لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إِلاَّ قَلِیلاً (60) مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً (61) سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً (62) با توضیح و تفسییر آیه مورد پرسش پاسخ سوال شما روشن می گردد . ترجمه:. اگر منافقین و آنها که در دلهایشان بیماری است، و (همچنین) آنها که اخبار و شایعات بی اساس در مدینه پخش میکنند دست از کار خود بر ندارند تو را بر ضد آنان میشورانیم سپس جز مدت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند به دنبال دستوری که در آیه پیش به زنان با ایمان داده شد به بعد دیگر این مساله یعنی فعالیتهای موذیانه اراذل و اوباش پرداخته میگوید: اگر منافقان و کسانی که در قلبشان بیماری است و نیز کسانی که اخبار دروغ در مدینه پخش میکنند دست از کارشان بر ندارند ما تو را بر ضد آنان میشورانیم، و بر آنها مسلط خواهیم ساخت، سپس جز مدت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند! (لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ و الذینهم فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إِلَّا قَلِیلًا) (2). مرجفون از ماده ارجاف به معنی اشاعه اباطیل به منظور غمگین (1) ساختن دیگران است، و اصل ارجاف به معنی اضطراب و تزلزل است، و از آنجا که شایعات باطل ایجاد اضطراب عمومی میکند این واژه به آن اطلاق شده است. نغرینک از ماده اغراء به معنی دعوت به انجام کار یاد گرفتن چیزی توأم با تشویق و تحریض است. از لحن آیه چنین استفاده میشود که سه گروه در مدینه مشغول خرابکاری بودند، هر کدام به نحوی اغراض شوم خود را پیاده میکردند، و این به صورت یک برنامه و جریان در آمده بود و جنبه شخصی و فردی نداشت. نخست منافقین بودند که با توطئههای ضد اسلامی برای براندازی اسلام میکوشیدند. دوم اراذل و اوباش که قرآن از آنها تعبیر به بیماردلان کرده (الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ) همانگونه که این تعبیر در آیه 32 همین سوره احزاب در مورد افراد هوسباز و شهوتران نیز آمده است فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ: ای همسران پیامبر هنگامی که سخن میگوئید با نرمش سخن مگویید مبادا بیماردلان در شما طمع کنند. گروه سوم کسانی بودند که پخش شایعات در مدینه مخصوصا به هنگامی که پیامبر ص و ارتش اسلام به غزوات میرفتند به تضعیف روحیه بازماندگان میپرداختند، و خبرهای دروغین از شکست پیامبر ص و مؤمنین میدادند، و به گفته بعضی از مفسران این گروه همان یهود بودند. و به این ترتیب هر سه گروه را قرآن مورد تهدید شدید قرار داده است. این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که برنامههای تخریبی سه گانه فوق همگی کار منافقان بوده و جدا ساختن آنها از یکدیگر جداسازی اوصاف است نه اشخاص. به هر حال قرآن میگوید: اگر اینها به اعمال زشت و ننگین خود ادامه دهند دستور حمله عمومی و یورش به آنها را صادر خواهیم کرد، تا با یک حرکت مردمی مؤمنان، همه را از مدینه ریشه کن سازیم، و آنها نتوانند دیگر در این شهر بمانند. و هنگامی که از این شهر رانده شدند و از تحت حمایت حکومت اسلامی طرد گشتند هر کجا یافته شوند گرفته خواهند شد و به قتل خواهند رسید! (مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا). ثقفوا از ماده ثقف و ثقافت به معنی دست یافتن بر چیزی با دقت و مهارت است، و اگر به علم و فرهنگ، ثقافت گفته میشود نیز به همین جهت است. اشاره به اینکه بعد از این حمله عمومی در هیچ جا در امان نخواهند بود، و آنها را با دقت جستجو و پیدا میکنند و به دیار عدم فرستاده میشوند. در اینکه آیا منظور از این آیه این است که آنها را در بیرون مدینه جستجو میکنند و به قتل میرسانند؟ یا اگر در داخل مدینه بعد از حکم تبعید عمومی بمانند گرفتار چنین سرنوشتی میشوند؟ دو احتمال وجود دارد، و در عین حال منافاتی بین این دو نیست، به این معنی که پس از سلب مصونیت از این توطئه- گران بیمار دل شایعهساز و مخرب و حکم اخراج آنها از مدینه، چه آنجا بمانند و چه بیرون روند از دست مسلمانان شجاع و جان بر کف در امان نخواهند بود! سپس در آخرین آیه مورد بحث میافزاید این دستور تازهای نیست، این سنتی است الهی و همیشگی که در اقوام پیشین بوده است که هر گاه گروههای خرابکار بیشرمی و توطئه را از حد بگذرانند فرمان حمله عمومی به آنها صادر میشود (سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ). و چون این حکم یک سنت الهی است هرگز دگرگون نخواهد شد چرا که برای سنت خداوند تبدیل و تغییری نمییابی (وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا). این تعبیر در حقیقت جدی بودن این تهدید را مشخص میکند که بدانند مطلب کاملا قطعی و ریشهدار است و تغییر و تبدیل در آن راه ندارد، یا باید به اعمال ننگین خود پایان دهند و یا در انتظار چنین سرنوشت دردناکی باشند. نکتهها: 1- از خود شروع کن! در دستوری که در آیات مورد بحث در زمینه رعایت حجاب اسلامی به طور کامل آمده است و به پیامبر ص میفرماید: این دستور را ابلاغ کن، نخست همسران پیامبر ص مطرح شدهاند، سپس دختران او، و بعد زنان با ایمان، اشاره به اینکه هر گونه اصلاحی را باید از خود و خانواده خود شروع کنی و این برنامهای است برای همه اصلاحگران بشری. و در میان همسران و دختران نخست همسران را عنوان میکند، چرا که آنها به مرد نزدیکترند، زیرا دختران همسر میگیرند و به خانههای همسران خود منتقل میشوند. 2- پیشگیری از دو راه مفاسد اجتماعی چون غالبا تک علتی نیست باید مبارزه با آن را از همه جوانب شروع کرد، و جالب اینکه در آیات فوق برای جلوگیری از مزاحمتهای افراد هرزه، نخست به زنان با ایمان دستور میدهد که بهانهای به دست آنها ندهند، سپس مزاحمین را با شدیدترین تهدید بر سر جای خود مینشاند و این نیز برنامهای است برای همیشه و همگان، هم دوست را باید اصلاح کرد، و هم دشمن را با قدرت بر سر جای خود نشانید. از تهدیدهای شدید و پر قدرت آیات فوق به خوبی استفاده میشود که بعد از خاتمه یافتن ماجرای بنی قریظه و ریشه کن شدن این گروه از دشمنان خطرناک داخلی موقعیت مسلمانان در مدینه کاملا تثبیت شد، تنها مخالفتها از ناحیه منافقانی انجام میگرفت که به صورت ناشناس در صفوف مسلمین بودند، و یا جمعی از اوباش و هرزگان، و شایعهپراکنان، پیامبر ص نیز از موضع قدرت با آنها برخورد کرد، و به آنان شدیدا اخطار نمود که اگر دست از سمپاشیها و توطئهها بر ندارند با یک هجوم و حمله حسابشان یکسره خواهد شد، و همین برخورد قاطعانه و کاملا جدی و حساب شده اثر خود را کرد. 4- ریشه کن کردن ماده فساد آیا آنچه در آیات فوق برای ریشه کن کردن مفاسدی همچون توطئههای منافقان و مزاحمت مستمر نسبت به نوامیس مسلمانان و مفسدهجویی شایعه پراکنان آمده است در سایر اعصار و قرون و برای حکومتهای اسلامی نیز مجاز است؟ کمتر کسی از مفسران در این زمینه بحثی به میان آورده است، ولی به نظر میرسد که این حکم مانند سایر احکام اسلامی اختصاص به زمان و مکان و اشخاصی نداشته باشد. اگر به راستی سمپاشی و توطئه از حد بگذرد و به صورت یک جریان در آید، و جامعه اسلامی را با خطرات جدی روبرو سازد چه مانعی دارد که حکومت اسلامی دستور آیات فوق را که به پیامبر ص داده شده است به اجرا در آورد، و مردم را برای در هم کوبیدن ریشههای فساد بسیج کند؟!، ولی بدون شک این گونه کارها و مانند آن، به خصوص اینکه آن را یک سنت تغییر ناپذیر معرفی میکند، بطور خودسرانه مجاز نیست، و تنها باید به اذن ولی امر مسلمین و حکام شرع صورت گیرد. 5- سنتهای تغییر ناپذیر الهی در آیات فوق خواندیم که قرآن یکی از سنتهای تغییر ناپذیر الهی را مساله ریشه کن کردن توطئهگران با یک حمله عمومی ذکر میکند که در امتهای پیشین نیز بوده است. نظیر این تعبیر در مورد دیگری از قرآن نیز آمده است. از جمله در همین سوره احزاب آیه 38 بعد از آنکه اجازه شکستن سنت غلط جاهلی را در مورد تحریم همسر مطلقه پسر خوانده صادر میکند، میفرماید: برای پیامبر گناه و جرمی نیست که اوامر الهی را هر چه باشد اجرا کند، سپس میافزاید: سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً: در این سنت پروردگار است که در اقوام پیشین و انبیاء سلف نیز بوده است و فرمان خدا بر اساس معیارهای ثابت و تغییرناپذیری بوده است. در سوره فاطر آیه 43 بعد از آنکه اقوام کافر و مجرم را تهدید به هلاکت میکند میفرماید: فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا: آیا آنها انتظار همان سرنوشت شومی را میکشند که اقوام نخستین را در برگرفت؟ اما هرگز برای سنت الهی تبدیلی نمییابی و هیچگاه برای سنت الهی دگرگونی نمیبینی بر سر اینان همان فرود میآید که بر سر آنان آمد!. در آیه 85 سوره غافر بعد از آنکه تصریح میکند که ایمان آوردن کفار لجوج از اقوام پیشین به هنگام مشاهده عذاب استیصال مفید واقع نشد، اضافه میکند: سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَ: این سنت الهی است که در گذشته نیز در بندگانش اجرا میشد، و در آنجا کافران گرفتار زیان و خسران شدند. و در سوره فتح آیه 23 بعد از آنکه پیروزی مؤمنان و شکست کفار و عدم وجود یار و یاور برای آنها را در جنگها مطرح میکند میافزاید: سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا: این سنت پروردگار است که در گذشته نیز بوده، و هرگز سنت الهی تغییر نمیپذیرد. و نیز در سوره اسراء آیه 77 هنگامی که توطئه تبعید یا نابودی پیامبر ص را بیان میفرماید اضافه میکند: اگر آنها این کار خود را عملی میکردند بعد از تو جز مدت کوتاهی باقی نمیماندند: سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْوِیلًا: این سنت پیامبرانی است که قبل از تو فرستادیم و هرگز دگرگونی در سنت نمیبینی. از مجموع این آیات به خوبی استفاده میشود که منظور از سنت در اینگونه موارد قوانین ثابت و اساسی تکوینی یا تشریعی الهی است که هرگز دگرگونی در آن روی نمیدهد، و به تعبیر دیگر خداوند در عالم تکوین و تشریع اصول و قوانینی دارد که همانند قوانین اساسی مرسوم در میان مردم جهان دستخوش دگرگونی و تغییر نمیشود، این قوانین هم بر اقوام گذشته حاکم بوده است، و هم بر اقوام امروز و آینده حکومت خواهد کرد. یاری پیامبران، شکست کفار، لزوم عمل به فرمانهای الهی هر چند ناخوشایند محیط باشد، عدم فایده توبه به هنگام نزول عذاب الهی، و مانند اینها جزء این سنت های جاودانی میباشد. این تعبیرات از یک سو به همه رهروان راه حق دلگرمی و آرامش میبخشد و از سوی دیگر انسجام و وحدت دعوت انبیاء و یکپارچگی قوانین حاکم بر نظام آفرینش و نظام زندگی انسانها را روشن میسازد، و در حقیقت شاخهای است از شاخههای توحید.7- و از همه جا طرد میشوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به قتل خواهند رسید تفسیر نمونه، ج17، ص: 430 . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 6/100108100)
لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إِلاَّ قَلِیلاً (60) مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً (61) سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً (62)
با توضیح و تفسییر آیه مورد پرسش پاسخ سوال شما روشن می گردد .
ترجمه:.
اگر منافقین و آنها که در دلهایشان بیماری است، و (همچنین) آنها که اخبار
و شایعات بی اساس در مدینه پخش میکنند دست از کار خود بر ندارند تو را بر ضد آنان میشورانیم سپس جز مدت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند
به دنبال دستوری که در آیه پیش به زنان با ایمان داده شد به بعد دیگر این مساله یعنی فعالیتهای موذیانه اراذل و اوباش پرداخته میگوید: اگر منافقان و کسانی که در قلبشان بیماری است و نیز کسانی که اخبار دروغ در مدینه پخش میکنند دست از کارشان بر ندارند ما تو را بر ضد آنان میشورانیم، و بر آنها مسلط خواهیم ساخت، سپس جز مدت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند! (لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ و الذینهم فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إِلَّا قَلِیلًا) (2).
مرجفون از ماده ارجاف به معنی اشاعه اباطیل به منظور غمگین
(1)
ساختن دیگران است، و اصل ارجاف به معنی اضطراب و تزلزل است، و از آنجا که شایعات باطل ایجاد اضطراب عمومی میکند این واژه به آن اطلاق شده است.
نغرینک از ماده اغراء به معنی دعوت به انجام کار یاد گرفتن چیزی توأم با تشویق و تحریض است.
از لحن آیه چنین استفاده میشود که سه گروه در مدینه مشغول خرابکاری بودند، هر کدام به نحوی اغراض شوم خود را پیاده میکردند، و این به صورت یک برنامه و جریان در آمده بود و جنبه شخصی و فردی نداشت.
نخست منافقین بودند که با توطئههای ضد اسلامی برای براندازی اسلام میکوشیدند.
دوم اراذل و اوباش که قرآن از آنها تعبیر به بیماردلان کرده (الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ) همانگونه که این تعبیر در آیه 32 همین سوره احزاب در مورد افراد هوسباز و شهوتران نیز آمده است فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ: ای همسران پیامبر هنگامی که سخن میگوئید با نرمش سخن مگویید مبادا بیماردلان در شما طمع کنند.
گروه سوم کسانی بودند که پخش شایعات در مدینه مخصوصا به هنگامی که پیامبر ص و ارتش اسلام به غزوات میرفتند به تضعیف روحیه بازماندگان میپرداختند، و خبرهای دروغین از شکست پیامبر ص و مؤمنین میدادند، و به گفته بعضی از مفسران این گروه همان یهود بودند.
و به این ترتیب هر سه گروه را قرآن مورد تهدید شدید قرار داده است.
این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که برنامههای تخریبی سه گانه فوق همگی کار منافقان بوده و جدا ساختن آنها از یکدیگر جداسازی اوصاف است نه اشخاص.
به هر حال قرآن میگوید: اگر اینها به اعمال زشت و ننگین خود ادامه دهند دستور حمله عمومی و یورش به آنها را صادر خواهیم کرد، تا با یک حرکت مردمی مؤمنان، همه را از مدینه ریشه کن سازیم، و آنها نتوانند دیگر در این شهر بمانند.
و هنگامی که از این شهر رانده شدند و از تحت حمایت حکومت اسلامی طرد گشتند هر کجا یافته شوند گرفته خواهند شد و به قتل خواهند رسید! (مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا).
ثقفوا از ماده ثقف و ثقافت به معنی دست یافتن بر چیزی با دقت و مهارت است، و اگر به علم و فرهنگ، ثقافت گفته میشود نیز به همین جهت است.
اشاره به اینکه بعد از این حمله عمومی در هیچ جا در امان نخواهند بود، و آنها را با دقت جستجو و پیدا میکنند و به دیار عدم فرستاده میشوند.
در اینکه آیا منظور از این آیه این است که آنها را در بیرون مدینه جستجو میکنند و به قتل میرسانند؟ یا اگر در داخل مدینه بعد از حکم تبعید عمومی بمانند گرفتار چنین سرنوشتی میشوند؟ دو احتمال وجود دارد، و در عین حال منافاتی بین این دو نیست، به این معنی که پس از سلب مصونیت از این توطئه- گران بیمار دل شایعهساز و مخرب و حکم اخراج آنها از مدینه، چه آنجا بمانند و چه بیرون روند از دست مسلمانان شجاع و جان بر کف در امان نخواهند بود! سپس در آخرین آیه مورد بحث میافزاید این دستور تازهای نیست، این سنتی است الهی و همیشگی که در اقوام پیشین بوده است که هر گاه گروههای خرابکار بیشرمی و توطئه را از حد بگذرانند فرمان حمله عمومی به آنها صادر
میشود (سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ).
و چون این حکم یک سنت الهی است هرگز دگرگون نخواهد شد چرا که برای سنت خداوند تبدیل و تغییری نمییابی (وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا).
این تعبیر در حقیقت جدی بودن این تهدید را مشخص میکند که بدانند مطلب کاملا قطعی و ریشهدار است و تغییر و تبدیل در آن راه ندارد، یا باید به اعمال ننگین خود پایان دهند و یا در انتظار چنین سرنوشت دردناکی باشند.
نکتهها:
1- از خود شروع کن!
در دستوری که در آیات مورد بحث در زمینه رعایت حجاب اسلامی به طور کامل آمده است و به پیامبر ص میفرماید: این دستور را ابلاغ کن، نخست همسران پیامبر ص مطرح شدهاند، سپس دختران او، و بعد زنان با ایمان، اشاره به اینکه هر گونه اصلاحی را باید از خود و خانواده خود شروع کنی و این برنامهای است برای همه اصلاحگران بشری.
و در میان همسران و دختران نخست همسران را عنوان میکند، چرا که آنها به مرد نزدیکترند، زیرا دختران همسر میگیرند و به خانههای همسران خود منتقل میشوند.
2- پیشگیری از دو راه
مفاسد اجتماعی چون غالبا تک علتی نیست باید مبارزه با آن را از همه جوانب شروع کرد، و جالب اینکه در آیات فوق برای جلوگیری از مزاحمتهای افراد هرزه، نخست به زنان با ایمان دستور میدهد که بهانهای به دست آنها ندهند، سپس مزاحمین را با شدیدترین تهدید بر سر جای خود مینشاند و این نیز برنامهای است برای همیشه و همگان، هم دوست را باید اصلاح کرد، و هم دشمن را با قدرت بر سر جای خود نشانید.
از تهدیدهای شدید و پر قدرت آیات فوق به خوبی استفاده میشود که بعد از خاتمه یافتن ماجرای بنی قریظه و ریشه کن شدن این گروه از دشمنان خطرناک داخلی موقعیت مسلمانان در مدینه کاملا تثبیت شد، تنها مخالفتها از ناحیه منافقانی انجام میگرفت که به صورت ناشناس در صفوف مسلمین بودند، و یا جمعی از اوباش و هرزگان، و شایعهپراکنان، پیامبر ص نیز از موضع قدرت با آنها برخورد کرد، و به آنان شدیدا اخطار نمود که اگر دست از سمپاشیها و توطئهها بر ندارند با یک هجوم و حمله حسابشان یکسره خواهد شد، و همین برخورد قاطعانه و کاملا جدی و حساب شده اثر خود را کرد.
4- ریشه کن کردن ماده فساد
آیا آنچه در آیات فوق برای ریشه کن کردن مفاسدی همچون توطئههای منافقان و مزاحمت مستمر نسبت به نوامیس مسلمانان و مفسدهجویی شایعه پراکنان آمده است در سایر اعصار و قرون و برای حکومتهای اسلامی نیز مجاز است؟
کمتر کسی از مفسران در این زمینه بحثی به میان آورده است، ولی به نظر میرسد که این حکم مانند سایر احکام اسلامی اختصاص به زمان و مکان و اشخاصی نداشته باشد.
اگر به راستی سمپاشی و توطئه از حد بگذرد و به صورت یک جریان در آید، و جامعه اسلامی را با خطرات جدی روبرو سازد چه مانعی دارد که حکومت
اسلامی دستور آیات فوق را که به پیامبر ص داده شده است به اجرا در آورد، و مردم را برای در هم کوبیدن ریشههای فساد بسیج کند؟!، ولی بدون شک این گونه کارها و مانند آن، به خصوص اینکه آن را یک سنت تغییر ناپذیر معرفی میکند، بطور خودسرانه مجاز نیست، و تنها باید به اذن ولی امر مسلمین و حکام شرع صورت گیرد.
5- سنتهای تغییر ناپذیر الهی
در آیات فوق خواندیم که قرآن یکی از سنتهای تغییر ناپذیر الهی را مساله ریشه کن کردن توطئهگران با یک حمله عمومی ذکر میکند که در امتهای پیشین نیز بوده است.
نظیر این تعبیر در مورد دیگری از قرآن نیز آمده است.
از جمله در همین سوره احزاب آیه 38 بعد از آنکه اجازه شکستن سنت غلط جاهلی را در مورد تحریم همسر مطلقه پسر خوانده صادر میکند، میفرماید: برای پیامبر گناه و جرمی نیست که اوامر الهی را هر چه باشد اجرا کند، سپس میافزاید: سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً: در این سنت پروردگار است که در اقوام پیشین و انبیاء سلف نیز بوده است و فرمان خدا بر اساس معیارهای ثابت و تغییرناپذیری بوده است.
در سوره فاطر آیه 43 بعد از آنکه اقوام کافر و مجرم را تهدید به هلاکت میکند میفرماید: فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا: آیا آنها انتظار همان سرنوشت شومی را میکشند که اقوام نخستین را در برگرفت؟ اما هرگز برای سنت الهی تبدیلی نمییابی و هیچگاه برای سنت الهی دگرگونی نمیبینی بر سر اینان همان فرود میآید که بر سر آنان آمد!.
در آیه 85 سوره غافر بعد از آنکه تصریح میکند که ایمان آوردن کفار لجوج از اقوام پیشین به هنگام مشاهده عذاب استیصال مفید واقع نشد، اضافه میکند: سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَ: این سنت الهی است که در گذشته نیز در بندگانش اجرا میشد، و در آنجا کافران گرفتار زیان و خسران شدند.
و در سوره فتح آیه 23 بعد از آنکه پیروزی مؤمنان و شکست کفار و عدم وجود یار و یاور برای آنها را در جنگها مطرح میکند میافزاید: سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا: این سنت پروردگار است که در گذشته نیز بوده، و هرگز سنت الهی تغییر نمیپذیرد.
و نیز در سوره اسراء آیه 77 هنگامی که توطئه تبعید یا نابودی پیامبر ص را بیان میفرماید اضافه میکند: اگر آنها این کار خود را عملی میکردند بعد از تو جز مدت کوتاهی باقی نمیماندند: سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْوِیلًا: این سنت پیامبرانی است که قبل از تو فرستادیم و هرگز دگرگونی در سنت نمیبینی.
از مجموع این آیات به خوبی استفاده میشود که منظور از سنت در اینگونه موارد قوانین ثابت و اساسی تکوینی یا تشریعی الهی است که هرگز دگرگونی در آن روی نمیدهد، و به تعبیر دیگر خداوند در عالم تکوین و تشریع اصول و قوانینی دارد که همانند قوانین اساسی مرسوم در میان مردم جهان دستخوش دگرگونی و تغییر نمیشود، این قوانین هم بر اقوام گذشته حاکم بوده است، و هم بر اقوام امروز و آینده حکومت خواهد کرد.
یاری پیامبران، شکست کفار، لزوم عمل به فرمانهای الهی هر چند ناخوشایند محیط باشد، عدم فایده توبه به هنگام نزول عذاب الهی، و مانند اینها جزء این سنت های جاودانی میباشد.
این تعبیرات از یک سو به همه رهروان راه حق دلگرمی و آرامش میبخشد و از سوی دیگر انسجام و وحدت دعوت انبیاء و یکپارچگی قوانین حاکم بر نظام آفرینش و نظام زندگی انسانها را روشن میسازد، و در حقیقت شاخهای است از شاخههای توحید.7- و از همه جا طرد میشوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به قتل خواهند رسید
تفسیر نمونه، ج17، ص: 430
. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 6/100108100)
- [سایر] تفسیر آیه 53 سوره احزاب چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 37 سوره احزاب چیست؟
- [سایر] آیه 57 سوره احزاب را تفسیر کنید؟
- [سایر] آیه 32 و 32 سوره احزاب را تفسیر کنید؟
- [سایر] تفسیر آیه 37 و 38 سوره احزاب را بفرمایید؟
- [سایر] تفسیر آیه 61 سوره بقره و شان نزول آن و نظر ائمه راجع به این آیه
- [سایر] آیا این حدیث از امام صادق(ع) در تفسیر آیه 30 سوره احزاب صحیح السند است؟ امام صادق(ع) فرمود: منظور از فاحشه مبینه عایشه است.
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 60 سوره روم چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله مکارم شیرازی] شایسته است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه (یس) و (صافات) و (احزاب) و (آیة الکرسی) و هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است برای راحت شدن محتضر؛ بر بالین او سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله خوئی] مستحب است برای راحتشدن محتضر بر بالین او سورة مبارکه" یس" و" الصافات" و" احزاب" و" آیة الکرسی" و آیة پنجاه و چهارم از سورة اعراف و سه آیة آخر سوره بقره را، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر ، در بالین او سوره مبارکه یس ، و صافّات ، و احزاب ، و آیة الکرسی ، و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف ، و سه آیه آخر سوره بقره ، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند .
- [امام خمینی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه "یس" و"الصافات" و " احزاب" و "آیة الکرسی" و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.