و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون .ترجمه آیه این است:و نزدیک است که این کافران تو را با چشمهای خود هلاک کنند،آن،وقتی که آیات قرآن را میشنوند،و اینها میگویند که او(یعنی تو) یک دیوانه و جنزده است.البته در اینجا مقصود این است که اگر یک جنبههای غیر عادی در این(قرآن)میبینید، می گویند: اینها الهامات و القائاتی است که شیاطین به او میکنند،لهذا بعد میفرماید: و ما هو الا ذکر للعالمین خیر،اینها جز ذکری و تذکری و تنبهی و القائی که از ناحیه پروردگار برای همه جهانیان است چیز دیگر نیست. این،ترجمه تحت اللفظی آیه بود.درباره مفاد این آیه کریمه،مفسرین دو جور تفسیر کردهاند. تفسیر اول بیشتر مفسرین-که شاید قدما این طور بودند-این آیه را فقط به این معنی گرفتهاند که قرآن میخواهد بفرماید که این کافران یک عناد و غیظ و حسادتی با تو دارند.دشمن وقتی که در مقابل دشمن قرار میگیرد،اگر در برنامه خودش فاتح و پیروز بشود و اگر احساس شکست در طرف بکند از غیظ و خشمش کاسته میشود. از کلمات امام حسین علیه السلام است که: (القدرة تذهب الحفیظة)یعنی قدرت و توانایی و نیرومندی،خشم و کینه و حقد را از بین میبرد،و لهذا انسانها به هر اندازه از نظر روحی قویتر باشند عقده کمتری دارند،و هر چه انسان از نظر روحی ضعیفتر باشد و در خودش در مقابل دیگران بیشتر احساس ضعف کند عقده بیشتری در روحش هست. ادم قوی،بیعقده است و آدم ضعیف است که دچار عقدههای زیاد میشود.همچنین هر آدمی به هر اندازه عقده و غیظ و خشم داشته باشد،وقتی که در مقابل طرف قرار میگیرد،به هر اندازه که احساس پیروزی در خود و ضعف در طرف مقابل کند از عقدهاش کاسته میشود،چون احساس قدرت در خودش میکند و احساس ضعف در طرف دیگر،و این از عقده میکاهد،و به هر اندازه که در خودش احساس ضعف کند و در طرف احساس پیروزی،مرتب بر عقده و خشمش افزوده میشود. کفار در مقابل پیغمبر اکرم دچار چنین حالتی بودند.هر روز میدیدند نسبت به روز قبل یک چیزی اینها به اصطلاح باختند و پیغمبر برده است،یعنی میدیدند که مردم به سوی پیغمبر گرایش دارند و از گروه اینها دور میشوند.بعلاوه وقتی در مقابل یگانه ابزار پیغمبر اکرم که قرآن مجید بود قرار میگرفتند دنبال یک عیب و عیبجویی بودند،ببینند آیا میتوانند جایی از آن را عیب بگیرند،بگویند فلان چیز اگر خیلی زیباست استثنایی است؟میدیدند هر آیهای که نازل میشود از آیه قبل جذابتر و شیرینتر و زیباتر است.این بود که وقتی آیات قرآن را میشنیدند،همان احساس لطافت و فصاحت و زیبایی و علو،مساوی بود با بالا رفتن درجه خشم آنها.در همان حالی که آیات قرآن را گوش میکردند و چشمهایشان به پیغمبر بود(گوشهایشان آواز پیغمبر را میشنید که آیات قرآن را میخواند و چشمهایشان به صورت پیغمبر نگاه میکرد)آنچنان خشم بر خشم اینها افزوده میشد که میخواستند با چشمهایشان پیغمبر را بکوبند،مثل اینکه میگوییم فلان کس با چشمهایش میخواهد من را تیر بزند. اغلب مفسرین آیه را این طور تفسیر کردهاند،یعنی کنایه است. و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر یعنی اینها وقتی که چشمشان به صورت توست و گوشهایشان به آواز تو، و تو داری قرآن را میخوانی،آنچنان خشم بر خشمشان میافزاید که با چشمهایشان میخواهند تو را تیر بزنند.آن وقت مفاد آیه صرفا کنایه است از کمال و شدت خشمی که مخالفین دارند. انسان وقتی که چنین خشمی گرفت و هیچ توجیه و منطقی برای خودش پیدا نکرد،دست به یک تهمتهای احمقانه میزند که رهایش کنید،یک آدم جنزده و دیوانه است،آدمهای جنزده و دیوانه گاهی یک کارهای خارق العادهای انجام میدهند: و یقولون انه لمجنون . حال جواب قرآن چیست؟میگوید:کار جن و شیطان که نمیتواند اثرش بیداری جهان باشد. (جواب را ببینید،عجیب است.)قرآن نمیگوید: و ما هو الا من رب العالمین چون در این صورت صرفا یک مدعا بود،آنها میگفتند که آنچه این میگوید القاء شیاطین است،قرآن ممکن بود جواب بدهد خیر،القاء خداست.بلکه معیار را ذکر میکند،برای آن چیزی که از ناحیه خداستیا از ناحیه جن و شیطان باشد. آنچه که از ناحیه خداست آن چیزی است که در جهتخیر و صلاح و هدایت مردم و در جهت ذکر یعنی یادآوری و تنبه و بیداری مردم آنهم بیداری جهانیان است نه بیداری یک قوم خاص.تو میگویی از ناحیه شیطان و جن است.مگر میتواند یک چیزی از ناحیه جن و شیطان باشد ولی اثرش بیداری بشر و بیداری همه جهان باشد؟پس به این ما هو الا ذکر للعالمین ضمنا برهان اقامه شده است بر اینکه ادعای شما چگونه باطل است. تفسیر دوم ولی بعضی دیگر از مفسرین-که این نظر اخیرا خیلی رایج شده است-گفتهاند آیه کنایه نیست، بلکه یک جمله صریح است، کنایه از شدت خشم نیست، بلکه بیان یک واقعیت است و آن واقعیت این است که در میان آنها افرادی بودند که به اصطلاح شور چشم بودند و چشم زخم میزدند،و شخصی بود که در میان آنها به این جهت معروف بود که به اصطلاح چشمهایش شور است و هر چه را که ببیند و نگاه کند، بالخصوص اگر به نظر اعجاب نگاه کند، آفتی به آن شیء یا شخص میرسد. اینها فکر کردند که بهترین راه مبارزه با پیغمبر این است که ما پیغمبر را از بین ببریم بدون آنکه مسؤولیتی در مقابل بنیهاشم متوجه ما بشود،چون میدانستند بنیهاشم-اعم از آنها که مسلمان بودند یا نبودند-و به طور کلی عرب برای مساله خونخواهی قبیلهای به اعتبار وحدت قبیله اهمیت قائل است، یعنی اگر اینها میخواستند پیغمبر را بکشند،همان ابو لهب که دشمن پیغمبر بود ممکن بود که بعد به خونخواهی برخیزد به اعتبار اینکه او فردی از قبیله است. گفتند:یک کار ما میتوانیم درباره پیغمبر بکنیم،پیغمبر را از بین ببریم بدون اینکه قاتل شناخته بشود،و آن این است که از وجود آن شخص استفاده کنیم،غافل از اینکه یک پیغمبر خدا را که دیگر نمیشود با چنین کارها از بین برد. و ان یکاد الذین کفروا نزدیک بود که اینها چنین کاری بکنند،یعنی اگر نبود عنایت الهی،اینها با این وسیله تو را از بین برده بودند.حال اگر[مقصود آیه]این مطلب دوم باشد،آن وقت معنایش این است که قرآن تلویحا مساله چشم زخم را تایید کرده است،و این خود یک مسالهای است که آیا چشم زخم حقیقت استیا حقیقت نیست؟ مساله چشم زخم چشم زخم اگر هم حقیقت باشد به این معنای رایج امروز در میان ما-بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر میکنند همه مردم چشمشان شور است-قطعا نیست. همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیانا در یک شهر ممکن استیک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد. پس قطعا به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و همه مردم به اصطلاح نظر میکنند، نیست. دوم: اگر بعضی مردم دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم خاصیت جلوگیری از چشم زخم دارد؟ما تا حالا به مدرکی(حدیثی، جملهای)برخورد نکردهایم که دلالت کند و بگوید از این آیه برای چشم زخم استفاده کنید. اینکه چشم زخم حقیقت استیا نه،یک مساله است و اینکه این آیه برای دفع چشم زخم باشد مساله دیگری است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/100110062)
و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون .ترجمه آیه این است:و نزدیک است که این کافران تو را با چشمهای خود هلاک کنند،آن،وقتی که آیات قرآن را میشنوند،و اینها میگویند که او(یعنی تو) یک دیوانه و جنزده است.البته در اینجا مقصود این است که اگر یک جنبههای غیر عادی در این(قرآن)میبینید، می گویند: اینها الهامات و القائاتی است که شیاطین به او میکنند،لهذا بعد میفرماید: و ما هو الا ذکر للعالمین خیر،اینها جز ذکری و تذکری و تنبهی و القائی که از ناحیه پروردگار برای همه جهانیان است چیز دیگر نیست.
این،ترجمه تحت اللفظی آیه بود.درباره مفاد این آیه کریمه،مفسرین دو جور تفسیر کردهاند.
تفسیر اول
بیشتر مفسرین-که شاید قدما این طور بودند-این آیه را فقط به این معنی گرفتهاند که قرآن میخواهد بفرماید که این کافران یک عناد و غیظ و حسادتی با تو دارند.دشمن وقتی که در مقابل دشمن قرار میگیرد،اگر در برنامه خودش فاتح و پیروز بشود و اگر احساس شکست در طرف بکند از غیظ و خشمش کاسته میشود.
از کلمات امام حسین علیه السلام است که: (القدرة تذهب الحفیظة)یعنی قدرت و توانایی و نیرومندی،خشم و کینه و حقد را از بین میبرد،و لهذا انسانها به هر اندازه از نظر روحی قویتر باشند عقده کمتری دارند،و هر چه انسان از نظر روحی ضعیفتر باشد و در خودش در مقابل دیگران بیشتر احساس ضعف کند عقده بیشتری در روحش هست.
ادم قوی،بیعقده است و آدم ضعیف است که دچار عقدههای زیاد میشود.همچنین هر آدمی به هر اندازه عقده و غیظ و خشم داشته باشد،وقتی که در مقابل طرف قرار میگیرد،به هر اندازه که احساس پیروزی در خود و ضعف در طرف مقابل کند از عقدهاش کاسته میشود،چون احساس قدرت در خودش میکند و احساس ضعف در طرف دیگر،و این از عقده میکاهد،و به هر اندازه که در خودش احساس ضعف کند و در طرف احساس پیروزی،مرتب بر عقده و خشمش افزوده میشود.
کفار در مقابل پیغمبر اکرم دچار چنین حالتی بودند.هر روز میدیدند نسبت به روز قبل یک چیزی اینها به اصطلاح باختند و پیغمبر برده است،یعنی میدیدند که مردم به سوی پیغمبر گرایش دارند و از گروه اینها دور میشوند.بعلاوه وقتی در مقابل یگانه ابزار پیغمبر اکرم که قرآن مجید بود قرار میگرفتند دنبال یک عیب و عیبجویی بودند،ببینند آیا میتوانند جایی از آن را عیب بگیرند،بگویند فلان چیز اگر خیلی زیباست استثنایی است؟میدیدند هر آیهای که نازل میشود از آیه قبل جذابتر و شیرینتر و زیباتر است.این بود که وقتی آیات قرآن را میشنیدند،همان احساس لطافت و فصاحت و زیبایی و علو،مساوی بود با بالا رفتن درجه خشم آنها.در همان حالی که آیات قرآن را گوش میکردند و چشمهایشان به پیغمبر بود(گوشهایشان آواز پیغمبر را میشنید که آیات قرآن را میخواند و چشمهایشان به صورت پیغمبر نگاه میکرد)آنچنان خشم بر خشم اینها افزوده میشد که میخواستند با چشمهایشان پیغمبر را بکوبند،مثل اینکه میگوییم فلان کس با چشمهایش میخواهد من را تیر بزند.
اغلب مفسرین آیه را این طور تفسیر کردهاند،یعنی کنایه است. و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر یعنی اینها وقتی که چشمشان به صورت توست و گوشهایشان به آواز تو، و تو داری قرآن را میخوانی،آنچنان خشم بر خشمشان میافزاید که با چشمهایشان میخواهند تو را تیر بزنند.آن وقت مفاد آیه صرفا کنایه است از کمال و شدت خشمی که مخالفین دارند.
انسان وقتی که چنین خشمی گرفت و هیچ توجیه و منطقی برای خودش پیدا نکرد،دست به یک تهمتهای احمقانه میزند که رهایش کنید،یک آدم جنزده و دیوانه است،آدمهای جنزده و دیوانه گاهی یک کارهای خارق العادهای انجام میدهند: و یقولون انه لمجنون .
حال جواب قرآن چیست؟میگوید:کار جن و شیطان که نمیتواند اثرش بیداری جهان باشد. (جواب را ببینید،عجیب است.)قرآن نمیگوید: و ما هو الا من رب العالمین چون در این صورت صرفا یک مدعا بود،آنها میگفتند که آنچه این میگوید القاء شیاطین است،قرآن ممکن بود جواب بدهد خیر،القاء خداست.بلکه معیار را ذکر میکند،برای آن چیزی که از ناحیه خداستیا از ناحیه جن و شیطان باشد.
آنچه که از ناحیه خداست آن چیزی است که در جهتخیر و صلاح و هدایت مردم و در جهت ذکر یعنی یادآوری و تنبه و بیداری مردم آنهم بیداری جهانیان است نه بیداری یک قوم خاص.تو میگویی از ناحیه شیطان و جن است.مگر میتواند یک چیزی از ناحیه جن و شیطان باشد ولی اثرش بیداری بشر و بیداری همه جهان باشد؟پس به این ما هو الا ذکر للعالمین ضمنا برهان اقامه شده است بر اینکه ادعای شما چگونه باطل است.
تفسیر دوم
ولی بعضی دیگر از مفسرین-که این نظر اخیرا خیلی رایج شده است-گفتهاند آیه کنایه نیست، بلکه یک جمله صریح است، کنایه از شدت خشم نیست، بلکه بیان یک واقعیت است و آن واقعیت این است که در میان آنها افرادی بودند که به اصطلاح شور چشم بودند و چشم زخم میزدند،و شخصی بود که در میان آنها به این جهت معروف بود که به اصطلاح چشمهایش شور است و هر چه را که ببیند و نگاه کند، بالخصوص اگر به نظر اعجاب نگاه کند، آفتی به آن شیء یا شخص میرسد.
اینها فکر کردند که بهترین راه مبارزه با پیغمبر این است که ما پیغمبر را از بین ببریم بدون آنکه مسؤولیتی در مقابل بنیهاشم متوجه ما بشود،چون میدانستند بنیهاشم-اعم از آنها که مسلمان بودند یا نبودند-و به طور کلی عرب برای مساله خونخواهی قبیلهای به اعتبار وحدت قبیله اهمیت قائل است، یعنی اگر اینها میخواستند پیغمبر را بکشند،همان ابو لهب که دشمن پیغمبر بود ممکن بود که بعد به خونخواهی برخیزد به اعتبار اینکه او فردی از قبیله است.
گفتند:یک کار ما میتوانیم درباره پیغمبر بکنیم،پیغمبر را از بین ببریم بدون اینکه قاتل شناخته بشود،و آن این است که از وجود آن شخص استفاده کنیم،غافل از اینکه یک پیغمبر خدا را که دیگر نمیشود با چنین کارها از بین برد. و ان یکاد الذین کفروا نزدیک بود که اینها چنین کاری بکنند،یعنی اگر نبود عنایت الهی،اینها با این وسیله تو را از بین برده بودند.حال اگر[مقصود آیه]این مطلب دوم باشد،آن وقت معنایش این است که قرآن تلویحا مساله چشم زخم را تایید کرده است،و این خود یک مسالهای است که آیا چشم زخم حقیقت استیا حقیقت نیست؟
مساله چشم زخم
چشم زخم اگر هم حقیقت باشد به این معنای رایج امروز در میان ما-بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر میکنند همه مردم چشمشان شور است-قطعا نیست. همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیانا در یک شهر ممکن استیک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد.
پس قطعا به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و همه مردم به اصطلاح نظر میکنند، نیست.
دوم: اگر بعضی مردم دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم خاصیت جلوگیری از چشم زخم دارد؟ما تا حالا به مدرکی(حدیثی، جملهای)برخورد نکردهایم که دلالت کند و بگوید از این آیه برای چشم زخم استفاده کنید. اینکه چشم زخم حقیقت استیا نه،یک مساله است و اینکه این آیه برای دفع چشم زخم باشد مساله دیگری است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/100110062)
- [سایر] آیا با گردنبند یا پلاکی که آیه و ان یکاد داره میشه دستشویی رفت؟
- [سایر] آیا به همراه داشتن (و ان یکاد...) برای جلوگیری از چشم بد موثر است؟
- [آیت الله اردبیلی] نوشتن (وَ اِن یکاد) و آیات مشابه برای سردر ساختمان های چند طبقه چه حکمی دارد؟ خصوصاً که افراد زیادی بالاتر از محل نصب آیه در سردر زندگی می کنند.
- [سایر] تفسیر آیه (یا لَیتَنی کُنتُ تراباً) با توجه به روایاتی که درباره تفسیر این آیه نقل شده چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 53 سوره احزاب چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 60 سوره روم چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 40 سوره سبأ چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 37 سوره احزاب چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سورههای مبارکه (یس) و (صافات) و (احزاب) و (آیة الکرسی) و دو آیه بعد آن تا (هُم فِیها خالِدون) و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مظاهری] اگر آیه سجده را از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد بشنود یا از رادیو و ضبط صوت و مانند اینها آیه سجده را بشنود، واجب است سجده کند.
- [آیت الله اردبیلی] جنب وقتی که دعای کمیل میخواند، نباید آیه (أفمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستوون) را که آیه هجدهم سوره سجده میباشد، بخواند؛ ولی اگر آن را به قصد قرآن نخواند، اشکال ندارد، اگرچه نخواندن آن بهتر است.
- [امام خمینی] اگر آیه سجده را از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد بشنود، یا از مثل گرامافون آیه سجده را بشنود، لازم نیست سجده نماید. ولی اگر از آلتی که صدای خود انسان را می رساند بشنود، واجب است سجده کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر دیوانه و یا کودک غیر بالغ آیه سجده را به قصد قرآن بخواند، چنانچه کسی به آن آیه گوش کند، باید سجده نماید؛ ولی اگر کسی آیه سجده را بدون آن که قصد خواندن قرآن داشته باشد، بخواند (مثل کسی که در خواب آن را میخواند)، با گوش دادن به آن، سجده واجب نمیشود؛ ولی اگر از چیزی مثل ضبط صوت و رادیو به آیه سجده گوش کند، احتیاطا لازم است سجده نماید و اگر از وسیلهای که صدای قاری را همزمان با قرائت او پخش میکند به آیه سجده گوش کند، واجب است سجده کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر انسان از بچه غیر ممیز که خوب و بد را نمی فهمد یا از کسی که قصد خواندن قران ندارد یا مثلا از گرامافون یا نوار ضبط صوت ایه سجده را استماع کند سجده واجب نیست ولی اگر شخصی در ایستگاه رادیو ایه سجده را به قصد این که از قران است بخواند و انسان به وسیله رادیو گوش دهد سجده واجب است