانی والای قرآن است.ر.ک: محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 649. 4. تشویق و ترغیب بر استفاده از همان الفاظی که جبرئیل بر پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نازل فرموده، یکی از شیوههای حفظ قرآن از تحریف است؛ چنان که وقتی مطلبی نزد همگان با یک قرائت معین به اثبات رسیده باشد، تحریف آن مشخص خواهد شد. از این رو در تاریخ اسلام وقایعی نقل شده است که مسلمین حتی نسبت به جا به جایی یا حذف یک (واو)، حساسیت نشان میدادند. 5. گفتنی است حتی ترجمه قرآن به زبان عربی، موجب اختلاف در میان مسلمانان شد تا آنجا که برخی تا مرز تکفیر یکدیگر پیش رفتند. بدین جهت در دوره عثمان (سال 25 ه.ق) صحابه پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله - و از جمله حضرت علیعلیه السلام بر ضرورت وجود قرآن رسمی (غیر ترجمهای) به توافق رسیدند. 6. در پایان گفتنی است، آنچه بسیار ثواب دارد تلاوت قرآن و نگاه به آیات آن همراه با دقت و تفکر است. نزول قرآن به زبان عربی، با توجه به مخاطبان نخستین و شخص پیامبر که عرب زبانند، جریانی طبیعی است. و هر سخنوری مطالب خویش را با زبان مخاطبان خود بیان میکند. خداوند متعال نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیامهای خویش همین روش را به کار گرفته است.1 در این مسأله، توجّه به نکات زیر ضرورت دارد: 1. قرآن کریم برای تنزل در این عالم به زبان خاص نیاز دارد و آن عربی فصیح و مبین است، ولی زبان و فرهنگ آن، (زبان فطرت) است، به شکلی که همگان آن را میفهمند و تنها در این صورت میتواند جهانی باشد. اگر فرهنگ قرآن، فرهنگ نژاد و گروه خاص بود، هیچگاه نمیتوانست جهانی باشد. 2.ازاینرو، قرآن کریم کتابی ساده و معمولی نیست تا انسان بتواند، بر اثر آشنایی با قواعد عربی و مانند آن، به همه معارفش دست یابد. کتابی است که در اوج آسمان و مقام (لدن) ریشه دارد؛ از علم خداوند سرچشمه گرفته است و درک معارف بیانتهای آن بدون تقوا و ارتباط با خدا امکانپذیر نیست 2. همانطور که ایجاد حقیقت وحی به ذات خداوند متعال اختصاص دارد، تنزل آن حقیقت به لباس عربی مبین و الفاظ اعتباری نیز کار خدای متعال است نه آن که فقط معنای کلام و وحی الاهی در قلب پیامبر(ص) تنزل یافته باشد و آن حضرت؛ به انتخاب خود، الفاظی را لباس آن معارف قرار داده باشد. الفاظ قرآن کریم نیز از سوی خداوند تعیین شده است و بدین سبب جنبه اعجازی دارد. آیاتی که نشان میدهد، علاوه بر محتوا، الفاظ و عبارات عربی قرآن نیز از ناحیه خداوند به پیامبر(ص) وحی شده، عبارت است از: (ابراهیم/4، مریم/97، دخان/58، اعلی/18 و 32ù22ù17، قمر/40، احقاف/12، فصلت/2 و 3، رعد/37 و...).3 3. ارتباط الفاظ و معانی، قراردادی است نه تکوینی و حقیقی؛ یعنی لفظی معین با قرارداد ویژه نشانه معنای خاصی میگردد. به همین دلیل، برای یک معنا، در اقوام مختلف، الفاظ گوناگون وجود دارد؛ و نیز به همین دلیل یک حقیقت تکوینی همچون وحی گاه به صورت عربی مبین ظهور میکند، گاه به صورت عبری و زمانی به زبان سریانی. با توجه به این نکته، این پرسش رخ مینماید: چگونه وحی الاهی از مقام قدسی خداوند، که جز تکوین صرف نیست، به کسوت الفاظ و کلمات اعتباری که قرارداد محض است، درمیآید؟ در پاسخ باید گفت: تنزل حقیقت تکوینی قرآن باید مسیری داشته باشد تا در آن مسیر تنزل یابد و با اعتبار پیوند خورد. این مسیر همان نفس مبارک رسول خدا(ص) است که میتواند بهترین جایگاه پیوند امر تکوینی و قراردادی باشد؛ مانند انسانهای دیگر که همواره حقایق معقول را از بلندای عقل به مرحله تصور تنزل میدهند و از آنجا به صورت فعل یا قول در گستره طبیعت پیاده میکند 4. بنابراین، آنچه قرآن را آیین جهان شمول ساخته، (زبان فطری) آن است که در گویش (زبان عربی) رسا و گویا جلوهگر شده است. زبانی که الفاظش برای نمایش معانی گسترده و پردامنه ظرفیت دارد. ازاینرو، آشنایی با زبان عربی و تلاوت قرآن به زبان عربی، در نیل به مراتب و مراحل بالاتر این کتاب بینظیر است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 4/100112653)
زبان عربی بنا به آنچه در روایات آمده است برترین و بهترین زبانها است، و همین که زبان وحی خداوند است و تنها کتاب معجز الهی که الفاظ آن دارای اعجاز است، به این زبان نازل شده در برتر بودن آن کافی است، حتی بنا به آنچه در روایتی آمده است وحی از جانب خداوند برای تمامی انبیاء به زبان عربی نازل می شود و برای پیامبران به زبان قومشان ترجمه می شود. (بحار 11 و 42) در روایت مشابهی آمده است: خداوند نازل نکرد کتابی و نه وحیی را مگر به زبان عربی و در گوش انبیا به زبان قوم آنان قرار می گرفت ولی در گوش پیامبر به زبان عربی قرار می گرفت. بنابراین قطعا انتخاب این زبان به عنوان زبان وحی خداوند، دلالت بر برتری و جامعیت این زبان نسبت به دیگر زبانها دارد. (بحار 16 و 134)در روایت دیگری زبان عربی به عنوان زبان اهل بهشت معرفی شده است. (بحار 8 و 286) هم چنین از امیر المومنان (ع) در خطبه ای که در مورد انتقال نور پیامبر در اصلاب آباء طاهرین آن حضرت است، خطاب به خداوند این گونه آمده است ... سپس آن نور را اختصاص دادی به اسماعیل و نه دیگر فرزندان ابرهیم و زبان او را (اسماعیل) به عربی گشودی که آن را بر دیگر زبان ها برتری دادی ... (بحار 25 و 29) راغب اصفهانی در مفردات می گوید: (العربی الفصیح من الکلام؛ عربی سخن فصیح و آشکار را می گویند).
بنابراین عربی بودن صرف نظر از کیفیت زبان به معنی فصاحت و بلاغت است. بنابراین زیباست چون آشکار و رسا است. به علاوه زبان عربی از کامل ترین زبان ها، و از پربارترین و غنی ترین ادبیات، مایه می گیرد. ظرفیتی که در زبان عربی است که در عین کوتاهی لفظ معانی زیادی را تحمل می کند در سایر زبان ها نیست. عربی زبانی است که در الفاظ آن ظرفیت نمایش معانی گسترده و پر دامنه ای هست. یکی از وجود اعجاز قرآن اعجاز لفظی است که از لطافت ها و نکات ادبی عجیبی برخوردارست و در قالب هیچ ترجمه و زبانی بیان شدنی نیست. جهت توضیح بیشتر درباره عربی بودن قرآن و لزوم عربی خواندن نماز توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم: 1. ایجاد زبانی مشترک در میان همه پیروان و در واقع فراهم ساختن نوعی وحدت و پیوند بینالملل دینی، باعث تأکید بر قرائت و حفظ زبان عربی شده است. 2. روح و محتوای هر پیام و سخنی در قالب زبان خاص خود، عمیقتر درک میشود تا زمانی که به زبانهای دیگر برگردانده شود و قرآن کهدارای مضامین بسیار بلند و عالی است، هرگز قابل ترجمه دقیق و کامل به هیچ زبانی نیست. ترجمههای قرآن معمولاً نارسا و در مواردی دارای غلط است. کافی است اندکی در مباحث مربوط به زبانشناسی، فن ترجمه و تئوریهای مربوط به آن و نقد ترجمههای قرآن مطالعه شود، آن گاه روشن میگردد که فرق بین قرآن و ترجمههایش، همان فرق بین کتاب الهی و بشری است. 3. قرآن علاوه بر محتوای مطالب، از لطافت زیبایی و نکات ادبی عجیبی برخوردار است که خود وجهی از وجوه اعجاز قرآن میباشد و در قالب هیچ ترجمهای بیان شدنی نیست.برای آگاهی بیشتر ر.ک: مجله بینات و مجله مترجم (ویژه نامه قرآن). تردیدی نیست که زبانها از نظر بلاغت و شیوایی میکنند و نمیتوان تمام معانی و مقاصد قرآن را به زبان دیگر برگرداند. از این رو (تحدی) قرآن در اثبات ناتوانی انسانها در تهیه متنی همانند قرآن، شامل مجموعه امتیازات لفظی و معانی والای قرآن است.ر.ک: محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 649. 4. تشویق و ترغیب بر استفاده از همان الفاظی که جبرئیل بر پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نازل فرموده، یکی از شیوههای حفظ قرآن از تحریف است؛ چنان که وقتی مطلبی نزد همگان با یک قرائت معین به اثبات رسیده باشد، تحریف آن مشخص خواهد شد. از این رو در تاریخ اسلام وقایعی نقل شده است که مسلمین حتی نسبت به جا به جایی یا حذف یک (واو)، حساسیت نشان میدادند. 5. گفتنی است حتی ترجمه قرآن به زبان عربی، موجب اختلاف در میان مسلمانان شد تا آنجا که برخی تا مرز تکفیر یکدیگر پیش رفتند. بدین جهت در دوره عثمان (سال 25 ه.ق) صحابه پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله - و از جمله حضرت علیعلیه السلام بر ضرورت وجود قرآن رسمی (غیر ترجمهای) به توافق رسیدند. 6. در پایان گفتنی است، آنچه بسیار ثواب دارد تلاوت قرآن و نگاه به آیات آن همراه با دقت و تفکر است. نزول قرآن به زبان عربی، با توجه به مخاطبان نخستین و شخص پیامبر که عرب زبانند، جریانی طبیعی است. و هر سخنوری مطالب خویش را با زبان مخاطبان خود بیان میکند. خداوند متعال نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیامهای خویش همین روش را به کار گرفته است.1 در این مسأله، توجّه به نکات زیر ضرورت دارد:
1. قرآن کریم برای تنزل در این عالم به زبان خاص نیاز دارد و آن عربی فصیح و مبین است، ولی زبان و فرهنگ آن، (زبان فطرت) است، به شکلی که همگان آن را میفهمند و تنها در این صورت میتواند جهانی باشد. اگر فرهنگ قرآن، فرهنگ نژاد و گروه خاص بود، هیچگاه نمیتوانست جهانی باشد.
2.ازاینرو، قرآن کریم کتابی ساده و معمولی نیست تا انسان بتواند، بر اثر آشنایی با قواعد عربی و مانند آن، به همه معارفش دست یابد. کتابی است که در اوج آسمان و مقام (لدن) ریشه دارد؛ از علم خداوند سرچشمه گرفته است و درک معارف بیانتهای آن بدون تقوا و ارتباط با خدا امکانپذیر نیست
2. همانطور که ایجاد حقیقت وحی به ذات خداوند متعال اختصاص دارد، تنزل آن حقیقت به لباس عربی مبین و الفاظ اعتباری نیز کار خدای متعال است نه آن که فقط معنای کلام و وحی الاهی در قلب پیامبر(ص) تنزل یافته باشد و آن حضرت؛ به انتخاب خود، الفاظی را لباس آن معارف قرار داده باشد. الفاظ قرآن کریم نیز از سوی خداوند تعیین شده است و بدین سبب جنبه اعجازی دارد. آیاتی که نشان میدهد، علاوه بر محتوا، الفاظ و عبارات عربی قرآن نیز از ناحیه خداوند به پیامبر(ص) وحی شده، عبارت است از: (ابراهیم/4، مریم/97، دخان/58، اعلی/18 و 32ù22ù17، قمر/40، احقاف/12، فصلت/2 و 3، رعد/37 و...).3 3. ارتباط الفاظ و معانی، قراردادی است نه تکوینی و حقیقی؛ یعنی لفظی معین با قرارداد ویژه نشانه معنای خاصی میگردد. به همین دلیل، برای یک معنا، در اقوام مختلف، الفاظ گوناگون وجود دارد؛ و نیز به همین دلیل یک حقیقت تکوینی همچون وحی گاه به صورت عربی مبین ظهور میکند، گاه به صورت عبری و زمانی به زبان سریانی. با توجه به این نکته، این پرسش رخ مینماید: چگونه وحی الاهی از مقام قدسی خداوند، که جز تکوین صرف نیست، به کسوت الفاظ و کلمات اعتباری که قرارداد محض است، درمیآید؟ در پاسخ باید گفت: تنزل حقیقت تکوینی قرآن باید مسیری داشته باشد تا در آن مسیر تنزل یابد و با اعتبار پیوند خورد. این مسیر همان نفس مبارک رسول خدا(ص) است که میتواند بهترین جایگاه پیوند امر تکوینی و قراردادی باشد؛ مانند انسانهای دیگر که همواره حقایق معقول را از بلندای عقل به مرحله تصور تنزل میدهند و از آنجا به صورت فعل یا قول در گستره طبیعت پیاده میکند
4. بنابراین، آنچه قرآن را آیین جهان شمول ساخته، (زبان فطری) آن است که در گویش (زبان عربی) رسا و گویا جلوهگر شده است. زبانی که الفاظش برای نمایش معانی گسترده و پردامنه ظرفیت دارد. ازاینرو، آشنایی با زبان عربی و تلاوت قرآن به زبان عربی، در نیل به مراتب و مراحل بالاتر این کتاب بینظیر است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 4/100112653)
- [سایر] چرا زبان قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا زبان قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا زبان قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا زبان نزول قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا قرآن به زبان عربی نازل شد؟
- [سایر] راز نزول قرآن به زبان عربی چیست؟
- [سایر] چرا زبان نزول قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا زبان قرآن عربی است؟ آیا خودمان میتوانیم قرآن را تفسیر کنیم؟
- [سایر] اعجاز قرآن مخصوص زبان عربی نیست یعنی چه؟
- [سایر] علت خواندن نماز، قرآن و اذان به زبان عربی چیست؟
- [آیت الله بهجت] بنابر اظهر، ترجمه صیغه عقد به فارسی یا زبان دیگر با وجود قدرت بر عربی کافی است، و احتیاط مستحب عربی بودن صیغه است، و برای کسی که آشنا به معنای عربی صیغه نیست و فقط میداند که صیغه عقد، به این لفظ جاری میشود، احتیاط مستحب این است که هم صیغه عربی و هم ترجمهاش را بخواند، و اکتفا کردن او به عربی خالی از تأمل نیست، و اگر نمیتوانند صیغه عربی را بخوانند و یا وکیل بگیرند، قطعاً ترجمه کافی است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است؛ ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، مسّ آن اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است، ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند مسّ آن اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] دست زدن به خط قرآن، یا رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جائی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند مس آن اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مس نمودن خط قرآن؛ یعنی رساندن جائی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند مس آن اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] مّس نمودن خط قرآن ، یعنی رساندن جائی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است . ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند ، مس آن اشکال ندارد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند مس آن اشکال ندارد.
- [امام خمینی] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگری ترجمه کنند مس آن اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که دستور زبان عربی را نمی داند ولی کلمات عقد را صحیح ادا می کند و معنی آن را نیز می داند عقد او صحیح است.